بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نکات تبليغي نکته هايي براي سخنراني در مجالس ترحيم براي هر فرد متوفّي گاهي چندين مجلس بزرگداشت اعمّ از: سوّم، هفتم، چهلم، سال و... برگزار مي شود. در اين مجالس، اقشار مختلف مردم از هر طيف و طرز فكر و سليقه و از هر پست و مقام شركت دارند. بسته به موقعيت اشخاص صاحب مجلس، حتي افرادي در اين مجالس شركت مي كنند كه به خاطر موقعيت شغلي، كمتر توفيق شرف يابي به مسجد را داشته اند.
مقدمه براي هر فرد متوفّي گاهي چندين مجلس بزرگداشت اعمّ از: سوّم، هفتم، چهلم، سال و... برگزار مي شود. در اين مجالس، اقشار مختلف مردم از هر طيف و طرز فكر و سليقه و از هر پست و مقام شركت دارند. بسته به موقعيت اشخاص صاحب مجلس، حتي افرادي در اين مجالس شركت مي كنند كه به خاطر موقعيت شغلي، كمتر توفيق شرف يابي به مسجد را داشته اند. تجربه ثابت كرده است كه برخي از اين مجالس، پرجمعيت تر و باشكوه تر و در عين حال، تأثيرگذارتر برگزار مي شود؛ از اين رو فرصت و موقعيّت بسيار مغتنمي است تا مبلّغ ديني بتواند از آن بهره برداري كند؛ زيرا در فضاي چنين جلساتي تا حدود زيادي دلها آماده پذيرش سخنان و مطالب سخنران است. بنابراين، براي بهتر برگزارشدن سخنراني در اين گونه مجالس، نكاتي را يادآور مي شويم:
پرهيز از موضوعات تكراري بسيار مشاهده مي شود كه در مجالس ترحيم، مبلّغين فقط آيات مربوط به مرگ، نظير آيات "اِنَّا لِلَّهِ وَاِنَّا اِلَيْهِ راجِعُونَ"(1)، "كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ"(2) و... را مي خوانند و اندكي تفسير كرده، چند دقيقه اي موعظه مي كنند و با نقل حكايت و ذكر مصيبتي، منبر خود را پايان مي دهند. متأسفانه اين مسئله براي روحانياني كه در يك منطقه كوچك مستقر هستند، (چه در شهرهاي كوچك، چه در روستاها و چه در ادارات و سازمانها و...) بيشتر اتفاق مي افتد. از آنجا كه در مناطق كوچك، اكثر مدعوّين با يكديگر مراوده و آشنايي دارند، غالباً در مجالس نيز به نحو اشتراكي حضور مي يابند. حتي گاهي اوقات فقط نام مجلس تغيير مي كند و بيشتر شركت كنندگان كساني هستند كه در جلسات قبل نيز حضور داشته اند؛ از اين رو در اين گونه موارد كه كم هم نيست، تنوع در سخنراني و مطالب از ضروريات تبليغ است.
رعايت مقتضاي حال مبلّغ محترم بايد از لحاظ برخورد با افراد، در مجالس دقت داشته باشد. لبخند، بذله گويي افراطي و... تأثير سخن را در اين گونه سخنرانيها كه مجلس حزن و عزاست، پايين مي آورد و شايد در مواردي موجب رنجش خاطر صاحبان عزا نيز بشود.
گزينش موضوع مناسب و غير تكراري مبلّغ گرامي مي تواند پس از خواندن خطبه، يك آيه در موضوعات زير و يا موضوعات متناسب ديگر را قرائت كند؛ موضوعاتي نظير: چيستي مرگ و حكمت آن، آيات اثبات حشر، آيات حساب، شفاعت، شهادت دادن اعضا در قيامت، درجات ايمان، خلود و جاودانگي در آخرت، فضل ايمان و اوصاف متقين، احوال متقين و مجرمين در قيامت، محبت خدا، صبر، توكل، ابتلا، خوف و رجا، معاد و... . براي دست يابي بهتر و راحت تر به اين موضوعات و نظاير آنها، رجوع شود به فرهنگهاي موضوعي تفاسير، بالاخص تفسير الميزان و نمونه و يا كتب معتبري كه درباره اين موضوعات نوشته شده است.
ابراز همدردي با بازماندگان پس از قرائت خطبه و آيه با ترجمه(3) - كه شايسته نيست بيش از 3 دقيقه طول بكشد - صاحبان عزا و حضّار را تسليت و سرسلامتي بدهد و سعي كند هر چه بيشتر جانب اخلاص را رعايت كند و در نحوه تسليت گفتن دقت كافي داشته باشد. بنابراين، نبايد تحت تأثير موقعيّت مادّي و مقام و منصب متوفّي يا بستگان و يا حضّار قرار گيرد و متوفي را بيش از آنچه كه هست، مورد تقدير و تمجيد و تعريف قرار دهد. فقط در بعضي موارد مبلّغ مجاز است با استفاده از آيات و روايات، متوفي را مورد تقدير قرار دهد. به عنوان مثال، متوفي از علما و دانشمندان مؤمن و مخلص بوده است و يا اينكه فرد مسلمان خيّري بوده كه به حال مردم نفع داشته و در كارهايي كه كرده، مشهور به اخلاص باشد و مثلاً مدرسه يا مسجد ساخته و يا كاري عام المنفعة انجام داده است و يا اينكه فردي بوده كه در راه خدمت به اسلام و مسلمين جانش را از دست داده و نظاير اين افراد.
مبلّغ گرامي بايد بين موضوع سخنراني و مصاديق اجتماعي آن ارتباط برقرار كند و سعي كند از آموزه هاي ديني پاسخ و راه حلّ معضلات را بيان كند و تأكيد نمايد كه اگر آموزه هاي ديني در جامعه اجرا شود، قطعاً مشكلات و معضلات و مفاسد اجتماعي و جنگ و جدالها و اختلافات و... از ميان خواهد رفت.
البته قابل ذكر است كه وظيفه روحانيان مستقر، در اين گونه موارد بيش از اينهاست و شايسته است مبلّغان سعي كنند كه از ابتداي مراسم(4)، يعني غسل و تكفين و تشييع و تدفين و پس از آن تا جايي كه به روحاني مربوط است، در مراسم شركت داشته باشند؛ زيرا حضور پررنگ و مخلصانه روحاني در اين مجالس، سبب علاقه مندي بيش از پيش مردم به روحانيت و دين مي شود.
سعي در برقراري نظم در بعضي از مناطق، رسم بر اين است كه مدعوّين پس از ورود به مسجد، بدون حفظ حرمت سخنراني، تقاضاي فاتحه مي كنند و يا با صداي بلند بازماندگان را تسليت و سرسلامتي مي دهند. اين كار تا حدودي نظم مجلس را به هم مي زند و باعث حواس پرتي گوينده و شنوندگان مي شود. جهت رفع اين معضل، به صاحبان عزا كه معمولاً دمِ در مسجد ايستاده و به مدعوّين خيرمقدم مي گويند، گفته شود كه هنگام ورود حضار، آنها را توجيه نمايند كه در بين سخنراني تقاضاي فاتحه نكنند و يا بسيار آرام اين كار را انجام دهند كه حواس ديگران پرت نشود؛ هر چند در صورت امكان، ترك اين كار بهتر است.
انتخاب و قرائت حديثي زيبا و متناسب با موضوع مجلس از آنجا كه مجلس ترحيم را نمي توان بدون ياد قيامت يا مرگ و يا مانند آنها آغاز كرد، بهتر است پس از قرائت خطبه و آيه، مبلّغ حديثي زيبا و تكان دهنده از مرگ يا بعد از مرگ را بخواند. اين حديث را مي تواند از كتب معتبر نظير: نهج البلاغه، منازل الآخرة، معاجم حديثي شيعه و يا كتب معتبر ديگر كه درباره مرگ و معاد نوشته شده است، انتخاب كند و مجموعاً روايت و ترجمه و توضيح مختصر آن را به مدّت 7 الي 10 دقيقه بخواند. پس تا اين مرحله، قرائتِ خطبه و سرسلامتي دادن و خواندن آيه و حديث با ترجمه مجموعاً بهتر است بيش از 10 الي 12 دقيقه طول نكشد. توجه داشته باشيد كه اگر برنامه هاي ديگري مانند: نماز جماعت، پذيرايي، رفتن بر سر مزار متوفّي و... در پيش نباشد و فضاي جلسه نيز پذيرا باشد، مجالس ترحيم را مي توان تا 45 دقيقه ادامه داد و بيش از اين به مصلحت نيست و موجب خستگي حضار مي شود؛ مگر در موارد استثنايي و به اقتضاء شرايط محيطي و فرهنگي مخاطبان.
انتخاب موضوع سخنراني مناسب اكنون به اصلي ترين بخش سخنراني مي رسيم كه با توجه به نوشته هاي ابتداي مقاله مبني بر حضور اقشار مختلف مردم در مجلس، مبلّغ بايد با آگاهي كامل از وضعيّت مجلس صحبت خود را ادامه دهد؛ يعني موضوعي مستقل را به عنوان محور صحبتهاي خود انتخاب كند. موضوعات اخلاقي از اهمّ موضوعاتي است كه انتخاب و تشخيص موقعيت آن ظرافت و دقت زيادي مي طلبد؛ امّا مي توان موضوعات زير را نيز جهت سخنراني انتخاب كرد. تقوا و آثار فردي و اجتماعي آن، آثار و عواقب گناهان، دنيا از نظر اسلام، مال و استفاده از آن از ديدگاه اسلام، محاسبه نفس، كفران نعمت، مراقبه، احترام و آبروي مؤمن، اهميت نماز و بالاخص نماز جماعت، حقوقِ افراد بر يكديگر (حق زن بر شوهر، حق مرد بر زن، حق فرزندان بر والدين و حق والدين بر فرزندان)، اشتغال به لهو و لعب، شناخت امام زمان عليه السلام و ارتباط با آن حضرت، تربيت ديني در سنين مختلف، توسل به اهل بيت عليهم السلام، قرآن بهترين آيين نامه زندگي، ذكر و ياد خدا، موجبات رضايت الهي، موجبات خشم الهي، حساب در قيامت، حق الناس، حق اهل بيت عليهم السلام بر مسلمانان و... . مبلّغ گرامي بايد بين موضوع سخنراني و مصاديق اجتماعي آن ارتباط برقرار كند و سعي كند از آموزه هاي ديني پاسخ و راه حلّ معضلات را بيان كند و تأكيد نمايد كه اگر آموزه هاي ديني در جامعه اجرا شود، قطعاً مشكلات و معضلات و مفاسد اجتماعي و جنگ و جدالها و اختلافات و... از ميان خواهد رفت. اين گونه مجالس زمان خوبي براي اظهار مشكلات فرهنگي منطقه است. مبلّغ با توجه به حضوري كه در منطقه دارد و يا با توجه به آنچه از مؤمنين و معتمدين مؤمن و واقع بين شنيده است، مي تواند معضلات را شناسايي كند و با در ميان گذاشتن آن با مردم، آنها را از آثار و پيامدهاي سوء گرفتاريها، برحذر دارد؛ مثلاً در صورتي كه مردم از لحاظ ديني و اخلاقي مشكلي دارند كه قابل تذكر است، با دلسوزي و اهميت دادن به موضوع، پيرامون آن صحبت كند و با استناد به احاديث و رواياتِ حضراتِ معصومين عليهم السلام و قرآن مجيد ايشان را متوجه كند كه مشكل مزبور از ديدگاه اسلام مورد نكوهش است و هرگز نبايد با امور ناشايستي كه براي مردم به صورت رسم و يا مُد يا فرهنگ در آمده است، به صورت شخصي و يا دستوري برخورد شود؛ مثلاً اگر در منطقه اي افراد ثروتمندي زندگي مي كنند كه شايد اهل خمس و زكات دادن نباشند، بايد دلسوزانه به آنها تذكر داد و مي توان پيرامون خمس، انفاق، كمك به مستمندان، ارزش وقف و موقوفات، ساختِ اماكن عام المنفعة، كمك به جوانان در امر ازدواج، قرض الحسنة، كفالت ايتام، تعمير و تجهيز اماكن عام المنفعة و... صحبت كرد. امّا در مورد داستانها، مي توان از بين داستانهايي كه جنبه الگويي دارد، به زندگي اهل بيت عليهم السلام و فرازهاي مورد نظر، اشاره كرد و بايد از گفتن داستانهاي معمولِ منبريان كه مستمعين هم آنها را بلدند، پرهيز شود. جوان امروز بايد بداند كه در عصر ماشين و تكنولوژي نيز مي توان آن گونه زيست كه الگوي ديگران شد. بدين منظور، مي توان از داستانهاي زندگي شهدا و ترجيحاً شهداي منطقه و اوليا و صلحاي معاصر نظير: حضرت امام رحمه الله، مقام معظم رهبري، مراجع تقليد معاصر و... استفاده كرد؛ زيرا با اين كار هم دِين خود را نسبت به انقلاب ادا نموده ايم و هم فرهنگ پاكي و ايمان را در ضمن دستاوردهاي نظام مقدس جمهوري اسلامي بيان كرده ايم. بعضي از گناهان و معضلات اجتماعي را نمي توان بي پرده موشكافي و تشريح و تبيين كرد. گناهاني مثل: زنا، شُرب خمر، منكرات جنسي و... از اين مقوله اند؛ از اين رو اين موارد را به وسيله نهي هاي روايي بايد گوشزد نمود؛ امّا درباره مضرّات آن نيز مي توان به صورت سربسته و اجمالي به مؤيدات علمي استناد كرد و در اين نوع انذار، بايد به گونه اي سخن راند كه خداي نخواسته مصداق اشاعه فحشاء نشود؛ حتي زماني كه كسي از مبلّغ در اين زمينه ها سؤالاتي دارد، مبلّغ بايد مراعات زيّ طلبگي را بنمايد تا خداي نخواسته باعث وهن روحانيّت نشود و در بعضي از موارد استفاده از شيوه "تغافل" پسنديده است.
دقت در هنگام ذكر مصيبت بعضي اوقات مبلّغ به اشتباه، خاطرات متوفي را به عنوان ذكر مصيبت نقل و يا در لا به لاي مصيبت خواني استفاده مي كند. بهتر است از اين مورد پرهيز شود؛ چرا كه فقط اهل بيت عليهم السلام هستند كه سزاوارند براي ايشان گريسته شود و با ياد آنها مجالس عطر و بوي معنوي بگيرد و فيوضات رحماني نازل گردد و جمع حاضر ثواب ببرند.
گاهي نيز مبلّغ به جاي تسكين دادن درد فراقِ متوفي، داغديدگان را بيشتر داغ مي كند! يعني با ذكر بعضي از خاطرات، فقدان متوفي را امري ناگوار جلوه مي دهد و خداي نخواسته نوعي اعتراض به امر الهي مي كند. بنابراين، بهتر است مبلّغ سعي كند با استشهاد به آيات و روايات، مسئله مرگ را تبيين كند. همچنين بايد از مقايسه مستقيم بين بازماندگانِ متوفي و داغديدگان اهل بيت عليهم السلام پرهيز شود؛ چرا كه اصلاً اين سنخ شأنيت بين ما و ايشان عليهم السلام وجود ندارد. البته با اشارات كلّي اگر اين مقايسه انجام شود، اشكال ندارد؛ مثلاً بگويد: وقتي به بعضي افراد مصيبتي مي رسد، چنين و چنان مي شوند و يا چنين و چنان حالتي پيدا مي كنند؛ در حالي كه اهل بيت عليهم السلام اين گونه نيستند و... .
نحوه دعاي ختم مجلس چون قصد ما اين است كه از لحظه به لحظه اين مجالس نهايت استفاده برده شود؛ لذا مي توانيم در پايان مجلس نيز از دعاهايي كه بارِ تبليغي دارند، استفاده كنيم. البته بايد توجه داشته باشيم كه نبايد دعاي ختم مجلس خيلي طولاني شود و در حدّ يك دقيقه و يا يك و نيم دقيقه كافي است. به تناسب موضوعِ سخنراني مي توان دعاهايي را انتخاب كرد؛ مثلاً اگر در مورد قرآن صحبت شده، چنين دعا كنيم: خدايا! زندگي ما را بر محور تعاليم قرآن قرار بده! يا: ما را با قرآن محشور بفرما! و يا ما را با قرآن مأنوس بفرما! و... .
1) بقره / 156. 2) آل عمران / 185. 3) مي توان آيه و ترجمه آن را پس از تسليت گفتن نيز قرائت كرد؛ يعني حتماً لازم نيست كه قبل از تسليت گفتن خوانده شود. 4) ممكن است تلقين محتضر نيز جزء اين مراسم باشد.