بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
درس هایی از فرهنگ رضوی ولايت در فرهنگ رضوي محمود مهديپور
پس از توحيد و نبوت، هيچ موضوعي در فرهنگ اسلامي به اهميت مسئلۀ «ولايت» نيست. ولايت عصارۀ انديشههاي ديني و جلوگاه پذيرش توحيد و نبوّت است. قبول ولايت به معناي پذيرش رهبري آسماني، رهبري خدا و پيامبر و جانشين رسول اعظم در زندگي فردي و اجتماعي است. هدايت بشر در سايۀ ولايت الهي، ولايت نبوي و ولايت عترت پيامبرصلیاللهعلیهوآله شكل ميگيرد. و بدون پذيرش فكري و عملي اين ساختار الهي، فلاح و نجات از مشكلات زمين و زمانه مقدور نيست. بدون پذيرش ولايت الهي، ولايت شيطان و سلطۀ طاغوتها و حكومت مستكبران و مستبدان بر انسان و جهان رسمي و قطعي ميشود. انسان در برابر سه گزينه قرار ندارد كه ولايت الهي يا ولايت شيطاني و يا فقدان هر گونه ولايت و سرپرستي را برگزيند؛ بلكه فقط دو گزينه فرا روي انسان است. (1) يا ولايت الهي يا ولايت طاغوتها! شناخت ولايت الهي و حاكمان مقبول و برگزيده او در زندگي، دژ مصونيّت و چتر امنيت خدا بر سر انسان و جهان است. ولايت الهي يك دستور موردي و قبول يكي از دستورات او در طول تاريخ نيست، بلكه ولايت الهي با پذيرش رهبري اولين برگزيده الهي آدمعلیهالسلام آغاز ميشود و تا تسليم و ياري آخرين برگزيده اليه امام عصرعجلاللهتعالیفرجهالشریف تداوم مييابد. سلسله پيامبران و امامان در روند تاريخ مكمّل و تداومبخش يك انديشه و عقيده و يك نظام اجتماعياند. بر خلاف زنجيره سلاطين و مكاتب الحادي و بشري هيچگاه يكديگر را نفي نميكنند و با يكديگر نزاع و درگيري ندارند بلكه تابلوهاي راهنماي يك مسير و يك هدف نهائي هستند. امام هشتم حضرت علي بن موسي الرضاعلیهالسلام كه خود يكي از قلههاي بلند هدايت و امين خدا و خود يكي از خورشيدهاي رهبري انسانهاست. در شناساندن، و دفاع از انديشۀ رهبري آسماني و امامت انبياء و اولياي او گامهاي بلندي برداشته و كارنامهاي درخشان و بينظير در عصر خويش ارائه داده است: 1. تأكيد بر نياز انسان به ولي؛ 2. ضرورت گزينش ولي از سوي خداوند؛ 3. معرفي امامان پيش از خويش؛ 4. اعلام ولايت الهي خود؛ 5. شبههزدايي از امامت امامان و عصمت پيامبران الهي؛ 6. معرفي جانشين و امام معصوم پس از خويش؛ 7. حمايت از جريان اعتقادي امامت و معتقدان به اهل بيتعلیهمالسلام؛ 8. مبارزه فرهنگي با ولايت گريزان و ولايتستيزان؛ 9. دفاع از منابع فرهنگي امامت يعني قرآن و سنت؛ 10. افشاگري نسبت به مخالفان و منحرفات جريان زلال امامت و ولايت، بخشي از سيره و سخنان امام هشتم است.
ولايت ترازوي حق و باطل امام رضاعلیهالسلام در پرتو تبيين و تفسير آيات قرآن هم قرآن را از مهجوريت رهايي ميبخشد و هم جايگاه مسئلۀ ولايت را در سند مقبول همۀ فرقههاي اسلامي نشان ميدهد: اسماعيل بن علي بن زرين برادرزاده شاعر معروف و انقلابي (دعبل خزاعي) از پدرش نقل ميكند كه امام رضاعلیهالسلام فرمود: از پدرم موسي بن جعفر، شنيدم كه فرمود از امام صادقعلیهالسلام و ايشان از امام باقر و ايشان از امام سجادعلیهالسلام و آن بزرگوار از سيدالشهداءعلیهالسلام و آن حضرت از اميرالمؤمنين ستنده است كه رسول خداصلیاللهعلیهوآله اين آيه را تلاوت فرمود: «لَا يَسْتَوِي اَصْحَابُ النَّارِ وَ اَصْحَابُ االْجَنَّۀِ، اَصْحَابُ الْجَنَّۀِ هُمُ الْفَائِزِونَ»؛(2) «اصحاب جهنم و بهشت مساوي نيستند. اصحاب بهشت رستگارنند.» سپس توضيح داد كه اصحاب بهشت كساني هستند كه مرا اطاعت كنند و در برابر عليعلیهالسلام تسليم باشند و ولايت او را بپذيرند. و ياران جهنّم آناناند كه ولايت علي را ناخوش دارند و با او نقض پيمان كنند و با او بجنگند.» (3) يكي از شيوههاي بارز و برجسته در روايات امام هشتم، نقل حديث با سلسله سند پيشوايان معصوم قبلي تا شخصي رسول گرامي است. آن بزرگوار بدين گونه هم جريان زلال رهبري فكري و فرهنگي امت اسلامي را معرفي ميكند و هم انديشههاي اصيلي قرآني و نبوي را به جامعۀ اسلامي عرضه ميدارد. براي نمونه بهاين حديث شريف كه يك هشدار به عموم امت به ويژه نخبگان جامعه است توجه كنيم: امام رضاعلیهالسلام از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين نقل ميكند كه آن بزرگوار فرموده است: «الدُّنْيَا كُلُّهَا جَهْلٌ إِلَّا مَوَاضِعَ الْعِلْمِ وَ الْعِلْمُ كُلُّهُ حُجَّةٌ إِلَّا مَا عُمِلَ بِهِ وَ الْعَمَلُ كُلُّهُ رِيَاءٌ إِلَّا مَا كَانَ مُخْلَصاً وَ الْإِخْلَاصُ عَلَى خَطَرٍ حَتَّى يَنْظُرَ الْعَبْدُ بِمَا يُخْتَمُ لَه؛(4) دنيا سراسر جهل و ناآگاهي است، مگر آنجا كه كانون علم است و علوم هم حجت [بر انسان] است مگر آنچه بدان عمل گردد و اعمال تمام ريا و براي نمايش است مگر آنچه از روي اخلاص باشد و اعمال همراه با اخلاص هم در خطر است تا انسان بنگرد كه پايان كار چگونه خواهد بود.»
نمونۀ ديگر شخصي به نام حمزه از نوادگان زيد شهيد فرزند امام چهارم در ماه رجب سال 339 در قم براي شيخ صدوق نقل كرده است كه از علي بن ابراهيم در سال 307 ق شنيدم از پدرش و با دو واسطه از امام رضاعلیهالسلام نقل كرد كه آن بزرگوار از پدران خويش از اميرالمؤمنين نقل فرمود كه حضرت فرموده است: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَرْكَبَ سَفِينَةَ النَّجَاةِ وَ يَسْتَمْسِكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ يَعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِينِ فَلْيُوَالِ عَلِيّاً بَعْدِي وَ لْيُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْيَأْتَمَّ بِالْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدِي وَ سَادَةُ أُمَّتِي وَ قَادَةُ الْأَتْقِيَاءِ إِلَى الْجَنَّةِ حِزْبُهُمْ حِزْبِي وَ حِزْبِي حِزْبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِمْ حِزْبُ الشَّيْطَان؛(5) هر كس دوست دارد بر كشتي نجات نشيند و به ريسمان مستحكم چنگ زند و حبل الله استوار را بگيرد، بايد پس از من رهبري علي را بپذيرد و با دشمنان او دشمن باشد و به امامان هدايتگر از فرزندان او اقتدا كند، آنان جانشين من، اوصياي من و حجتهاي الهي بر خلق پس از من و سروران امت من و رهنماي پارسايان بهسوي بهشتاند. حزب آنان حزب من و حزب من حزب الله عزوجل است و حزب دشمنان ايشان حزب الشيطان است.» معرفي امامان و امت در گفتار و رفتار رضويعلیهالسلام به دوره خاص يا مجلس خاص و شيوۀ ثابت محدود نميشود. 1.تأكيد بر برزگداشت عاشورا؛(6) 2. تأكيد بر صلوات بر محمّد وآل محمّد؛(7) 3. يادآوري فضائل علوي؛(8) 4. يادآوري مظلوميت اميرالمؤمنينعلیهالسلام(9) و برخورد علمي و منطقي با منكران امامت؛(10) 5. تأكيد بر عصمت پيامبران الهي؛(11) 6. اخبار از تعداد حواريون عيسي؛(12) 7. تأكيد بر گستردگي علوم امامان؛(13) 8. نفي تفكر غلات؛(14) 9. تأكيد بر شرط ولايت خويش در جمع مردم نيشابور؛(15) 10. تأكيد بر اهميت تقيه در عصر غيبت امام عصر ؛(16) اين موارد تمام نمونههايي از اقدامات امام رضاعلیهالسلام در پاسداري از فرهنگ ولايت است. امام هشتم ساختار و راهكارهايي انسان را اين گونه ترسيم ميكند. «اِنَّ رَسُولَ اللهِ يَوْمَ الْقِيَامَۀِ آخِذٌ بِحُجْزَۀِ اللهِ وَ نَحْنُ آخِذُونَ بِحُجْزَۀِ نَبِيِّنَا وَ شِيعَتِنَا آخِذُونَ بِحُجْزَتِنَا ثُمَّ قَالَ: اَلْحُجْزَۀُ النُّورُ؛(17) روز قيامت رسول خدا را ميگيرد، و ما دامان پيامبرمان و شيعيان ما دامان ما را ميگيرند، سپس حضرت فرمود، منظور از دامان، نور است.»
امام رضاعلیهالسلام و تحليل اوضاع فرهنگي حضرت به ابن ابي محمود فرمود: مخالفان ما سه گونه اخبار براي مبارزه با ما جعل كرده و منتشر كردهاند. 1. بخشي از اخبار همراه با غلوّ و بالا بردن ما از جايگاه بندگي خداست؛ 2. بخش ديگر، ما را كمتر از آنچه هستيم نشان ميدهد و از شأن ما ميكاهد؛ 3. بخش سوم همراه با اهانت و بيان اسامي دشمنان ماست. نتيجۀ احاديث نوع اوّل اين است كه وقتي مردم اينگونه احاديث را بشنوند شيعيان ما را تكفير ميكنند و آن را معتقد به ربوبيت ما ميشمارند. وقتي جامعه احاديث نوع دوم را بشنود كه ما را كوچكتر از آنچه هستيم نشان ميدهد، آن را ميپذيرد و در حق ما كوتاهي ميكند. بخش سوم از احاديث وقتي به گوش ديگران ميرسد، به ما توهين و ااهانت ميكنند. (18) و حال آنكه خداوند فرموده است: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم»؛(19) «به كساني كه غير خدا را ميخوانند، فحش ندهيد كه آنان هم از روي دشمني و ناآگاهي به خدا اهانت خواهند كرد.» امام رضاعلیهالسلام در پايان اين حديث شريف نسبت به اظهار نظرهاي ناآگاهانه و تعصبهاي بدون دليل هشدار ميدهد و آن را عامل بيرون رفتن از مرزهاي ايمان ميشمارد. و يادآور ميشود: كمترين چيزي كه سبب خروج از ايمان ميشود اين است كه انسان بدون دليل به «سنگريزه» بگويد هستۀ خرماست، سپس بر اين نظر اصرار ورزد و از مخالفان آن بيزاري جويد. اظهار نظر در مسائل تاريخي و حوادث اجتماعي اگر با خصومتها و بدون انصاف و حقگرايي صورت گيرد و با لجاجت و تبليغات دشمنان همراه شود، شناخت حق و باطل را دشوار ميسازد.