مسکن اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مسکن اسلامی - نسخه متنی

محمدمهدی فجری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
مسکن اسلامي
ويژگيهاي مسکن از منظر اسلام (1)
يکي از دغدغه‏هاي بشر از نخستين روزهاي خلقت تاکنون، دغدغه مسکن و سرپناه بوده است. ابتدا غارها محل سکناي مردمان شد و به مرور، تهيه سرپناه در اولويت برنامه‏هاي انسان قرار گرفت. در اين ميان، افراط و تفريطهاي بسياري صورت پذيرفته است و هر روز بر شدت آن افزوده مي‏شود. برخي به دليل اعراض از دنيا، خانواده خويش را در کوچک‏ترين سرپناه قرار مي‏دهند و در سخت‏ترين شرايط زندگي مي‏کنند و هيچ تلاشي براي آسايش خانواده انجام نمي‏دهند. آنان بر اين باورند که در زندگي کوتاه‏مدت دنيا، تهيه خانه، امري غيرمنطقي است. در مقابل، عده‏اي دست از آب و گل برنمي‏دارند و هر روز در پي ساخت يک خانه و تنوع بيش‏تري هستند و خود نمي‏دانند هدفشان و نهايت آرزويشان در خانه‏سازي و تعويض مسکن چيست و حرص و ولع آنان در خانه، چه زماني به سرانجام خواهد رسيد؟

محمدمهدي فجري


يکي از دغدغه‏ هاي بشر از نخستين روزهاي خلقت تاکنون، دغدغه مسکن و سرپناه بوده است. ابتدا غارها محل سکناي مردمان شد و به مرور، تهيه سرپناه در اولويت برنامه‏هاي انسان قرار گرفت. در اين ميان، افراط و تفريطهاي بسياري صورت پذيرفته است و هر روز بر شدت آن افزوده مي‏شود. برخي به دليل اعراض از دنيا، خانواده خويش را در کوچک‏ترين سرپناه قرار مي‏دهند و در سخت‏ترين شرايط زندگي مي‏کنند و هيچ تلاشي براي آسايش خانواده انجام نمي‏دهند. آنان بر اين باورند که در زندگي کوتاه‏مدت دنيا، تهيه خانه، امري غيرمنطقي است. در مقابل، عده‏اي دست از آب و گل برنمي‏دارند و هر روز در پي ساخت يک خانه و تنوع بيش‏تري هستند و خود نمي‏دانند هدفشان و نهايت آرزويشان در خانه‏سازي و تعويض مسکن چيست و حرص و ولع آنان در خانه، چه زماني به سرانجام خواهد رسيد؟
دين مبين اسلام براي جلوگيري از هرگونه افراط و تفريط در اين امر به ارائه ويژگيها و شاخصه‏هاي اساسي در مسکن مي‏پردازد و پيروان خويش را از هرگونه افراط و تفريط برحذر مي‏دارد. بر اين اساس بر آن شديم تا به گوشه‏اي از بايسته‏ها و شايسته‏هاي يک مسکن خوب، اشاره کنيم تا علاوه بر آشنايي با دستورهاي اسلام در اين باره، وظيفه خويش را در قبال افراط و تفريطهايي که مخصوصاً در دهه‏هاي اخير رو به فزوني نهاده است، انجام دهيم.

ويژگي مسکن خوب
در بررسي آيات و روايات، گاه به دو واژه سعادت و شقاوت در امور معنوي برمي‏خوريم که منظور از آن، رسيدن انسان به بهشت و نعمتهاي اخروي و يا افتادن در جهنم و معذب شدن در آن است که جز با ايمان و تقوا و يا کفر و شرک و گناه به وجود نمي‏آيد.
گاهي هم اين دو واژه براي چگونگي استفاده از لذايذ مادي مشروع و نعمتهاي دنيوي همچون همسر شايسته، خانه بزرگ، مرکب خوب، همسايه صالح و مانند آنها به کار مي‏رود. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‏فرمايد: «مِنْ سَعَادَةِ المُسْلِمِ سَعَ?ُ المَسکَنِ وَالْجَارُ الصَّالِحُ وَالْمَرکَبُ الهَنِيءُ؛ (1) از سعادت مسلمان، خانه وسيع، همسايه شايسته و مرکب خوب است.»
نشان باشد از نيکبختي سه چيز/ بود خانه خوب و همسايه نيز
دگر داشتن مرکب راهوار/ که آسان کند هر کجا بر تو کار

اسلام در صدد تأمين هر دو نوع سعادت معنوي و سعادت مادي است که خانه وسيع و خوب از جمله آنهاست؛ اما چه نوع خانه‌اي مورد نظر اسلام است، موضوع مهم و قابل دقت است.
به خلاف عقيده برخي که خانه خوب را با معيارهاي غربي مي‌سنجند، اسلام، ويژگيهاي منحصر به فردي از خانه خوب و در شأن انسان مسلمان تبيين مي‌کند که توجه به هر يک تأمين کننده سعادت دنيوي و اخروي انسان است. در اين مجال به چند ويژگي مهم خانه و مسکن از منظر اسلام مي‌پردازيم:

الف. زمين مناسب
اولين ويژگي مهم براي مسکن مناسب، زمين آن است. علاوه بر موقعيت مکاني و رشد مالي در آينده که امروزه مورد توجه خريداران زمين است، اسلام، سه عامل ديگر همچون: هواي خوب،‌ آب فراوان و شيرين و زمين مناسب را براي احداث خانه مورد تأکيد قرار مي‌دهد.
در روايت است که حضرت علي عليه السلام مي‌فرمايد: «لَا تَطِيبُ السُّکْنَي اِلَّا بِثَلَاثٍ الْهَوَاءِ الطَّيِّبِ وَالْمَاءِ الْغَزِيزِ الْعَذْبِ وَ الْاَرْضِ الْخَوَّارَةِ؛ (2) مسکن گزيدن خوش نمي‌گذرد مگر به سه چيز: هواي خوش، آب فراوان گوارا و شيرين و زمين حاصل‌خيز.»
همچنين دقت در انتخاب محل و همسايه دو نکته مهم ديگر در انتخاب زمين يا مسکن است که مورد توجه اسلام قرار گرفته و بر آن تأکيد شده است:

1. محل
محل زندگي و افرادي که در تعاملات اجتماعي در ارتباط مستقيم‌اند، تأثير بسزايي در روش و منش انسان دارد. به تعبير ديگر، شهرها و ساختمانها يکي از شاخصه‌هاي مهم بيان و نمايش هويت تمدنها، فرهنگها و جوامع انساني هستند. يکي از ويژگيهاي شهرها سيماي ظاهري‌شان است که مي‌توان از آن به عنوان يکي از شاخصهاي معرفي هويت شهر و در نتيجه، هويت اهل آن نام برد.
به يقين،‌ زندگي در ميان برخي فِرق و اديان با زندگي در ميان مسلمانان تا حد زيادي متفاوت است. طبق سفارش شرع مقدس اسلام،‌ مناسب‌ترين مکان براي زندگي يک مسلمان، در بين مسلمانان است و اختلاط با غيرمسلمانان و امتزاج روحي با آنان عواقب منفي بر فرد و خانواده خواهد داشت؛ چرا که محيط، آثار مؤثري بر فرد و خانواده مي‌گذارد. به يقين محله‌هايي که از نظر فرهنگ اسلامي بالاتر باشند و به عنوان مثال، صداي دلنواز اذان هر روز به گوش برسد و انسان با مؤمنان در حال معاشرت باشد با مکانهايي که بويي از اسلام به مشام نمي‌رسد تأثير يکنواختي نخواهد داشت و حتي اگر انسان مؤمن، نهايت سعي و تلاش را در سالم نگهداشتن فکري و عقيدتي خود و خانواده به خرج دهد،‌ باز آثار منفي محيط قابل انکار نيست.
در روايت است خداوند عز وجل به يکي از پيامبرانش وحي کرد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ اَعْدَائِي وَلَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ اَعْدَائِي وَلَا تَسْلُکُوا مَسَالِکَ اَعْدَائِي فَتَکُونُوا اَعْدَائِي کَمَا هُمْ اَعْدَائِي؛ (3) «به مؤمنان بگو جامه‌هاي دشمنان من را نپوشند،‌ غذاهاي آنها را نخورند و شيوه آنها را [در امور مختلف] به کار نگيرند که در اين صورت،‌ مانند آنان،‌ دشمن من مي‌شوند.»
روايت در صدد بيان اين نکته است که مشابهت با هر گروهي، ناخواسته، انسان را به آن سو مي‌کشاند. بديهي است که سکني گزيدن در ميان انسانهاي منحرف گاهي بر روي اعمال و رفتار انسان اثر مي‏گذارد.
آرامش يک محل نيز نکته مهم ديگري است که مي‌تواند به عنوان مهم‌ترين ويژگي در انتخاب زمين يا خانه، مورد توجه قرار گيرد؛ چرا که زندگي در محلهاي شلوغ و پر سر و صدا،‌ آرامش انسان را بر هم زده، مشکلات فردي و گاه خانوادگي را به همراه دارد. خداوند متعال نيز، خانه را محل سکينه و آرامش معرفي مي‌کند و مي‌فرمايد: «وَ اللهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُيُوتِکُمْ سَکَناً»؛ (4) «خدا خانه‌هايتان را جاي آرامشتان قرار داد.» شايد بتوان از اين آيه چنين استفاده کرد که نبايد انسان در مکاني خانه بسازد يا خريداري کند که آرامش خود و خانواده را به مخاطره بيندازد.

2. همسايه
از جمله مسائلي که خواسته يا ناخواسته، تأثير مثبت يا منفي بر فرد مي‌گذارد دوست و همنشين است. به همين علت، اسلام،‌ تأکيد فراواني بر انتخاب همنشين شايسته دارد. همسايه نيز همانند دوست، تأثير بسياري بر روحيات انسان دارد. اگر همسايه، با ايمان و صالح نباشد يا فرد مؤمن و خانواده‌اش را تحت تأثير اعمال و رفتار خويش قرار مي‌دهد و يا اعمال و رفتار او باعث سلب آسايش و آرامش مي‌شود. بر اين اساس،‌ تحقيق درباره همسايگان، هنگام خريد زمين يا مسکن در اولويت است. اميرمؤمنان عليه السلام در کلامي مي‌فرمايد: «سَلْ عَنِ الرَّفِيقِ قَبْلَ الطَّرِيقِ وَعَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ؛ (5) پيش از راه از رفيق راه بپرس،‌ و پيش از خريد خانه از همسايه بپرس.»

آنچه را که برخاسته از نياز باشد، چه نياز معنوي يا مادي و چه اجتماعي و سياسي و... عرف مي‌پذيرد؛ ولي آنچه فرد سعي مي‌کند خود را نيازمند آن بداند و با توجيه به خود ببندد از ديد عرف،‌ پذيرفته نيست.


البته همان‌گونه که لازم است انسان، هنگام انتخاب زمين يا خانه درباره محل و همسايگان تحقيق کند، هنگام فروش منزل يا زمين نيز مراعات همسايه ضروري است؛ بدين سبب اسلام تأکيد مي‌کند براي فروش خانه، همسايگان در اولويت‌اند تا مبادا خانه به فردي فروخته شود که اسباب اذيت و آزار همسايگان را فراهم سازد. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‌فرمايد: «اِذَا اَرَادَ اَحَدُکُمْ اَنْ يَبِيعَ عَقَارَهُ، فَلْيَعْرِضْهُ عَلَي جَارِهِ؛ (6) زماني که هر يک از شما اراده مي‌کند زمين يا ملک خويش را بفروشد بايد نخست به همسايه خويش پيشنهاد دهد.»
همچنين مي‌فرمايد: «جَارُ الدَّارِ اَحَقُّ بِدَارِ الْجَارِ وَالْاَرْضِ؛ (7) همسايه خانه در خريد خانه يا زمين همسايه مقدّم است.»

ب. ساختمان
امروزه ساختمان‌سازي با سرعت بسيار زيادي رو به گسترش است و هر کس در پي جديدترين نقشه و طراحي است تا مناسب‌ترين خانه را تهيه کند. متأسفانه مسئله‌اي که گاهي در ساختمانها مد نظر قرار نمي‌گيرد توجه به فرهنگ ايرانيـ اسلامي و دوري از فرهنگ بيگانه است. دور شدن معماري ايراني از فرهنگ اسلامي به سوي فرهنگ غربي،‌ مهم‌ترين معضل پيش‏روي زندگيهاي کنوني است.
اين در حالي است که يکي از مهم‌ترين عوامل جذب جهانگرد در کشورمان، شگفتيهاي معماري اسلامي و ظرافتهاي خاصي است که با استفاده از شرع اسلام به کار رفته است؛ براي نمونه در معماري اسلامي حتي به مکان چاه آب آشاميدني و چاه فاضلاب (8) و مکان سرويسهاي بهداشتي در ساختمان توجه شده است. از امام صادق عليه السلام حکايت کرده‌اند که فرمود: «اَلَيْسَ مِنْ حُسْنِ التَّقْدِيرِ فِي بِنَاءِ الدَّارِ اَنْ يَکُونَ الْخَلَاءُ فِي اَسْتَرِ مَوْضِعٍ فِيهَا؛ (9) آيا از نيکويي تقدير خانه که آدمي بنا مي‌کند آن نيست که بيت الخلا در پنهان‌ترين جاهاي خانه باشد؟»
در بررسي سخنان معصومان عليهم السلام درباره ساخت و يا خريد خانه به نکات قابل توجهي برمي‌خوريم که براي نمونه به چند مورد اشاره مي‌شود:

1. معماري
واقعيت اين است که معماري، بسياري از رفتارهاي ما را جهت‌ دهي مي‌کند. تا پيش از آنکه بنايي ساخته شود، بنا، اسير انسان است؛ اما پس از ساخت، انسان،‌ اسير ساختمان است؛ زيرا تا پيش از ساخت، ما به آن شکل مي‌دهيم و پس از ساخت، بنا،‌ رفتار ما را شکل مي‌دهد. به همين دليل، اگر در مرحله طرّاحي،‌ براساس فرهنگ خودي و بومي نقشه‌اي را طرّاحي کنيم،‌ ميان فرهنگ ما و فرهنگي که ساختمان بر ما تحميل مي‌کند،‌ تناقضي پيش نخواهد آمد؛ امّا اگر معماري براساس فرهنگ بيگانه و غير خودي ساخته شود،‌ ميان فرهنگ فرد مسلمان و فرهنگ ساختمان،‌ تناقض پيش خواهد آمد. ممکن است اين تناقض در آغاز، مشکل‌ساز باشد و رنگ و بوي ستيز دهد؛ امّا به مرور زمان،‌ از فرهنگ فرد، حسّاسيت‌زدايي و عادي شده، فرهنگ ساختمان،‌ چيره مي‌شود. اين تغييرات، آن‌قدر آرام و خزنده‌اند که شايد هيچ توجّهي را برنمي‌انگيزاند؛ امّا پس از گذشت زمان،‌ با مقايسه اين دو دوره مي‌توان تغييرات را درک کرد. اين تغيير، نخست در حوزه رفتار صورت مي‌گيرد و سپس، تغيير رفتار، باعث تغيير فرهنگ مي‌شود؛ براي نمونه حيا،‌ يکي از بارزترين شاخصه‌هاي فرهنگ اسلامي است و معماري اسلامي با اين شاخصه، هماهنگي کامل دارد. به همين سبب در معماري اسلامي نه تنها درون هيچ خانه‌اي از بيرون، قابل ديد نيست؛ بلکه ورودي بسياري از خانه‌ها به نحوي ساخته شده است که اگر درِ خانه نيز باز بماند حياط و درون خانه به هيچ وجه مشاهده نمي‌شود؛ اما متأسفانه امروزه به تبعيت از فرهنگ غرب نه تنها درون خانه‌ها در معرض ديد است،‌ بلکه بسياري از خانه‌ها به‌گونه‌اي ساخته شده‌اند که هر يک بر ديگري اشراف دارند.
نمونه ديگر از حيا در معماري اسلامي،‌ پوشيدگي دروني خانه‌هاست،‌ به‌ گونه‌اي که خانواده‌ها در معرض ديد ميهمانان نامحرمنيستند. طبيعي است که برخي ميهمانان با اعضاي خانواده،‌ نامحرم هستند و لذا ساختار معماري اسلامي به گونه‌اي است که خانواده، کم‏تر در ديدِ نامحرم قرار گيرد. معماري اسلامي،‌ همه فضاي منزل را در برابر ديدگان نامحرم،‌ قرار نمي‌دهد و فضاهاي خصوصي خانه (همچون: آشپزخانه،‌ سرويسها و اتاقهاي استراحت) را که معمولاً خانمها بيش‏تر از آن استفاده مي‌کنند،‌ به گونه‌اي طرّاحي مي‌کند که در معرضِ ديد نباشد؛ امّا در معماري برهنه و غربزده،‌ چنين ملاحظاتي بي‌معناست.

2. وسعت خانه
«خانه بزرگ» از جمله مواردي است که مورد توجّه اسلام قرار دارد. در سخنان بزرگان دين، يکي از خوشيها در دنيا،‌ خانه وسيع معرفي شده است. امام کاظم عليه السلام در مسجد الحرام،‌ ميان حلقه‌اي از بني‌هاشم بود و درباره خوشي دنيا گفتگو مي‌کردند و هر کدام،‌ چيزي درباره آن مي‌گفتند. از آن حضرت در اين باره سؤال شد،‌ فرمود: «سَعَةٌ فِي الْمَنْزِلِ وَفَضْلٌ فِي الْخَادِمِ؛ (10) در وسعت منزل است و خوبي خدمتکار.»
اهميت اين موضوع به حدي است که رسول خدا صلي الله عليه و آله‌ در يکي از دعاهاي خويش، از خداوند متعال،‌ خانه وسيع طلب مي‌کند: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي ذَنْبِي وَوَسِّعْ لِي فِي دَارِي وَبَارِکْ لِي فِي رِزْقِي؛ (11) خدايا گناه مرا ببخش و خانه مرا وسعت بخش و روزي مرا مبارک گردان.»
اما علت تأکيد دين بر وسعت و بزرگي مسکن، مسئله قابل ملاحظه‌اي است که به بررسي نياز دارد. به يقين، شارع مقدس اسلام،‌ هر خانه بزرگي را باعث سعادت دنيوي و اخروي ندانسته است. در بررسي علل تأکيد اسلام بر وسيع بودن خانه به چند نکته بر‌مي‌خوريم:

1. علت تأکيد بر وسعت خانه
شايد نظر اسلام درباره بزرگي و وسيع بودن خانه، ناظر به انتخاب مکاني است که خانواده به راحتي در آن زندگي کند؛ به تعبير اسلام به دنبال آن است که در خانه،‌ فضايي مهيا شود که آسايش و آرامش خانواده را فراهم سازد. به تجربه ثابت شده است خانه‌هاي کوچک،‌ کسالت و افسردگي را مخصوصاً براي خانواده‌ها به همراه دارد. در چنين فضايي رفت و آمدهاي اقوام و دوستان که در دين به طور فوق‏العاده‌اي بر آن تأکيد شده است،‌ به حداقل رسيده يا حذف مي‌شود. اسلام عزيز با در نظر گرفتن چنين مسائلي در صدد ايجاد فضايي مناسب و با نشاط در محيط خانه بوده است.
ناگفته نماند که وسعت خانه زماني مورد تأييد و ستايش است که وسيله‌اي براي دست يافتن صاحب‌خانه به هدفهاي شايسته خانوادگي و اجتماعي (برپا داشتن جلساتي آموزنده و مذهبي و اطعام مردم) باشد؛ وگرنه هر خانه وسيع و بزرگي نمي‌تواند عامل سعادت و نيک‌بختي قرار گيرد. نقل شده است که وقتي حضرت علي عليه السلام براي عيادت علاء بن زياد حارثي ـ‌ که از يارانش بود ـ به خانه وي وارد شد و وسعت خانه او را ديد،‌ فرمود: «مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسَعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنّيَا اَمَا اَنْتَ اِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ کُنْتَ اَحْوَجَ. بَلَي اِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ وَتَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ وَتُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَاِذاً اَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ؛ (12) با وسعت اين خانه در اين دنيا چه مي‌کني؟ آگاه باش که در آخرت بدان نيازمندتري، آري، اگر بخواهي مي‌تواني با اين خانه به آخرت خوبي برسي، در آن مهمان‌نوازي و صله رحم کني و حقوق را به وسيله آن به جاي خودشان ادا کني،‌ در اين صورت است که با آن به آخرت خوبي خواهي رسيد.»
بنابراين، اصرار اسلام بر خانه وسيع براي مراعات اموري است که آرامش و آسايش خانواده را به همراه داشته، رعايت عفت، حيا و حجاب را در مقابل ديگران آسان کند. همچنين جدا بودن محل استراحت والدين از فرزندان (13) و جدا خوابيدن دختران از پسران در برخي مقاطع زماني از بسياري از مفاسد اخلاقي، روحي و تربيتي جلوگيري مي‌کند که رعايت اين امور جز با فضايي وسيع و اتاقهاي متعدد امکان‌پذير نيست.



2. وسعت خانه با مال حلال
اسلام عنايت بسياري بر تهيه خانه بزرگ دارد؛ اما نبايد فراموش کرد که خانه بزرگي ارزشمند است که از مال حلال به دست آمده باشد؛ به همين دليل، وقتي مردي از انصار به پيغمبر صلي الله عليه و آله شکايت کرد که خانه‌ام از هر طرف با خانه‌هاي بلند احاطه شده است، حضرت فرمود: «تا جايي که مي‌تواني [ديوار] آن را بلند و مرتفع کن و از خدا بخواه که خانه وسيعي به تو دهد.»
آن حضرت به اين مرد توصيه مي‌کند که «اِرْفَعْ صَوْتَکَ مَا اسْتَطَعْتَ وَسَلِ اللهَ اَنْ يُوَسِّعَ عَلَيْکَ؛ (14) هر چقدر مي‌تواني صدايت را بلند کن و از خداوند متعالي بخواه که خانه وسيع به تو عنايت فرمايد.»
هر فردي مي‌تواند از طريق مال حرام،‌ صاحب مسکن وسيع شود؛ اما توصيه رسول خدا صلي الله عليه و آله اين است که خانه بزرگ را از خداوند متعال طلب کنيد تا از راه حلال به شما عنايت فرمايد.
به يقين،‌ خانه‌اي که با پول حرام (کم‌فروشي،‌ تقلب در معامله، ربا، رشوه و...)‌ تهيه شده و يا پولي که حق الله (خمس يا زکات) آن پرداخت نشده باشد نمي‌تواند مسکن مورد تأييدي باشد که اسلام بر آن تأکيد دارد؛ چنان‌که همه مراجع عظام تقليد بر اين مسئله اتفاق نظر دارند که اگر کسي با پولي ملکي بخرد که خمس و زکات آن داده نشده است، تصرف او در آن ملک حرام و نمازش هم در آن باطل است. (15)

3. وسعت خانه به اندازه نياز
بايد توجه داشت که مراد از خانه وسيع، داشتن کاخ يا ساختن قصر نيست؛ بلکه برخورداري از خانه‌اي است که به اندازه نياز و کفايت باشد. تجربه نشان مي‌دهد همان‌گونه که خانه کوچک،‌باعث سلب آرامش و آسايش مي‌شود، خانه‌هاي اشرافي نيز مايه سلب آرامش و آسايش مي‌شوند. آن خانه‌اي مايه آرامش است که نياز واقعي خانواده را بر آورده سازد. البته ناگفته پيداست که ميزان نياز واقعي در خانواده‌ها متفاوت است؛ ولي مهم اين است که خانه، به اندازه نياز عرفي باشد و نه بيش‏تر.
گاه شخصي خانه مناسبي دارد و در آن زندگي مي‌کند؛ ولي به علل مختلف همچون داشتن شغل زياد، موقعيت خاص اجتماعي، رفت و آمدهاي قومي و فاميلي بسياري و... ناچار است از ميهمانهاي زيادي پذيرايي کند؛ بدين علت احساس مي‌کند که اين منزل، با توجه به رفت و آمدهاي زياد، کوچک است و هم خود و خانواده‌اش و هم ميهمانانش در ناراحتي و فشارند. عرف نيز دارا بودن خانه بزرگ‌تر را در شأن چنين شخصي مي‌داند؛ اما شخص ديگري،‌ داراي زندگي و منزل مساوي با شخص اول است؛ اما رفت و آمد کم‌تري دارد و تنها خريد خانه بزرگ‌تر به سببچشم و هم‏چشمي، حسادت و مانند آن است. در اين‌گونه موارد نه تنها اسلام بر منزل وسيع‌تر تأکيد نمي‏کند؛ بلکه آن را تقبيح مي‌کند. (16)
بنابراين، قضاوت عرف در جاها،‌حال و وضعها،‌ زمانها و افراد گوناگون، فرق مي‌کند. به طور فشرده و خلاصه مي‌توان گفت: آنچه را که برخاسته از نياز باشد، چه نياز معنوي يا مادي و چه اجتماعي و سياسي و... عرف مي‌پذيرد؛ ولي آنچه فرد سعي مي‌کند خود را نيازمند آن بداند و با توجيه به خود ببندد از ديد عرف،‌ پذيرفته نيست.

1)- خصال، شيخ صدوق، قم، انتشارات جامعه مدرسين، چاپ دوم، 1403 ق، ج 1، ص 183.
2)- تحف العقول، حسن بن شعبه حراني، قم،‌ انتشارات جامعه مدرسين، چاپ دوم، 1404 ق، ص 320.
3)- علل الشرايع، شيخ صدوق، قم،‌ انتشارات مکتبة الداوري،‌ ج 2، ص 348.
4)- نحل / 80.
5)- الکافي، ثقة الاسلام کليني، تهران،‌ دار الکتب الاسلامية، 1365 ش، ج 8، ص 24.
6)-نهج الفصاحه،‌ ابو القاسم پاينده، تهران، دنياي دانش، چاپ چهارم، 1382 ش، ص 186.
7)- عوالي اللئالي،‌ ابن ابي جمهور احسائي، قم،‌ انتشارات سيد الشهداء عليه السلام، چاپ اول، 1405 ق، ج 1، ص 58.
8)- الکافي، ج 3، ص 7.
9)- توحيد مفضل، مفضل بن عمر جعفي کوفي، قم، انتشارات مکتبة الداوري،‌ چاپ سوم،‌ 1969 م، ص 70 و مستدرک الوسائل، ج 1، ص 250.
10)- المحاسن، احمد بن خالد البرقي، قم، دار الکتب الاسلامية، 1371 ق، ج 2، ص 611.
11)- نهج الفصاحه، ص 251.
12)- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد معتزلي، 20 جلد در 10 مجلد،‌ قم،‌ انتشارات کتابخانه آيت الله مرعشي،‌ 1404 ق، ج 11، ص 32.
13)- نور/ 58.
14)- الکافي، ج 6، ص 526.
15)- توضيح المسائل مراجع،‌ سيد محمدحسن بني هاشمي، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم،‌چاپ اول، 1376 ش، ج 1، ص 459.
16)- المحاسن، ج 2، ص 608.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره136
/ 1