امر به معروف و نهی از منکر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امر به معروف و نهی از منکر - نسخه متنی

محمد عابدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
امر به معروف و نهي از منکر : هزينه‏ هاى امر به معروف و نهى از منكر از ديدگاه اميرمؤمنان (ع)
امر به معروف و نهي از منكر به دليل ماهيت «بازدارندگي » خود مي تواند تنش هايي را در پي داشته و يا منافع افراد يا گروه هايي را مورد تهديد قرار دهد

محمد عابدي

مقدمه:
امر به معروف و نهي از منكر به دليل ماهيت «بازدارندگي » خود مي تواند تنش هايي را در پي داشته و يا منافع افراد يا گروه هايي را مورد تهديد قرار دهد. بر اين اساس عمل به امر به معروف و نهي از منكر مي تواند عكس العمل هايي را از سوي مخاطبان برانگيزد و هزينه هايي را بر آمر و ناهي تحميل كند.
در مقابل چنين فرآيندي وظيفه امر و نهي ساقط نمي شود و جامعه ديني و شهروندان آن موظف به پرداخت اين هزينه ها هستند. از اين رو امام علي عليه السلام مي فرمايد: «لا حاجة لله فيمن ليس لله في ماله و نفسه نصيب; (1) خداوند به كسي كه از مال و جان خود سهمي براي خدا قرار ندهد، نياز ندارد. »
اين سخن بيانگر مسؤوليت و لزوم هزينه پذيري شهروند جامعه ديني در برابر حفظ جامعه سالم ديني است.
همچنين آنگاه كه حضرت در بستر شهادت افتاده بود، خطاب به حاضران فرمود: «قال عز و جل لنبيه صلي الله عليه و آله وامر بالمعروف وانه عن المنكر واصبر علي ما اصابك، ان ذالك من عزم الامور; (2) خداوند به رسولش فرمود: امر به معروف و نهي از منكر كن و بر آنچه به تو رسيد صبر كن زيرا اين از امور مهم است. »
به اين ترتيب روشن مي شود كه اجراي امر به معروف و نهي از منكر هزينه هايي را در پي دارد و صرف هزينه و ضرر، مانع اجراي آن نمي شود. در اين مقاله پيرامون هزينه هاي اجراي اين فريضه سخن خواهيم گفت.

الف: هزينه هاي مربوط به آمر و ناهي
1- ر
شخصي كه اقدام به اجراي امر به معروف يا نهي از منكر مي كند، بايد به فكر بروز عواقب خطرناك آن هم باشد و خود را براي وقوع آن آماده سازد. اين آمادگي باعث خواهد شد كه آمر و ناهي در پي كم خطرترين راه ها باشد و براساس رعايت احتياط به خواسته الهي خود برسد.
نمونه اي از نهي از منكر عملي پيامبر صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام گوياي اين آمادگي و پذيرش خطرهاي احتمالي است. علامه مجلسي مي نويسد: يك شب كه پيامبر علي را خواست، او نزد رسول خدا شتافت. پيامبر به علي فرمود: از پي من بيا. علي نيز پشت سر او به راه افتاد. وقتي به كعبه رسيدند، پيامبر به آرامي به علي فرمود: بر دوش من برو. او بالا رفت و به امر رسول خدا بت ها را پايين ريخت و آرام و بي صدا و در كمال احتياط به خانه بازگشتند. در بازگشت، پيامبر به علي فرمود: «اولين كسي كه بت ها را شكست جد تو ابراهيم و آخرين نفر تو هستي. » اين عمل با چنان ظرافت، دقت و احتياطي انجام شد كه قريش با اين كه مي دانستند تنها محمد و علي ممكن است اين كار را بكنند، هيچ سندي براي آسيب رساندن به آن دو نيافتند. (3)

2- تحمل سختي
در كنار پيش بيني عواقب، چنان كه مشكلي نيز پيش آمد، بايد آمران و ناهيان، سختي ها را تحمل و پيش آمدها و هزينه ها را به جان بخرند.
ابن شهر آشوب مي نويسد: اميرمؤمنان علي عليه السلام وارد خانه شد. لحظه اي بعد بانويي آمد و از شوهرش شكايت داشت. حضرت فرمود: اندكي صبر كن تا از گرماي هوا كاسته شود. آن زن گفت: در اين صورت خشم شوهرم بيشتر مي شود. حضرت سر خود را پايين انداخت و لحظه اي بعد فرمود: به خدا قسم! نبايد رسيدگي به دادخواهي مظلوم را به تاخير انداخت. حق مظلوم را بايد از ظالم گرفت و رعب او را از دل مظلوم بيرون كرد تا با كمال شهامت در مقابل ستمگر بايستد و حق خود را بخواهد. آن گاه به آن زن گفت: برويم.
حضرت با زن همراه شد تا به در خانه زن رسيد، آن گاه صدا زد: درود بر شما! جواني از خانه بيرون آمد. حضرت بعد از احوال پرسي فرمود: «يا عبدالله اتق الله فانك قد اخفتها و اخرجتها; اي بنده خدا! از خدا پروا كن، چرا كه همسرت را ترسانده و از خانه بيرون رانده اي.»
جوان از اين سخن برآشفت و گفت: به تو چه ربطي دارد! به خدا سوگند! به خاطر همين حرف تو، او را آتش خواهم زد. امير مومنان هم فرمود: من تو را امر به معروف و نهي از منكر مي كنم، تو در برابر من منكر ديگري مرتكب مي شوي و معروف را كنار مي نهي!

اولياي شيطان با اولياي رحمان همواره در نبردند و خداوند در كتابش فرموده است: كساني كه به آيات خدا كافر شدند و پيامبران را به ناحق كشتند و از مردم (نيز) كساني را كه امر به قسط مي كردند كشتند، پس به عذاب دردناك بشارتشان ده

در همين لحظات مرد جوان متوجه شد افرادي كه از كوچه عبور مي كنند به آن مرد با عنوان امير مومنان سلام مي دهند. به همين خاطر امام را شناخت و هراسان گفت: اي امير مومنان! اشتباه مرا ببخشيد. به خدا سوگند در مقابل همسرم مانند زميني آرام خواهم بود تا پا بر روي من بگذارد. حضرت نيز رو به آن زن كرد و فرمود: به منزل برو و همسرت را به اين كارها مجبور نساز! (4)

3- تحمل شكنجه و سختي هاي شديد
آنچه از رفتار علوي خوانديم، مربوط به تحمل اموري است كه در مسير اجراي امر به معروف و نهي از منكر، معمولا پيش مي آيد و به عبارت ديگر لازمه طبيعي آن است. اما گاه هزينه هاي بسيار سنگين در انتظار اصلاحگران و آمران است كه امير مؤمنان مي كوشيد شهروندان جامعه ديني را متوجه آن سازد و در اين زمينه خصوصا به مشقاتي كه پيشگامان اصلاحات و امر به معروف ; يعني پيامبران الهي متحمل شده اند اشاره مي كرد و مي فرمود: «ان نبي الله زكريا قد نشر بالمنشار و يحيي زبح و قتله قومه و هو يدعوهم الي الله عز و جل و ذالك لهوان الدنيا علي الله. ان اولياء الشيطان قد حاربوا اولياء الرحمان. قال الله: «ان الذين تكفرون بايات الله و يقتلون النبيين بغير حق و يقتلون الذين يامرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب اليم » (5) ; پيامبر خدا، زكريا با اره قطعه قطعه شد و يحيي را قومش كشتند، با اين كه او آن ها را به خدا دعوت مي كرد. اين به خاطر خواري دنيا بر خداوند است. اولياي شيطان با اولياي رحمان همواره در نبردند و خداوند در كتابش فرموده است: كساني كه به آيات خدا كافر شدند و پيامبران را به ناحق كشتند و از مردم (نيز) كساني را كه امر به قسط مي كردند كشتند، پس به عذاب دردناك بشارتشان ده. »

4- اعتراض قدرتمندان و آزار آن ها
هرچند امير مؤمنان در دوران خلفا نيز از جايگاه والايي برخوردار بود و موقعيت اجتماعي و سياسي ويژه اي داشت، اما در عين حال در برابر دستگاه حاكمه يك شهروند بود. با اين همه در چنين موقعيتي نسبت به بروز ضد ارزش ها ساكت نمي ماند و عليه آن اعتراض مي نمود. امام خود مي فرمود: روزي خليفه سوم هنگام ظهر مرا به خانه اش احضار كرد. وقتي وارد شدم ديدم بر مسند نشسته است و اموال زيادي از طلا و نقره در برابرش چيده اند. خليفه به من گفت: «خذ من هذا حتي تملا بطنك فقد احرقتني; هر چه از اين مي خواهي بردار كه دل مرا به آتش كشيده اي!»
گفتم: اگر اين اموال از راه ارث، صدقه، بخشش يا كسب و تجارت به دست تو رسيده است، من اختيار دارم احسان تو را بپذيرم يا رد كنم، اما اگر از بيت المال است نه تو حق بخشش داري، نه من حق پذيرش. خليفه با شنيدن اين پاسخ بر آشفت «ثم قام الي بالقضيب فضربني. والله ما ارد يده حتي قضي حاجته. فتقنعت بثوبي و رجعت الي منزلي و قلت: الله بيني و بينك ان كنت امرتك بمعروف او نهيت عن منكر; با تازيانه به سوي من برخاست و مرا مضروب كرد. به خدا! دست برنداشت تا آن كه به خاسته اش رسيد. آن گاه خود را با لباسم پوشاندم و به خانه برگشتم و گفتم: خدا بين من و تو حكم كند كه من تو را امر به معروف و نهي از منكر كردم. » (6)

5- فروش جان
زماني كه يك شهروند در جامعه ديني با وقوع منكر يا ترك واجب روبرو مي شود، دو موضوع ذهن او را به خود مشغول مي سازد:
1. حفظ خود از ضررهاي جاني، مالي، آبرويي و... واجب است. چون به ضرر انداختن خود حرام است.
2. اجراي امر به معروف و نهي از منكر به دليل اهميت آن واجب است و اگر به بهانه ضرر، ترك شود، به خاطر طبيعت امر و نهي (مخالف با منافع مخاطب و ايجاد تنش و احتمال عكس العمل و ضربه زدن) هرگز امر و نهي صورت نخواهد گرفت. پس لازم ست حتي به قيمت تحمل ضرر، اين فريضه احيا شود.
آمر و ناهي در برابر اين تزاحم بايد ببيند ضرر ترك كداميك بيشتر است و به آن عمل كند.
به اين ترتيب هرگاه اصل دين در معرض نابودي قرار گيرد، يا عقايد مسلمانان در آستانه تزلزل واقع شود، او وظيفه خواهد اشت حتي به قيمت از دست دادن جان، امر و نهي كند. بر همين اساس امير مؤمنان مي فرمود: منظور از آيه «و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله »، مردي است كه در راه امر به معروف و نهي از منكر كشته شود.» (7)

ب: ههزينه هاي مربوط به جامع
اجراي امر به معروف و نهي از منكر علاوه بر هزينه هايي كه براي آمر و ناهي دارد گاه هزينه هايي را بر جامعه نيز تحميل مي كند. زيرا افرادي هستند كه ويژگي هاي خاصي دارند، مثلا كارآفرين، كارشناس، سرمايه دار، مدير، متخصص و... هستند كه از حيث اجتماعي مورد نياز جامعه اند و فقدان آن ها ضرباتي بر پيكر جامعه وارد مي سازد. اين گروه ها با احساس كوچك ترين ناملايمت و يا تنگي فضا بار خود را بسته و به جاهايي مي روند كه به اصطلاح به آزادي عمل آنان لطمه نخورد. حذف اين افراد از تعاملات اجتماعي، موجب محروميت جامعه در زمينه هاي فني، علمي، اقتصادي، مديريتي و... مي شود. گاهي نيز چنين اشخاصي بعد از خروج از دايره حكومت ارزش گرا، به مخالفت و مقابله با آن مي پردازند و مي كوشند چنين نظامي را ساقط، تعديل يا استحاله كنند. بنابراين امر و نهي از اين جهت هم مي تواند نارضايتي در برخي توده ها و ضرر و زيان جامعه را در پي داشته باشد.
با اين همه، امير مؤمنان عليه السلام ارزش اجراي امر به معروف و نهي از منكر را بنيادين مي داند و معتقد است كه آثار سازنده آن به مراتب از پي آمدهاي منفي اش بيشتر است و رضايت مردم يا كسب منافع بدون حفظ ارزش هاي بنيادي امري باطل است و هدف از تشكيل جامعه ديني را تامين نمي كند. از اين رو خود حضرت بارها اين هزينه ها را بر جامعه روا مي داشت اما امر و نهي در برابر منكرگرايان و اباحه گران را روا نمي داشت. نمونه هايي از اين رفتار علوي را مي خوانيم:
1- فرار كارگزاران
امام علي عليه السلام نعمان بن عجلان زرقي را به فرمانداري بحرين منصوب كرد ولي مدتي بعد مطلع شد كه نعمان اموال عمومي مردم بحرين را به يغما برده و به بيت المال مسلمانان تجاوز كرده است. حضرت در اولين گام در ضمن نامه اي به وي نوشت: «من استهان بالامانة و رتع في الخيانة و لم ينزه نفسه و دينه عنها فقد احل بنفسه الذل و الخزي في الدنيا و هو في الاخرة اذل و اخزي و ان اعظم الخيانة خيانة الامة و افظع الغش غش الائمة; (8) آن كه در امانت كوتاهي كند و در خيانت با ناز و نعمت زندگي كند و خود و دينش را از آن پاك نسازد، ذلت و زبوني را در دنيا به خود ارجاع داده است و او در آخرت ذليل تر و زبون تر است. و بزرگ ترين خيانت، خيانت به امت و رسواترين فريبكاري، فريبكاري پيشوايان است. »
در پي اين نامه، امام از وي خواست خراج هايي را كه گرفته بازبيني و براي نظارت و حسابرسي نزد امام گزارش كند. اما تا نامه به دست او رسيد، اسباب و اثاث خود را جمع كرد و به معاويه ملحق شد.
قاطعيت امام علي عليه السلام در نهي از منكر چنان بود كه تمام كارگزارانش مي دانستند اگر خيانتي كنند و امام آگاه شود، بي درنگ بازخواست خواهند شد و امام كسي نيست كه براي مديرانش حاشيه امنيتي در نظر بگيرد.
ذهل بن حارث در مورد يكي از اين كارگزاران كه به دليل خيانت مي دانست مورد بازخواست قرار خواهد گرفت مي گويد: مصقلة بن هبيره مرا به خانه اش برد و با هم غذا خورديم. آن گاه به من گفت: «والله ان اميرالمؤمنين يسالني هذا المال و والله ما اقدر عليه; به خدا قسم امير مؤمنان اين اموال را [كه به هدر داده ام] از من خواهد خواست و به خدا قسم من توان بازگرداندن آن را ندارم. » به او گفتم: اگر بخواهي مي تواني سر يك هفته اين مال را جمع كني. او گفت: به خدا قسم اگر از فرزند هند (معاويه) يا فرزند عفان (عثمان) اين اموال را مي خواستم براي من واگذار مي كردند. آيا به عثمان نمي نگري كه چگونه سالانه صد هزار درهم از خراج آذربايجان را به اشعث مي بخشيد.» سخن ما به درازا كشيد و يك شب بعد او به معاويه پيوست. (9)

2- جنگ
گاهي دامنه هزينه ها به جنگ با نيروهاي منحرف مي انجامد و امكانات و نيروهاي زيادي را در كام خود فرو مي برد و امام اين همه را تحمل مي كند براي آن كه ارزش ها زنده بمانند. امام خود در مورد شكل گيري جنگ با خوارج نهروان مي فرمود: «[پس از جنگ صفين و قبول حكميت] زبان مردم گشوده شد و هر كس ديگري را به باد ملامت گرفت كه چرا كار را به حكمين واگذار كردند! اما ديگر دير شده بود و كاري از آنان ساخته نبود. در ميان خود گفتند: پيشواي ما نبايد از كار خطاي ما پيروي مي كرد. او وظيفه داشت طبق نظر خود عمل كند (حكميت را نپذيرد)، هر چند به قيمت كشته شدن او و يارانش تمام شود. اما او چنين نكرد و تابع نظر ما شد; نظري كه خود از روز نخست آن را خطا مي پنداشت. پس هم اينك او كافر شده و كشتن كافر و ريختن خون او بر ما رواست. با ظهور اين فكر، آن ها به سرعت از ميان لشكر بيرون رفتند و با صداي بلند فرياد سر دادند كه داوري مخصوص خداست. سپس دسته دسته به هر سو پراكنده شدند. گروهي به نخيله، عده اي به حرورا و برخي هم به سوي مشرق رفتند و از دجله گذشتند. در بين راه با هر مسلماني كه برخورد كردند، از فكر و عقيده اش پرس و جو كردند و اگر عقيده آن ها را نداشت، كشتند.
من از ابتدا نزد دو دسته اول رفتم و چون به غير جنگ راضي نشدند با آنان جنگيدم و هر دو گروه را بعد از دعوت به صلح كه نپذيرفتند، كشتم.... براي دسته سوم هم نامه اي نوشتم... آنان نيز راه دوستانشان را پيمودند. به هر مسلماني كه رسيدند، به جرم اين كه با عقيده آن ها مخالف بود، او را كشتند و گزارش اين وقايع پي در پي به من رسيد. من هم از دجله عبور كردم و نزد آنان رفتم و پيش از هر اقدامي نمايندگان خود را نزدشان فرستادم و تا آن جا كه در توان داشتم تلاش كردم، اما نپذيرفتند و بر ادامه پستي و شرارت خود تاكيد كردند. اين شد كه با آن ها جنگيدم و تمامي چهار هزار نفر، بلكه بيشتر كشته شدند و حتي يك نفر هم به عنوان خبرنگار جان به سلامت نبرد. (10)

احياي امر به معروف و نهي از منكر ضرورت امروز
پذيرش هزينه ها (تا اين حجم) توسط امير مؤمنان مبين اين حقيقت است كه جامعه ديني بر محوريت ارزش ها (معروف ها) شكل گرفته است و هر گونه آسيب رساندن به ارزش ها، مبارزه با اساس نظام اسلامي و غير قابل چشم پوشي است و امر به معروف و نهي از منكر نيز در واقع مكانيزمي است كه دين براي دفاع از خود و ارزش هاي خود طراحي كرده است. با درك اين حقيقت، مي توانيم به عمق توطئه هايي كه امروز، براي مبارزه با ارزش ها (معروف ها) از يك سو و مبارزه با مدافع ارزش ها (امر به معروف و نهي از منكر) صورت مي گيرد پي ببريم. از جمله اين حملات مي توان شبهات زير را مطرح كرد كه از سوي برخي مطبوعات در نظام اسلامي ما طي چند سال گذشته مطرح شده است.
1- «آزادي مطلق است و كسي حق ندارد مثلا زني را وادار به رعايت حجاب كند.»
روزنامه خرداد، 78/3/20، مجيد محمدي
پاسخ كوتاه: آزادي محدود به حدود و ارزش هاي الهي و نيز حقوق مردم است.

2- «انسان ارزش دارد و نمي شود ارزش انسان را به خاطر دين پايمال كرد... اين سيره علي بن ابي طالب است. »
روزنامه ابرار اقتصادي، 78/10/12، هاشم آقاجري
پاسخ كوتاه: ارزش انسان به دين مداري است و انسان به عنوان خليفه الهي، بدون رعايت ارزش هاي ديني مانند حيوانات بلكه پست تر است.

3- «دين صرفا بشارت دهنده و انذار است و هيچ ضمانت اجرايي براي پياده كردن اوامر و نواهي خود ندارد. »
روزنامه سلام، آبان 77، واعظ زاده اصفهاني
پاسخ كوتاه: بالاترين ضمانت اجرايي آن فريضه امر به معروف و نهي از منكر است و نمونه عيني آن حكومت رسول الله صلي الله عليه و آله و امام علي عليه السلام است.

4- «حكومت ديني هرگز به معناي اجراي احكام فقهي نيست، در هيچ جا حضرت علي عليه السلام امر به اجراي احكام فقهي مانند حجاب يا نوع عبادت مردم نكرده است.»
ماهنامه چشم انداز ايران، مهر و آبان 78، ش 2، مجيد محمدي
پاسخ كوتاه: سيره امام علي عليه السلام مخالف اين برداشت است و حضرت همواره به اين امور توجه داشت.

5- «بي اعتنايي نسبت به همه ارزش ها، چاره رفع تعارضات يك جامعه تكثرگراي فرهنگي است، همچنان كه امروزه در خارج از كشور روابط بيرون از محدوده زناشويي و همجنس بازي، امري روا شمرده مي شود و كسي متعرض آن نمي گردد. »
ماهنامه كيان، بهمن 77، ترجمه عزت الله فولادوند
پاسخ كوتاه: جامعه بدون ارزش ها، جامعه ديني نيست و مولفه اساسي جامعه ديني ارزش ها هستند.

6- «برخورد با توهين كنندگان به مقدسات چون منجر به اشاعه توهين مي شود، خود اشاعه فحشاست. »
روزنامه ابرار اقتصادي، مهر 78، عطاءالله مهاجراني
پاسخ كوتاه: در اين صورت هرگز نبايد با انحرافات مبارزه شود و حتي فريضه امر به معروف و نهي از منكر نيز ترك و راه فساد باز گذاشته مي شود.


به اين ترتيب روزگاري فرا رسيده كه در سايه شوم تسامح و تساهل هاي غير معقول، ميزان حملات به ارزش ها (مؤلفه اصلي جامعه ديني) و مكانيزم دفاع از ارزش ها (امر به معروف و نهي از منكر) فزوني يافته و مي رود كه به تدريج نقش دين در زندگي اجتماعي را كم رنگ تر سازد. و اباحه گران عصر ما به تبع پيشينيان خود حملات به سمت فريضه امر به معروف و نهي از منكر را سامان داده اند و روزي نيست كه مقاله، سخن و يا تحليلي در مسير تضعيف اين فريضه اصلاح گر ارايه نكنند.
بگذريم از حوزه هاي رفتاري بعضي از متوليان فرهنگي كه صاحبان وجدان هاي بيدار از عمق خيانت هاي آنان آگاهند.
چنين خيزش ناميموني هر مسلمان بيدار و هر مبلغ هوشياري را
به احياي سيره امير مومنان پيرامون اين فريضه با تحمل تمام هزينه هاي آن فرا مي خواند.
فريضه اي كه زنده كننده ارزش ها و نابود كننده ضد ارزش ها و در يك كلام تنها سلاح مبارزه با اباحه گري، رواداري و تسامح غير معقول است.

1)- نهج البلاغه، صبحي صالح، ص 491، خصائص الائمه، ص 101.
2)- فقه القرآن، قطب راوندي، ج 1، ص 361; مستدرك الوسائل، ج 12، ص 179.
3)- بحارالانوار، ج 38، ص 84 و الفضائل، ص 97.
4)- بحارالانوار، ج 41، ص 57; مناقب، ج 2، ص 106 و مستدرك الوسائل، ج 12، ص 337.
5)- كتاب سليم، ص 773 و بحارالانوار، ج 33، ص 157.
6)- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 9، ص 16; بحارالانوار، ج 31، ص 452.
7)- فقه القرآن، ج 1، ص 361; مستدرك الوسائل، ج 12، ص 179 و جامع احاديث الشيعه، ج 14، ص 403.
8)- نهج البلاغه، ص 382; غررالحكم، ش 5243; نهج السعادة في مستدرك نهج البلاغه، ج 5، ص 17.
9)- الغارات، ج 1، ص 248; بحار الانوار، ج 33، ص 405; شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 145 تا 148.
10)- بحارالانوار، ج 38، ص 183، نقل از اختصاص، ص 179.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان 21
/ 1