بسياري از والدين به اشتباه مي پندارند که فرزند نوجوان شان نمي خواهد با آن ها گفت وگو کند. اين برداشت از آنجا ناشي مي شود که نوجوانان در آغاز گفت وگو، به ويژه درباره ي موضوعات احساسي، بسيار ضعف دارند. تا پيش از بلوغ، کودکان همه ي رخدادهاي روز مره را با والدين خود در ميان مي گذارند، سپس ناگهان سکوت حاکم مي شود. اين دگرگوني نسبت به دوران پيش از بلوغ، معمولا نتيجه ي تغييرات هورموني و ساختار مغز است که همراه با بلوغ جسمي رخ مي دهند و در واقع، نتيجه ي تصميم آگاهانه ي نوجوانان براي کاهش ارتباط خود با والدين شان نيست. درک اين مسئله که نوجوانان در برقراري ارتباط ضعف دارند، اما واقعا خواهان ارتباط کلامي با والدين شان هستند، گام مهمي در از ميان رفتن رنجش والديني است که نوجوانان خود را کم حرف و گوشه گير مي دانند. با وجود آنکه آگاهي از خواست نوجوانان به برقراري ارتباط، مي تواند در حل اين مشکل موثر باشد، اما اين آگاهي، در عمل به ايجاد انگيزه براي شکل گيري گفت وگو، که براي درک دنياي نوجوان بسيار ضروري است، نمي انجامد. از اين رو، لازم است والدين بدانند که چگونه براي آغاز گفت وگو انگيزه ايجاد کنند و مهمتر از آن، بدانند که چگونه مانع آن نشوند. اصل اول، ايجاد انگيزه ي گفت وگو در نوجوانان، ساده ولي بسيار ضروري است. براي داشتن گفت وگويي مناسب با نوجوان، والدين بايد در وضعيتي آرام با او ارتباط برقرار کنند. اين بدان معناست که والدين بايد زمان کافي براي اين کار اختصاص دهند و اوقات فراغت خود را با نوجوانان شان بگذرانند و حتي همراه آن ها به فعاليت هاي گروهي و انجام کارهاي خانه بپردازند. آن ها مي توانند با هم به پياده روي و خريد بروند يا به بازي هايي مانند شطرنج بپردازند. گرچه اين فعاليت ها در نگاه اول بسيار ساده به نظر مي رسند، در دنياي مدرن کنوني بسيار مشکل اند. والدين، به ويژه پدران، غالبا بسيار درگير کار و شغل خود مي شوند. زماني هم که به خانه مي رسند، معمولا خسته و عصبي هستند و زمان يا انرژي کافي ندارند که به نوجوانان خود بپردازند و با آن ها ارتباط برقرارکنند. در تعطيلات پايان هفته هم به کارهاي خانه مي رسند و دوباره آن قدر مشغول مي شوند که فرزندان را فراموش مي کنند. چون والدين به نادرست عقيده دارند که نوجوانان نمي خواهند وقت خود را با آن ها بگذرانند، براي ايجاد محيط و زمان آرامش بخش براي گفت وگو با فرزندان تلاشي نمي کنند. واقعيت اين است که اگرچه ممکن است نوجوانان نخواهند زمان زيادي را با والدين خود بگذرانند، از بودن کنار آن ها لذت مي برند. ايجاد زمان و مکاني آرام براي فرزندان، زمينه را براي برقراري ارتباط فراهم مي کند، اما اين کافي نيست. والدين بايد بياموزند چگونه با پرسش هاي مناسب، گفت وگو را آغاز کنند. براي اين کار، لازم است اطلاعاتي در باره ي زندگي نوجوان شان داشته باشند. پرسشي مانند: "امروز مدرسه چطور بود؟" پاسخي يک کلمه اي در پي خواهد داشت: بد نبود. سوال ريز تري مثل: "امتحان رياضي امروزت چطور بود؟" مي تواند پرسش بهتري باشد. اگر سوال با پاسخ کوتاهي همراه بود، مي توان سوال ديگري پرسيد، مثل :" امتحانت را چطور دادي؟" يا "آيا سوال ها همانهايي بودند که انتظار داشتي؟" معمولا لازم است سه يا چهار سوال بکنيد تا گفت و گو سر بگيرد. مي توانيد از سرگرمي ها، ورزش و موسيقي اي که به آن گوش مي دهند، يا دوستان شان بپرسيد. مهارت در يافتن پرسش هاي مناسب، در فرايند برقراري ارتباط والدين با نوجوانان بسيار مهم است. والدين بايد ياد بگيرند شنوندگان ماهري نيز باشند تا پس از آغاز گفت وگو بتوانند روند آن را ادامه دهند و حفظ کنند. در گام اول براي تبديل شدن به يک شنونده ي خوب، سعي کنيد تماس چشمي برقرار کنيد و روي صحبت ها تمرکز داشته باشيد. والدين در اين مواقع معمولا به اشتباه به کار خود (غذا درست کردن يا خواندن روزنامه) ادامه مي دهند، اما تاکيد دارند که به حرف هاي فرزندشان گوش مي دهند. نوجوانان کمتر در اين موارد فريب مي خورند. آن ها به شنونده اي پيگير و پرانرژي نياز دارند، همه ي ما چنين نيازي داريم. جنبهِ ي ديگر فرايند گوش دادن دقيق، پرهيز از رفتارهايي است که سبب قطع ارتباط مي شود. اولين اشتباه از اين دست آن است که ميان صحبت آن ها بپريد. حتي اگر مطمئن هستيد که مي دانيد نوجوان چه مي خواهد بگويد و يک جواب بينظير براي مسئله داريد، حرف هاي او را قطع نکنيد. نوجوانان از اين رفتار متنفرند و گفت وگو را ادامه نخواهند داد. ابراز احساسات نيز به سرعت گفت وگو را قطع مي کند. اگر والدين از آنچه مي شنوند، مضطرب شوند، نوجوان گفت وگو را به پايان مي رساند. عصبانيت، اضطراب يا رنجش، بي گمان سبب خواهد شد که نوجوان ديگر با والدين خود در باره ي آن موضوع خاص صحبت نکند. پدر و مادر بايد با حفظ آرامش و با پرسش هاي مناسب، نقش و ميزان درگيري نوجوان خود را در مسئله ي مورد نظر برجسته کنند. احتمال بروز احساسات معمولا در زمان هايي که موضوع مورد بحث حساس است، بيشتر مي شود، همانند نوشيدن مشروب، استفاده از مواد مخدر يا روابط جنسي. اشاره ي اتفاقي نوجوان به دوستي که مواد مصرف مي کند، مي تواند سبب بيان يک جمله ي ناگهاني و تهديد کننده شود: "دوست تو هم مواد مصرف مي کند؟" اين شوک، به پايان ناگهاني گفت وگو مي انجامد و والدين ديگر امکان گفت وگو هايي از اين دست را نخواهند يافت. روش موثر آن است که با حفظ آرامش، سوالي مثل:"همهِ ي دوستان تو مواد مصرف مي کنند؟" پرسيده شود که مي تواند زمينه را براي سوال بعدي ( با حفظ آرامش) فراهم کند: "آيا تو هم مواد مصرف مي کني؟" چنين موضوع هاي حساس و مهمي، زمينه ي مساعدي براي گفت وگوهاي موثر و کارآمدند و والدين بايد براي کنترل چنين مباحثاتي، آمادگي داشته باشند. رهنمودهاي کارسازي وجود دارند که به شما هنگام صحبت با نوجوان تان کمک مي کنند: اول آنکه از سخنراني و اندرز پرهيز کنيد. نوجوانان معمولا آن قدر فهميده هستند که بدانند کاري که انجام داده اند، درست نبوده است. در نتيجه، سخنراني و نصيحت، واکنش هايي در پي خواهد داشت ( مانند نشان دادن بي حوصلگي با چرخاندن چشم) که سبب خشم والدين مي شود. مختصر و در ارتباط با مطلب صحبت کنيد. فرياد زدن تنها وضع را وخيم تر مي کند. والدين هنگام برقراري ارتباط با نوجوان بايد آرامش خود را حفظ کنند، در غير اين صورت اوضاع به سرعت از کنترل شان خارج خواهد شد و ممکن است حرف هايي گفته شوند که همه بعدها از آن احساس پشيماني کنند. آرامش به اين معني است که والدين بتوانند بهتر به موضوع فکر کنند و سبب عصبانيت نوجوان نشوند. برقراري ارتباط با نوجوان کار ساده اي نيست، اما به آن پيچيدگي و دشواري که بيشتر والدين فکر مي کنند هم نيست. نوجوانان خواستار آن هستند که با والدين شان صحبت کنند، اما اين والدين اندکه بايد اين خواسته را تحقق بخشند. برگردان: محمد رضايي نيا منبع: http://miramichileader.canadaeast.com