جانشین گمنام علامه امینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جانشین گمنام علامه امینی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
جانشين گمنام علامه اميني

رسول جعفريان يک سال از رحلت استاد سخت‌کوش و پژوهشگر برجسته، علامه شيخ محمدباقر محمودي مي‌گذرد. استادي که عمري را اختصاصا در يک مسير سپري کرد و آن، مسير احياي فرهنگ اهل بيت(ع) از ميان انبوه کتاب‌هاي حديثي و تاريخي بود که يا همچنان مخطوط مانده بود و يا به صورت پراکنده در آثار مختلف از ديده‌ها پنهان بود. در اين دوره، چند نفر در اين مسير گام برداشتند و در احياي اين فرهنگ تلاش کردند که بي‌شک مي‌بايست نام علامه محمودي در کنار علامه اميني و شيخ آقابزرگ طهراني در زمره «احياگران ميراث مغفول شيعه» آورده شود.

درک اين‌که اين استاد محمودي تا چه اندازه در علم حديث و تاريخ آگاه بود و تخصص داشت، جز با مراجعه به متون تصحيح شده فراوان ايشان و نيز تعليقات گسترده و کم‌نظيري که ايشان در اين آثار آورده است، ممکن نيست. نخستين بار با کتاب «ترجمة الامام علي بن ابي طالب(ع)» ايشان که شرح حال امام علي(ع) از تاريخ دمشق بود آشنا شدم. تعليقات گسترده، نقادي‌هاي فراوان، استدراکات بي‌شمار و توصيحات مبسوط ايشان به آساني نشان مي‌داد که استاد محمودي تا چه اندازه بر متون حديثي و تاريخي تسلط دارد. پس از آن، کتاب «انساب الاشراف» ايشان را که مربوط به آل ابي‌طالب بود و در دو جلد ملاحظه کردم. از دقت و وسعت کار و تعليقات سودمند آن که بسيار راهگشاه بود، لذت بردم. کمتر سخن نامربوطي در اين متون بود که از چشم نقادانه استاد به دور مانده باشد. نوشتن آن تعليقات به خصوص استدراکات که بيش از همه به هدف متقن نشان دادن احاديت روايت شده در فضايل امام علي(ع) بود، تنها مي‌توانست با تسلطي بي‌نظير بر متون حديثي کهن، امکان‌پذير باشد و صد البته، آن روزها نه رايانه‌اي در کار بود و نه حتي کتاب‌هاي چاپي خوب، چندان به وفور در دسترس که کسي بتواند به راحتي اين تعليقات را بر آثار تصحيحي بنگارد. اين تعليقات در درجه نخست، براي تکميل و تنقيح متن بود.

بسياري از اين احاديث به شکل‌هاي مختلف و از طرق ديگر در متون ديگر هم هست و استاد با کاوش فراوان غالب آنها را در پاورقي مي‌آورد تا نشان دهد يک حديث در کجا، توسط چه کساني و تا چه اندازه نقل شده است. زماني که در تصحيح احساس مي‌کند، مؤلفي حديثي را مرسل آورده و بيم آن مي‌رود که خواننده تصور کند اين حديث قابل اعتنا نيست، ايشان ضمن صفحات متعدد، همان حديث را از طرق ديگر ارائه کرده نشان مي‌دهد که روايت مزبور تا چه اندازه مستند است.

براي نمونه در «زين الفتي: 2/270» قيد مي‌کند که چون حديث «ان لواء الحمد بيد علي بن ابي طالب» مرسل نقل شده، من آن را از طرق ديگر نقل مي‌کنم و پس از آن ارجاعات فراواني را براي آن ذکر مي‌کند. اما جهت ديگر، و به نظرم مهم تر، نقادي برخي از منقولات نادرست در اين کتابهاست. مطالب مجعول و نادرست فراواني در متون مورد نظر ايشان براي تصحيح وجود داشت و ايشان بر خود فرض مي‌ديد تا آنها را نقادي کند و در اختيار اهل مطالعه قرار دهد. قدرت نقادي ايشان همراه با آن تسلط، اجازه نمي داد تا ايشان به راحتي از کنار آنها عبور کند بدون آن که نقادي لازم را به عمل آورد. به نظر من، آگر آن نقادي‌ها به صورت منظم تدوين شود، مي‌تواند بسياري از نقاط پرابهام تاريخ اهل بيت(ع) را روشن کند. اما علاوه بر آن يک فايده ديگر هم دارد و آن اين است که روش نقادي درست را در برخورد با روايات مجعول يا دستکاري شده به ما نشان مي‌دهد.

اين موارد در تعليقات ايشان چندان فراوان است که مي‌توان دست کم، يک مجلد ضخيم از آن‌ها بر اساس موضوع جمع آوري و در دسترس طلابي گذاشت که علاقمند به فراگيري روش نقادي هستند. نگاهي ساده به متون تصحيح شده توسط استاد، نشان مي‌دهد که ايشان تا چه اندازه حاشيه بر آنها نوشته‌اند. اين رويه برخي از مصححان معاصر است که بسياري از پژوهش‌هاي شخصي خود را در حاشيه همين کتاب‌ها نگاشته‌اند. نمونه برجسته ديگر، مرحوم «محدث ارموي» است که تعليقات فراوانش مجموعه‌اي مقالات مستقل مي‌تواند به شمار آيد. به همين ترتيب مرحوم علامه محمودي هم بسياري از تعليقاتش، در حد يک مقاله مستقل است. و صد البته ايشان در اين نقادي‌ها، گرايش کلي‌اش، دفاع از اهل بيت در برابر زياده خواهي‌هاي اموي‌هاست که بيش از نود سال تلاش کردند علي و اهل بيت را بدنام کنند. روشي که بسياري از عباسيان هم دنبال کردند. محدثان عثماني مذهب هم در اين راه کوششها کردند.

نيروي توانا و احساس و نشاط عالي استاد براي دفاع از اهل بيت پيامبر بسيار جدي، ستودني و با تمام وجود است. لذا کمترين بي‌حرمتي را نسبت به اهل بيت در هر نقلي باشد، نمي پذيرد و مي‌کوشد تا نشان دهد اين قبيل نقلها، برخاسته از حقد و کينه اموي‌ها و پيروان آنان است. طبيعي است که حوزه پژوهشي مرحوم علامه محمودي، تاريخ اهل بيت و فضائل آنهاست و در اين زمينه، به تمام معنا متخصص و مسلط است. هر اشاره‌اي که صورت گيرد، هر نقلي که وارد شود، او جايگاه آن را در مجموعه‌هاي حديثي به خوبي مي‌شناسد و براي ابراز سخن پيرامون آن آمادگي دارد. متون حديثي و تاريخي ما مشحون از رواياتي است که از روزگار تسلط امويان، که دوره بسيار حساس و در واقع دوره شکل‌گيري حديث و نقل تاريخي در باره صدر اول است، برجاي مانده است. در زمينه نقد اين قبيل نقدها وي استادي تمام عيار است. براي مثال، نقادي وي در باره روايتي که بلاذري آورده و ضمن آن اعتراض امام حسن(ع) را به پدر در باره قتل عثمان منعکس مي‌کند.(انساب:2/12-13). زماني که بلاذري، روايتي در باره دست داشتن معاويه در قتل امام حسن(ع) از طريق «جعده» دختر «اشعث» مي‌آورد، استاد به تفصيل به ارائه شواهد تاريخي ديگر در اثبات اين مسئله‌ مي‌پردازد.

(انساب: 2/55 – 58). از اين دست تعليقات نقادانه، فراوان در آثار ايشان يافت مي‌شود. آثاري چون «مناقب الامام امير المؤمنين من الرياض النضرة»، «محاسن الازهار في مناقب امام الابرار»، «زين الفتي في شرح سورة هل أتي»، «مناقب اميرالمؤمنين» از محمد بن سليمان کوفي(م 323) و بسياري ديگر. خدايش رحمت کند و او را با محمد و آل محمد محشور گرداند.
/ 1