بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آتشآتش،عنصرى همراه با گرمى، روشنايى و شعله و نيز سَبُك و بالارونده است كه از موادّسوختنى پديد مىآيد. برابر عربى آتش، «نار» و 145 بار در قرآن آمده است.[9]راغب، «نار» را شعلهاى قابل رؤيت معنا كرده و آن را با نور* از يك ريشه دانسته كهبه طور معمول ملازمند و افزوده است كه نور، توشه آخرتى، ونار، توشه دنيايى است.[10]واژههاى ديگرى همانند «حريق» به معناى سوزاننده (آلعمران/3، 181) «سعير» بهمعناى شعلهور (اسراء/17، 97) «جحيم» يعنى خرمن آتش (واقعه/56، 94) «شهاب»(حجر/15، 18) «صلى» به معناى سوزاندن (واقعه/56، 94) «سجر» (تكوير/81، 6) و«ايقاد» (مائده/5، 64؛ رعد/13، 17) كه دو واژه اخير به معناى برافروختن آتش است،به نوعى، القاكننده معناى ياد شدهاند. نويسندگان وجوه القرآن، براى «نار» وجوهمتعدّدى مانند آتش جهنّم* (تحريم/ 66، 6)، آتش معروف (بروج/85، 5)، آتشِ آتشزنه(واقعه/56، 71)، آتش درخت (يس/36، 80)، مال* حرام (بقره/2، 174)، نور (طه/20،10)، دشمنى (مائده/5، 64)، آتشى كه قربانى را مىسوزاند (آلعمران/3،183)، كفر(بقره/2، 221) و اختلاف (آلعمران/3، 103)[11] ذكر كردهاند.[12]براساس آيات قرآن، عامل اصلى پيدايش آتش، خداوند است: «أَفَرَءيتُمالنّارَ الَّتِى تُورونَ *ءأنتم أَنشَأتُم شَجَرَتَها أم نَحنُ المُنشِئون = آيا آتشى را كه برمىافروزيد ديدهايد؟ شما درخت آن را مىآفرينيد يا ما مىآفرينيم؟» (واقعه/56،71و72) در آيه ديگرى نيز به تبيين آفرينش آتش از درخت سبز براى آدميان پرداخته است:«الَّذى جَعَلَ لَكُممِن الشَّجَرِ الأَخضَرِ ناراً فإذا أنتم مِنه توقِدونَ». (يس/36،80)درباره درخت* آتش مذكور در آيه، نظريّات گوناگونى وجود دارد. برخى آن را هيزم معناكردهاند[13]و بسيارى از مفسّران برآنند كه درخت مزبور، آتشزنه است و آوردهاند كه دو نوعدرخت به نام «مَرْخ» و «عَفار» بوده كه دو شاخه از آنها را مىبريدند و در حالىكههر دو سبز بود و از آنها آب مىچكيد، آنها را به هم مىساييدند، واز آنها جرقهتوليد مىشد.[14]بعضى گفتهاند: منشأ همه آتشها، انرژى خورشيدى است و سوختن هيزم هم به سبب ذخيره شدنانرژى خورشيدى در دوران سبزى آن است.[15] برخى نيزبا يادآورى اينكه ذكر دو درخت مرخ و عفار در تفاسير به جهت استعداد بيشتر آنهابراى آتشزا بودن است، نوشتهاند: همه درختان، اين ويژگى را دارند و شاهد آن، آتشسوزى در جنگلها است كه بدون دخالت عوامل بيرونى صورت مىگيرد و حاكى از وجودجريان الكتريسته در درختان است كه بر اثر مالش، جرقه مىزند و آتش مىگيرد.[16]در جاى ديگرى از قرآن كه در آن از اسبان مجاهدان سخن به ميان آمده، اذعان شده كهبا مالش پاى اسبان بر سنگ و يا زمين از آنها جرقه توليد مىشود: «والعديتِ ضَبحاً *فَالمُورِيتِ قَدحاً =سوگند به اسبان همهمهكننده و برافروزاننده جرقه».(العاديات/100، 1و 2) كوبيده شدن پاى اسبان به كوه و توليد آتش، اصابت سم اسبهابه سنگ و جهيدن جرقه از آن[17]و پديد آمدن جرقّه از سنگهايى كه با فشارِ پاى اسبان به هم مىخورند،[18]وجوهى است كه مفسّران درباره «الموريات» ذكر كردهاند.