احسن‌القصص نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احسن‌القصص - نسخه متنی

سيد عباس رضوى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
احسن‌القصص: نيكوترين داستان،

از نام‌هاى قرآن يا داستان يوسف

اين تعبير در سومين‌آيه يوسف/12 آمده‌است: «نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ اَحسَنَ القَصَصِ

بِما‌اَوحَينا اِلَيكَ هـذَا القُرءانَ و اِن كُنتَ مِن قَبلِهِ لَمِنَ‌الغـفِلين=

ما‌نيكوترين قصه [يا قصه‌سرايى]را به موجب اين

قرآن كه به تو وحى نموديم، بر تو حكايت مى‌كنيم و تو قطعاً پيش از آن از بى‌خبران

بودى». «احسن»، صفت تفضيلى به‌معناى نيكوترين و شگفت‌انگيزترين[1] و

«قصص» مصدر به‌معناى پى‌گيرى و جستوجوى چيزى است[2] و گويا

داستان را از آن روى قصه ناميده‌اند كه راوى، آن را جزء به جزء پى مى‌گيرد.[3] به

جز مفهوم لغوى قصص، مفسران در بحثى ادبى، از تركيب نيز گفتوگو كرده‌اند. برخى قصص

را اسم مصدر دانسته و معنايى مفعولى براى آن قايل شده‌اند; در اين صورت، احسن

القصص به‌معناى بهترين داستان خواهد بود.[4] گروهى ديگر

شايد به‌دليل آن كه محتواى كلّى داستان‌هاى قرآن* در كتاب‌هاى پيشين آمده است،

معتقدند قصص به‌معناى مصدرى آن يعنى اقتصاص (داستان‌سرايى) مورد نظر است; بنابراين

احسن‌القصص به‌معناى بهترين شكل بيان خواهد بود[5] و شايد بخش

پايانى آيه كه بر عدم آگاهى پيشين پيامبر(صلى الله عليه وآله) از وحىِ نازل شده

تأكيد دارد، مؤيدى بر اين احتمال باشد.

مهم‌ترين بحثى كه نوعى مرزبندى ميان ديدگاه‌ها را آشكار مى‌سازد، تعيين

مصداق احسن‌القصص است. ديدگاه‌هاى مشهورتر، همه قرآن يا سوره يوسف را مصداق آن مى‌دانند[6] و دو‌ديدگاه

غير مشهور ديگر، داستان‌هاى قرآن يا اخبار پيامبرانى را كه نامشان در قرآن آمده[7] مورد

نظر واژه دانسته‌اند. كسانى‌كه معتقدند احسن‌القصص يكى از نام‌هاى قرآن است، به

ادلّه‌اى چند استناد كرده‌اند. از‌جمله در شأن نزول آيه گفته‌اند: گروهى از سلمان[8] يا

پيامبر(صلى الله عليه وآله)[9]

خواستند تا داستان يا داستان‌هاى تورات را برايشان نقل كند كه آيه پيشين نازل شد و

قرآن را بهترين داستان معرفى كرد. اينان به روايتى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)

و نيز امام على و امام باقر(عليهما السلام)در تأييد اين ادعا استناد كرده‌اند كه

مى‌گويد: راست‌ترين گفتار و نيكوترين داستان، كتاب خداست: «و‌إنّ كتاب اللّه أصدق الحديث و أحسن

القصص».[10]بنابراين

نظر، چنين ناميدن قرآن، بدين جهت است كه بخش قابل توجهى از آن را داستان‌ها تشكيل داده‌اند.

اين گروه براى احسن بودن قرآن وجوه گوناگونى را برشمرده‌اند كه بخشى از آن‌ها به‌ويژگى‌هاى

برترى كلّ قرآن و بخش عمده ديگر، به جهات برترى داستان‌هاى آن بر ساير داستان‌ها

اشاره دارد و يادآور ديدگاه غير مشهورى است كه مصداق احسن القصص را داستان‌هاى

قرآن مى‌داند. مجموعه اين وجوه چنين است: در قرآن حكايت‌هاى امّت‌هاى گذشته و

حوادث آينده و همه آن‌چه بندگان تا روز قيامت به آن نياز دارند، با بهترين لفظ و

برترين نظم و ترتيب آمده است.[11]

برخى ديگر افزوده‌اند: احسن بودن قرآن از آن رو است كه داستان‌هاى واقعى پيامبران

در آن گزارش،[12] و

ساحت مقدس آنان از تهمت‌هاى زشت اهل‌كتاب منزه شده است. داستان‌هاى معمولى، بيش‌تر

جنبه سرگرمى و تخدير دارد; ولى داستان‌هاى قرآن بيدارگر است و پرده ضخيم غفلت‌ها و

نادانى‌ها را كنار مى‌زند، درسِ عبرت، سازنده و مؤثر است. گروهى ديگر، داستان يوسف*

را مصداق «احسن‌القصص» مى‌دانند.[13]

مخالفان اين ديدگاه مى‌گويند: ميان آيات قرآن هيچ‌گونه تمايز و تفاضلى وجود ندارد;

بدين جهت، احسن را به «حسن» تفسير كرده‌اند;[14] امّا به

نظر مى‌رسد كه برترى بخشى از قرآن بر ساير آيات، نقصى بر اعجاز آن نيست. روايتى از

امام على(عليه السلام)نيز اين سخن را تأييد مى‌كند كه فرمود: همه داستان‌هاى قرآن

نيكو است; ولى قصه يوسف نيكوتر است;[15] افزون بر

آن كه آيه بعدى (اِذ قالَ يوسُفُ...) بدل اشتمال از احسن‌القصص است.[16]

گروهى ديگر، سوره يوسف را در مقايسه با داستان‌هاى غير قرآنى برتر شمرده‌اند. اين

ديدگاه در تأييد گفتار خويش شأن نزولى متفاوت با آن‌چه پيش از اين آمد، آورده است

كه حكايت از برترى داستان يوسف در قرآن بر مورد مشابه آن در تورات دارد.[17]
/ 1