سير نگارشهاي علوم قرآني در قرن سوم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سير نگارشهاي علوم قرآني در قرن سوم - نسخه متنی

محمد علي مهدوي راد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
سير نگارشهاي علوم قرآني در قرن سوم

محمد علي مهدوي راد

در اين قرن يحيي بن زياد فراء (م 207) يادكردني است.او از اديبان و عالمان بنام اين قرن است. فراء آثار و نگاشته‌هاي فراواني از خود بر جاي گذاشت[1] و در اين ميان نگاشته‌هاي وي درباره مباحث و مسائل قرآني از جايگاه بلندي برخوردار است. از ميان آثار فراء « اختلاف اهل الكوفه و البصره و الشام في المصاحف »« الجمع و التثنيه في القرآن» ،‌« لغات القرآن»، « المصادر في القرآن» در علوم قرآني است.[2]« معاني القرآن» كه گاه از آن با عنوان « مشكل اعراب القرآن و معانيه » نيز ياد شده است،‌با توجه به حد و حدود نگارشهاي قرآني و تفسيري در آن روزگار كتابي تفسيري است تا علوم قرآني.در آثار نگاشته شده با عنوان « معاني القرآن» . گو اينكه جنبه‌هاي لغوي و اعرابي گسترده است ، اما در نگاه كلي اين آثار آهنگ تفسير دارند و مي‌توان آنها را تفاسير أدبي دانست كه بيشترين توجه را به شيوه بياني قرآن داشته‌اند و واژه‌هاي دشوارياب را تبيين مي‌كرده‌اند.[3]

در اين قرن به محمد بن عمر واقدي، مورخ بلندآوازه و صاحب كتاب ارجمند « المغازي» كتابي نسبت داده‌اند با عنوان « الترغيب في علم القرآن»؛ كه از آن گاه به « الرغيب في علم القرآن و غلط الرجال » نيز ياد شده است. اما ابن نديم از آن با عنوان « الترغيب في علم المغازي و غلط الرجال» ياد كرده است[4]. در منابع شرح حال نگاري كهن در كتابهاي « الفهرست» ، « معجم الأدباء»،‌« الوافي بالوفيات» كه گزارش تفصيلي آثار واقدي آمده است در اولي و سوم « الترغيب في علم المغازي» است و در دوم « الترغيب في علم القرآن»[5] . با توجه به ثبت و ضبط آن در كهنترين مرجع كتابشناسي و نيز تخصص و حوزه پژوهشها و نگارشهاي واقدي بايد گفت عنوان «الترغيب في علم القرآن » كه در منابع متأخر ديده مي‌شود، تصحيف « الترغيب في علم المغازي و غلط الرجال » است و واقدي كتابي در مباحث قرآني نداشته است.

ابوعبيده معمر بن المثني (م 209) از عالمان و اديبان اين روزگار است كه به وي كتابهاي « غريب القرآن»، « معاني القرآن» و « مجاز القرآن»[6] را نسبت داده‌اند. اكنون اثري قرآني در دو جلد با عنوان « مجاز القرآن» را در اختيار داريم[7]. براي پژوهشگران تاريخ علوم قرآني اين سئوال مطرح است كه آيا ابوعبيده چنانكه از عناوين ياد شده بر مي‌آيد، سه كتاب درباره مسائل قرآني داشته است و يا همه اين عناوين از يك كتاب است، و او جز يك اثر درباره قرآن كريم سازمان نداده است .

آقاي سزگين بر اين باور است كه ابوعبيده افزون بر « مجاز القرآن» كتابي ندارد، و عناوين سه‌گانه ـ و با توجه به اينكه و گاه در برخي منابع از « اعراب القرآن » در ميان آثار وي ياد شده است ـ و يا چهارگانه عناوين گونه‌گون يك كتاب است . دلايل آقاي سزگين استوار است و مستند به منابع شرح حال نگاري و كتابشناسي كهن و نسخ‌شناسي كه اكنون مجال تفصيل آن نيست[8].

قرآن پژوه ارجمند حضرت‌آيت‌الله معرفت به ابوعبيده كتابي با عنوان « اعجاز القرآن» نسبت داده‌اند[9]؛ كه ظاهراً درست نيست ، در منابع شرح حال نگاري هرگز اين عنوان را در ميان آثار وي نتوان يافت؛ افزون بر اين عنوان « اعجاز القرآن» را ظاهراً براي اولين محمد بن عمر بن سعيد باهلي از متكلمان معتزلي (م 300) حدود يك قرن پس از ابوعبيده بكار گرفته‌اند[10]و پيشتر از آن سابقه ندارد.[11]

در اين قرن نويسنده پركار و خوش نويس، ابوعبيده قاسم بن سلام .( 224) نيز ياد كردني است با كتابهاي :« المقصور و الممدود»، «القراآت»، « الناسخ و المنسوخ» ،‌« فضائل القرآن»، « عدد آي القرآن»[12].

« فضائل القرآن» ابوعبيد را اينكه دراختيار داريم [13]. اين كتاب را بايد از آغازين كوششهاي جدي براي جمع و تدوين بخشي از عناوين علوم قرآني تلقي كرد. در ضمن 67 باب اين كتاب 15 بحث از مباحث علوم قرآني گزارش شده است.

ابوعبيد آثاري با عناوين « غريب القرآن» و « معاني القرآن» نيز داشته است. اما اينكه در برخي از پژوهشهاي نو ، كتابي با عنوان « اعجاز القرآن » [14] به او نسبت داده شده و چنين پنداشته شده است كه آن از آغازين آثار در موضوع اعجاز است، درست نيست. در هيچ منبعي از منابع شرح حال نگاري و كتابشناسي اثري با اين عنوان به وي نسبت داده نشده است.

حسن بن علي بن فضال (م 224) از صحابيان امام هشتم(ع) كه وي را به زهد، ورع و وثاقت در حديث ستوده‌اند ، اثري نگاشته است درباره ناسخ و منسوخ در قرآن با عنوان « الناسخ و المنسوخ»[15] . كه به ابن فضال كتابي با عنوان « الشواهد من القرآن [من كتاب الله] » نيز نسبت داده شده است[16].

پيش از وي در ميان آثار اصحاب امامان (ع) به ابومحمد عبدالله بن عبدالرحمن أصم مسمعي نيز رساله‌اي با عنوان « الناسخ و المنسوخ » نسبت داده‌اند [17]. متأسفانه اين نگاشته‌ها اكنون در اختيار نيست تا چگونگي ارزيابي موضوع در آنها گزارش شود.

علي بن عبدالله بن جعفر مديني (م 234) كتاب « اسباب النزول» را نگاشت[18]. او از عالمان ،‌محدثان و رجالياني است كه به كثرت دانش و آگاهيهاي گسترده در دانش رجال ستوده شده است و شرح حال نگاران آثار بسياري براي وي شمرده‌اند . از اين كتاب، ابن نديم با عنوان «التنزيل» ياد كرده و گفته است كتابي است «لطيف»[19] . حاج خليفه از آن با عنوان « اسباب النزول» ياد كرده و نوشته است كه اين كتاب اولين اثر نگاشته شده در اين زمينه است[20].

حارث بن اسد محاسبي (م 234) در اين قرن اثر مهم « العقل و فهم القرآن» را نگاشت. محاسبي از عالمان ، متكلمان و صوفيان بلند آوازه اين عصراست. او آثار فراواني از خود بر جاي نهاده است [21]. كتاب « فهم القرآن و حقيقة معناه » را گو اينكه مهمترين كتاب در تاريخ تصوف دانسته‌اند كه در جهت تبيين و تشييد تصوف نگاشته شده است [22]، ولي بايد توجه داشت كه در علوم قرآني نيز اثري است فخيم و با توجه به پيشينه زمان و شيوه نگارش ، محاسبي و جايگاه فكري او، در شناخت جريانهاي فكري آن روزگار بسي سودمند . او در اين كتاب از جايگاه و فضائل قرآن،‌قاريان، فقه قرآن،‌اعجاز قرآن، نسخ در قرآن، خلق قرآن و ... سخن گفته است[23] ابوالفضل جعفربن حرب (236) از پيشوايان معتزله و از متكلمان و زاهدان نامدار كه در موضوعاتي مختلف قلم زده كتابي نگاشته است با عنوان « متشابه القرآن»[24].

احمد بن محمد بن عيسي اشعري چهره‌منور و برجسته محدثان و فقيهان قم (م حدود 250) نيز در ميان آثار متعددي كه نگاشته است كتابي دارد با عنوان « الناسخ و المنسوخ »[25].

اكنون بايد از اديب و متكلم بلند آوازه ابوعثمان عمروبن بحربن محبوب مشهور به جاحظ (255) ياد كنيم . او در نقد ديدگاه استادش ابواسحاق ابراهيم النظام (م 220) كتابي پرداخت با عنوان « نظم القرآن» كه اكنون در اختيار نيست . جاحظ خود از كتابش ياد كرده است [26] و ابن نديم نيز از آن سخن گفته است [27]. آراء و انديشه‌هاي جاحظ درباره نظم قرآن و اعجاز بياني آن در سير تكاملي اين بحث نقش شايان توجهي داشته است. افزون بر كتاب ياد‌ شده وي در جاي جاي آثارش به اعجاز قرآن پرداخته و از نظم مانند ناپذير و شيوه بياني معجز آسايش سخن گفته است [28].

در اين روزگار تحولات سياسي گسترده، زمينه هاي دگرگوني فرهنگي مهمي را در جامعه اسلامي بوجود آورده است، ‌ورود و حضور فرهنگهاي مختلف از يكسوي دامنه نگرش به دين و نگارش در فرهنگ اسلامي را گسترانده است و از ديگر سوي برخي از جنبه‌هاي فرهنگي اسلامي و مهمترين و استوارترين مستند آن يعني قرآن كريم را مورد گفتگو قرار داده است و اين همه زمينه ظهور و بروز آثار بسياري درحوزه فرهنگ اسلامي شده است كه گزارش چگونگي آنها فرصتي فراختر مي‌طلبد .

ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيه(م 276) درمقدمه كتاب ارجمندش « تأويل مشكل القرآن» مي‌نويسد:

« برخي از ملحدان در كتاب خداوند طعن زده و فتنه جويانه به تأويل متشابهات قرآن پرداخته‌اند. اينان كلام الهي را تحريف كرده و با روي برتافتن از شيوه‌هاي استوار فهم بيان الهي درباره آن داوري كرده‌اند كه از به تناقض و كژگويي، ديگرساني در حينش و اختلاف پيراسته نيست....»[29].

بيان ابن قتيبه مي‌تواند نمايشگر گوشه‌اي از وضع فرهنگي آن روزگار باشد و چگونگي رويايي فرهنگها را نشان دهد ابن قتيبه در اين ميدان به حضور جدي دارد و با نگاشتن آثار ارجمندي چون « تأويل مشكل القرآن»، «تفسير غريب القرآن»، « اعراب القرآن» ، « القراآت»، « المسائل و الآجوبه في الحديث و التفسير» در جهت تبيين معارف قرآن و دفاع از ساحت قدس كتاب الهي كوشيده است [30].

ابوحاتم سهل بن محمد بن عثمان سجستاني بصري (م 255) از قاريان، اديبان و نحويان بزرگي است كه حدود سي‌و سه كتاب در موضوعات مختلف به او نسبت داده‌اند. وي در آستانه قرآن كتابهاي « اعراب القرآن»، «القراآت» و « اختلاف المصاحف» را نگاشت[31].

ابوالعباس محمد بن يزيد بصري مشهور به «مبرد» (م 286) از اديبان و عالمان بزرگ اين روزگار يادكردني است كه وي را به پيشوايي در نحو ، فصاحت در سخن، و بسيارداني در فرهنگي اسلامي، وثاقت و استواري در نگارش ستوده‌اند . او در مباحث قرآني «ما اتفقت الفاظه و اختلف معاينه في القرآن»، « اعراب القرآن»، « احتجاج القراآت»، « كتاب الحروف في معاني القرآن» را نگاشت[32].

اكنون بايد از ابوالقاسم سعد بن عبدالله اشعري قمي (م 299) ياد كنيم. فقيه، متكلم و چهره برجسته شيعه در آن روزگار كه او را به گستردگي دانش و تأليف ، وثاقت در نقل، منزلت والا و مرتبت عظيم ستوده‌اند [33] وي كتاب « ناسخ القرآن و منسوخه و محكمه و متشابه » را نگاشت[34].ابو عمر و محمد بن عمر بن سعيد باهلي (م 300) از عالمان و متكلمان معتزله و از سرآمدان روزگارش در تاريخ ،‌كلام و شعر، كتابي پرداخت با عنوان «اعجاز القرآن» ظاهراً اين كتاب اولين اثري است كه عنوان اعجاز القرآن را بر خود دارد [35]. آثار فراوان ديگري در اين قرن نگاشته شده است ـ كه ضيق مجال را ـ از ياد كرد آنها مي‌گذريم [36].

پی نوشت ها:

[1] در تعداد نگاشته‌هاي فراء و عناوين آنها،شرح حال نگاران يك داستان نيستند،‌بنگريد به « دراسة في النحو الكوفي من خلال معاني القرآن » المختار أحمد ديره ص 101 ـ 79، كه با تتبعي دقيق به گزارش و شرح آثار وي پرداخته است.

[2] الفهرست /73، بقية‌الوعاة‌،‌ج 2/23.

[3] براي آگاهي از چگونگي « معاني القرآن»ها و شيوه نگارش آنها رك:‌النحو و كتب التفسير، ابراهيم رفيده؛ ج 1/468 ـ 177 ، دراسة في النحو الكوفي/109.

[4] الفهرست /111 چاپ رضا تجدد.

[5] الفهرست ،‌پيشگفته، معجم الادباء، ج 18/282، الوافي بالوفيات، ج 4/238.

[6] الفهرست / 59 ، وفيات الأعيان، ج 5/238.

[7] مجاز القرآن، صنعه،‌أبي عبيده معمربن المثني التسيمي المتوفي 210 هـ،‌عارضه باصوله و علق عليه محمد فؤاد سزگين، الطبعة الثانيه، مؤسسة الرساله، بيروت، 1401 هـ.

[8] مجاز القرآن، ج 1/18(مقدمه) .

[9] التمهيد ، ج 1/8.

[10] الفهرست(چاپ رضا تجدد) /219، الأعلام ،‌ ج 6/311.

[11] فكرة اعجاز القرآن، نعيم الحمصي/8.

[12] الفهرست/78، أبناه الرواة ، ج 3/22،‌معجم الأدبا،‌ج 16/260.

[13] فضائل القرآن ،‌الأمام أبي عبيد القاسم بن سلام (م 224) تحقيق و تعليق، وهبي سليمان غاوجي ،‌دارالكتب العلميه، لبنان 1411. اين كتاب چاپهاي ديگري نيز دارد بنگريد به : الأموال (مقدمه)/15 ،‌البرهان في علوم القرآن،‌ج 2/57 پانوشت.

[14] التمهيد في علوم القرآن، ج 1/8.

[15] رجال الطوسي /371.

[16] رجال النجاشي /36.

[17] همان /217.

[18] سير اعلام النبلاء، ج 11/41، الأعلام، ج 4/303.

[19] الفهرست /286.

[20] كشف الظنون، ج /76.

[21] طبقات الصوفيه/56 و فيات الأعيان، ج 2/57، سير اعلام النبلاء ، ج 12/10، و نيز رك: مقدمه بسيار عالمانه دكتر حسين قوتلي به كتاب مورد گفتگو.

[22] العقل و فهم القرآن/ 240.

[23] همان، ص 260 ـ 245 (مقدمه).

[24] الفهرست 213 ، سير اعلام النبلاء، ج 10/549.

[25] رجال النجاشي /82 ، نهذيب المقال، ج 3/307.

[26] حياة الحيوان، ج 3/76 چاپ عبدالسلام هارون.

[27] الفهرست /41.

[28] گزارش وتحليل ديگاههاي جاحظ را در اين باره بنگريد در : بلاغة القرآن في آثار قاضي عبدالجبار عبدالفتاح لاشين/429،‌اثر القرآن في تطور النقد العربي محمد زغلول سلام /72 ، قضية الآعجاز القرآني، عبدالعزيز عبدالمعطي عرفه/151، الأعجاز في دراسات السابقين عبدالكريم خطيب/157.

[29] تأويل شكل القرآن/7.

[30] براي آگاهي از آثار ابن قتيبه بنگريد به مقدمه محققانه ثروت عكاشه در كتاب ارجمند « المعارف» /40 به بعد.

[31] الفهرست /64، ابناه الرواة، ج /62،‌طبقات المفسرين، ج 1/210،‌نزهة الالياء/189.

[32] الفهرست /65،‌بغية‌الوعاة ،‌ج 1/270،‌طبقات المفسرين ،‌ج 2/271.

[33] رجال النجاشي 177.

[34] علامه مجلسي رضوان‌الله عليه، پس از آنكه رساله‌اي در « اصناف آيات قرآن» را مي‌آورد، در پايانش ياد مي‌كند كه نظير اين را ، از « سعد بن عبدالله اشعري » يافتم،‌ بخشهايي از آن را در ج 89/60 بحار الأنوار به بعد نقل كرده است،‌اما آن رساله همين « رساله ناسخ القرآن و منسوخه » بوده است و يا ... روشن نيست . به اين نكته پس از اين نيز اشاره خواهيم كرد.

[35] افهرست/ 219، الأعلام ،‌ج 6/311، طبقات المفسرين، ج / 219.

[36] نگاه كنيد به كتاب سودمند « معالم الحضاره العربيه في القرن الثالث الهجري،‌احمد عبدالباقي / 157،‌فصل چهارم بخش اول « العلوم القرآنيه».

/ 1