بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آسيب شناسي شايعه در قرآن (قسمت دوم)محمد بهرامي اهداف شايعه بسياري از شايعات بي هدف ساخته و پخش مي گردد. اما شماري از شايعات هدفدار است. تضعيف روحيه دشمن، بالا بردن روحيه نيروهاي خودي، سنجش واكنش دشمن، برآورد واكنش نيروهاي خودي، حذف رقيب اقتصادي، سياسي و انتخاباتي، بيان واقعيات، ايجاد تفرقه و دوگانگي در صف دشمن، ترور شخصيت افراد، كسب اطلاعات درست، وادار كردن مردم به شورش و قيام، اعلام فساد مسئولين و مديران… در شمار اهداف شايعات قرار دارد. در شايعه هاي قذف، شهادت پيامبر، ساحر خواندن آن حضرت، خيانت، بي عدالتي و سادگي پيامبر، شايعه سازان و برخي از شايعه پراكنان اهداف خاصي را دنبال مي كنند. اهداف شايعه قذف برخي از اهداف عبدالله بن ابي، حمه ومنافقان از شايعه قذف عبارت است از: 1. ترور شخصيت عايشه عايشه در ميان همسران پيامبر، پس ازحضرت خديجه جايگاه ويژه اي دارد. پيامبر نيز بر اساس برخي روايات، محبت و توجه بيشتري نسبت به او دارد. بنابراين منافقان با شايعه قذف، قصد تخريب شخصيت عايشه را دارند. 2. اذيت و آزار پيامبر و ابوبكر هدف ديگر منافقان از اين شايعه، آزار پيامبر و ابوبكر و طعن بر ايشان است. جصّاص درباره هدف عبدالله بن ابي از اين شايعه مي نويسد: "و كان هو يقصد بذلك أذي رسول الله(ص) و أذي أبي بكر."24 چگونه پيامبر اسلام چنين همسري براي خود اختيار كرده است و چگونه ابوبكر دختري تربيت كرده كه به همسرش بي وفايي مي كند. 3. برآورد ميزان حساسيت مسلمانان و واكنش ايشان منافقان پيش از اين شايعه مسلمانان را در جنگ احد آزموده بودند و بي تعهدي و ناپايداري برخي از مسلمانان را ديده بودند و اكنون پس از چندين ماه در پي آزموني دوباره هستند. 4. ايجاد اختلاف و دوگانگي ميان مسلمانان عبدالله بن ابي از قبيله خزرج است و هرگونه برخورد تند با او از سوي قبيله اوس يا هر قبيله ديگري به اختلاف و تنش مي انجامد. او با اطلاع از اين موضوع شايعه قذف را ساخت و وقتي برخي از سران قبيله اوس ازمجازات او سخن گفتند گروهي از خزرجيان برآشفتند و در برابر قبيله اوس به رجزخواني و تحقير آنها پرداختند، به گونه اي كه در اندك زماني دو قبيله رودر روي يكديگر قرار گرفتند، اما تدبير پيامبر و هوشياري ايشان عرصه را بر جنگ افروزان تنگ كرد و آرامش به اردوگاه مسلمانان بازگشت.25 5. ايجاد بدبيني در روايت عايشه كه شكل سبب نزول دارد، پيامبر و برخي ديگر از صحابه تحت تأثير شايعه قذف قرار گرفتند؛ به گونه اي كه آن حضرت مانند گذشته به عايشه محبت و توجه نداشت و از توبه او سخن مي گفت و شماري از صحابه سخناني داشتند كه عايشه را آزار مي داد. اهداف شايعه شهادت پيامبر در اين شايعه نيز شايعه سازان و شايعه پراكنان اهدافي را دنبال مي كردند برخي از مهم ترين اين اهداف عبارتند از: 1. تضعيف روحيه سپاه اسلام مهم ترين هدف شايعه پراكنان از شايعه "كشته شدن پيامبر" فرار سپاهيان اسلام و تسريع در شكست سپاه از هم گسيخته اسلام بود. شماري از كافران پس از ترك خدمت نگهبانان تنگه، مسلمانان را دور زدند و به محاصره درآوردند، عده اي در اين محاصره شهيد و گروهي در برابر دشمن ايستادگي كرده و درگير جنگي سخت شدند. دشمن براي درهم شكستن مقاومت اين گروه به جنگ رواني پرداخت و با پخش شايعه شهادت پيامبر، سپاه اسلام را ناگزير از هزيمت ساخت. 2. زمينه سازي براي تفرقه افكني وقتي شايعه شهادت پيامبر در تمام صحنه جنگ طنين افكن شد منافقان كه نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشتند عمليات رواني خود را آغاز كرده مسلمانان را از برخورد خشن كافران مي ترساندند، عبدالله بن ابي را پناهگاهي مطمئن براي فراريان معرفي مي كردند و مسلمانان را تشويق به خروج از دين اسلام و بازگشت به گذشته مي كردند: "أفإن مات أو قتل انقلبتم علي أعقابكم" 3. القاي باور ناتواني پيامبر در برابر يكي از جنگجويان قريش در ديگر شايعات نيز هدف اصلي دشمن جلوگيري ازگرايش مردم به پيامبر و بي توجهي و فرار ايشان از پيامبر بود. براي نمونه وقتي طفيل وارد مكه مي شود براي اينكه تحت تأثير سحر پيامبر قرار نگيرد گوش هاي خود را پر از پنبه مي كند تا صداي پيامبر را نشنود. باورپذيري شايعات باورپذيري شايعات چگونه است؟ چرا مردم شايعات را باور مي كنند؟ چرا در بعضي از جوامع، روشنفكران به شايعات بيش از اخبار رسمي اعتماد دارند؟ پاسخ هاي گوناگوني مي توان براي اين پرسش ها يافت كه تعدادي عبارتند از: 1. مستند بودن شايعات يكي ازعوامل اصلي پذيرش شايعات، مستندسازي اين شايعات است، شايعه سازان و شايعه پراكنان هميشه شايعات را به افراد مطلع و آگاه و منابع موثّق نسبت مي دهند. اين مستندسازي ها مخاطبان را تا حدودي نسبت به درستي شايعات مطمئن مي سازد؛ به ويژه وقتي شايعه ساز و شايعه پراكن فرد قابل اعتمادي باشد. 2. درستي برخي از شايعات عامل ديگر پذيرش شايعات، درست از كار درآمدن تعدادي از شايعات است. وقتي اين رخداد چند بار اتفاق افتد و تجربه شود اطمينان و اعتماد مردم به شايعات بسيار مي شود تا آنجا كه مثلاً بنابر آمارهاي اعلام شده 95 درصد روشنفكران روسيه اعتماد بيشتري به شايعات به عنوان اخبار تأييد نشده دارند؛ تا اخبار رسمي. 3. سادگي برخي از مردم بسياري از مردم از اهداف شايعه سازان و شايعه پراكنان بي خبرند. آنها نمي توانند يا وقت ندارند درباره كساني كه از شايعات بهره مي برند بينديشند. همين عامل باعث مي شود شايعات را باور كنند. وقتي عده اي از قبيله خزرج، تعصب و غيرت عبدالله بن ابي را عامل قذف عايشه مي دانند و احتمال ديگري نمي دهند شايعه قذف از نظر ايشان پذيرفتني مي نمايد. 4. احتمال درستي شايعات عامل ديگر باورپذيري شايعات، احتمال درستي يك شايعه است. هر مقدار احتمال درستي يك شايعه بيشتر باشد باور مردم بيشتر مي شود. وقتي عايشه همراه صفوان به دروازه مدينه مي رسد عده اي بي وفايي عايشه را محتمل مي دانند و در نتيجه شايعه قذف را باور مي كنند. وقتي غنائم جنگ بدر جمع آوري مي شود و در اختيار پيامبر قرار مي گيرد شماري دستبرد پيامبر را محتمل مي دانند و شايعه خيانت را باور مي كنند. وقتي زيد بن حارثه با شتر پيامبر خبر پيروزي سپاه اسلام را مي آورد گروهي شايعه شكست سپاه اسلام را قابل قبول مي دانند. 5. بدبيني يكي ديگر از عوامل مهم پذيرش شايعات، بدبيني شنوندگان شايعه نسبت به برخي افراد، مسئولان و شركت ها و… است. براي نمونه بدبيني عده اي به عايشه و صفوان، عامل پذيرش شايعه قذف گرديد. راهكار مبارزه با شايعات دو راهكار مهم براي مبارزه با شايعات وجود دارد: مرحله اول: پيشگيري موفقيت اين مرحله بسته به همكاري همه جانبه دو گروه است: الف. گروهي كه شايعات درباره آنها ساخته و پخش مي شود. ب. گروهي كه شايعه سازي و شايعه پراكني مي كنند. گروه نخست با دو راهكار مي توانند از بروز شايعات و پخش آن جلوگيري كنند و شمار ديگري از شايعات را ريشه كن سازند. يك. اطلاع رساني سريع و دقيق؛ بخش عمده اي از شايعات بر بستر ابهامات مي نشيند. اگر نهادها و گروه هاي اجتماعي همچون مؤسسات، شركت ها، و نيز افراد و كليه كساني كه شايعات درباره آنها رواج مي يابد، ابهام زدايي پيشه كنند، به موقع و سريع اطلاع رساني داشته باشند، مردم را با فقر اطلاعات درباره نوع فعاليت، ابزار و سازوكارو… روبرو نسازند و فعاليت هاي خود را در هاله اي از ابهام قرار ندهند، بخش عمده اي از شايعات شكل نمي گيرد و يا به سرعت در ميان مردم پخش نمي شود. از باب نمونه امروزه و در عرصه فعاليت هاي دولتي و غيردولتي، روابط عمومي شركت ها، وزارتخانه ها، ادارات، كارخانجات و… مهم ترين وظيفه را بر عهده دارند. آنها با اطلاع رساني دقيق مي توانند از بروز شايعه درباره محصولات، توليدات، خدمات، روابط، سرمايه، عملكرد و… خود پيش گيري كنند. تأسيس مراكز اطلاع رساني مستقل نيز تا حد زيادي از ساخت شايعات جلوگيري مي كند. اين مؤسسات مي توانند اطلاعات مورد نياز مردم را به آنها منتقل كنند و ساخت و پخش شايعه را ناممكن يا بي ثمر نمايند. افزون بر اين، سرعت اطلاع رساني نيز در كاهش شايعات و از ميان رفتن آنها بسيار نقش آفرين است. بخش عمده اي از شايعات از اطلاع رساني ديرهنگام پديد مي آيد. براي نمونه اگر عايشه در بدو ورود به مدينه اطلاع رساني مي كرد و قصه همراهي خود با صفوان را براي مردم مي گفت، بسياري از زمينه هاي شكل گيري شايعه قذف از ميان مي رفت و افرادي چون عبدالله بن ابي و ديگر منافقان شايعه سازي نمي كردند و شماري ديگر شايعات را باور و پخش نمي كردند. اما اطلاع رساني بسيار ديرهنگام بود، او پس از تقريباً بيست روز از اصل شايعه با خبر شد و به اطلاع رساني پرداخت. اما اين اطلاع رساني نه از بروز شايعه پيش گيري كرد و نه جلو گسترش بيشتر آن را گرفت، هر چند اين اطلاع رساني تا اندازه اي حيثيت برباد رفته او را به وي بازگرداند. اطلاع رساني هرچند بسيار مطلوب است، اما ابهام در اطلاع رساني صدمات جبران ناپذيري برجاي مي نهد كه اين صدمات اگر بيشتر از ساير گزينه ها نباشد از آن كمتر نخواهد بود. براي نمونه اطلاع رساني پيامبر از جنگ بدر بسيار پسنديده و به هنگام بود؛ اما استفاده يكي از دو فرستاده از شتر مخصوص پيامبر براي آنان كه به دنبال نقاط ابهام بودند يك ابهام بزرگ بود، اگر مسلمانان آن گونه كه فرستادگان مي گويند پيروز جنگ هستند، چرا شتر پيامبر در اختيار زيد بن حارثه است؟ همين ابهام در سبب پيدايش شايعه شكست مسلمانان در جنگ بدر شد به گونه اي كه برخي از مردم مدينه نيز اين شايعه را باور كرده و آمدن شتر پيامبر را نشان از شكست سپاه اسلام و فرار آن دو نفر خواندند. دو. اعتماد سازي؛ اطلاع رساني سريع و به هنگام، آن گاه نتيجه بخش است كه مراكز اطلاع رساني يا افراد و شخصيت هايي كه شايعات در مورد آنها ساخته مي شود اعتماد مردم را با خود داشته باشند. وگر نه هرگونه اطلاع رساني به شايعات بيشتري مي انجامد. رسانه ها، راديو و تلويزيون، مطبوعات، مؤسسات خبر رساني، روابط عمومي ها و… اگر نتوانند اعتماد مخاطبان خويش را جذب كنند آنها را به سمت دريافت اطلاعات از بنگاه هاي خبرپراكني و سايت هاي خبررساني و… سوق مي دهند و چون اين مؤسسات تا اندازه اي اعتماد مخاطبان را با خود دارند هر شايعه نادرستي را نيز مي توانند به عنوان يك خبر درست منتقل سازند. براي نمونه اعتماد مردم كوبا به چه گوارا و انگليسي ها به چرچيل در اعلام آمار و تلفات بمباران ها و اخبار جنگ، از نمونه هاي تاريخ سياسي دهه هاي اخير است.26 گروه دوم كه شايعه به دست ايشان پراكنده مي شود نيز در راستاي پيش گيري و مبارزه با شايعات وظايفي دارند كه برخي از مهم ترين وظايف ايشان عبارتند از: 1. خوش بيني و حسن نيت؛ بسياري از شايعات، نتيجه بدبيني و بي اعتمادي است. وقتي شايعه سازي مانند عبدالله بن ابي به عايشه و صفوان بدبين است شايعه مي سازد و عده اي با پذيرش شايعه در ترويج آن مي كوشند. بر اين اساس سوء ظن به ديگران، تهمت، غيبت و بهتان، گناه كبيره خوانده مي شود: "يا أيها الذين آمنوا اجتنبوا كثيراً من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضاً" حجرات/12 "لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خيراً و قالوا هذا إفك مبين" نور/12 2. هوشياري؛ گسترش و رواج بسياري از شايعات، نتيجه سادگي شنوندگان و خوانندگان است. وقتي افراد اغراض شايعه سازان را به مطالعه نمي گيرند و چشم بسته هر آنچه را مي شنوند درست دانسته و پخش مي كنند صدمات جبران ناپذيري خواهد داشت، در صورتي كه در نگاه قرآن هر خبري نياز به تحقيق و تفحّص دارد: "يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبأ فتبينوا أن تصيبواً قوماً بجهالة فتصبحوا علي ما فعلتم نادمين" حجرات/6 اگر فاسقي براي شما خبري آورد تحقيق و تفحص كنيد، مبادا كه قومي را نادانسته در رنج و مصيبت افكنيد و سپس خود بر كردهٌ خويش پشيمان گرديد. 3. اطمينان از درستي شايعه؛ شايعات به دو گروه درست و نادرست تقسيم مي شوند. بنابراين هر شايعه اي را نمي توان به ديگران رساند. احراز درستي شايعه شرط اساسي جواز انتقال آن به ديگران است. در آيات افك، كساني كه شايعه قذف را باور نداشته ولي درباره آن سخن مي گفتند نكوهش شده و مورد بازخواست قرار گرفته اند كه چرا وقتي شايعه قذف را شنيدند به خود حق دادند درباره آن سخن بگويند: "و لولا فضل الله عليكم و رحمته في الدّنيا و الآخرة لمسّكم في ما أفضتم فيه عذاب عظيم. إذ تلقّونه بألسنتكم و تقولون بأفواهكم ما ليس لكم به علم و تحسبونه هينا و هو عندالله عظيم. و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلّم بهذا سبحانك هذا بهتان عظيم" نور/14ـ15 افزون بر اين، علم به درستي يك شايعه نيز جواز انتقال را نتيجه نمي دهد، چه اينكه شايعه خبر است و پخش برخي اخبار، مصداق اشاعه فحشاء است: "إنّ الذين يحبّون أن تشيع الفاحشة في الذين آمنوا لهم عذاب أليم في الدّنيا و الآخرة" نور/19 آنان كه دوست دارند كار زشت در ميان مؤمنان شايع گردد، عذابي دردناك در دنيا و آخرت براي ايشان است. پخش شماري از شايعات، صدمات جبران ناپذيري به همراه دارد، بنابراين از پخش اين گونه شايعات بايد اجتناب كرد. براي نمونه وقتي منافقان شايعه اي درباره شكست يا پيروزي مي شنوند به سرعت آن را پخش مي كنند؛ در صورتي كه بهترين گزينه در اين موارد انتقال آن به پيامبر و ولي امر و ديگر صاحب نظراني است كه مي توانند اين شايعات را تجزيه و تحليل كنند و حقايق را به گوش همگان برسانند. چه اينكه انسان درنقل هر شنيده و ديده اي آزاد نيست و گوش و چشم و دل در آخرت مورد بازخواست قرار مي گيرند: "و إذا جاءهم أمر من الأمن أو الخوف أذاعوا به و لو ردّوه إلي الرسول و إلي أولي الأمر منهم لعلمه الذين يستنبطونه منهم" نساء/83 "ولاتقف ماليس لك به علم إنّ السمع و البصر و الفؤاد كلّ أولئك كان عنه مسؤولاً" اسراء/36 مرحله دوم: درمان مرحله پيش گيري هميشه به نتيجه مطلوب و مورد انتظار نمي انجامد. بنابراين، مرحله درمان ضروري به نظر مي رسد. در اين مرحله با درپيش گرفتن راهكارهايي مي توان شكل شايعات را از ميان برد يا دست كم از گسترش و پيامدهاي ناگوار شماري از شايعات كاست. 1. تكذيب اين راه حل، تأثيرگذارترين راه براي مبارزه با شايعات است. تكذيب شايعه هر چند به نوعي رواج شايعه است و افراد بيشتري را با اصل شايعه آشنا مي سازد؛ اما در مجموع گزينه اي است كه ناگزير از انجام آن هستيم و در ميان ساير گزينه ها بهترين است. بسياري از گروه ها و احزاب،شركت ها، مؤسسات و تمامي كساي كه شايعات درباره آنها ساخته مي شود با روش ها و وسايل گوناگوني به تكذيب شايعات مي پردازند و در اين ميان آنان كه تكذيب را در زمان مناسب، با بهترين وسايل و روش ها و بدون هيچ گونه ابهامي انجام مي دهند از ديگران موفق تر هستند. تكذيب شايعه در آيات قرآن نيز راه حلي پسنديده و مناسب معرفي شده است، به گونه اي كه تمام شايعاتي كه درباره پيامبران الهي، پيامبر اسلام و قرآن صورت گرفته است تكذيب قرآن را به همراه دارد. براي نمونه بي وفايي همسر پيامبر تكذيب مي شود، قرآن وحي الهي و معجزه معرفي مي شود و جنون، سحر، خيانت و… پيامبر به شدت تكذيب مي گردد: "و ما كان لنبي أن يغلّ" آل عمران/161 "قل أنزله الذي يعلم السرّ في السموات و الأرض" فرقان/6 "و إن كنتم في ريب ممّا نزّلنا علي عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداءكم من دون الله إن كنتم صادقين" بقره/23 "قال يا قوم ليس بي ضلالة" اعراف/61 "إن الذين جاءوا بالإفك عصبة منكم" نور/11 "إنّ الذين يرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا في الدّنيا و الآخرة" نور/23 سيره پيامبر نيز در برابر شايعات، تكذيب است. وقتي شايعه قذف، در سراسر مدينه پخش مي شود، و شماري از صحابه در پاكدامني عايشه سخن مي گويند و عده اي سخنان دو پهلو مي گويند، بسياري از مردم در انتظار واكنش پيامبر هستند، در اين هنگام پيامبر بر منبر مي رود و در نكوهش قذف كننده و عقوبت او سخن مي گويد. اين سخنان هرچند تكذيب صريح و روشن شايعه نيست، اما از لحن پيامبر و سخنان ايشان مردم تكذيب شايعه را مي فهمند. مردم نيز با الگوگيري از قرآن و سنت پيامبر بايد در برابر شايعات بايستند و با تكذيب شايعه و دروغگو خواندن شايعه سازان با آنها به مبارزه برخيزند: "لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خيراً و قالوا هذا إفك مبين" نور/12 تكذيب شايعه يك اصل مهم در رودررويي با شايعات است؛ اما انتخاب زمان مناسب براي تكذيب، در خور اهميت بسيار است. وقتي در نبرد احد، شايعه شهادت پيامبر در ميدان جنگ پخش مي شود، پيامبر تا ساعت ها هيچ گونه علامت و نشانه اي كه حكايت از تكذيب شايعه باشد از خود بروز نمي دهد، و وقتي براي اولين بار "كعب مالك" پيامبر را زنده مي يابد و در صدد تكذيب شايعه بر مي آيد پيامبر او را از اين كار باز مي دارد؛27 چه اينكه تكذيب شايعه در زماني كه سپاه اسلام به هزيمت رفته اند و تعداد كمي محافظت پيامبر را بر عهده گرفته اند، دشمن را به حمله گسترده و تمام كردن كار تشويق مي كند. در اين موقعيت، نگه داشتن سپاه كفر، در موقعيتي كه نه درستي شايعه را بدانند و نه نادرستي آن را، بسيار بهتر از تكذيب شايعه است و قدرت تصميم گيري را از ايشان مي گيرد. تا آنجا كه ابوسفيان براي آنكه بتواند تصميم بگيرد در ميان شهدا به دنبال پيكر پيامبر مي گردد و از عمر درباره درستي اين شايعه پرسش مي كند.28 در اين جنگ وقتي پيامبر از تيررس دشمن دور شد و در نزديكي فراريان از جنگ قرار گرفت با نشان دادن خود عملاً شايعه را تكذيب مي كند. تكذيب شايعات، هميشه تكذيب اصل شايعه نيست، بلكه در مواردي تكذيب آثار و فرايندهاي شايعه است. براي نمونه وقتي شايعه شهادت پيامبر پخش مي شود و عده اي تحت تأثير اين شايعه در برابر دشمن سست و ناتوان مي نمايند و از تسليم خود و بازگشت به دين گذشته خود و پناه بردن به عبدالله بن ابي سخن مي گويند، قرآن مي گويد: "و ما محمّد إلاّ رسول قد خلت من قبله الرّسل أفإن مات أو قتل انقلبتم علي أعقابكم و من ينقلب علي عقبيه فلن يضرّ الله شيئاً و سيجزي الله الشاكرين. و ماكان لنفس أن تموت إلاّ بإذن الله كتاباً مؤجّلاً و من يرد ثواب الدنيا نؤته منها و من يرد ثواب الآخرة نؤته منها و سنجزي الشاكرين. و كأين من نبي قاتل معه ربّيون كثير فما وهنوا لما أصابهم في سبيل الله و ما ضعفوا و ما استكانوا و الله يحبّ الصابرين" آل عمران/144ـ146 2. تقويت و بازسازي در مبارزه با شايعات، تقويت فرد، مؤسسه و كارخانه اي كه هدف شايعه قرار گرفته است يك راه حل اصولي و منطقي است. براي نمونه در راستاي مبارزه با شايعه خيانت پيامبر، قرآن، ساحت پيامبر را از هرگونه خيانت پاك و منزّه مي خواند، خيانت را با نبوّت و رسالت حضرت محمد(ص) ناسازگار مي نامد و پيامبر اسلام را امانت دار و درست كردار معرفي كرده مي گويد: "وماكان لنبي أن يغل"(آل عمران/161) 3. خنثي سازي شماري از شايعات آثار و عواقب بسيار ناگواري به همراه دارد. بنابراين در مبارزه با شايعات، خنثي سازي شايعات، يكي از راهكارهاي مهم شناخته مي شود. براي نمونه شايعه شهادت پيامبر، بسياري از مسلمانان را از جبهه فراري داد و آيات قرآن با هدف ازميان بردن اثرات اين شايعه، قضا و قدر الهي را مطرح مي كند و مرگ و زندگي را تابع قضا و قدر الهي مي خواند: اي مسلمانان هيچ كس زودتر از اجلش نمي نميرد. از مگر نهراسيد و از جنگ فرار نكنيد اگر اجل شما فرا نرسيده باشد در جنگ كشته نمي شويد و اگر رسيده باشد هر چند از جنگ فرار كنيد باز هم مرگ شما را در آغوش مي كشد: "وماكان لنفس أن تموت إلاّ بإذن الله كتاباً مؤجّلاً" آل عمران/145 4. كيفر شايعه سازان و شايعه پراكنان شايعه سازي بسته به نوع شايعه، صدمات جبران ناپذيري دارد. برخي شايعات يك حكومت را از اريكه قدرت به زير مي كشد، تعدادي زمينه سازي براي دخالت بيگانگان و اعمال برخي تحريم ها مي كند و شماري اوضاع اقتصادي، سياسي و امنيتي را نگران كننده نشان مي دهد و عواقب ناگواري با خود مي آورد. بنابراين در رودررويي با شايعه سازان نمي توان از يك نسخه استفاده كرد و همگي شايعه سازان را به يك گونه مجازات و كيفر داد. برخي شايعه سازان بايد به سختي مجازات شوند، برخي تعزير شوند، شماري تبعيد گردند و عده اي مورد عفو و بخشش قرار گيرند. براي نمونه آيات افك از مجازات سخت عبدالله بن ابي و طرفداران او و محروميت ايشان از برخي حقوق حكايت دارد: "فاجلدوهم ثمانين جلدة و لاتقبلوا لهم شهادة أبداً"(نور/4) و آيه شريفه "لئن لم ينته المنافقون و الذين في قلوبهم مرض و المرجفون في المدينة لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ قليلاً"(احزاب/60) خواهان تبعيد و كيفر شديد منافقان مدينه است.29 پيامبر اسلام نيز با پيروي از آيات قرآن برخورد تندي با شايعه سازان داشت؛ براي نمونه، عبدالله بن ابي، مسطح ابن اثاثه، حسان بن ثابت و حمة بنت جحش را حدّ قذف زد.30 شماري ازصحابه نيز شايعه سازان را كيفر مي دادند؛ براي نمونه "صفوان بن معطل" در پي كشتن "حسان" يكي از قذف كنندگان بود به گونه اي كه برخي اسناد و روايت تاريخي از شلاق زدن صفوان بر جنازه حسان حكايت دارد.31 تعدادي از مجروح شدن حسان به شمشير صفوان32 و برخي از مدارك تاريخي نيز كه شكل سبب نزول به خود گرفته است، نشانه هايي از برخورد تند عمر با شايعه سازان و شايعه پراكنان دارد.33 پي نوشت ها : 1. كاپفرر، ژان نوئل، شايعه، ترجمه خداداد موقر،15.2. همان.3. همان، 25.4. براي نمونه به نظر مي رسد ابوجهل براي نخستين بار پيامبر را ساحر مي خواند او به قريش مي گويد محمّد نه شاعر است نه كاهن و نه دروغگو، بلكه او ساحر است كه اين گونه ميان ما اختلاف انداخته است.5. طبري، ابن جرير، جامع البيان، 4/206؛ شيخ طوسي، التبيان، 3/34؛ طبرسي، مجمع البيان، 2/432؛ حويزي، نورالثقلين، 1/406؛ قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، 1/126؛ سيوطي،لباب النقول في أسباب النزول، 60؛ واحدي، اسباب النزول، 73؛ عاملي، جعفر مرتضي، الصحيح من سيرة النبي الأعظم (ص)، 6/198؛ فخررازي، التفسير الكبير، 9/70.6. طوسي، التبيان، 5/241؛ ابن الجوزي، زاد المسير، 3/308.7. طبري، جامع البيان، 10/215؛ ابن الجوزي، زاد المسير، 3/312.8. طبري، جامع البيان، 18/116؛ طبرسي، مجمع البيان، 7/228ـ230.9. قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، 2/99 و 2/319؛ طبرسي، مجمع البيان، 9/220.10. طبرسي، مجمع البيان، 2/403؛ طبرسي، جوامع الجامع، 1/333.11. اسباب النزول عن الصحابة و المفسرين، 119.12. از جمله درشايعه ارتباط شركت پراكتراند گمبل با شيطان و شريك بودن شيطان در منافع اين شركت و در نهايت وابستگي اين شركت به فرقه مون، شايعه سازان اصلي رقباي اين شركت و برخي از كشيشان بودند. شايعه آميخته بودن همبرگر مك دونالد به گوشت كرم خاكي نيز توسط رقباي اين شركت بزرگ ساخته شد.13. راغب اصفهاني، مفردات غريب القرآن، 189؛ طوسي، التبيان، 8/361 ؛ طبرسي، مجمع البيان، 8/181.14. طبري، جامع البيان، 18/119؛ النميري، ابن شبه، تاريخ المدينة، 1/312.15. احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/85.16. طبرسي، مجمع البيان، 2/405.17. قاضي نعمان، شرح الأخبار، 1/279.18. قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، 1/117.19. همان.20. ابن الجوزي، زاد المسير، 2/35.21. انصاري، ابن هشام، سيرة النبي، 3/624.22. كاپفرر، ژان نوئل، شايعه، ترجمه خداد موقر، 93.23. همان، 87.24. جصاص، احكام القرآن، 3/397.25. عسكري، سيد مرتضي، احاديث أمّ المومنين عايشه، 2/120.26. كاپفرر، ژان نوئل، شايعه، ترجمه خداداد موقر، 434ـ435.27. صنعاني، عبدالرزاق، تفسير القرآن، 1/136.28. قاضي نعمان ، شرح الأخبار، 1/278.29. طبرسي، مجمع البيان، 8/181؛ طباطبايي، محمدحسين، الميزان، 16/340.30. شيخ مفيد، الجمل، 116.31. احمد بن حنبل، العلل، 2/397.32. بيهقي، السنن الكبري، 8/56.33. سيوطي، الدرّ المنثور، 2/80؛ لباب النقول، 48؛ شوكاني، فتح القدير، 1/388؛ واحدي، اسباب النزول، 73.