بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آداب قرائت قرآن در سخن و سيره امامان (ع)جواد محدّثياگر دلداده اهل وفايي بيا تا روز و شب، قرآن بخوانيم شفاي دردها، آيات قرآن تو را ممكن شود با بال ترتيل اگر رهپوي راه اوليايي كه دل گيرد ز نورش، روشنايي كه دارد بهر هر دردي، دوايي سفر تا مرزهاي ماوراييالفباي خداجويي، همين است اگر با اين الفبا، آشنايي (1) ادب آموختگان مكتب اولياي الهي، «هدايت ولايي» را در همه شئون زندگي سرمشق قرار مي دهند، حتّي در «ادبِ برخورد با قرآن» و كيفيت تلاوت و تدبّر در كلام خدا. و اگر جز اين باشد، شرط «اطاعت» و «تبعيت» از ميان مي رود و رابطه امام و مأموم و پيشوا و پيرو، گسسته مي شود. باري، برآنيم كه ادب قرائت و تلاوت را در مكتب اهل بيت عليهم السلام مرور كنيم و در مرحله بعد، به كار بنديم. اهل بيت عليهم السلام، اهل قرآن خود اهل بيت عصمت، بارها گفته اند كه: قرآن در خانه ما اهل بيت فرود آمده است و ما به كلام الله، اولي و سزاوارتريم. پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم نيز، آنجا كه سخن از به يادگار نهادن دو ميراث نفيس و گران قدر به نام «كتاب خدا و عترت» به ميان آورد، بر جدايي ناپذيري اين دو «ثقل اصغر و اكبر» تأكيد فرمود. پس اهل بيت عليهم السلام، اهل قرآن بودند و خانه آنان مهبط وحي و محلّ نزول جبرئيل. از اين رو، در آراستگي به «ادب تلاوت» نيز بايد همين خاندان مورد توجّه و سرمشق قرار گيرند. به فرموده حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم:«... هُمْ مَعَ القُرآنِ وَالقُرآنُ مَعَهُمْ، لايُفارِقُونَهُ وَ لا يُفارِقُهُم (2)؛ آنان با قرآنند و قرآن با آنان است، نه آنان از قرآن جدا مي شوند، نه قرآن از آنان جدا مي گردد.»اما اگر بخواهيم با قرآن باشيم، بايد با اهل بيت باشيم، در همه چيز، حتّي در شيوه برخورد با قرآن كريم و بهره گيري از معارف آن و تأدّب به ادب قرآني و انس با وحي آسماني و قرائت و تلاوت اين منشور جاويد. ادب ظاهري و باطني آنچه به عنوان «ادب ظاهريِ» تلاوت، در روايات و كلام بزرگان مطرح است، رعايت نكاتي است كه به كيفيت خواندن، نشستن، تلفّظ، طهارت، وقار، جهت گيري و... مربوط مي شود. «ادب باطني» هم بيشتر به حالت دروني و خشوع قلبي و توجّه به اينكه در محضر خداييم و قرآن، منشور پروردگار و فرمان آسمان است و ما مخاطب اين كتابيم و اوامر و نواهي آن متوجّه ماست و اين گونه مسائل مربوط مي شود. براي حضور در محضر قرآن، مراعات هردو «ادب» ضروري است، تا از هدايت و نور قرآن بهره مند شويم. و اگر قرآن كريم ستايش از كساني مي كند كه قرآن را آن گونه كه بايسته و شايسته است، تلاوت مي كنند «يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»(3)؛ آموختنِ اين «حقّ تلاوت» هم بايد در مكتب اهل بيت عليهم السلام صورت گيرد كه مفسّر و معلّم و ترجمان وحي الهي اند؛ كه گفتني در اين مورد بسيار است...!ادب ظاهري از رهنمودهاي معصومين عليهم السلام چنين برمي آيد كه قداست و حُرمت قرآن را بايد پاس داشت و با آن برخورد متين، مؤدّبانه و احترام آميز داشت، حتّي دست و دل پاك و چشم دور از گناه و زبان و دهان تميز و خوشبو و توجّه به قبله و... را هم بايد رعايت كرد. چرا كه قاري، وقتي اين منشور الهي را پيش رو مي گشايد، بايد حسّ «حضور در محضر خدا» داشته باشد و اين، حتّي در نحوه نشستن و نگاه و نظافت و خوشبويي و مراعات ادب محضر، مؤثّر است. برخي از اين آداب عبارتند از:1. پاكي و طهارت و وضووقتي تلاوت به عنوان يك عبادت صورت مي گيرد، طهارت هم شرط آن است و و رعايت ادب برخورد با قرآن، ايجاب مي كند كه با وضو قرائت كنيم. اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد:«لايَقْرَء الْعَبْدُ القُرآنَ إذا كانَ عَلي غَيرِ طَهُورٍ حَتَّي يَتَطَهَّر(4)؛ بنده، وقتي كه وضو ندارد، قرآن نخواند تا آنكه وضو بگيرد و طهارت يابد». البته قرائت بي وضو حرام نيست؛ ولي رعايت احترام كلام خدا، به داشتن وضو هنگام تلاوت است. 2. مسواك در كلام اولياي الهي، دهان، معبر كلام خدا به شمار آمده و مجراي اين منشور نوراني است. پس بايد اين مجرا پاك باشد، تا پاكسازي قرآن نسبت به دل و جان بهتر صورت پذيرد. اين پاك ساختن مجرا و معبر قرآن به گفته روايات، «مسواك» است. به اين دو حديث توجّه كنيد:پيامبرخداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: دهان هاي شما راههايي از راههاي خداست، پس آنها را تميز كنيد: «أَفْواهُكُمْ طُرُقٌ مِنْ طُرُقِ رَبِّكُمْ، فَنَظِّفُوها».(5)و در سخن ديگر، امام صادق عليه السلام از قول جدّش پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: راه قرآن را تميز كنيد. پرسيدند: اي پيامبرخدا! راه قرآن چيست؟ فرمود: دهان هايتان. پرسيدند: چگونه تميزش كنيم؟ فرمود: با مسواك زدن.(6)3. نگاه نگاه به صفحه قرآن، عبادت است. به تعبير پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم نگاه در سه چيز عبادت است، يكي هم «... وَ فِي المُصْحَفِ» است.(7) پس گشودن اين كتاب كه «نامه محبوب» است و نگاه به صفحات نوراني آن و لذّت بردن از نظر در اين منشور هم، از آداب ظاهري تلاوت است. 4. سكوت هنگام شنيدن قرآن كريم دستور مي دهد كه «وَإِذا قُرِءَ القُرآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا»(8)؛ چون قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و سكوت كنيد. كه البته بين «استماع» و «انصات» فرق است و انصات، سكوت همراه با توجّه، تأمّل و تدبّر است. اين رهنمود قرآني، در سخن اهل بيت عليهم السلام هم آمده است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «اِذا قُرِءَ عِنْدَكَ القُرآنُ، وَجَبَ عَلَيكَ اْلاِنْصاتُ وَالإِسْتِماعُ (9)؛ هرگاه نزد تو قرآن بخوانند، بر تو واجب است كه سكوت و توجّه كني.»طبيعي است كه بي توجّهي به تلاوت و حرف زدن هنگام قرائت قرآن، از سوي ديگران، نوعي بي ادبي است كه متأسّفانه در جامعه ما بسيار هم رواج دارد!5. صداي خوب خواندن قرآن با صداي زيبا، هم بر زيبايي و جاذبه آن مي افزايد، هم بر تأثير گذاريش بر دلها مي افزايد. بر عكس، بدخواندن آن عامل گريز است. به قول سعدي:گر تو قرآن بدين نمط خواني ببري رونق مسلماني پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «لِكُلِّ شيي ءٍ حِلْيةٌ وَ حِليةُ القُرآنِ الصَّوتُ الحَسَنِ (10)؛ هر چيزي زينتي دارد و زينت و آراستگي قرآن، صداي خوب است». امام صادق عليه السلام هم در تفسير «وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتِيلاً»؛ مفهوم ترتيل و حقّ تلاوت را يكي، مكث و درنگ هنگام خواندن دانسته، يكي هم، زيبا خواندن قرآن: «و تُحَسِّنَ بِهِ صَوتَكَ.»(11)نيز رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرموده است: قرآن را زيبا و نيكو بخوانيد، چرا كه صداي خوب، زيبايي قرآن را مي افزايد: «حَسِّنُوا القرآنَ بأصواتِكُم، فانَّ الصَّوتَ الحَسَنَ يَزيدُ القرآنَ حُسْنا.ً(12)»اين توصيه، در سيره و روش اهل بيت عليهم السلام نيز متجلّي بود و خود آنان زيبا و دلنشين قرآن مي خواندند. در حديث است كه امام زين العابدين عليه السلام كه قرآن مي خواند، گاهي رهگذري كه عبور مي كرد، از صداي زيباي او مدهوش و بيهوش مي شد.(13) و حضرت باقرعليه السلام چنين در تلاوت قرآن، خوش نوا بود كه رهگذران را ميخكوب مي كرد و سقّايان هنگام عبور، مي ايستادند و دل به صداي خوش قرآن خواني مي سپردند:«اِنَّ أَباجَعفرَ كانَ أحسَنُ النّاسِ صَوتاً بِالقرآن، وَ كانَ إِذا قامَ مِنَ اللَّيلِ وقَرَأ، رَفَعَ صَوتَهُ فَيَمُرُّ بِهِ مارُّ الطَّرِيقِ مِنَ السَّاقِينَ وَ غَيْرِهِم فَيَقُومُونَ فَيَستَمعُون اِلي قِرائَتِهِ.»(14)6. دعاي قبل از خواندن قرآن از آداب ديگر قرائت، نيايش و دعاي پيش از تلاوت است. اين نكته نيز در سيره امامان معصوم عليهم السلام مشهود است. دعاهاي قبل از تلاوت، كه از ائمّه روايت شده كه چنين مي كردند، گواه اين ادّعاست. از جمله چند دعا از امام صادق عليه السلام نقل شده است.(15) همچنين دعاي ختم قرآن و در پايان تلاوت، كه از امامان ما، از جمله امام صادق و امام سجادعليهما السلام در صحيفه نقل شده است. 7. استعاذه گفتنِ «أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم» و پناه بردن به خدا از شرّ شيطان، از ديگر توصيه هاي اهل بيت براي تلاوت است و اين الهام گرفته از خود قرآن است كه مي فرمايد: «وَإذا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذْ بِالله مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم»(16). خود اهل بيت عليهم السلام هرگاه مي خواستند آيه اي را بخوانند، پيش از آن استعاذه مي كردند. حلبي از امام صادق عليه السلام پرسيد: آيا در آغاز هر سوره، استعاذه خوب است؟ فرمود: آري، از شيطان رجيم به درگاه خدا پناه ببر و استعاذه كن.(17)خواندنِ با لحن عربي در تلاوت، خواندن به ترتيب سوره ها و آيات، فصيح و روشن خواندن آيات، هميشه قرآن خواندن، ترويج قرآن خواني در خانه ها، ثواب قرائت قرآن از حفظ، ختم قرآن و امثال اينها، از جمله آداب ديگري است كه شرح و بسط آنها به طول مي انجامد و به اين مقدار بسنده مي كنيم.(18)ادب باطني وقتي قرآن از كساني ستايش مي كند كه هنگام شنيدن آيات الهي، مو بر بدنشان راست مي شود، قلب هايشان خاشع مي شود، اشكشان جاري مي گردد، ايمانشان افزوده مي شود «و إذا تُلِيَتْ عَلَيهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ ايماناً»؛ اينها اشاره به نوعي حالت دروني، توجّه به مضامين آيات، بهره گيري از حكمت ها و موعظه ها، درمان دردها، زدودن رذائل، تحصيل خشوع و خشيت، ايمان، توكّل و افزايش شوق و محبّت الهي دارد كه مي توان از مجموع آنها به «ادب باطني» تعبير كرد. جهاني راز، اندر باي قرآن نباشد گفته اي همتاي قرآن نشان هاي خدا را مي توان ديد كه دارد جلوه در سيناي قرآن جمال و قدرت و فيض خدايي تجلّي كرده در سيماي قرآن دل و جان را صفايي تازه بخشد شميم عطر روح افزاي قرآن خوشا آن لب كه خواند آيه وحي خوشا آن دل كه باشد جاي قرآن به دست آري گهرهاي فراوان زني گر غوطه در درياي قرآن (19) بازهم در مكتب اهل بيت عليهم السلام زانو مي زنيم و گوشه هايي از ادب باطني تلاوت قرآن را مي آموزيم:1. تدبّر در آيات روخواني سطحي بدون توجّه به مضمون پيام الهي، بي احترامي به كتاب خداست. همان طور كه يك نامه از دوست وقتي به دستمان مي رسد، مي گشاييم و مي خوانيم و به پيام و محتوايش توجّه مي كنيم، نسبت به كتاب خدا نيز چنين بايد بود. امام صادق عليه السلام وقتي مي خواست قرآن بخواند، پيش از تلاوت مصحف، با ستايش از كلام خدا و توصيف اين حبل المتين و رشته پيوند بين خالق و مخلوق، از خداوند مي خواست و دعا مي كرد كه نگاهش را در قرآن، عبادت قرار دهد و قرائتش را انديشه و تفكرش را پندگيري. و دعا مي كرد كه هنگام خواندن، پرده اي بر روي چشم دل و فهم و بصيرتش افكنده نشود تا بتواند از اين تلاوت، موعظه و هدايت گيرد.(20)از امام سجّادعليه السلام نيز روايت شده است:«آياتُ القُرآنِ خَزائِنٌ، فَكُلَّما فَتَحْتَ خَزانَةً يَنْبَغي لَكَ أَن تَنْظُرَ ما فيها(21)؛ آيات قرآن گنجينه هايي است كه هرگاه يكي از اين گنج ها را گشودي، سزاوار است كه به آنچه در آن است، نيكو بنگري.»2. رقّت قلب و خشوع دل برخورد با كلام الله، اگر همراه با معرفت و فهم و پندپذيري باشد، آيات آن دل را مي لرزاند و هاله اي و سايه اي از حزن بر قلب قاري مي افكند و اگر جز اين باشد، نشان بي توجّهي قلب به عظمت اين كتاب و صاحب سخن است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد:«مَنْ قَرَءَ القرآنَ وَ لَمْ يَخْضَعْ لِلَّهِ وَ لَمْ يَرِقَّ قَلْبُهُ ولا يَكْتَسي حُزْناً و وَجَلاً في سِرِّهِ، فَقَدِ اسْتَهانَ بِعَظيمِ شَأْنِ اللهِ تَعالي (22)؛ هركس قرآن بخواند، امّا در برابر خدا خاضع نگردد و در دلش احساس رقّت و حزن و خوف نيابد، عظمت شأن الهي را سبك شمرده است.»در سيره امام كاظم عليه السلام آمده است كه قرآن را نيكو و زيبا مي خواند و هنگام تلاوت، محزون مي شد و شنوندگان از تلاوت او گريان مي شدند... : «وَكانَ إِذا قَرَأَ يَحْزَنُ وَ بَكَي السَّامِعُونَ لِتِلاوَتِهِ».(23)در سيره حضرت رضاعليه السلام نيز آمده است كه شب ها هنگام خوابيدن، در بستر خويش كه قرار مي گرفت، بسيار قرآن مي خواند و چون به آيه اي مي رسيد كه در آن يادي از بهشت يا جهنّم شده است، مي گريست و از خداوند بهشت مي طلبيد و از دوزخ به خداوند پناه مي برد: «... فَإذا مَرَّ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ جَنَّةٍ أَونارٍ بَكي وَ سَألَ اللهَ الجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النَّارِ».(24)اينها نمونه هايي از ادب باطني پيشوايان هنگام تلاوت قرآن است. 3. پذيرش اوامر و نواهي هنگام دريافت يك حكم و فرمان از سوي حاكم و فرمانده، ادب اقتضا مي كند كه دريافت كننده پيام، امر و نهي ها و بايد و نبايدهاي آن را دريابد و خود و عمل خود را طبق آن و با آن هماهنگ سازد. قرآن هم منشور آسماني و فرمان الهي است و پر از آيات وعده و وعيد و امر و نهي است. تلاوتگر آيات، سزاوار است كه آنها را دريابد و مطيع فرمان باشد و از نهي هاي آن بپرهيزد. اين گونه ادب، ادب اطاعت و فرمانبرداري است. در كلام حضرت صادق عليه السلام چنين آمده است:«فَانْظُرْ كَيْفَ تَقْرَأُ كِتابَ رَبِّكَ وَ مَنشُورَ وَلايَتِكَ، وَ كَيْفَ تُجيبُ أوامِرَهُ وَ نَواهِيَهُ وَ كَيْفَ تَمْتَثِلُ حُدُودَهُ، فَإِنَّهُ كِتابٌ عَزِيزٌ لايَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَينِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميدٍ، فَرَتِّلْهُ تَرْتيلاً وَ قِفْ عِندَ وَعْدِهِ وَ وَعيدِهِ، وَ تَفَكَّرْ فِي أَمْثالِهِ وَ مَواعِظِهِ وَاحْذَرْ أَنْ تَقَعَ مِنْ إقامَتِكَ حُرُوفَهُ في إِضاعَةِ حُدُودِهِ (25)؛ بنگر چگونه نامه پروردگارت و منشور ولايتت را مي خواني و چگونه امرها و نهي هاي او را پاسخ مي دهي و چگونه از حدود الهي فرمانبرداري مي كني، كه اين قرآن كتابي است استوار كه نه از پيش رو و نه از پشت سر، از هيچ طرف، باطلي سراغ آن نمي آيد، نازل شده اي از سوي خداي حكيم و ستوده است. پس آن را به نيكي تلاوت كن، هنگام (برخورد با) وعده و وعيدش درنگ كن و در مَثَل ها و موعظه هايش بينديش، و پرهيز از اين كه با مراعات حروف، به تباه ساختن حدود آن بيفتي!»اين تعبير آخرين، به راستي كه شگفت است، برخي در قرائت، تنها به اداي صحيح مخارج حروف و رعايت قواعد تجويد و لحن و صوت مي انديشند، امّا حقيقت قرآن را مورد بي مهري و بي اعتنايي قرار مي دهند. اين همان «اقامه حروف» و «اضاعه حدود» است و پرداختن به پوست و غفلت از مغز!4. قرآن محوري از نكات ديگر در ادب باطني قرآن، پيروي از اين پيشواست. امامان، پيشواي ناطق اند و قرآن، امام صامت. آن گونه كه بايد «امام محور» بود، بايد «قرآن محور» زيست؛ يعني در اخلاق فردي و اجتماعي، در قانونگذاري و مديريت، در جنگ و صلح، در اقتصاد و سياست، در تعليم و تربيت و... نگاه كرد كه قرآن چه مي گويد و طبق آن عمل كرد؛ يعني گرفتن برنامه و خطّ مشي از قرآن، نه آن كه قرآن را يدك كشيد و از آن براي سياست ها و برنامه ها و ديدگاه هاي خود، پشتوانه و تأييديّه جست! اين، نوعي برخورد التقاطي با قرآن است. در روايات متعدّد آمده است كه قرآن را امام و قائد قرار دهيد، نه آنكه آن را به دنبال خود بكشيد. پيامبر خاتم در اين زمينه مي فرمايد:در فتنه هاي تاريك به قرآن چنگ زنيد كه شفيع شما است... هركس قرآن را جلوي خود قرار دهد، قرآن او را به سمت و سوي بهشت رهبري مي كند، امّا هركس قرآن را پشت سر خويش قرار دهد، او را به طرف آتش سوق مي دهد. قرآن راهنما به بهترين راه است...: «مَنْ جَعَلَهُ أَمامَهُ قادَهُ إِليَ الجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ اِليَ النَّارِ، وَ هُوَ الدَّليلُ يَدُلُّ عَلي خَيرِ سَبيلٍ...»(26). اين ويژگي، شاخصه امّت قرآني و نظام قرآني است و اگر جز اين باشد، قرآن دچار همان مهجوريتي خواهد شد كه روز قيامت، از امّت شكايت خواهد كرد. 5. توجّه به كيفيّت، بيش از كميّت هرچند كه زياد قرآن خواندن و ختم قرآن، يك فضيلت است و پيشوايان دين، چنين مي كرده اند، امّا از آداب باطني آن است كه به كيفيّت، بيش از كميّت توجّه شود. «چگونه خواندن»، مهم تر از «چه قدر خواندن» است. ائمّه در عين آن كه كثرت تلاوت داشتند، تدبّر در آيات هم داشتند و قرآن با دل و جانشان همنوا و عجين مي شد. حضرت اميرعليه السلام توصيه كرده است كه: قرآن را روشن و استوار بخوانيد و با ضربه هاي اثرگذار قرآن، بر دلهاي سنگي و قساوت گرفته خويش بكوبيد، باشد كه تكان بخورد و اثر پذيرد و همه فكر و همّت شما اين نباشد كه به آخر سوره برسيد: «وَلكِنِ ِ اقْرَعُوا بِهِ قُلُوبَكُمُ الْقاسيَّةَ وَلايَكُنْ هَمُّ أحَدِكُمْ آخِرَالسُّورَةَ»(27). و اين يعني توجّه به كيفيّت، بيش از كميّت!در احاديث متعدّدي چنين آمده است كه: قرآن با حُزن نازل شده است، پس آن را با حزن بخوانيد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «إنَّ القرآنَ نَزَلَ بِاالحُزْنِ فَاقْرَؤُهُ بِالحُزنِ».(28)اين نكته، در سيره امامان و كيفيّت تلاوتشان هم مشهود است. در سيره حضرت موسي بن جعفرعليه السلام چنين آمده است:«وكانَتْ قِرائَتُهُ حُزناً، فَإذا قَرَأ، فَكَأَنَّهُ يُخاطِبُ إنْساناً(29)؛ قرائت قرآن آن حضرت، حزن آلود بود، وقتي قرآن مي خواند، گويا انساني را مورد خطاب قرار مي دهد.»اين گونه رابطه برقرار كردن با قرآن و قرائت زنده و با حسّ و شعور، نشانه ادب قاري در پيشگاه اين كلام مقدّس است. در دستورهاي ديني براي قرائت چنين آمده است كه: وقتي قرآن مي خوانيد، چون به آيه هاي «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا...» مي رسيد كه خطاب و نداي قرآن به اهل ايمان است، بگوييد: «لبيّك» تا نداي خدا و فراخواني قرآن را پاسخ داده باشيد. اين لبّيك گويي زباني در تلاوت، مي تواند زمينه سازي لبّيك گويي عملي در طول زندگي به رهنمودهاي قرآن كريم باشد. در سيره حضرت رضاعليه السلام آمده است كه وقتي به آيه «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلي» مي رسيد (خداي برتر خويش را تسبيح بگو)، در نهان مي گفت: سبحان ربي الاعلي. و چون آيه «يا ايّها الّذين آمنوا...» را تلاوت مي كرد، آهسته مي گفت: «لبيّك اللهم لبيّك».(30)اميد است كه با الهام از رهنمودهاي «اهل بيت عليهم السلام»، در آستان قرآن با «ادب ظاهري و باطني» حضور يابيم و جرعه هاي حكمت و هدايت وحي را در جام وجودمان بريزيم و از اين مِشكات عرشي، روشندل گرديم. قرآن به دلِ فسرده جان مي بخشد از پرتو خود، جان به جهان مي بخشد اين معجزه رسولِ پاكِ مدني است حقّا كه حيات جاودان مي بخشد(31)پاورقيها:1. برگ و بار، از نويسنده، ص 236. 2. جامع الاخبار والآثار، محمد باقر ابطحي، ج 1، ص 66. 3. بقره / 121. 4. بحارالانوار، ج 73، ص 130. 5. همان. 6. همان، ص 131. 7. الحياة، ج 2، ص 158، به نقل از وسائل الشّيعه. 8. اعراف / 204. 9. وسائل الشّيعه، ج 4، ص 861، ح 4. 10 و 11.الحياة، ج 2، ص 158، به نقل از بحارالانوار. 12. وسائل الشّيعه، ج 4، ص 859، ح 6. 13. همان، ح 2. 14. همان، ص 858، ح 2. 15. ر.ك: جامع الاخبار والآثار، ج 1، ص 245. 16. نحل / 98. 17. جامع الاخبار و الآثار، ج 1، ص 243. 18. روايات آن را در جامع الاخبار، ج 1، ص 227 تا 342 مطالعه كنيد. 19. برگ و بار، ص 235. 20. الحياة، ج 2، ص 160. 21. وسائل الشّيعه، ج 4، ص 849. 22. الحياة، ج 2، ص 160. 23. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 318. 24. عيون اخبارالرّضا، ج 2، ص 196. 25. بحارالانوار، ج 82، ص 44. 26. وسائل الشّيعه، ج 4، ص 828. 27. همان، ص 856، ح 1. 28. همان، ص 857، ح 1. 29. همان، ح 3. 30. بحارالانوار، ج 82، ص 34. 31. برگ و بار، ص 237.