بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حكمتهاي دهگانه لقمان در قرآن:حسابرسي و حسابگريحجةالاسلام والمسلمين محمد محمدي اشتهارديقبلاً گفتيم كه نخستين حكمت و نصيحت لقمان به پسرش توحيد و خداشناسي بود كه زيربناي همه كمالات، معارف و ارزشها به حساب ميآيد. حال، به تشريح دومين حكمت و نصيحت او ميپردازيم. او به فرزندش چنين ميگويد: «يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ؛ پسرم! اگر به اندازه سنگيني خردلي (كار نيك يا بد) باشد، و در دل سنگي يا در (گوشهاي از) آسمانها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را به حساب ميآورد و حاضر ميسازد، خداوند دقيق و آگاه است.»1در اين آيه دو مطلب مهم مطرح است: 1ـ مسأله وسعت احاطه و علم و قدرت خدا، كه بخشي از خداشناسي است و بيانگر نظم و حساب گري دقيق خدا ميباشد.2ـ مسأله حساب رسي بنده خدا، يعني او بايد به اعمال خود توجه داشته باشد، و همواره به حساب رسي اعمال خود بپردازد و با حسابرسي دقيق، رفتار خود را با فرمان خدا هماهنگ كند و بداند كه در دنيا و آخرت، حساب دقيقي در كار است و روزي او را به پاي حساب ميكشند و او به نتيجه اعمال خود (از خوب و بد) در دنيا و آخرت خواهد رسيد.خردل، گياهي است كه دانههاي بسيار ريز مانند دانههاي خشخاش دارد و در آيه فوق، اشاره به اين است كه اعمال انسان، اگرچه بسيار كوچك باشد گم نميشود، بلكه در معرض حسابرسي دقيق الهي قرار ميگيرد.مسأله دقيق حساب گري خداوند به گونهاي است كه اگر ذرّهاي از اعمال انسان در دل سنگي يا در گوشه آسمانها و زمين باشد، خداوند آن را حاضر ميكند. با توجه به عظمت آسمانها و وسعت شگفتانگيز آنها، به اهميت حساب رسي خداوند بيشتر پي ميبريم. امروز علم كيهانشناسي ثابت كرده، كه فاصله بعضي از ستارگان ثابت آسمان نسبت به زمين به قدري زياد است كه ميليونها سال نوري لازم است تا نور آنها به زمين برسد، با توجه به اين كه سرعت سير نور در هر ثانيه سيصد هزار كيلومتر است، حال اگر اندكي از اعمال انسان در گوشهاي از همين ستارگان كه آنقدر با زمين فاصله دارند باشد، خداوند آن را نزد او حاضر ميكند. بنابراين، اين نصيحت لقمان، بسيار هشدار دهنده و خطير است و بايد همچون آژير بلند خطري، بيداربخش و تكان دهنده باشد. عظمت وسعت آسمانها را با يك مثال ميتوان بهتر فهميد، نور خورشيد تقريبا در هشت دقيقه به زمين ميرسد و فاصله مركز خورشيد با زمين 24 ميليون فرسنگ است. اينك با توجه به وسعت دوري فاصله ستارگان ثابت با زمين، ميتوانيد عظمت وسعت آسمانها را دريابيد.لقمان با يادآوري عظمت احاطه علمي خدا و عظمت قدرت او و عظمت حساب گري دقيق او، به فرزندش هشدار ميدهد كه مراقب اعمال خود باشد و با نظم و حساب دقيق، خود را كنترل كند تا هنگام بروز حساب گري خدا ـ كه چهره كامل آن در قيامت آشكار ميشود ـ روسفيد باشد و به جاي روسياهي، مورد تشويق و پاداش الهي قرار گيرد.حساب گري در آيات ديگر قرآن در قرآن در موارد ديگري نيز مسأله وسعت بيكران علم خدا و حساب گري او عنوان شده است، از جمله در آيه 3 سبأ ميخوانيم:«لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرُ إِلاّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ؛ به اندازه سنگيني ذرهاي در آسمانها و زمين، از علم او دور نخواهد ماند، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، مگر اين كه در كتابي آشكار (لوح محفوظ) ثبت است.»وقتي كه واژه حساب را در قرآن بررسي ميكنيم، ميبينيم كه اين واژه به شكلهاي مختلف 47 بار در قرآن آمده است كه در هشت مورد آن خداوند به عنوان «سريع الحساب» معرفي شده، يعني حساب رسي او سريع، بدون كندي و با سرعت انجام ميشود. پنج آيه از قرآن هم روز قيامت را به عنوان «يوم الحساب» خوانده است.2 كه اين نام يكي از مشهورترين نامهاي قيامت است و اصولاً قيامعلي عليه السّلام : الذِّكرُ نورُ العقلِ و حياةُ النفوس، و جلاءُ الصّدور (غرر الحكم، ج1، ص105، ح2021)ياد خدا، نور خرد، حيات جانها و جلاي سينه هاست.قيامت به خاطر آن است؛ در آيه 47 سوره انبياء ميخوانيم: «وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَي بِنَا حَاسِبِينَ؛ ما ترازوهاي عدل را در روز قيامت برپا ميكنيم، پس به هيچ كس كمترين ستمي نميشود، و اگر به مقدار سنگيني يك دانه خردل (كار نيك و بدي) باشد، ما آن را حاضر ميكنيم، و كافي است كه ما حساب كننده باشيم.»كوتاه سخن آنكه مسأله نامههاي اعمال، ميزان و ثبت اعمال توسط دو فرشته رقيب و عتيد كه در قرآن به طور مكرر، از جمله در آيه 18 سوره «ق» مكرر آمده، همه بيانگر حساب گري و حساب رسي دقيق خداوند در قيامت است. بنابراين، نبايد از مسأله حساب و كتاب غافل ماند.حسابگري از نظر رواياتدر روايات اسلامي و گفتار پيامبر(ص) و امامان(ع) از حساب رسي و مسأله حساب و كتاب، بسيار سخن به ميان آمده است، به عنوان نمونه نظر شما را به چند مورد جلب ميكنيم:رسول خدا(ص) فرمود: «حاسِبوا انفسَكم قَبلَ ان تُحاسَبوا؛ قبل از آن كه شما را به پاي حساب رسي بكشانند، خودتان را به حساب بكشيد.»3اميرمؤمنان علي(ع) ميفرمايد: «قَيّدوا انفسَكُم بِالْمُحاسَبَةِ؛ خود و رفتار خود را با حساب رسي كنترل كنيد.»4و از سخنان رسول خدا(ص) است: «اكْيَسُ الْكَيّسينِ مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ؛ زيركترين زيركها كسي است كه خود را حساب رسي كند.»5امام صادق(ع) فرمود: «حَقٌّ عَلي كُلِّ مُسْلِمٍ يَعْرِفُنا اَنْ يَعْرِضَ عَمَلَهُ في كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ عَلي نَفْسِهِ فَيَكُونَ مُحاسِب نَفْسَهُ، فَاِنْ رَأي حَسَنَةً اِسْتَزادَ مِنها، وَ اِنْ رَأي سَيِّئَةً اِسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ يَخْزِيَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛ به هر مسلماني كه ما را ميشناسد، (و امامت ما را پذيرفته) سزاوار است كه هر روز و هر شب، كردارش را نزد خود مورد بررسي قرار دهد، اگر آن را نيك يافت بر آن بيفزايد و اگر آن را گناه يافت، از آن استغفار و توبه كند تا در قيامت رسوا نگردد.»6يكي از مسايل كه در روايات متعدد آمده، مسأله عرض اعمال بر پيامبر(ص) و امامان(ع) است كه اين موضوع نيز در جاي خود بيانگر حساب و كتاب دقيق است به طوري كه حتي اعمال ما را در طول هفته چند بار به محضر پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) عرضه ميكنند. دراين باره در اصول كافي شش روايت آمده است در روايت اول از امام صادق(ع) ميخوانيم: «تُعْرَضُ الاَعْمالُ عَلي رَسُولِ اللّهِ، اَعْمالُ الْعِبادِ، كُلَّ صَباحٍ اَبْرارُها وَ فَجارُها فَاحْذَرُوها، وَ هُوَ قَوْلُ اللّهِ تَعالي: اِعْمَلُوا فَسَيَري اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ؛ در هر بامداد، كردار بندگان نيكوكار و فاسق، بر رسول خدا(ص) عرضه ميشود، پس (از كردار ناشايسته) برحذر باشيد، و همين است معني سخن خدا (در قرآن آيه 105 توبه): بگو عمل كنيد، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را ميبينند.»7 درباره عرض اعمال بر امامان(ع) نيز، در اين باب، چند روايت ذكر شده است.8در جلسه باشكوهي كه در مكه بين هارون الرّشيد و امام كاظم(ع) برگزار شد، هارون در ضمن چند سؤال از امام پرسيد: «دين چيست؟ حقيقت دين را برايم شرح بده؟» امام كاظم (ع) اعدادي را برشمرد فرمود: دين يعني همين اعداد! هارون خنده استهزاآميزي كرد و گفت: من از شما درباره دين ميپرسم، شما چند عدد رياضي را رديف كرده و براي من برميشمري؟ امام كاظم (ع) فرمود: «أما عَلِمْتَ انّ الدّينَ كُلُّهُ حسابٌ؛ آيا نميداني كه همه دين، حساب است؟»سپس براي تأييد سخنش آيه 48 سوره انبياء را قرائت فرمود، كه آن آيه قبلاً ذكر شد.تجزيه و تحليل درباره حسابگريمحاسبه و حساب گري، يعني اينكه انسان با توجه عميق و مراقبت دائم، كردار خود را تحت نظر بگيرد و آن را با دستورهاي اسلامي هماهنگ كند و مواظب باشد كه در كارهايش، از صراط مستقيم منحرف نگردد. در روايات آمده كه شخصي از اميرمؤمنان علي(ع) پرسيد: محاسبه يعني چه؟ و انسان چگونه بايد به حساب رسي خود بپردازد؟ آن حضرت در پاسخ چنين فرمود: «وقتي صبح شد و انسان دوباره به كارهاي روزمرّه ادامه داد، شب كه فرا رسيد، به وجدان خود رجوع كند و خطاب به آن بگويد: اي وجدان! امروز بر عمر تو گذشت و هرگز ديگر باز نميگردد، و خداوند از تو در مورد اين روز كه در چه راهي به مصرف رساندي سؤال ميكند كه چه عملي انجام دادي؟ آيا خدا را ياد كردي و از او شكر گزاري نمودي، و حق برادر مؤمنت را ادا كردي؟ و اندوهش را برطرف ساختي؟ و در غياب او آبرويش را حفظ نمودي؟ و پس از مرگ او، حرمت او را در ميان بستگانش نگهداشتي؟ و از موقعيت خود براي او بهره بردي؟ و مسلماني را ياري كردي؟ چه كار نمودي؟... اگر وجدان او در پاسخ او بگويد: كارهاي نيك انجام دادهام، پس خدا را به بزرگي ياد نموده و سپاسگزاري كند، ولي اگر در پاسخ از گناه خود سخن گفت، استغفار و توبه نمايد.»9رسول خدا(ص) فرمود: «انسان از پرهيزكاران نخواهد شد، مگر اينكه به شدّت خود را به حساب بكشد، همانند حساب رسي شديد شريك از شريك خود، و در اين محاسبه دريابد كه آيا غذايش و نوشيدني هايش و لباسش از كجا آمده؟ آيا از راه حلال يا حرام؟»10برهمين اساس علماي اخلاق شيوه محاسبه را اين گونه ترسيم نمودهاند: هنگامي كه مؤمن صبح از خواب برخاست تا شام بايد پنج مرحله را بپيمايد: 1ـ مشارطه 2ـ مراقبه 3ـ محاسبه 4ـ معاتبه 5ـ مكافئه يعني: نخست با خود شرط كند و عهد ببندد كه گناه نكند، سپس لحظه به لحظه مراقب باشد كه مبادا علي عليه السّلام : المؤمن دائم الذِّكر، كثيرُ الفِكر، عَلي النَّعْماء شاكرٌ، و في البَلاءِ صابرٌ.(غرر الحكم، ج1، ص100، ح1955)مؤمن همواره به ياد خداست، بسيار در انديشه است، بر نعمتهاي الهي سپاسگزار و در گرفتاريها شكيباست.گناهي از او سر زند و عهدش شكسته شود. پس از آن، هنگام شب، حساب رسي كند كه آيا گناهي از او سر زده يا نه؟ اگر ديد گناهي كرده، خود را مورد سرزنش قرار داده و با عتاب و نكوهش نفس امّاره توبه كند. و در مرحله پنجم، چالش به وجود آمده از گناه را با كارهاي نيك و مناسب جبران كند. بنابراين حسابگري در مرحله چهارم، مقدمه توبه و جبران و ترميم خواهد شد، چنان كه اميرمؤمنان علي(ع) فرمود: «ثَمَرَةُ المُحاسبةِ صَلاحُ النَّفسِ؛ ميوه و نتيجه حساب گري، پاك سازي و بهسازي روح و روان است.»11محدّث خبير شيخ عباس قمي(ره) از شيخ بهايي(ره) نقل ميكند: يكي از پارسايان به نام «ثوبة بن صمّه» همواره خود را محاسبه ميكرد و حسابرسي مينمود. روزي به حساب گري خويش پرداخت و به خود گفت شصت سال از عمرت گذشته است، كه 21500 روز خواهد شد، سپس با خود گفت: واي بر من! اگر روزي يك گناه كرده باشم 21500 گناه كردهام، جواب خدا را چه بدهم، با اين حساب گري آن چنان ناراحت شد كه فرياد كشيد و بر زمين افتاد و هماندم از دنيا رفت.12نيز نقل ميكند: «احمد بن ابي الجواري» كه از پارسايان ممتاز بود، استادي به نام «ابوسليمان داراني» داشت، ابوسليمان از دنيا رفت، پس از گذشت يك سال، در عالم خواب او را ديد و احوال او را پرسيد و خطاب به او گفت: «اي استاد! خداوند پس از مرگ تو، با تو چگونه رفتار نمود؟» ابوسليمان در پاسخ گفت: «اي احمد! روزي در كنار باب الصّغير (دمشق) عبور ميكردم، پيرمردي را ديدم كه پيشاپيش شتري كه بار بر پشتش بود حركت ميكرد، من چوب كوچكي از آن بار گرفتم، نميدانم با آن خلال دندان كردم و يا آن را به دور افكندم، از آن هنگام كه مُردهام تاكنون، در مورد اين كار (كه چرا بدون اجازه آن پيرمرد، چوبي از بار او گرفتهام محاسبه و بازخواست ميشوم.»محدّث قمي(ره) پس از نقل اين ماجراي عجيب ميگويد: آيه قرآن اين حكايت را تصديق ميكند، آنجا كه خداوند از قول لقمان به پسرش ميفرمايد: «إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ...» بنابراين، اگر گناه به اندازه خردلي باشد، محاسبه خواهد شد.13 نيز اين مطلب را تأييد ميكند سخني كه از امام صادق(ع) روايت شده است: «اتقوا المحقّراتِ مِنَ الذّنُوبِ، فانّها لاتُغْفَرُ؛ از گناهان حقير و ريز پرهيز كنيد (و آنها را سبك نشماريد) كه مرتكبين آنها (بدون توبه) آمرزيده نشوند.»زيد شحام، (يكي از شاگردان امام) ميگويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: گناهان حقير و ريز چيست؟ در پاسخ فرمود: «الرَّجُلُ يَذْنُبُ الذَّنبَ، فَيَقولُ طوبي لي لَوْ لَمْيَكُنْ لي غيرُ ذلك؛ شخصي گناه ميكند و ميگويد: خوشا به حال من كه غير از اين، گناه ندارم.»14نيز رسول خدا (ص) براي اين كه مسأله حساب رسي را به شاگردان و مسلمانان بياموزد، (به نقل امام صادق(ع)) روزي همراه ياران در سفري به بياباني بيآب و علف فرود آمدند و به ياران فرمود: برويد هيزمي بياوريد (تا آتش روشن كنيم و غذا بپزيم) ياران عرض كردند: اينجا سرزمين خشكي است و هيچ هيزمي نيست. رسول خدا(ص) فرمود: برويد هر مقدار يافتيد بياوريد. ياران رفتند و چوبهاي خشكيده را از بيابان جمع نموده و به حضور پيامبر(ص) آورده به زمين ريختند، در حال، هيزم بسيار انباشته گرديد. پيامبر(ص) به آنها فرمود: «هكذا تَجْتَمِعُ الذُّنوبَ؛ گناهان اين گونه روي هم انباشته ميشوند.» سپس فرمود: «از گناهان ريز (و به گمان شما ناچيز و حقير) برحذر باشيد، كه همه آنها داراي حساب و كتاب است و انباشته خواهد شد.»15در روايت ديگر صفوان ميگويد: بين عبدالله بن حسن (نواده امام حسن مجتبي(ع)) با امام صادق(ع) نزاعي (در امور سياسي) پيش آمد و جمعيت زيادي اجتماع كردند و فريادهاي آنها بلند شد، تا اين كه شب فرا رسيد و از هم جدا شده و متفرق شدند. صبح زود از خانه بيرون آمدم، در مسير راه ناگاه امام صادق(ع) را در كنار در خانه عبدالله ديدم كه به كنيز عبدالله ميفرمود: به عبدالله بگو جعفر بن محمد، كنار در، شما را ميخواهد. كنيز پيام امام را به عبدالله ابلاغ كرد، عبدالله از خانه خارج شد، امام را محزون ديد، پرسيد: چرا محزون هستي؟ امام فرمود: پس از نزاع با تو به خانه رفتم، شب اين آيه قرآن را تلاوت كردم: «وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ»16 تحت تأثير قرار گرفتم، گويي اين آيه را نخوانده بودم. اينك براي آشتي آمدهام. آن گاه همديگر را در آغوش گرفته و گريه كردند.»17اين است معني حسابرسي و حسابگري.پاورقيها:1 . لقمان، آيه 16. 2 . ابراهيم، آيه41، ص، آيه16، 26، 53، غافر، آيه27. 3 . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج70، ص73. 4 . غرر الحكم، ميزان الحكمة، ج2، 405. 5 . بحار، ج70، ص70. 6 . همان، ج78، ص279. 7 . محدّث كليني، اصول كافي، ج1، ص219. 8 . همان، ص219 و 220. 9 . بحار، ج70، ص70. 10 . همان، ج77، ص86. 11 . غرر الحكم، ميزان الحكمة، ج2، ص409. 12 . محدّث قمي، سفينة البحار، ج1، ص488 (واژه ذنب) 13 . همان، ص250 (واژه حسب) 14 . اصول كافي، ج2، ص287. 15 . همان، ص288 (به طور اقتباس). 15 . همان، ص288 (به طور اقتباس). 16 . يعني: خردمندان كساني هستند كه پيوندها و صله رحم را كه خداوند به آن دستور داده انجام ميدهند، و از پروردگارشان ميترسند، و از بدي حساب رسي (قيامت) بيم دارند. (رعد،آيه21) 17 . تفسير نورالثقلين، ج2، ص494. منابع:ميزان الحكمة,jeld=2,safhe=405بحار,jeld=70,safhe=70اصول كافي,jeld=1,safhe=219اصول كافي,jeld=2,safhe=287تفسير نورالثقلين,jeld=2,safhe=494بحارالانوار,jeld=70,safhe=73غرر الحكم، ميزان الحكمة,jeld=2,safhe=409بحار,jeld=78,safhe=279بحار,jeld=77,safhe=86سفينة البحار,محدّث قمي,jeld=1,safhe=488