پژوهش‏هاي نوين در علوم قرآني نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پژوهش‏هاي نوين در علوم قرآني - نسخه متنی

حسين مرادي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
پژوهش‏هاي نوين در علوم قرآني

حسين مرادي

در اين شماره از سوره‏شناسي، نخست بحث مختصري درباره سوره تين ارائه مي‏شود، آن‏گاه يكي از نامه‏هاي شما خوانندگان گرامي در ارتباط با آثار توسل به معوّذتين (سوره‏هاي فلق و ناس) بازگو مي‏گردد.

ساختار سوره تين

اين سوره از سه قسمت تشكيل شده است:

1. قسم: والتين والزيتون، وطورسينين، وهذاالبلدالامين.

2. جواب قسم: لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم، ثم رددناه اسفل سافلين، الا الذين ءامنوا وعملوا الصالحات فلهم اجر غيرممنون.

3. نتيجه: فما يكذّبك بعدبالدين، اليس الله بأحكم الحاكمين.

برهان دين و دينداري

آنچه در اين سوره، توجه نگارنده را بيشتر به خود جلب مي‏كند، نتيجه‏اي است كه در پايان سوره ذكر شده است: فما يكذبك بعد بالدين: «با اين‏حال، چه‏چيز موجب مي‏شود كه دين را انكار كني»! لحن آيه به‏گونه‏اي است كه گويي در اين سوره هزاران صفحه درباره دين و دين‏شناسي بحث شده است و براهين و استدلالات رنگارنگ و گوناگون اقامه شده است: فما يكذبك بعدبالدين؟! بعد از اين‏همه دليل و برهان كه در چند آيه پيش گفتيم و با وجود اين‏همه استدلال و احتجاج متقن و محكم كه در اين سوره ذكر كرديم، چه‏چيز تو را به‏سوي انكار دين مي‏كشاند؟!

«بعد» از كدام دليل و برهان؟!

جا دارد نگارنده و افرادي چون او - كه سوره تين و مانند آن را به‏عنوان سوره‏هاي كوچك قرآن مي‏دانند و مي‏شناسند - با خواندن اين آيه از خود سوءال كنند: بعد از كدام دليل و برهان؟! پس از كدام احتجاج و استدلال؟! ما كه برهان و استدلال خاصي در اين سوره نمي‏بينيم! كل اين سوره بيش از چهار سطر نيست! مگر در آن چقدر مطلب مي‏گنجد؟! در قالب سه يا چهار آيه، چگونه مي‏شود دين را مبرهن و مستدلّ ساخت و راه تكذيب و انكار آن را به‏روي همگان بست و در مقام بحث و جدل بر تمامي منكران دين غالب آمد؟! مگر با انجير و زيتون هم مي‏توان بر دين و دينداري استدلال نمود؟! مگر با يك قَسم و جواب قَسم مي‏توان در برابر منكران دين ايستاد؟!

نقش و رسالت سوره تين

به رغم اين تعجب و استبعاد، سوره تين در ادّعاي خود كاملاً جدي است و بناست با همين انجير و زيتونش، يك‏تنه در برابر تمامي ملحدان و منكران دين بايستد و با اين يك قَسم و جواب قَسم تمامي راه‏هاي كفر و تكذيب و انكار را ببندد و به تمامي سوءالات و شبهات در ارتباط با دين و فلسفه دين و لزوم دين‏داري پاسخ گويد: فما يكذبك بعد بالدين؟!

احسن تقويم و اسفل سافلين

آفرينش انسان در احسن تقويم و سقوط او به اسفل سافلين، بحثي است كه با درك و هضم آن، معمّاي دين و دينداري گشوده مي‏شود و اهل شك و ترديد، با آغوش باز به استقبال دين مي‏روند و جز عناد و لجاجت و شهوت و كسالت، دليل و برهاني براي انكار دين باقي نمي‏ماند. اين ادعايي است كه سوره تين دارد: فما يكذبك بعد بالدين؟! حال، اين‏كه اين ادّعا چگونه تحقق مي‏پذيرد، سوءالي است كه براي يافتن پاسخ آن نيازمند تأمل و تدبّر شما خوانندگان گرامي هستيم. البته مي‏توانيم كار خود را آسان كنيم و صورت مسئله را پاك كنيم و - هم‏چنان كه تاكنون عملاً و با زبان‏حال گفته‏ايم - بگوييم: نبايد روي اين‏گونه ادعاها حساب كرد: سوره تين و امثال آن در اين مقام نيست كه مشكل دين را حل كند؛ براهين ديني را در كتب مربوطه و نزد عالمان دين بايد جست!

مفهوم و جايگاه كلمه «بعد»

سوره تين حاوي معارفي است كه با فقدان آنها، دين و دينداري فلسفه خود را از دست مي‏دهد. فرق ميان بود و نبود اين معارف، زمين تا آسمان است. راه تكذيب و انكار دين با وجود اين معارف، بسته و بدون آنها كاملاً باز است. منكر دين، «پيش» از اين معارف، براي انكار خود دليل و برهان دارد اما «بعد» از آن، البته بي‏برهان است. "پيش" از بيان اين معارف، مي‏توان در برابر فما يكذبك پاسخ گفت و دلايل قابل‏قبول ارائه داد، اما "بعد" از آن، تنها بايد سر به زير انداخت و عرق شرم ريخت و يا به عناد و لجاجت يا تنبلي و كسالت خويش اقرار كرد.

يك مثال ناقص

فرزندي كه يك عمر از حاصل رنج و زحمت و كار و تلاش بي‏وقفه پدر و مادر خود بهره‏مند و از تمامي امكانات رفاهي و مايحتاج زندگي علمي و تحصيلي برخوردار بوده است، اگر در امر تحصيل موفق نباشد، پرواضح است كه راه عذر و استدلال به روي او بسته است و هيچ دليل و برهاني براي كوتاهي خود ندارد.

همين فرزند را در نظر بگيريد كه روي پدر و مادر خود را نديده است و از كودكي در خيابان‏ها بزرگ شده است و از كمترين امكانات رفاهي و تحصيلي برخوردار نبوده است. حال اگر از او بپرسيم: چرا درس نخواندي و در امر تحصيل كوتاهي كردي؟ در پاسخ، يك دنيا دليل و برهان خواهيم شنيد.

خداوند، پس از آن‏كه مايحتاج امر دين و دين‏داري را در سوره تين بازگو كرده است، خطاب به ما - كه اغلب با زبان‏حال دين را دروغ و بازيچه مي‏انگاريم - مي‏فرمايد: فما يكذبك بعد بالدين؟! اي انسان تو را چه شده است، چرا دين را دست‏كم گرفته‏اي؟ آن‏هم پس از اين‏همه حجت و برهان! چه بلايي تو را گرفتار ساخته است كه اين‏گونه نسبت به دين و روز جزا بي‏توجه و بي‏اعتنا گشته‏اي؟! اعمال و كردارت به‏گونه‏اي است كه گويي هرگز نخواهي مرد و به‏سوي من باز نخواهي گشت! چه چيز باعث شده است كه دين، يعني خودت را انكار كني و خويشتن خود را باطل گرداني و پا روي خود بگذاري؟!

جايگاه حرف "ما" در فما يكذبك

اين حرف استفهام، از علّت بي‏توجهي و بي‏عنايتي ما در امر دين سوءال مي‏كند و از ما مي‏خواهد به‏دنبال علت اصلي و درد پنهاني كه موجب مي‏شود نسبت به دين بي‏توجه باشيم، برويم و آن را علاج كنيم. اين علت و درد اصلي يقيناً شبهه علمي و نظري نيست؛ زيرا با وجود قسم به تين و زيتون و طورسينين و هذا البلد الامين و مسئله احسن تقويم و اسفل سافلين قرار است، جايي براي شبهه‏هاي علمي باقي نماند. پس راز اين بي‏توجهي و بازيچه‏انگاري نسبت به دين را بايد در شهوت‏هاي عملي جست!

چند سوال

سوره تين در مباحث ديني و دين‏شناسي چه جايگاهي دارد؟ آيا افرادي مي‏شناسيد كه در پرتو اين سوره، به استقبال دين رفته باشند؟ چگونه مي‏توان از "تين" به "دين" رسيد؟! كتاب‏هاي فلسفه دين چه بهره‏اي از تعاليم سوره تين دارند؟ كتب معارف اسلامي در مدارس و دانشگاه‏ها - كه در پي تحكيم دين و حس دينداري در دانش‏آموزان و دانشجويان هستند - چه عنايتي به اين سوره و سوره‏هاي مانند آن دارند؟ بحث آفرينش انسان در احسن تقويم و سقوط او به اسفل سافلين چگونه مي‏تواند راه انكار دين را ببندد و شبهات ديني را پاسخ گويد؟ از چه راهي مي‏توانيم كودكان، نوجوانان و جوانانمان را با سوره تين مأنوس كنيم و بدين‏وسيله دين و دينداري را در قلب آنان آبياري و آنان را در برابر تمامي خطرات و آسيب‏هاي ديني بيمه كنيم و...؟

در پايان، ضمن عرض سپاس به پيشگاه خداوند متعال كه دل‏هاي شما خوانندگان گرامي را نسبت به صفحه سوره‏شناسي نرم و مهربان نمود و باران يافته‏هاي نوراني و قرآني‏تان را بر سر ما لب‏خشكيدگان باريد و ضمن تشكر از خوانندگان ارجمند كه پس از چندهفته انتظار، سرانجام دست نگارنده را فشردند و او را از ظلمت تنهايي نجات بخشيدند، يكي از نامه‏هاي سبز شما را مي‏گشاييم و در آيينه زلال آن، گوشه‏اي از كاركرد سوره‏هاي قرآن را به تماشا مي‏نشينيم و باري ديگر تمامي شما عزيزان را به همكاري و مشاركت در اين سوره‏شناسي همگاني فرا مي‏خوانيم.

توسل به "معوذّتين"

خانم م.الف از تهران، ضمن ابراز خرسندي از اين‏كه فرصتي يافته‏اند تا تجربه قرآني خود را در اختيار مردم بگذارند، در نامه‏اي نوشته‏اند:

«مدت‏ها بود - بي‏آن‏كه كسي به من توصيه كرده باشد - به‏خاطر انسي كه با سوره‏هاي فلق و ناس (معوذتين) داشتم، عادت كرده بودم در كوچه و خيابان هنگام برخورد با مشكلات و مسائل ناراحت‏كننده و تأسف‏بار همچون صحنه‏هاي درگيري، اين دو سوره را چندين‏بار از ته دل تكرار مي‏كردم و در سايه ايمان و اطمينان عميقي كه به تأثير و عملكرد سريع و فوري اين سوره‏ها داشتم، اين صحنه‏ها را ترك مي‏كردم و يقين داشتم كه اين آيات حتماً كار خود را مي‏كنند و رسالت خويش را انجام مي‏دهند.

چندي پيش به‏طور محسوس‏تري شاهد اين تأثير بودم كه البته ديگر براي من تعجب‏آور نبود: زماني كه درگيري سختي ميان اعضاي سه خانواده در آپارتمان هشت‏واحدي ما رخ داد. آنان سعي مي‏كردند به‏گونه‏اي مرا كه به‏همراه دو فرزندم تنها در خانه بوديم وارد اين ماجرا كنند اما من - هرطوري كه بود - خود را كنار كشيدم. درگيري آن‏چنان شدت گرفت كه پايه‏هاي خانه ما به لرزش درآمد. مردها در حال زدوخورد بودند و زن‏ها هم فرياد مي‏كشيدند، هرلحظه بيم آن مي‏رفت كه يكي از آنان از پله‏ها به پايين پرت شود و اتفاق ناگواري پيش آيد. من و فرزندانم شديداً به وحشت افتاده بوديم. سعي كردم با پليس تماس بگيرم اما نتوانستم، سرانجام شروع به خواندن اين سوره‏ها كردم.

قل أعوذ برب الناس... من شرالوسواس‏الخناس، الذي يوسوس في‏صدور الناس... قل أعوذ برب‏الفلق، من شر ما خلق....

چندين‏بار خواندم، ضربات و فريادها هرلحظه شدت مي‏گرفت و من مطمئن بودم كه اين سوره‏ها كار خود را خواهند كرد. با خود گفتم: اگر هم اين درگيري تمام شود، كينه آن در دل آنان باقي خواهد ماند. اين بود كه گفتم: يا مقلب‏القلوب! دل‏هاي اينان را نسبت به هم مهربان كن. آن‏گاه براي يكايك آنان استغفار كردم. چيزي نگذشت كه - به‏طور كاملاً غيرمنتظره - سكوت برقرار شد و پس از مدتي، تمامي اعضاي درگير، از همديگر عذرخواهي كردند و روابط همسايگي خود را بهتر و محكم‏تر از پيش ازسرگرفتند».

/ 1