بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
روابط دختر و پسر در قرآن: فضاهاي پاك و ناپاكمرتضي دانشمنداين موضوع، از دو منظرِعلمي و ديني قابل بحث و بررسي است. پيش از ورود در اصل سخن،يادآورياين نكته ضروري است كه از منظر قرآني، فضاها به دو نوع قابل تقسيم است:فضاهاي پاك و فضاهاي ناپاك ـ البته تقسيمِفضا و مكان به پاك و ناپاك به اعتبار افراد، اشخا ص، اغراض، نيتها و مقاصدي است كه در آن فضاها جريان دارد و گرنه مكان و فضا ازنظر پاكي و ناپاكي خودبه خود هيچ حكمي را برنميتابد. به تعبير گذشتگان شرافت و قداست مكانها بسته به وجودمكين و صاحب مكان است (شرفُالمكان بالمكين)ـ پس منظور از پاكي و ناپاكي فضا و مكان به اعتبار مسايلي است كه در آن رُخ مينمايد. به اين اعتبار، ميتوانيم بگوييم: فضاي پاك يا فضاي آلوده.قرآن از فضاها و مكانهايي ياد ميكند كه قابل تقديس و طهارتند:«فيه رِجال يحبّونَ أَنْيتطهروا واللّه يحبّالـمطهرين؛ در آنجا (مسجدي كه از اولّ بر پايه تقوي بنا شده) مرداني هستند كه دوست دارند پاكيزه باشند و خدا پاكيزگان را دوست دارد».(سوره توبه، آيه 110). و از خانوادهاي نام ميبرد كه از هر گونه پليدي دورند:«اِنَّما يريدُ اللّهُلِيذْهَبَ عَنْكُم الرِّجْس اَهْل الْبيت وَيطَهِّرَكُم تَطهيراً؛ خداوند ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و چنانكه بايد و شايد شما را پاك سازد».(سوره احزاب، آيه 22)و از گروهي انسانهاي پاك، در قلبِجامعهاي فاسد، نام ميبرد كه تباهي و فساد اطراف خويش را بر نميتابند، در نتيجه جامعه به طرد و تبعيد آنان اقدام ميكند:«وَما كانَ جَواب قَومهإلاّأنْ قالُوا أخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيتِكُماِنّهم اُناس يتطهرون؛ پاسخ قومش (قوم لوط) جز اين نبودكهگفتند:اينان را از بلادتان برانيد،اينان مردميهستند كه خود را پاك ميشمارند». (سورهاعراف، آيه 81)و در سورهنور از كساني ياد ميكند كه علاقهمند و مايل به شيوع فحشاو فساد در قلبِجامعهپاكِاسلامي هستند:«إنَّالَّذينَ يحِبُّونَانْتَشيعَ الفاحشَة فِي الَّذينَ آمنوا لَهم عَذاب اليمفِي الدّنيا وَالآخرة وَاللّه يعْلَمُ وانتم لاتعلَمون؛براي آنان كه مايلند فحشادر ميانِمؤمنان شيوع يابد در دنيا و آخرت عذابِدردناكي است وخداوند ميداند و شما نميدانيد ».(سوره نور، آيه 19)مفسران در توضيحِ ـأن تشيع الفاحشةـ چنين آوردهاند:كساني كه دوست دارند زنا و زشتيها در ميان مؤمنان شيوع يابد و آشكار شود.(1) جالب اينجاست كه در دو آيه پس از اين به تبيين برنامهريزيهاي شيطاني ميپردازد كه چيزي جز فرمان دادن به فحشا، پليديها، پلشتيها و آلودگيها نيست و جامعهاسلامي را از پيمودن و قدم زدن در راههايي كه به دام شيطان منتهي ميشود هشدار ميدهد:«يا اَيها الَّذينَ آمَنُوا لاتَتَّبعُوا خُطُواتِ الشَّيطان وَمَنْ يتّبع خُطُواتِ الشَّيطان فَاِنَّهُ يأْمُرُ بِاْلفَحْشاءوَاْلمُنْكر؛اي مؤمنان از گامهاي شيطان پيروي نكنيد كه شيطان (پيروانش) را به كارهاي زشت و ناپسند واميدارد».(سوره نور، آيه 21)مجمع البيان در توضيح واژهخطوات و گامهاي شيطاني ميگويد: يعني از جاي پاها (آثار) و راههايي كه به خشنوديهاي شيطان منجر ميشود (پيروي نكنيد) و به وسوسههاي شيطاني نيز معنا شده است.(2) با اين توضيح ميتوان فضاها و مكانها را از منظر قرآن به فضاهاي وسوسه انگيز شيطاني و فضاهاي پاك تقسيم كرد. فضاهاي وسوسه انگيز، فضاهايي هستند كه: ميلها افسار گسيخته،نگاهها آلوده، قلبها بيمار و زبانها كنترل نشده هستند. فضاهايي هستند كه نمايشگاهاندامها و بدنها و صورتها هستند. در اين نمايشگاه چشمها حرف ميزنند. زبانها به گناه دعوت ميكنند و حتي در و ديوار و لباسها نيز اغواگرند. و حتّي پاركها، بوتيكها، فروشگاه ها، ويترين مغازهها، آرمها، همه و همه زبان دارند و همه، دختران و پسران را به يك چيز دعوت ميكنند:ديدار، ، كلام،ميعاد، …. جا دارد در اينجا، براي تبيين محيطهاي اغواگر و وسوسهانگير ـبه عنوان مثالـ به تحقيق يكي از دانشجويان نگاهي بياندازيم. در اين تحقيق از دانشجو خواسته شده بود كه با گذر كردن از مقابل مغازهها، بوتيكها و ويترين مغازهها مجموعاًپنجاه جمله از آرمها و شعارهايي را كه بر جامهها ميبيند يادداشت كند و به عنوان تحقيق ارايه دهد. نتايج بسيار تكان دهنده بود. ما در اين گفتار از ميان آن جملهها تنها به چند جمله از بابِمشت نمونهخروار اشاره مي كنيم:I Love you, Kiss me (ماه عسل) Hony moon (زندگي عاشقانه) Lovely Life(ميل، هوس) device(به تو فكر ميكنم) I'm thinking of you (بيا برقصيم) Let's dancing(ما اشخاص سكس هستيم) W. A. S. P (we are secks persons)قرآن مؤمنان را دعوت ميكندتا روابط اجتماعي خويش را بر اساس پارسايي استوار سازند و در سخن گفتن به صواب سخن گويند و سخنهاي آلوده نگويند:«يا اَيها الَّذين آمَنُوا اتَّقوا اللّهَوقُولُوا قولاًسَديداً؛اي مؤمنان از خدا بترسيد و به صواب سخن بگوييد». مفسر بزرگ معاصر، مرحوم علامه طباطبايي در توضيح «سخن صواب»مينگارد:يعني گفتاري كه بيهوده و يا داراي فايدهغير مشروع نباشد، مانند سخنچيني و جز آن نگوييد. پس مؤمن نبايد بيهودهگو باشد و با سخنش تباهي آفريند. (3)(4) جالب آنجاست كه قرآن بلافاصله در آيهبعد تأثير اين صوابگويي را در اصلاح رفتاري انسان بيان ميكند:«يصْلِحْلكم اعمالَكُمْ؛ تا خداوند اعمالتان را اصلاح كند».(سوره احزاب، آيه 70).مرحوم علامه ،در تبيين اين ارتباط مينگارد:خداوند اصلاح اعمال و بخشش گناهان را بر ملازمتِ گفتارِ صواب مترتب فرمود و اين بدان خاطر است كه وقتي نفس انسان همواره با گفتار صواب همراه بود، از دروغگويي، بيهودهگويي و سخني كه در پي، تباهي آورد، بريده ميشود و با ريشهدار شدنِ اين صفت در نفس، از فحشاو منكر و كارهاي بيهوده دست ميشويد. پس ملازمت گفتارِصواب، انسان را به پاكيعمل و بخشش گناهان ميكشد.(5) از منظر دين، فضاي آلوده تنها به نمود ديدنيها و خواندنيها منحصر نميشود؛ بلكه حتّي شنيدنيها (آوازهاي مبتذل و اغواگر كه مناسب مجالس لهو و لعب است) و بوييدنيها (استفاده از رايحههاي خوش براي غير همسران) را نيز در برميگيرد. نگاهي گذرا به احكامِاسلام ـ در بارهارتباطدختر و پسرـ لطافت، دقّت و ظرافتِاحكام مورد نظر اسلام را در اين باره (ارتباط دو جنس) در بُعد فضاي ارتباطي بخوبي تبيين ميكند. بگونهاي كه حتّي اگر عطر زدنِ بانوان موجب مفسده و تحريك، باشد جايز نيست. حتي اگر پوشيدن كفشهاي صدادار غريزه خفتهاي را بيدار كند، جايز نيست و پوشيدنِهر گونه لباسي كه عرفاًمهّيج است و توجّه نامحرم را جلب ميكند ـچه براي زنان و مردانـ جايز نيست.(6) شايد برخي از غرب باوران و اومانيسم زدگان:اين همه احكام ظريف و برنامهريزيهاي دقيق دين را كه در تنظيم تمام روابط انسان ،دخالت ميكند، محدود كنندهآزادي و انتخاب، به حساب آورند. البته بررسي قلمرو آزادي انسان از منظر دين، خود مجال گستردهاي را ميطلبد، امّا پاسخ اجمالي آنكه شايد آنها كه از معارف ژرفِ دين بيخبرند عذر داشته باشند كه چنين ناروا دين را به محكمهعقلهاي محدود و انديشههاي هوسآلود دعوت كنند، امّا گروهي كه از كوثرِدين و زلال قرآن، جانهاي خود را سيراب كردهاند، آنها از منظر والايي به انسان و مسايل و آزاديهاي او و به احكامِتنظيم كنندهروابط او مينگرند. در اين منظرِوالا، دنيا، يك راه است و انسان يك رهرو و تمام احكامِدين حكم تابلوهاي راهنمايي را دارد كه بر سر پيچ و خمِجادههاي انحرافي نصب شده و انسان را از افتادن در درّههاي مرگ آفرين ميرهاند. در اين بينش ژرف و عميق، ديگر شبههكهنه و قديمي تعارض بين دين و آزادي رخ نمينمايد، بلكه انسان ِآزاد و مختار، در كمالِ آزادي و انتخاب، چنين علايم و راهنماييهايي را ميپذيرد تا در كمال سلامت و امنيت به مقصد و موطن خويش برسد.پاورقيها:(1) مجمع البيان طبرسي، ذيل آيه19،سوره نور. (2) مجمع البيان طبرسي، ذيلآيه 21، سوره نور (3) الميزان ،ج16، ص347 (4) سخنِتباهي آفرين مانند دعوت زليخا از يوسف،قالت هيت لك؛گفت:در اختيارِتو هستم. (5) الميزان ،ج16، ص347 (6) احكامِروابط زن و مردـ سيد مسعود معصومي، ص97