بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نقش قرآن در دين دارى اسلامى پرفسور محمود ايوب محمد جواد اسكندرلو مقدمهقرآن پديده اى بى نظير در تاريخ دين است. قرآن سندى تاريخى است كه فضاى اجتماعى، اقتصادى، دينى و سياسى جامعه عرب قرن هفتم ]ميلادى [را نشان مى دهد، در عين حال، كتاب هدايت و قانون رفتار و سلوك ميليون ها زن و مردى است كه براساس فرامين قرآن زندگى مى كنند و مفهوم و كمال حيات خود را در آن مى يابند. براى اين گونه افراد، قرآن كلام جاودانه الهى است كه از طريق وحى وارد زمان و تاريخ ]هميشگى[ بشر گرديده و نورى است كه خط سير مؤمنان را از اين جهان به جهان ديگر به وضوح ترسيم مى كند. همان گونه كه قرآن مكتوب اعلام مى دارد، شكل اصليش نزد پروردگار، باقى است: «آرى، آن قرآنى ارجمند است، كه در لوحى محفوظ است». (بروج: 21ـ22) بدين سان، قرآن گرچه شكل و ويژگى سخن بشرى را به خود گرفته است، امّا اصل آن در الگوى آسمانى ]لوح محفوظ [خالى از محدوديّت هاى حروف و اصوات بشرى است. قرآن از طريق جبرئيل، فرشته وحى، در قالب سخنان بشرى به حضرت محمّد() ابلاغ گرديد، كلماتى كه بعدها انسان هايى متعهّد آن ها را به صورت مكتوب در آورده وحفظ نمودند. و سرانجام آن را به شكل كتابى رسمى (مصحف) «بين الدّفتين» مدوّن ساختند. با وجود اين، گفته اند كه خود پيامبر() قرآن را در قالب صداهايى كه براى افراد بشر نامفهوم بود همچون صداى نواخته شدن زنگ ها دريافت مى نمود; يعنى مانند جبرئيل گاهى قرآن را مستقيماً از جانب خداوند دريافت مى كرد. اين جنبه (ماهيّت زمينى قرآن)، كه خداوند قرآن را در شب تعيين سرنوشت يعنى ليلة القدر، (قدر: 1) به قلب پيامبر()نازل نمود (شعراء: 94)، پيامبر() را قادر ساخت تا در تأثير و تعالى سخنان الهى سهيم باشد. در نتيجه، رابطه بين حدّ وجودى بشر ]= سطح و مرتبه او در مراتب عالم هستى [و تعالى كلام الهى، به قرآن هويّتى نيمه بشرى داده كه سرشار از احساسات و شور و هيجان مى باشد و حتّى حاضر است كه در روز رستاخيز با كسانى كه آن را رها نمودند احتجاج كند و از كسانى كه بر اساس تعاليم قرآن زندگى كرده اند، شفاعت نمايد( ).بيش از هزار و چهار صد سال است كه همه فرقه هاى مسلمان قرآن را به عنوان كلام متعالى خداوند تلقّى نموده اند ]و معتقدند كه [معنا و مفاد آن شامل همه زمان ها و مكان ها مى شود. پيامبر() شأن و موقعيّت قرآن را به بيان بسيار جالب در حديثى به نقل از على() (پسر عمو و دامادش) ترسيم فرموده است. هنگامى كه پيامبر()به على()مى فرمايد:«پس از من فتنه بزرگى رخ خواهد داد» على()مى پرسد: چگونه مى توان از چنين فاجعه اى جلوگيرى نمود؟ آن حضرت در پاسخ مى فرمايد: «به وسيله كتاب الهى! در قرآن، اخبار پيشينيان و نقل حوادث آينده و معيار قضاوت در ميان خودتان وجود دارد... . هر كس هدايت را از هر راهى جز قرآن جستجو كند، خداوند او را به ضلالت مى افكند. قرآن ريسمان الهى، گفتارى حكمت آميز (آل عمران: 58) و «صراط مستقيم» است. با قرآن، دل ها منحرف نشده و زبان ها نمى لغزد. دانشمندان هرگز از آن دلزده و سير نمى گردند. در اثر استفاده مداوم، فرسوده و كهنه نمى شود و شگفتى هاى آن هرگز پايان نمى يابد... هر كس با قرآن سخن بگويد، اين كتاب او را به حقيقت رهنمون مى سازد و هر كس از آن پيروى كند پاداش فراوانى نصيب وى مى شود. هر كس بر اساس قرآن قضاوت كند، قضاوتى عادلانه خواهد بود و هر كس ديگران را به قرآن فراخواند، آن ها را به راه راست هدايت كرده است.»( ) (به نقل از ايّوب، ج1، ص10)بدين سان، قرآن بر تمامى جوانب و مراحل حيات جامعه اسلامى و هر فرد مؤمن مسلمان سايه افكنده است. البته، چنين امرى در تقوا و دين دارى تشيّع كاملاً روشن و بديهى است; چرا كه بخش بزرگى از اعتقادات شيعه مبتنى بر حكايت هايى است كه در آن، قرآن همچون ائمّه اطهار(عليهم السلام)نقشى برجسته و قابل توجّه دارد. از نوزاد، با آيات قرآن به خاطر ورودش به دنيا استقبال مى شود; همچنان كه پدر در گوش فرزند نوزادش آيات خاص و مناسبى را مى خواند( ). در جوامع سنتّى اسلامى هنگامى كه كودك شروع به سخن گفتن مى كند، سوره فاتحه را فرا مى گيرد و به حفظ سوره هاى ديگر مى پردازد; يعنى سوره هاى طولانى تر و در برخى موارد تمام قرآن را حفظ مى كند. آن گاه تكميل اين كار مقدّس به صورت عمل مسرت بخشى براى خانواده و جامعه بزرگ تر محسوب مى شود. همان گونه كه امام شيعيان، امام جعفر صادق() فرموده است: «هر كس در هنگامى كه جوان و مؤمن است قرآن را تلاوت كند، قرآن با گوشت و خون او آميخته خواهد شد.( )» (ايوب، ج 1، ص 12).زبانقرآن مسلمانان را به سبك هاى مختلف و با اسلوب هاى متنوّع بيانى مورد خطاب قرار مى دهد. آيات كوتاه و اسرارآميز در قالب مقايسه هايى صريح، نمايانگر هشدارها، بيم ها و عقوبت هاى روز جزا و نيز رحمت و لذّت هاى بهشت هستند. آيات بلندتر و آموزنده تر آن به بحث از حيات روزمره جامعه ]اسلامى[، روابط اجتماعى، تعهّدات سياسى و مسائل حقوقى آن مى پردازد. قرآن مؤمنان را از طريق تشبيه به زراعت انبوهى كه كشاورزان را شاد و خرسند مى سازد، تشويق مى نمايد، (فتح: 29) و كافران را به چار پايان گنگ تشبيه كرده و آنان را نكوهش مى كند. (انفال: 22).زبان قرآن در مواردى، شورانگيز است. مثلاً آيات نخستين سوره يس (نام دو حرف از الفباى عربى) به تندى و با نيروى هيجان انگيز شديد داستان هاى ناشناخته دوران هاى قديم را نقل مى كند و از مواجهه پر احساس افراد بشر با خداوند در روز قيامت سخن مى گويد و قدرت هراس آور ]و هيبت انگيز[ آن به گونه اى است كه بر مردگان تلاوت مى گردد. در سوره هاى ديگر، زبان قرآن آرام و ملايم است، همچون سوره الرّحمن، كه رودهاى جارى بهشت را ]به گونه اى [توصيف مى كند كه تصوّر كامل و دقيق آن در اين دنيا ممكن نيست و ]صرفاً [در شرايط رؤيايى به تصوّر در مى آيد. قارى خوب قرآن نوعاً اين توان را دارد كه مستمعان خود را به هيجان آورد و يا هنگامى كه كاملاً مجذوب آيات مى شوند، آنان را به شعف و تحسين وادارد. سوره فاتحه، آية الكرسى و سوره اخلاص، از محبوب ترين و رايج ترين سوره هاى قرآنى هستند كه مردان و زنان مسلمان در مواقع بحران، هراس، يا عدم اطمينان تلاوت مى نمايند. به عنوان نمونه، بسيار مرسوم است هنگامى كه والدين زن و مرد جوانى به توافق مى رسند كه فرزندان خود را به ازدواج راضى نمايند، نشانه قطعيّت توافقشان اين است كه سوره فاتحه را تلاوت مى كنند; معاملات تجارى و ساير امور نيز به همين شيوه مبارك مى گردند. ]قوام [نماز اساسى ]و كامل [در اسلام، به سوره فاتحه وابسته است; چرا كه پيامبر()فرموده اند: «نماز بدون سوره فاتحه نماز نيست( ).» اين سوره مشتمل بر هفت آيه كوتاه است كه نماينگر دو بخش مجزّا و در عين حال، موضوعات كاملاً به هم مربوط مى باشد: در نيمه اوّل اين سوره، حمد و سپاس و اعتراف به رحمت الهى، صاحب اختيار روز جزا، تنها تو را عبادت مى كنيم، مطرح مى شود و در نيمه دوّم آن، درخواست هدايت («و تنها از تو كمك مى طلبيم/ ما را به راه راست هدايت نما/راه كسانى كه به آنهانعمت داده اى، نه آنان كه مورد غضب تو قرار گرفته اند و نه گمراهان») آمده است.آية الكرسى و سوره اخلاص، به طرق مختلف، حاكى از عظمت، حاكميّت و جاودانگى خداوند هستند. آية الكرسى بيان كامل و مستقلى در رابطه با سلطه ابدى و قدرت و عظمت خداوند است و اعلام مى دارد كه او «ابدى است، حاكم جاودان است، اقتدارش آسمان ها و زمين را فراگرفته و نگهدارى آن ها بر او سنگين و دشوار نيست. و اوست والاى بزرگ.» سوره اخلاص يا توحيد، از نظر مسلمانان ]به منزله [اصل و جوهر قرآن ، شعار اسلام و منبع رحمت و قدرت والا در مقابل شرّ وبدى است. اين سوره اعلام مى دارد كه «خداوند، ملجأ و مأواى هميشگى است» (الله الصمد) كه در مواقع سختى و بلا و گرفتارى مى توان به او تكيه نمود. او در معرض جريان زاد و ولد و مرگ و مير نيست: «نه زاييده و نه زاييده شده». (لم يلد و لم يولد) در يگانگى، او بى مانند است:«هيچ همتايى ندارد.» (و لم يكن له كفواً احد) غالباً اين سوره را همراه با فاتحه در نماز مى خوانند. آن طور كه در روايات نقل گرديده پيامبر()توصيه فرموده اند كه در صورت امكان، روزى صد بار اين سوره تلاوت شود.( )قدرتقرآن آثار و خواص زيادى هم در ]بُعد [حفظ و هم در صدمه و آسيب رساندن دارد. مثلاً در سوره حشر چنين مى خوانيم: «اگر اين قرآن را بر كوهى فرو مى فرستاديم، يقيناً آن (كوه) را از بيم خدا فروتن ]و [از هم پاشيده مى ديدى.» (حشر: 21)و در واقع، سنّت حاكى از آن است كه سوره پنجم ]مائده [در حالى بر پيامبر()نازل گرديد كه آن حضرت سوار بر شترى مسافرت مى كرد و آن حيوان به زمين خورد; چرا كه نتوانست ]سنگينى [آيات كريمه قرآن را تحمّل نمايد( ). با وجود اين، همين قرآن كه حتّى كوه ها تحمّل بار آن را ندارند، منبعى از آرامش و اطمينان براى قلوب مؤمنان نيز مى باشد.مسلمانان اين ويژگى درونى قرآن را به عنوان هديه اى از رحمت الهى تلقّى مى كنند، همچنان كه قرطبى مى گويد: «اگر خداوند قلوب بندگانش را نسبت به توانايى تحمّل قرآن، محكم نكرده بود، آن ها عاجزتر و ضعيف تر از آن بودند كه در برابر بار سنگين آن]كتاب[ تاب آورند» (قرطبى، ج1، ص 4).خواصّ ]و كارايى هاى[ قرآن در آداب و رسوم اسلامى همچون شفا گرفتن و آزار رساندن، پديدار ساختن حوادث طبيعى شگفت، و حتّى افسون كردن مارها و پيدا كردن حيوانات گمشده به كار رفته است. در مورد سحر بايد گفت: قرآن، انسان را از چشم زخم ]حسودان[ يا از هر حادثه بد ديگرى حفظ مى كند و سبب تقويت يا گسستن پيوند دوستى بين دو نفر مى گردد. همچنين آيات قرآن روى وسائل نقليّه، مغازه ها و سردرخانه ها يا ساختمان هاى عمومى نوشته مى شود تا آن ها را از هرگزندى حفظ نمايد و نيز به عنوان سپاسگزارى از نعمت هاى الهى محسوب گردد. كلمات يا عباراتى از يك آيه و يا آياتى به طور كامل، اغلب در قالب واژه ها يا حروفى نامفهوم، تركيب شده و به عنوان رمزهايى عليه سحر و جادو نوشته يا خوانده مى شود. طبق فرمايش امام صادق()، «اگر فرد مؤمنى صد آيه از قرآن را تلاوت كند و دعايى بخواند و آنگاه هفت مرتبه نام خدا را بر زبان جارى نمايد، مى تواند كارى كند كه صخره هاى سخت از هم شكافته شوند و دعاى او مستجاب خواهد گرديد.»( )در مواقع بيمارى و مصيبت، مؤمنان، به قرآن به عنوان منبع «شفا و رحمت براى اهل ايمان» (اسراء: 82) روى مى آورند; و به ويژه سوره فاتحه، شافيه( ) (سوره شفابخش) ناميده مى شود. از آنجايى كه سنّت خواسته است كه هر زمان كه ممكن است قرآن دقيقاً تلاوت گردد، طبق نقل مجاهد (يكى از اولين صاحبنظران قرآنى)و توصيه شده است كه فرد بيمار، آبى را كه در آن قسمتى از قرآن بر كاغذ نوشته شده و به آن آب آغشته گرديده بياشامد( )]تا بهبودى حاصل گردد [اين رسم دينى در بسيارى از مناطق جهان اسلام تاكنون تداوم يافته است ]گرچه [در اغلب موارد، نتايج مثبتى به بار نياورده است.قرطبى اظهار مى دارد كه در تقديس ]و تكريم [قرآن شخصى كه طالب شفا گرفتن است در هر نفسى كه مى كشد در حين نوشيدن ]آن آب [بايستى نام خدا را بر زبان جارى كند و در توجّه نيايش آميز خود، خالص باشد; زيرا پاداش او بستگى به خلوص ]نيّتش [دارد. اثر شفابخشى قرآن (يونس:57) يا اصلاح رفتار آدمى نيز از نخستين نسل مسلمانان ]صدر اسلام [مورد اذعان قرار گرفته است. از امام پنجم شيعيان روايت شده كه «هر كس مبتلا به قساوت قلب باشد بايستى سوره يس را بر فنجانى كه داراى زعفران است، بنويسد و از آن بياشامد.» (قرطبى، ج 1، ص 31)آرامش ]و اطمينان[قرآن همچنين در برابر امور و مسائل ناشناخته ]به انسان [قوّت ]قلب[ و اطمينان خاطر مى بخشد. قرآن براى متديّنان، از طريق استخاره (تفأّل به قرآن) وسيله اى را در جهت كنترل ]و ارزيابى [وقايع آينده يا كاهش آثار و عواقب آن ها فراهم مى آورد. استخاره، انتخاب آنچه را كه خداوند برگزيده ]و مورد پسند و رضاى اوست [ارائه مى نمايد; و اين كار از طريق باز كردن قرآن و درخواست از آن انجام مى پذيرد تا مستقيماً نياز يا شرايط شخص را بيان كند. اين عمل معمولاً توأم با دعاها و تشريفات مفصّلى مى باشد. يك روش ساده و در عين حال نمونه بوسيله امام جعفر صادق() بيان شده است. همان كسى كه گفته اند پيروان خود را از اين جهت كه از مشورت كردن با قرآن در حلّ مشكلات خود «با استعانت از خداوند» كوتاهى مىورزند مورد نكوهش قرار داده است. بر اساس دستورات امام صادق()براى تحقّق اين هدف، شخص بايد سوره فاتحه يا قسمت هاى خاصّ ديگرى از قرآن، از جمله آيه «و كليدهاى غيب نزد اوست» (انعام: 59) را سه بار بخواند. چنين شخصى سپس در دعاهايش بايد با واسطه قرار دادن قرآن متوجّه خدا شده و بگويد: «خدايا من باقرآن عظيم از ابتدا تا انتهايش ]با تمامى قرآن[ سوى تو مى آيم، چون در آن نام اعظم تو و سخنان كامل تو وجود دارد. اى كسى كه هر صدايى را مى شنوى و بر هر واقعه اى احاطه دارى و هر انسانى را پس از مرگش دوباره زنده مى سازى ـ اى كسى كه تاريكى نمى تواند تو را تيره سازد واى كسى كه از صداهاى مشابه دچار حيرت و ابهام نمى گردى ـ از تو مى خواهم كه در ارتباط با مشكلى كه از حل آن ناتوانم، بهترين راه را پيش پايم قرار دهى. براى اين كه تنها تو هستى كه هر چيز معلوم و مجهولى را مى دانى.» آنگاه شخص حاجت مند بايد «بنام حضرت محمّد()، على()، فاطمه(عليها السلام)و دو پسرش حسن و حسين و نيز ساير امامان دوازده گانه شيعه(عليهم السلام)دعا كند( ).» سرانجام، قرآن را بگشايد و چند صفحه و چند سطر را بشمارد و متن قرآن را بخواند كه گويا به عنوان پاسخ به همان مسأله ]مورد نظر[ نازل گرديده است.( )قرآن براى مردگان و زندگان، منبع رحمت و آسايش است. غالباً قبل از آن كه فرد پرهيزكار بميرد وصيّت مى كند كه به منظور بهره مند شدن روحش به مدّت سه روز بر قبر او قرآن تلاوت گردد. هر زمان كه دوستان يا خانواده متوفّى او را ياد كنند برايش فاتحه مى خوانند و اين را به منزله هديه اى براى او تلقّى مى كنند ]از اين طريق [نسيم خوشبو و معطّرى از بهشت به قبر او مىوزد و فضاى سخت و طاقت فرساى آن را منوّر مى سازد. البته، همان قسمت هاى آموخته شده از قرآن در دنياست كه ارزش ]و فضيلت [والايى را براى مؤمنان در جهان آخرت فراهم خواهد آورد.امام صادق() به منظور تسلّى خاطر شيعيان اهل بيت(عليهم السلام)وعده فرموده است كه «هر كس از شيعيان ما يا از كسانى كه ولايت ما را قبول دارند، بميرد در حالى كه معرفت كاملى نسبت به قرآن كسب نكرده باشد، در قبرش ]= عالم برزخ [به او قرآن تعليم داده مى شود تا اين كه خداوند مقام او را در بهشت بالا ببرد; چرا كه تعداد مقام ها ]درجات[ در بهشت، برابر با تعداد آيات قرآن است( )» در واقع، آن طور كه روايت شده پيامبر()فرموده اند: «]روز قيامت [به حامل قرآن گفته خواهد شد كه «بخوان و بالا برو، حالا نيز همانند دنيا قرآن را زمزمه كن براى اين كه آخرين رتبه تو همان آخرين آيه اى است كه تلاوت مى كنى.»( )تلاوت از آنجايى كه قرآن كريم از قداستى والا برخوردار است، به ما گفته اند كه هيچكس حقّ ندارد بدون طهارت به آن دست زند (واقعه: 79) و كسى نبايد آن را تلاوت كند مگر آن كه در حالت طهارت شرعى باشد.او بايد پيش از آغاز تلاوت، دندان هايش را تميز كند و دهانش را بشويد; چرا كه مجراى قرائت قرآن خواهد شد. قارى قرآن بايد بهترين لباس خود را بپوشد; نظير موقعى كه در برابر پادشاه مى ايستد; چرا كه او در واقع با خدا سخن مى گويد. همچنين از آن جهت كه قرآن، اساس دعا ]و نماز [اسلامى است، لازم است كه تلاوت كننده آن رو به قبله باشد; يعنى به سمت كعبه قرار گيرد. هر كس كه در حين تلاوت شروع به خميازه كشيدن مى كند، موظّف است مكث كند; زيرا خميازه بوسيله شيطان رخ مى دهد. معمولاً، تلاوت قرآن با ذكر استعاذه:«من از ]شرّ [شيطان رانده شده به خدا پناه مى برم» آغاز مى گردد.از اين رو، لازم است كه تلاوت كننده قرآن مكان خلوتى را برگزيند تا اين كه كسى نتواند خواندن او را قطع كند يا با او سخن گويد; چرا كه آن سخن با كلام الهى آميخته مى گردد و آن كس كه قرآن مى خواند اثر ذكر استعاذه را كه با آن تلاوتش راآغازكرده بود، از دست مى دهد.( )در روايتى منسوب به نقل اَنس بن مالك، ]آمده است كه [پيامبر() حاملان قرآن را به عنوان كسانى توصيف نموده كه از رحمت خاصّه پروردگار بهره مند گرديده اند; زيرا آنان آموزگاران كلام الهى هستند: «هر كس با آن ها دوستى كند، با خدا دوست شده و هر كس نسبت به آن ها دشمنى نشان دهد، به خدا دشمنى ورزيده است.» روايت مزبور در ادامه مى فرمايد كه «خداوند كسانى را كه به قرآن گوش فرا مى دهند از محنت هاى دنيوى باز مى دارد و قاريان را نيز از بلاياى اخروى بر حذر و مصون مى دارد».( ) گفته شده كه پيامبر()همچنين اضافه فرموده اند كه خداوند، قلبى را كه در خود، قرآن را جاى داده عذاب نمى كند. در يك حديث قدسى منقول از ابوسعيد خُدرى، خداوند مى فرمايد: «هر كس كه با قرآن و ياد من مأنوس باشد به گونه اى كه هيچ فرصتى براى طلب حاجات خود نداشته باشد، من به او بهترين چيزى را كه دعا كنندگان از من مى خواهند، خواهم داد.»( )همه تكاليف دينى (فرايض) با فرارسيدن مرگ متوقّف مى گردند، جز تلاوت قرآن كه شعف و سرور بهشتيان در آن است. قرآن كتابى نيست كه ابتدا و وسط و پايان داشته باشد، هر قسمتى از آن يا حتّى هر آيه، بى اغراق قرآن محسوب مى شود همان طورى كه تمام اين كتاب، قرآن است. از اين رو، تلاوت همه قرآن در دوره اى چند روزه يا چند هفته يا چند ماهه مى تواند به منزله سفرى در دنياى بيكران معانى، يا مسافرتى در قرآن و با قرآن تلقّى گردد. هدف اصلى از اين سفر مقدّس عبارت است از شكل گرفتن شخصيّت و حيات آدمى بر اساس كلام الهى و نيز كسب صداقت واقعى (تقوا). هدف از تلاوت قرآن در خود قرآن به عنوان منبع رحمت بيان شده است. روايت شده كه شخصى از پيامبر()سؤال كرد: «بهترين عمل چيست؟» حضرت فرمودند: «مسافر مقيم بودن!» آنگاه پرسيد: «مسافر مقيم كيست؟» پيامبر() در پاسخ فرمودند: «آن مرد كسى است كه از ابتداى قرآن سفر خود را آغاز مى كند تا به پايان برسد، سپس دوباره به آغاز آن برمى گردد. بدين سان او براى يك اقامت كوتاه مى ايستد و آنگاه خارج مى شود ]و حركت مى كند[»( )قرآن حاملان خود را به رحمت ابدى بهشت هدايت مى كند و به نفع آنان دعا مى كند، و خداوند بر سر آن ها تاج افتخار مى گذارد و از آنان راضى و خرسند خواهد گرديد. در واقع، كسانى كه خود را ممحّض در قرآن ساخته اند از طريق حفظ آياتش و كسانى كه آن را تلاوت مى كنند و به ديگران فنّ تلاوت را مى آموزند، جايگاه ويژه اى را در ديندارى اسلامى براى خود حيازت نموده اند. آنان در يك حديث نبوى به عنوان «مردان الهى و برگزيدگان خدا»( ) توصيف شده اند.( )بر اساس حديث ديگرى از پيامبر()، بهترين مردم كسى است كه قرآن را فراگيرد و به ديگران آموزش دهد.( ) در حديثى كه از طريق ابوهريره روايت شده، پيامبر اكرم()فرموده اند:«هيچ گروهى در يكى از خانه هاى خدا ]مساجد [به منظور تلاوت قرآن و مطالعه گروهى آن گردهم نمى آيند جز اين كه سكينه (آرامش معنوى و الهى) بر آنان فرود مى آيد».( ) رحمت آنان را فرا مى گيرد، فرشتگان نزديك آن ها حاضر مى شوند، و خداوند آنان را در زمره كسانى كه با او هستند، به حساب مى آورد.( ) در واقع، بالاترين ارزشى كه انسان مى تواند نسبت به نيل آن در اين دنيا اميدوار باشد اين است كه با اهل قرآن محشور گردد.ميراث ادبىقرآن ازنظرسبك نگارشى خود، معيارى براى زبان عربى، و منبعى مناسب و در واقع بالاترين بيان ]و بهترين تعبير و الگو [براى ادب عربى محسوب مى شود. شيوه نقل حكايات و تشبيهات و استعاراتى كه قرآن ]ارائه نموده [ادبيات كلاسيك عربى را فراهم آورده و حتّى بر نويسندگان جديد نيز تأثير گذارده است. ضرورت اصلاح كامل،مطالعه ونگارش و تلاوت قرآن بوده كه اساس دستور زبان عربى و علوم ديگرزبان شناسى رافراهم آورده است. آيات و سور قرآنى در تمام زبان هاى دنياى اسلام نفوذكرده است. حتّى در محاورات روزمره، اعمّ از موضوعات ارزشمند يا عادى، آيات و بيانات قرآنى انتشار يافته و آيات قرآن به شكل زيبايى براى تزيين مساجد، مدارس و منازل مؤمنان، خطّاطى شده است.در يك تمدّن و جامعه دينى كاملاً مختلف ]و داراى افكار و سليقه هاى گوناگون[، قرآن اساس وحدت مى باشد. تأثيرى كه قرآن بر زندگى مسلمانان پرهيزكار مى گذارد در دعايى منسوب به على()خلاصه گرديده و خواسته شده كه اين دعا در هنگام ختم قرآن خوانده شود: «خدايا، قلب مرا با قرآن تسكين ده; تمام وجودم را مملو از قرآن ساز; ديدگانم را با قرآن روشن نما و زبانم را با قرآن بگشا. نيروى اين كار را به من عطا كن، مادامى كه مرا زنده نگه مى دارى، چرا كه هيچ نيرو و قدرتى جز در وجود تو نمى باشد.»( )پاورقيها:* اين مقاله با عنوان: [Mahmoud. M. Ayaub; [Qur¨ân], Its Role in Muslim Piety]مأخوذ از دايرة المعارف دين با مشخصات زير است: Eliadeh, Mircia (ed. in chief), The Encyclopedia of Religion, Vol. 12. PP. 176-179. (Newyork, Macmillan Compony 1993) * پروفسور محمود محمد ايوب، استاد (روشندل) بخش اديان دانشگاه تمپل، انديشمند مسلمان (شيعى) لبنانى، كه از سال 1964 مقيم آمريكاست. اجمالى از سير تحصيلى و تحقيقى وى: ليسانس در تاريخ فلسفه از دانشگاه آمريكايى بيروت; فوق ليسانس در انديشه دينى (Religus Thaught) از دانشگاه پنسيلوانياى آمريكا; دكترى در تاريخ تطبيقى اديان از دانشگاه هاروارد آمريكا (1975)، و استاد فعلى دانشگاه تمپل در ايالت فلادلفياى آمريكا. 1ـ فى مناهى النبىّ() أنّه قال: مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ ثُمَّ شَرِبَ عَلَيْهِ حَرامًأ أوْ اثَرَ عَلَيْهِ حُبّاً لِلدُّنيا و زينَت ها، اُسْتُوجبَ عَلَيْهِ سَخَطُ اللّهِ إلاّ أَنْ يَتُوبَ أَلا وَانَّه إنْ ماتَ عَلى غَيْرِ تَوْبَة حاجَّه الْقُرآنُ يَوْمَ القيامَةِ فلايُزايِلُهُ إلاّمَدْحُوضاً.» (بحارالانوار، ج 89، ص 180، حديث 13، به نقل از أمالى صدوق، ص 256) بر اساس اين روايت هر كس كه قرآن بخواند ولى مرتكب فعل حرام شود و بدون توبه بميرد، روز قيامت قرآن با او محاجّه خواهد كرد 2ـ بحارالانوار،ج89،كتاب القرآن، باب فضل القرآن واعجازه،حديث 25. 3ـ پس از تفحّص و تتبّع لازم در كتب روايى معلوم گرديد كه خواندن قرآن در گوش فرزند سفارش نشده بلكه آنچه به عنوان سنّت اسلامى بيان شده استحباب خواندن اذان در گوش راست نوزاد و خواندن اقامه در گوش چپ او مى باشد در اين زمينه احاديث فراوانى در كتب روايى ما وارد شده است 4ـ بحارالانوار، ج 89، 187، حديث 9. 5ـ قال رسولُ اللّه():«كُلُّ صَلوة لايُقْرَءُ فيها بفاتَحِةِ الكِتابِ فَهِىَ خِداج.*» وسائل، ج 4، أبواب القرائة فى الصّلوة، باب وجوب قرائة فاتحة الكتاب..»، حديث 6; بحار، ج 82، كتاب الصّلوة، باب القراءة و ... ح 2. *خداج: ناقص. (معجم الوسيط، ج 1). 6ـ «وَعَنْ أَنَسْ: أَنَّ رَسُولَ اللّه() قالَ: مَن قَرأَ قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدِ مِائَةَ مَرَّة غَفَرَ لَهُ خَطيئةَ خَمْسينَ سَنَةً إذا اجْتَنَبَ أَرْبَعَ خِصال: الدِّماءِ، وَالاْموال، والْفُروُج وَ الاْشْرِبَة.» (بحار، ج 89، كتاب القرآن، باب فضائل سورة التوحيد، ص 352، ح 23) «قالَ رَسوُلُ اللّه(): مَنْ قَرَأَ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ مِائَةَ مَرَّة حينَ يأْخُذُ مَضْبَحَعَهُ غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنُوبَ خَمْسينَ سَنَةً.»: هر كس هنگامى كه به بستر خواب رود صد بار سوره توحيد را بخواند خداوند گناه پنجاه سال او را بيامرزد. (اصول كافى، ج 4، كتاب فضل القرآن، ص 426، ح 4) 7ـ «عَنْ عيسَى بنِ عَبْدِاللّهِ، عَنْ أَبيه، عَنْ جَدِّهِ، عَنْ عَلىٍّ()قال: كان الْقُرانُ يَنْسَخُ بَعْصُه بَعضاً وَإنَّما كان يؤُخَذُ مِنْ أَمْرِ رَسُول اللّه صلّى اللّه عَليه وَآلِهِ بآخِرِه فكان مِن آخِرِ مانَزَلَ عَلَيْه سُورةُ الما ئدَة، نَسَخَت ما قبْلَها، وَلمْ يَنسخها شَىء، فَلَقَد نَزَلَتْ عَلَيْهِ وَهُوَعَلى بَغْلَتِهِ الشَّهْباء وَثَقُلَ عَلَيْهِ الْوَحْى حَتّى وَقَعَتْ وَتدلّى بَطْنها حتّى رأيت سرّتها تَكادُ تَمُسُّ الارضَ...» (بحار، ج 89، كتاب القرآن، باب فضائل سورة المائدة، ح 3) 8ـ مجلسى، بحارالانوار، ج 89، ص 76. 9ـ وقالَ أبُوعبداللّه عَلَيه السَّلامُ: «قَراءةُ الْحَمْد شَفاءٌ مِنْ كُلّ داء الاَّ السّام»: امام صادق() فرمودند: سوره حمد شفاى هر دردى جز مرگ است. (بحار، ج 89، ص 261، ح 56) 10ـ رَوى لَيْثُ عَنْ مُجاهِد قالَ: لابَأْسَ أَنْ تَكْتُبَ الْقُرْآنَ ثُمَّ تَسْقيهِ الْمَريضَ. (تفسير قرطبى، ج1، 31); و در كتاب مكارم الاخلاق از امام صادق (ع) روايت شده كه فرد مريض آية الكرسى را در ظرفى بنويسد و با مقدارى آب آغشته سازد سپس جرعه اى از آن بياشامد: «فَقالَ: اُكْتُبْ آيَةَ الكُرْسِىّ فى إناء ثُمَّ دَفِّهِ بُجْرعَه مِنْ ماء فَاشْرِبْهُ.» (مكارم الاخلاق، ص 370) 11ـ اَللّهُمَّ إنّى أَتَوَجَّهُ إلَيْكَ بالْقُرْآنِ الْعَظيمِ مِنْ فاتَحِةِ الى خاتِمَتِةِ وَفيهِ اِسْمُكَ الاَكْبَرُ وَكَلِماتِكَ التّامّاتِ يا سامِعَ كُلِّ صَوْت و يا جامِعَ كُلِّ فَوْت وَيابارِىءَ النُّفوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ يا مَنْ لاتَغْشاهُ الظَّلُماتِ وَلاتَشْتَبِهُ عَلَيْهِ الاْصْواتُ أَسْئَلُكَ أَنْ تَخيِّرَ لى بِما أُشْكِلَ عَلَىَّ بِهِ فَإنَّكَ عالِمٌ بِكُلِّ مَعْلُوم غَيْرَ مُعَلَّم، 12ـ13ـ مجلسى،پيشين، ج88، ص244 / ج 39، ص 188 14ـ قرطبى، ج 1، ص 9 15ـ ر. ك. قرطبى، ج 1، ص 27 16ـ طبرسى، ج 1، ص 32 17ـ قرطبى، ج 1، ص 4 18ـ قرطبى، ج 1، ص 30 19ـ «هُمْ أَهْلُ الْقُرْآنَ اَهْلُ اللهِ وَ خاصَّتُهُ» 20ـ قرطبى، ج 1، ص 1 21ـ «خِيارُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْانَ وَعَلَّمَهُ» 22ـ «وَمَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فى بَيْت مِنْ بُيُوتِ اللّهِ يَتْلُونَ كتابَ اللّهِ وَيَتَدارَ سُونَه بَيْنَهُمْ إلاّ حَفَّتْهُمُ الْمَلائكَةُ وَنَزَلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكينَةُ...» (سنن ابن ماجه، ج 1، مقدّمه، باب 17) 23ـ ايوب، ج 1، ص 9 ـ 8 24ـ مجلسى، ج 89، ص 209