نگارش و كتابت در زمان پيامبر اسلام (ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگارش و كتابت در زمان پيامبر اسلام (ص) - نسخه متنی

علي حجتى كرمانى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
نگارش و كتابت در زمان پيامبر اسلام (ص)

علي حجتى كرمانى

ما مى دانيم كه براى حفظ و صيانت كتاب مقدس آسمانى مسلمين يعنى قرآن كريم, از دو وسيله استفاده مى شد: يكى حافظه مردم. ديگر, كتابت و نگارش آن. آنچه در ادامه مىآيد نگاهى است به مسئله نگارش و كتابت در مكه و مدينه هنگام نزول قرآن كه در چهار مقوله عرضه مى گردد.

الف ـ كيفيت پيدايش خط و كتابت از نظر دانشمندان قديم اسلامى.

ب ـ پيدايش خط از نظر دانشمندان جديد اسلامى و غربى .

ج ـ خط و كتابت همزمان باظهور اسلام در مكه.

د ـ خط و كتابت همزمان با ورود پيامبر اسلام (ص) در مدينه. الف ـ كيفيت پيدايش خط و كتابت از نظر دانشمندان قديم اسلامى : دانشمندان قديم اسلامى راجع به پيدايش خط داراى دوگونه را…ى و نظر مى باشند كه نخست ما از اين دو را…ى و عقيده باختصار گفتگو كرده,و سپس روايات مربوط به آنها را بررسى مى نمائيم:

1ـ مسئله پيدايش خط, امرى توقيفى است, يعنى پديده خط و نگاره, دست پرورده انديشه و تجربه انسانى نيست بلكه خداوند آنرا از طريق وحى به بشر تعليم داده است . علما… قديم در اين باره دلائل و رواياتى را ارائه مى دهند ـ كه اگر چه اين روايات از نظر ظاهر تعبير و بيان, داراى اختلاف است ـ ولى مآلاً همه آنها ناظر به يك مطلب و هدف مى باشند و آن توقيفى بودن خط و كتابت است. تفاوتهائى كه در اين روايات از لحاظهاى گوناگون بچشم مى خورد نمى تواند حس كنجكاوى و حقيقت جوئى يك پژوهشگر را ارضا… نمايد, بلكه هر چه بيشتر در اين روايات به مطالعه مى پردازد علاقه به بررسى فزونترى در او پديد مىآيد.

2ـ پيدايش خط براثر نياز انسانى بوجود آمده, و محصول تجربه, و فرآورده اى از پديده هاى فكرى انسان است. ما اين عقيده و را…ى را در مطاوى بيانات ابن خلدون مى بينيم, وى مى نويسد: خط و كتابت عبارت از نگاره و شكل هائى است كه بر مفاهيم و منظورها و كلمات خاصى دلالت مى كند. كلماتى كه از طريق تكلم بگوش انسان مى رسيد (و آنهم با قرارداد خاصى) بر روى نوشت افزارها پياده شده است بنابراين خط و نگاره از فكر و انديشه و تجربه انسان الهام گرفته, و بشر پس از آشنائى با فن مكالمه و سخن گفتن, آنرا ابتكار نمود.(1) توضيح نظريه اول: براى آشنائى بيشتر درباره نظريه اول يعنى ((توقيفى بودن پديده خط)) روايات و ادله زير شايان توجه مى باشد: سيوطى از كعب الاحبار نقل مى كند كه گفت, نخستين واضع خط, آدم ابوالبشر (عليه السلام) بوده, و خطوطى به تمام انواع آنها و زبانها بر لوحه هاى گلين نگاشت, و آدم (ع) اين كار را سيصد سال قبل از وفات خود انجام داد. سپس اين لوحه ها را پخت, و پس از آنكه دنيا دچار غرق و طوفان گشت به هر قومى ـ از اين نوشته ها ـ لوحه اى رسيد كه معيار خط و زبان آنها گرديد. و بالاخره نوشته هاى عربى بدست اسماعيل فرزند ابراهيم (ع) رسيد.(2) ابن النديم نيز همين روايت را در كتاب خود آورده است (3) در مورد آدم (ع) روايت ديگرى است كه وى با انگشتان خود خطوطى رسم كرد و فرزندانش اين خطوط را از وى آموختند. چنانكه نوشته اند كه تمام خطوط در بيست و يك صحيفه بروى نازل شده (4). شايد گروهى از دانشمندان قديم با توجه به اينگونه روايات و آيه هاى ((الذى علم بالقلم علم الانسان مالم يعلم)) و آيه ((ن و القلم و ما يسطرون)) به اين را…ى و عقيده ملتزم گشتند كه مسئله پيدايش خط. توقيفى بوده و از ابتكارات بشر نيست, بلكه خداوند متعال آنرا از طريق وحى به انسان تعليم داده است . حتى طبق برخى از تفاسير در مورد آيه ((و علم آدم الاسما… كلها))(5) منظور از ((اسما…)) مطالب و حقايقى است كه يكى از آنها عبارت از خط مى باشد(6). امام فخر رازى نيز مى نويسد, خداوند متعال حروف معجم يعنى حروف بيست و نه گانه تهجى را بر آدم (عليه السلام) نازل كرد.

طبق اين روايات و تفاسير, نمى توان خط را يكى از فرآورده هاى انديشه انسان و محصول ابتكار او دانست. مگر آنكه بگوئيم منظور از تعليم خط به آدم اين است كه خداوند متعال نيروى عقل و انديشه به بشر موهبت نموده تا بمدت آن توانست خط را بشناسد; اين توجيه و تا…ويل نسبت به نظريه دوم درباره پيدايش خط, متناسب خواهد بود. توضيح كوتاهى درباره نظريه دوم: اما در مورد توضيح نظريه دوم ـ كه خط, محصول انديشه و نيازهاى اجتماعى و فرآورده اى از تفكر و تجربه انسان است ـ محققانى از قديم مانند ابن خلدون و دانشمندان جديد, مطالب زيادى نوشته اند كه خلاصه آن اين است: انسان در مراحل اوليه زندگانى خود, مقاصد و منظورهاى خود را بايما… و اشاره, به ديگران تفهيم مى كرد, سپس با استفاده از صدا و ايجاد واژه و تركيبهاى گوناگون صوتى, گامهائى در تفهيم و تفاهم برداشت, و بالاخره توانست پس از مرور زمان, منظور خود را بصورت نبشته و نگاره ـ كه در آغاز امر بصورت شكل و تصوير بوده است ـ درآورده و در امر تفاهم به پيشرفت تازه اى دست يابد كه سرانجام, آنرا ساده تر ساخت و بالاخره بصورت خطوط و نبشته هائى آسانتر و گوياتر منتهى گرديد. ب ـ پيدايش خط عربى از نظر دانشمندان جديد: چون هدف بحث ما, گفتگو از نگارش قرآن و بالاخره بررسى خط عربى است لذا بصورت بسيار فشرده اى سلسله تحول خط را ـ كه به خط عربى منتهى گرديد ـ از نظر دانشمندان اسلامى و همچنين خاورشناسان مطالعه مى كنيم: بعقيده محققان جديد, كهن ترين خط و نخستين سررشته آن ـ كه در تاريخ خط شناخته شده است.

ـ خط ((هيروگليفى)) است كه مصريان از آن استفاده مى كردند(7) و پس از آنها فينيقيها اساس خطى را پى ريزى كردند ك اكثر خطوط دنيا از آن اقتباس شده است. فينيقيها كه تيره اى از نژاد سامى بوده اند, و با مصريان از رهگذر تجارت و داد و ستد ارتباط داشتند, حروف و نگارش آنرا از مصريان گرفته, و از آن حروف, حروف ساده ترى ساختند كه اشكال و پيچيدگى خط مصرى در آن وجود نداشت. اين خط را فينيقيها در نوشته هاى تجارى خود بكار مى بردند. و بخاطر سادگى و روانى ـ كه در اين خط بچشم مى خورد ـ در آسيا و اروپا انتشار يافت, و روى هم رفته بايد گفت كه خط يونانى و خطوط ديگر نيز زائيده همين خط مى باشد. تا اينجا به دو رشته اساسى در پيدايش خط بر مى خوريم كه عبارت از خط هيروگليفى و خط فينيقى است, اما سومين رشته خط در سلسله پيدايش آن ـ طبق عقيده محققان جديد, خط آرامى است كه از خط فينيقى الهام مى گرفته است. و مى گويند خط عبرى از خط آرامى است كه پديد آمده كه يهوديان آنرا مورد استفاده قرار مى داند, و در حقيقت بايد خط عبرى را فرم تازه اى از خط آرامى دانست. و بعضى معتقدند كه خط عبرى شعبه اى از خط فينيقى است و مى گويند خط فينيقى منشا…

پيدايش چهار خط ديگر گشت كه عبارتنداز:

1ـ خط يونانى قديم كه ريشه همه خطوط اروپايى و خط قبطى است .

2ـ خط عبرى قديم كه هنوز ـ با اندكى تغيير و تحول مورد استفاده يهوديان است.

3ـ خط مسند كه منشا… پيدايش خط حبشى گشته, و خود داراى چهارگونه نگاره است: خط صفوى, ثمودى, لحيانى, و سبائى (سبئى) يا حميرى.

4ـ خط آرامى كه خود ريشه شش خطوط ديگر گشت عبارتنداز: خطوط فارسى باستانى, هندى, عبرى جديد, تدمرى, سريانى, و نبطى. بر حسب عقيده مذكور كه عقيده خاور شناسان است ـ پس از خط آرامى به خط سريانى و نبطى مى رسيم كه اين دو نيز بترتيب, منشا… پيدايش خط اسطرنجيلى و حيرى و انبارى شدند, و خط كوفى از خد اسطرنجيلى زاده شده, چنانكه خط نسخ را فرم پيشرفته و تازه اى از خط حيرى و انبارى مى دانند. و ما بمنظور رعايت اختصار در بيان كيفيت پيدايش خط كوفى و نسخ عربى به ارائه نمودار (شماره 1) ص 163 در اين باره اكتفا مى نمائيم: طبق اين نظريه, خط كوفى پس از خط نسخ قرار دارد, و در سلسله تحول خود به خط مسند مى رسد نه خط آرامى, در حاليكه بعقيده مستشرقين و خاورشناسان خط مسند, عقبى و خلفى ندارد بلكه خط آرامى است كه در دو رشته, طبق نمودار (شماره 2) مرقوم در ص 164 به خط كوفى و نسخ منتهى مى شود: چنانكه در اين نمودار ملاحظه مى شود مستشرقين در پيدايش خط عربى, داراى نظريه خاصى مى باشند كه با را…ى و نظر دانشمندان اسلامى اندكى متفاوت است و در سلسله طولى تحول خط, تسلسل خاصى را ارائه مى دهد. بايد براى مزيد توضيح اضافه كرد كه در نظريه خاورشناسان, خط عربى بر دو قسم است: خط كوفى ـ كه ما…خوذ از نوعى خط سريانى است ـ كه به خط ((اسطرنجيلى)) معروف مى باشد, و خط حجازى يا خط نسخ كه از خط نبطى گرفته شده است . مورخين غربى در آخرين سلسله پيدايش خط عربى, خط سريانى را در عرض خط نبطى قرار مى دهند نه در طول آن, و اين بر خلاف نظريه دانشمندان اسلامى است . نمودار شماره 1 كيفيت تحول خط از نظر خاورشناسان نمودار شماره 2 كيفيت تحول خط از نظر دانشمندان جديد اسلامي و بعبارت ديگر: مستشرقين مى گويند: خط به دو شكل وارد جزيره العرب شد: يكى بصورت خط مقور, و ديگرى بصورت خط مبسوط. خط مقور خطى است كه به خط ((لين = نرم و روان)) نسخ معروف گرديده و در موارد زيادى از قبيل مراسلات و نام نگارى و يادداشت تجارى و غيره بكار مى رفت. و اين نوع خط, شاخه اى از خط نبطى است كه بوسيله حيريها و انباريها به حجاز و جزيژه العرب راه يافت, و طبق برخى از مدارك, قرآن كريم را نيز احياناً با همين خط مى نوشتند.

خط مبسوط كه به خط ((يابس = خشك)) نيز معروف بوده است ـ پس از بنا… شهر كوفه و پختگى اين خط در آنجا به خط كوفى معروف گرديد و آنرا بايد شاخه اى از خط اسطرنجيلى شناخت كه اين خط نيز بنوبه خود ما…خوذ از خط سريانى است. اين خط را مسلمين معمولاً براى نگارش قرآن و بعدها روى محرابها و بالاى درمساجد و پيرامون ابنيه مهم و كتيبه هاى قرآن و عناوين سوره در مصحف هاى بزرگ (و كوچك) مورد استفاده قرار مى دادند.(8) متن آن را چنين خوانده اند: الله غفرلاليه ـ بن عبيده كاتب ـ الخليدا على بن ـ عمرى كتب عنه من ـ يقروئه. ه' ـ خط و كتابت همزمان با ظهور اسلام در مكه: شهر مكه ـ كه سالها پيش از ظهور اسلام يك مركز تجارى و بازرگانى و احياناً كانون ادبى بوده است قاعده بايد تنى چند از مردم آن سامان ـ چنانكه قبلاً دلايلى در اين زمينه ارائه شد ـ به خواندن و نوشتن آشنائى داشته تا عقود و قراردادهاى تجارى را ثبت كنند, همانطوريكه ديديم بلاذرى تنى چند از مردم مكه را نام مى برد كه از خواندن و نوشتن نصيبى داشتند. حتى بر آن عده از زنانى كه بالاذرى نام مى برد بايد نام خواهر عمر بن الخطاب را بر زنان با سواد همزمان با بعثت, نام برد: مورخان نوشته اند: مردى از قريش ـ پيش از اسلام آوردن عمربن الخطاب ـ به وى گفت: خواهر تو از دين بيرون شد ((و به دين محمد (صلى الله عليه و آله) پيوست)) عمر بخانه خواهر خود مى رود و به صورت او سيلى سختى مى زند, بطوريكه چهره او را مجروح مى سازد. پس از چند لحظه اى كه خشم عمر فرو نشست نگاهش به صحيفه اى مى افتد كه در زاويه خانه قرار داشت و روى آن نوشته شده بود: ((بسم الله الرحمن الرحيم, سبح لله ما فى السموات و ما فى الارض و هو الغزيز الحكيم...)) و بر صحيفه اى ديگر خواند: ((بسم الله الرحمن الرحيم, طه, ما انزلنا عليك القرآن لتشقى...)) عمر پس از توجه و تفطن به بلاغت قرآن و شيوائى الفاظ و عبارات آن, اسلام آورد.(9) وجود اين صحيفه ها در خانه خواهر عمر, حاكى از آنست كه وى به خواندن آشنائى داشته است . يكى از نكات برجسته اى كه در تاريخ اسلام جلب نظر مى كند و نشان مى دهد كه همزمان با حيات رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و نيز همزمان با نبوت او عده اى در مكه به خواندن و نوشتن آشنائى داشتند گوشه اى از تاريخ جنگ بدر است و يكى از زواياى اين واقعه, بهمه مردم جهان اعلام مى دارد كه پيامبر امى اسلام (صلى الله عليه و آله), خود نخستين روج خط و كتابت و خوندن و نوشتن در تاريخ اسلام است: رسول خدا (ص) پس از فتح و پيروزى در جنگ بدر تصميم جالب و دقيقى اتخاذ فرمود, به اينصورت كه در اين جنگ, هفتاد نفر از مشركان مكه اسير شدند, آن عده از اسرا… كه بيسواد بودند با دادن مال و فديه و يا كارگرى براى مسلمين آزاد شدند, و راجع به اسيرانى كه خواندن و نوشتن مى دانستند پيغمبر (ص) دستور داد هر يك از آنها پس از تعليم خواند و نوشتن به ده كودك مسلمان, مى تواننند آزاد شوند.(10) اين قضيه موئيد گوشه اى از آغاز تاريخ اسلام است كه همزمان با بعثت و مقارن آن, افراد با سواد در مكه وجود داشتند.(11) در اينكه آيا مكه بر مدينه در آشنائى به خط و كتابت, مقدم بوده يا نه, مورخان دچار اختلاف نظر مى باشند كه البته با مطالعه قرائن زير,

بايد در اين زمينه مكه را بر مدينه مقدم بدانيم:

1ـ مكه نقطه اتصال و حلقه ارتباط ميان نواحى مختلف جزيره العرب و ساير ممالك ديگر بوده, و بايد پيش از ساير نقطه هاى ديگر جزيرالعرب اين فن را آموخته, و از واردين, مظاهر تمدن و معارف را كسب كرده باشد. و تاريخ ورود خط در جزيرهالعرب نيز همين امر را تا…ييد مى نمايد.

2ـ مردم مكه از دو مسافرت تجارى فصلى: زمستانى به يمن ((رحله الشتا…)) و تابستانى به شام ((رحله الصيف)) پيوسته برخوردار بوده اند. يمن مركز تمدن عربى در جزيره العرب بشمار مى رفت, و شام نيز مركز تجمع فينيقيها بود, و همين فينيقيها بودند كه خط و حروف مصرى را به حروف هجا… نسبه ساده اى برگردان نموده, كه بعدها بصورت خط آرامى معروف گشت.

3ـ در مكه, بازار (شوق)هائى تشكيل مى يافت كه تازيان از نواحى مختلف به منظورهاى گوناگونى به آنها روى مىآوردند, و اين بازارها با مسئله خط و خواندن و نوشتن, معمولاً پيوند و ارتباطى داشت. اين نكات و ساير شواهد تاريخى ـ كه پيش از اين بازگو شد ـ حكايت از آن مى كند كه در مسئله شناسائى خط, مكه بر مدينه از لحاظ زمانى مقدم بوده است .

و ـ وجود خط در مدينه همزمان با ورود پيامبر اسلام (ص) به مدينه: تاريخ, اين حقيقت را بما گوشزد مى كند كه به هنگام مهاجرت رسول خد (ص) از مكه به مدينه, نخستين كسى كه آن حضرت از باسواد بودن او آگاهى يافت, عبدالله بن سعد بن اميه بود كه پيغمبر (ص) به او دستور داد خواندن و نوشتن را به مردم مدينه تعليم دهد. همزمان با ورود پيغمبر (ص) به مدينه, شمار با سوادهاى آن سامان, متجاوز از ده نفر بده اند كه مى توان در ميان اين عده از سعيد بن زراره, منذربن عمرو, ابى بن وهب, رافع بن مالك, اوس بن خولى, زيد بن ثابت و عبدالله بن سعيد نام برد. ظاهر تاريخ چنين گواهى مى كند, كه اكثر آنها با خط حجازى ((نسخ)) كه ما…خوذ از خط حيرى بود ـ سرو كار داشتند. حتى نوشته اند كه رسول خدا (ص) زيد بن ثابت را در ميدنه, ما…مور فراگرفتن خط يهود نمود. چنانكه در صحيح بخارى آمده است: پيامبر اسلام (ص) به زيد بن ثابت فرمود تا خط بهود را فراگيرد بدين منظور كه وقتى آنان نامه اى به آن حضرت مى نويسند, زيد بتواند آنها را بر رسول خدا (ص) بخواند.(12) با وجود اينكه مى دانيم كه زيد بن ثابت ـ پيش از چنين ما…موريتى به خواندن و نوشتن آشنائى داشت ـ در عين حال موظف شد كه خط يهوديان نواحى مدينه را بياموزد, و اين تاريخچه كوتاه نشان مى دهد كه خط يهود با خط و نگاره اى كه تازيان غير يهود با آن سروكار داشتند, متفاوت بوده است . بارى, زيد بن ثابت ظرف مدت پانزده روز اين خط را فرا گرفت و درآن مهارت يافت. و اين خط, نگاره اسطرنجيلى بود كه ريشه خط كوفى بشمار مى رفت و خط اسطرنجيلى نيز ـ همانطور كه گذشت ـ گونه اى از خط سريانى بوده است. و بهمين جهت نوشته اند كه زيد بن ثابت, سريانى نيز مى دانست .

قبلاً نيز اشاره شد كه تازيان, خط را به دو گونه مى نوشتند: يكى خط نسخ كه معمولاً در نامه نگارى و نوشته هاى عادى بكار مىآمد. و ديگرى خط كوفى. و بخاطر اينكه اين خط و فرمو حروف آن در كوفه پختگى يافت به خط كوفى موسوم گشت. در پايان بحث از خد عربى يادآورى اين مطلب بمورد است كه محققان و ارباب بحث و كاوش علمى به وجود عين نامه اى كه رسول خدا (ص) به مقوقش و منذر بن ساوى نوشته بود, دست يافت و آنها را منتشر ساختند ((اين نامه ها ـ كه با خط نسخ عربى مراحل اوليه آن نگارش يافته بود عكسبردارى شده و در دسترس علاقمندان قرار گرفت) اصل نامه اى كه به مقوقش نوشته شد, در موزه اسلامبول تركيه موجود و محفوظ است . اين نامه را يكى از دانشمندان فرانسوى در دير نزديك ((اخميم)) كشور مصر يافته بود و سلطان عبدالمجيد عثمنى بدان آگاهى يافت, و آن دانشمند را با آن نامه گرانبها خواسته و عين نامه را به علما… و متخصصين كار آمد نشان داد, آنان تا…ييد كردند كه نامه مذكور عين نامه اى است كه پيامبر اسلام (ص) به مقوقس نوشت, سلطان عبدالحميد آنرا با بها… زيادى خريدارى كرد, كه هم اكنون در موزه اسلامبول قرار دارد. نامه ديگر ((نمه پيامبر اسلام (ص) به منذر بن ساوى امير بحرين)) در كتابخانه و ين ((پايتخت اطريش)) موجود و محفوظ مى باشد. متن اين نامه كه به خط نسخ كهن نگارش يافته است چنين مى باشد: ـ بسم الله الرحمن الرحيم ـ من محمد: عبدالله و ـ رسوله الى المقوقس, عظيم القبط, سلام ـ على من اتبع الهدى, اما بعد فانى ـ ادعوك بدعايه ـ الاسلام, اسلم تسلم يوتك الله اجرك مرتين ـ فان توليت فعليك اثم كل القبط ـ يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمه ـ سوا… بيننا و بينكم ان لا نعبد الا الله ـ و لا نشرك به شيئاً و لا يتخذ ـ بعضناً ـ بعضاً ارباباً من دون الله فان ـ تولوا فقولوا اشهدوا بانامسلمون. مهر: محمد رسول الله (ص) ترجمه: بنام خداوند بخشايشگر مهربان, از محمد, بنده خدا و فرستاده او به مقوقس: عظيم قبط. سلام و درود بر كسى كه از هدايت پيروى كرده است. اما بعد, من تو را به اسلام دعوت مى كنم پس دين اسلام را بپذير و خادى هم تو را دوبار پاداش دهد. و اگر روى گردانى گناه تمام قبطى ها بر تو خواهد بود.

اى اهل كتاب, بيائيد تا ما و شما بى هيچ تفاوتى يك سخن را بگوئيم و بپذيريم, اينكه جز خدا را پرستش نكنيم و چيزى را شريك او قرار ندهيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به سرورى نگيريم. محمد رسول الله (ص) متن نامه: بسم الله الرحمن الرحيم من محمد رسول الله الى ـ امنذربن ساوى سلام عليك فانى احمد الله ـ الملك الذى لا اله غيره و اشهد ان لااله الاالله و ان محمداً عبده و رسوله اما بعد فانى اذكر ـ ك الله عزوجل فانه من ينصح فانما ينصح لنفسه و يتبع امرهم فقد اطاعنى و من نصح لهم فقد نصح لى و ـ ان رسلى قد اثنوا عليك خيرالله و انى قد شفعتك فى ـ قومك فاترك للمسلمين ما اسلموا عليه و عفوت عن اهل ـ الدنوب فاقبل منهم و انك مهما تصلح فلن نعزلك عن عملك و من ـ اقام على يهوديته او نصرانيته او مجوسيته فعليك الجزيه مهر: محمد رسول الله (ص) ترجمه: بنام خداوند بخشايشگر مهربان, از محمد رسول خدا به منذربن ساوى, درود بر تو, خدائى را كه زمام همه امور در دست او است و هيچ معبودى جز خدا متعال شايسته پرستش نيست و نيز گواهم كه محمد, بنده و فرستاده او است. اما بعد من ترا به خداى عزوجل متذكر مى شوم زيرا آنكه نصيحت مى كند بنفع خويشتن نصيحت مى نمايد و آنكه از فرمان آنها پيروى مى كند از من فرمان مى برد و كسى كه آنانرا اندرز دهد بخاطر من اندرز مى دهد و فرستادگان من, خير الهى را برستودند و من تو را واسطه در ميان گروه تو قرار دادم براى مسلمين آنچه را كه بر آن اسلام آوردند رها كن و از اهل گناه درگذر, و از آنان پذيرا باش... و تا آنگاه كه شايستگى خود را حفظ نمائى هرگز تو را از كارت عزل نمى كنيم و آنكه بر يهوديت يا نصرانيت و يا مجوسيت خود بماند بايد از آنها جزيه بگيرى.محمد رسول الله (ص)

پاورقیها:

1- مقدمه العبر.

2- الاتقان ج 2 ص 282.

3- الفهرست ص 6.

4- اطوار الثقافه ج 1, ص 378.

5- سوره بقره, آيه 30.

6- الاتقان, ج 2, ص 282.

7- گويند كه مصريان داراى سه نوع خط بوده اند 1ـ خط هيروگليفى كه ويژه رجال و شخصيتهاى دينى بوده است 2ـ خط هيراتيك كه كاركنان ديوان و دفتر داران و نويسندگان دولتى از آن استفاده مى كردند 3ـ خط ديموتيك كه خط توده مردم و عموم بوده, و ازساده ترين خطوط زمان خود بشمار مى رفت (ر.ك: تاريخ قرآن (ف) ص 21).

8- تارخى قرآن (ف) زنجانى ص 27, 28.

9- تاريخ قرآن زنجانى (ف) ص 52 ـ 53.

10- همان مرجع ص 28. القرآن و اثره فى الدراسات النحويه ص 16.

11- براى آگاهى گسترده تر از پيدايش خط عربى و وجود آن در جزيره العرب همزمان با ظهور اسلام و پيش از آن, رجوع شود به ((راههاى نفوذ زبان فارسى در فرهنگ و زبان تازى)) ص 62 ـ 93.

12- المصاحف ص 3. فتوح البلدان ص 385.

/ 1