بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
زبانها و رنگها از نشانه هاى قدرت خداستفرج الله فرج اللهىاختلاف و تعدد زبانها و رنگها نشانه حكمت كامل و قدرت نامتناهى كسى است كه انسان را آفريده است.براى شناخت هر موجودى و تشخيص آن از موجودات ديگر, علامت و وسيله شناختى لازم و ضرورى است. شناخت انسان اگر علامتها و نشانه ها نباشد, هيچكدام از افراد بشر همديگر را نمى شناسند لذا خداوند متعال علاوه بر نشانه هاى آفاقى, نشانه هائى نيز در وجود انسان آفريده كه از جمله آنها دو نشانه مهم براى شناسائى و تشخيص انسان نسبت به همنوع خود است. و آنها عبارتند از:1. اختلاف زبانها و لهجه ها;2. اختلاف رنگها, شكل ها و قيافه ها.رنگها, قيافه ها و شكل ها براى تشخيص از راه چشم; و زبانها و لهجه هاى گوناگون براى تشخيص به وسيله گوش آفريده شده اند كه اگر كسى نابينا هم باشد, مى تواند با آهنگ صدا طرف مقابل را بشناسد.از طرفى مى دانيم زندگى جمعى بشر بدون شناخت افراد امكان ندارد. و از طرف ديگر اگر تمام افراد بشر يك رنگ و يك شكل و يك قد و قواره بودند, پدر, مادر, فرزند, همسر, برادر و ... از هم شناخته نمى شدند و زندگى بشر مختل مى گشت . به همين خاطر يگانه خالق هستى براى نظم و سازمان دادن به زندگى بشر, انسانها را با صداها و رنگهاى گوناگون خلق كرده است.به طورى كه در جهان نمى توان دو انسان را كه از نظر چهره, شكل و قيافه و زبان و آهنگ صدا از تمام جهات يكسان باشند, پيدا كرد. ما مى بينيم صورت انسان كه عضو كوچكى است, و همچنين صداى انسان كه از حنجره و به وسيله يك تكه گوشت يعنى زبان خارج مى شود, خداوند با قدرت لايزال خود به ميلياردها شكل و آهنگ درمىآورد كه ميان اينهمه انسان حتى دو برادر يا خواهر كه از يك پدر و يك مادر هستند, ديده نشده از هر لحاظ (اعم از شكل و قيافه يا تن صداو...) يكسان باشند.البته گاهى مسإله شباهت در ميان دوگلوها اتفاق مى افتد كه حتى مادرشان هم به اشتباه بيفتد اما اگر حرف بزنند معلوم مى شود كه آهنگ صداى آنان متفاوت است پس اگر اختلاف شكل و قيافه و اختلاف صدا يا زبانها نباشد, چه مشكلاتى پيش خواهد آمد. لذا خداوند متعال به اهميت اين ((اختلاف)) اشاره كرده و حتى همرديف خلقت آسمانها و زمين معرفى كرده و آن را از نشانه هاى قدرت و عظمت خود مى داند و مى فرمايد:((و من آياته خلق السموات والارض و اختلاف إلسنتكم و الوانكم...)) 1.((از نشانه هاى خدا .... اختلاف زبانها و رنگهاى شماست...)).معنى كلمه ((اختلاف))در معنى كلمه ((اختلاف)) نظريات گوناگونى از طرف مفسران بيان شده است از جمله بعضيها مى گويند:منظور از اختلاف زبانها, همان آهنگ و صداى خاصى است كه از حنجره هر شخصى بيرون مىآيد. و اما اينكه منظور, اختلاف لغات باشد, آن را با تعبير((قيل)) آورده اند 2. و برخى ديگر مى گويند:منظور از اختلاف زبانها يعنى اختلاف لغات مانند فارسى, عربى, سريانى و... و اختلاف رنگها يعنى اختلاف امتها در رنگهاى مختلف و اينكه منظور از اختلاف زبانها همان آهنگها و نحوه تكلم افراد باشد, با تعبير ((ممكن است)) آورده اند 3.برخى نيز معنى ((اختلاف)) را تعميم داده مى گويند:منظور همان اختلاف آهنگها و صداها است و رنگها همان رنگ ظاهرى افراد است, گرچه برخى از علماى بزرگ معتقدند كه منظور از اختلاف زبانها يعنى از قبيل فارسى, عربى و... و اختلاف نژادهاى مختلف است كه هر نژادى رنگى دارد ولى مى توان معنى وسيعى را از كلمه ((اختلاف)) استفاده كرد كه شامل هر دو تفسير مى شود. به اين صورت كه كلمه ((اختلاف)) به هر معنى باشد, اين تنوع خلقت, شاهد عظمت و قدرت خداوند است.اختلاف زبانهادر اين جهان چند هزار زبان زنده وجود دارد 4 كه گروهى از افراد بشر با آن سخن مى گويند. تازه اگر ميان زبان و لهجه فرق بگذاريم آمار زبانهاى دنيا به شرح زير است:آسيا 1562 زبان; آفريقا 1600 زبان; جزاير اقيانوس آرام 1034 زبان; امريكاى شمالى و جنوبى 812 زبان; اروپا 55 زبان; و خاورميانه 40 زبان(مجموعا 5103 زبان) 5.زبانهاى زنده هم بر دو نوعند:1. زبانهاى مختلف با ريشه هاى مختلف.2.زبانهاى گوناگون با ريشه هاى يگانه.باز زبان يگانه هم لهجه هاى گوناگون دارد به عنوان مثال تهرانيها همگى به فارسى و با يك لهجه سخن مى گويند ولى به هيچ وجه سخن يكى با ديگرى اشتباه نمى شود با آنكه سخن يكى; و لهجه نيز يكى است, ولى دو سخن از هم جداست زيرا اگر در شب تاريك هركدام را بشنويد, گوينده آن را تشخيص مى دهيد.اختلاف رنگهالابد همه ما ديده ايم دوقلوهائى كه خيلى به هم شبيه باشند شناخت يكى از ديگرى چه قدر سخت است لذا آفريننده بشر اين نكته اساسى را در نظر گرفته و افراد بشر را به وسيله رنگ و نژادهاى گوناگون از هم متمايز كرده و اين تمايز درحالى است كه همه افراد بشر در اصل, مانند هم هستند. مثلا سفيد پوستان همه سفيدند ولى سفيدى خيلى فرق مى كند تا سفيدى. يا سياه پوستان همه سياه پوستند, اما سياهى يكى, غير از سياهى ديگرى است.آيا اين اختلاف زبانها و رنگها نشانه حكمت كامل و قدرت نامتناهى كسى كه انسان را آفريده; نمى باشد؟ و آيا طبيعت چنين شعورى را دارد؟!نيوتن (1642 - 1727) از علماى نامدار انگليس كه از نوادر عصر خود بشمار مى رود و كاشف قانون جاذبه عمومى و مقارن عصر دكارت طبيعى مذهب بود, مى گويد:((در وجود خدا شك نكنيد براى اين كه معقول نيست بگوئيم ضرورت به تنهائى مى تواند چيزى را خلق كند, چون ضرورت كور نمى تواند اينهمه تنوع خلقت را به وجود بياورد و... بلكه تمام اين كائنات و هستى صادر نمى شود مگر از قدرتى كه داراى حكمت و اراده است و آن ذات اقدس الهى است كه خالق همه اشيإ و موجودات عالم است)) 6.زبانى كه يكى از بزرگترين نعمتهاى الهى به بشر است, بسيارى از فرائض و بزرگترين خدمات الهى و بزرگترين جنايات را مى شود با آن انجام داد مانند نماز و شهادت در قضاوت و اظهار ايمان و اسلام و فرمان قتلها و خيانتها و جنايتها.به قول آيه الله سبحانى در تفسير موضوعى ((منشور جاويد)), با زبان بيست نوع گناه مى شود انجام داد كه برخى از آنها در قرآن آمده و برخى ديگر در احاديث وارد شده است 7.همچنين معظم له در اهميت سخن گفتن و زبان مى نويسند:((خدمت بزرگى كه زبان قرآن, و لسان حضرت محمد(ص) در جامعه انسانى انجام داد, هيچ قدرتى آن را انجام نداد و برندگى آن از برندگى شمشير تيزتر است)) 8.همچنين در اين زمينه امام صادق(ع) به مفضل فرمود:((يا مفضل فكر كن كه خداوند بزرگ در اين سخن گفتن و زبان چه نعمت بزرگى قرار داده كه با زبان آنچه در باطن دارد و آنچه از قلبش خطور مى كند و نتيجه فكرش را با آن زبان به ديگران مى فهماند كه اگر اين زبان و سخن گفتن نبود, مانند حيوانات بى زبان بود كه نمى توانست منظورش را بفهماند و از ديگرى چيزى را درك نمى كرد. و اين تكلم را خدا در امتهاى مختلف با زبانها و لهجه هاى گوناگون به وجود آورد تا امتها و افراد از هم تشخيص داده شوند)) 9.(خوانندگان گرامى; با عرض پوزش از اينكه در پاورقى صفحه 38, شماره 7 مجله در مقاله موانع ازدواج, اشتباها به جاى پانصد درهم, پانصد هزار درهم درج شده است, بدينوسيله تصحيح مى گردد.)پینوشت ها1. روم, 22.2. طبرسى, مجمع البيان, ج8, ص 301, ذيل آيه.3. علامه طباطبائى, الميزان, ج16, ص 167, ذيل آيه.4. 2500 تا 5000 زبان. (مجله ترجمان وحى, سال ششم, بهار و تابستان 1381, ص 106).5. همان.6. دائره المعارف فريد وجدى, ج1, ص 496, چاپ 1386هـ ق.7. منشور جاويد, ج1, ص 229, چاپ 1360هـ ش.8. همان.9. تفسير نورالثقلين, ج4, ص 175, به نقل از توحيد مفضل.