موانع استجابت دعا(دعا در قرآن) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

موانع استجابت دعا(دعا در قرآن) - نسخه متنی

سيد مهدى موسوى كاشمرى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
موانع استجابت دعا(دعا در قرآن) ؛ بر بال اشتياق

سيد مهدى موسوى كاشمرى

در شماره قبل «انواع اجابت دعا» مورد بررسى قرار گرفت‏و در مقاله حاضر به «موانع استجابت‏» مى‏پردازيم.

براى تحقق هر كارى گذشته از وجود اسباب، نبودن مانع نيز لازم است و تنها دراين صورت پيدايش آن كار ضرورى خواهد بود.

براى مثال; رويش بذر سالم در دل خاك مرطوب مشروط به اين است كه آفتاب سوزان‏يا سرماى شديد بر سر راه بذر آن قرار نگيرد.

در دعا نيز بايد به موانع توجه داشت و آنها را از سر راه برداشت. برخى ازموانع عبارتند از:

1 تنافى با سنتهاى آفرينش

خواسته‏اى كه در دعا عرضه مى‏شود، بايد مخالف‏سنت‏هاى الهى كه خداوند بر پايه حق و حكمت‏بنا نهاده است نباشد.

از جمله سنت‏هاى خداوند اين است كه; براى هر يك از انسانها اجلى قرار داده كه‏در صورت حتمى بودن گريز از آن نيست. بنابراين اگر كسى دعا كند كه بخواهد خداعمر بى‏پايان به او بدهد و يا مريضى را كه اجل حتمى او فرا رسيده است، از مرگ‏برهاند، اجابت چنين خواسته‏اى به معناى تعطيلى در قانون قطعى الهى و يا وروداستثنا در حريم آن است و اين خود مانع از اجابت دعاست.

قرآن كريم در اين باره مى‏فرمايد:

«وانفقوا من ما رزقناكم من قبل ان ياتى احدكم الموت فيقول رب لولا اخرتنى‏الى اجل قريب فاصدق و اكن من الصالحين و لن يوخر الله نفسا اذا جاء اجلهاوالله خبير بما تعملون‏».

«از آنچه به شما روزى كرده‏ايم انفاق كنيد، پيش از آن كه مرگ يكى از شما فرارسد، آنگاه بگويد: پروردگارا چرا مرگ مرا تا زمانى اندك به تاخير نمى‏اندازى،تا صدقه دهم و از صالحان باشم و هرگز خداوند اجل هيچ كس را وقتى فرا رسد، به‏تاخير نخواهد انداخت‏».

2 تزاحم دعاها

گاهى شخصى كه از ستم ديگران به ستوه آمده، عليه ستمگران دعامى‏كند و از خداوند انتقام خود را مى‏طلبد ولى در همين حال اين شخص به ظاهر مظلوم‏به خاطر ستمى كه خود به ديگرى كرده، مورد غضب قرار گرفته است. همين تزاحم دعاهامى‏تواند مانع استجابت گردد. تزاحم در حديث قدسى يكى از موانع دعا معرفى گرديده‏است‏خداوند متعال در اين باره مى‏فرمايد: «... اما ان تكون ظلمت احدا فدعا عليك‏فتكون هذه بهذه...» يا اين است كه تو به ديگرى ستم كرده‏اى و او بر ضرر تو دست‏به دعا برداشته است پس اين به [واسطه] آن [دفع مى‏شود.] از حضرت صادق (عليه‏السلام) روايت‏شده است كه: «هر گاه شخصى مورد ستم ديگرى واقع شود، سپس عليه اواز درگاه خداوند تقاضاى انتقام كند، خداوند مى‏فرمايد: شخص ديگرى هست كه ادعادارد از سوى تو مظلوم واقع شده و بر تو نفرين مى‏كند، اگر مى‏خواهى تا دعاى تو رادر باره او و دعاى او را در حق تو به اجابت رسانم و گرنه هيچ يك را برآورده‏نمى‏كنم; تا از عفو خود شما را بهره‏مند سازم‏».

گاهى هم انسان براى موفقيت‏خود دعا مى‏كند در حالى كه بسيارى از اشخاص ديگر كه‏از دست او دل شكسته‏اند براى ناكاميش با دل سوزان و اشك ريزان دعا مى‏كنند.

بنابر اين دعا كننده بايد قبل از دعا، ديگران را از خود راضى سازد. امام‏صادق(عليه السلام) فرمود: «كان ابى يقول اتقوا الظلم فان دعوه المظلوم تصعد الى‏السماء».

پدرم همواره مى‏فرمود: از ستم به ديگرى بپرهيزيد; زيرا دعاى مظلوم تا آسمان‏بالا مى‏رود.

و امام كاظم(عليه السلام) فرمود: «لا تحقروا دعوه احد فانه يستجاب لليهودى والنصرانى فيكم و لا يستجاب لهم فى انفسهم‏».

دعاى هيچ كس را كوچك نشماريد; زيرا درخواست‏يهودى و نصرانى در باره شما به‏اجابت مى‏رسد گر چه در باره خود آنان مستجاب نمى‏گردد.»

3 نبود قابليت

قرآن كريم در واقعه طوفان نوح(ع) پس از آن كه درخواست‏حضرت، مبنى بر نجات فرزندخويش، را نقل مى‏كند، مى‏فرمايد: «يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح فلاتسالن ما ليس لك به علم انى اعظك ان تكون من الجاهلين‏».

دعا كننده بايد قبل از دعا، ديگران را از خود راضى سازد. اى نوح [شايسته‏اين كه] از اهل تو [باشد] نيست و سر تا پايش ناصالح است. در باره آن چه به‏حقيقتش آگاه نيستى، از من چيزى مخواه، تو را پند مى‏دهم تا از جاهلان نباشى‏» ازاين روى كفر و عناد نسبت‏به حق مانع عنايت الهى و مشمول رحمت‏خاص او گشته و درلحظه انتقام رحمت عام را نيز تغيير مى‏دهد و هر دعايى حتى تقاضاى پيامبر بزرگ‏خداوند در حق پسر را بى‏تاثير مى‏سازد. در آيه‏اى ديگر خداوند متعال پيامبراكرم را مخاطب خويش ساخته، مى‏فرمايد:

«سواء عليهم استغفرت لهم ام لم نستغفر لهم لن يغفر الله لهم ان الله لا يهدى‏القوم الفاسقين‏».

بر منافقان يكسان است كه تو در باره آنان طلب بخشش و غفران كنى يا نكنى [درهر دو صورت] خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزيد زيرا خداوند گروه فاسق را [در اثرلجاجت و سياهى قلبشان] هدايت نمى‏كند.

براى جلب رحمت الهى قلبى لازم است كه سالم از كفر و نفاق باشد; زيرا به فرموده‏قرآن مجيد: «يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من اتى الله بقلب سليم‏». در روزقيامت مال و فرزند سودى نمى‏دهد، جز قلب سالم.

امام صادق(عليه السلام) فرمود: پدرم همواره مى‏فرمود: از ستم به ديگرى‏بپرهيزيد; زيرا دعاى مظلوم تا آسمان بالا مى‏رود.

چه قلب وقتى از مرض كفر و نفاق سلامت‏يافت، شايسته پذيرش رحمت الهى مى‏شود ومواهب خداوندى به سويش سرازير مى‏گردد.

برخى ديگر از گناهان نيز قابليت پذيرش دعا را از بين مى‏برند. آنجا كه در دعاى‏كميل از زبان اميرمومنان مى‏خوانيم: «اللهم اغفرلى الذنوب اللتى تحبس الدعاء».

بارالها! گناهانى كه از من سرزده و مانع استجابت دعايم مى‏شود، بر من ببخش‏»،اشاره به همين واقعيت دارد.

محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل مى‏كند آن حضرت فرمود: «ان العبد يسال‏الله الحاجه فيكون من شانه قضاوها الى اجل قريب او الى وقت‏بطى فيذنب العبدذنبا فيقول الله تعالى للملك: لا تقض حاجته و احرمه اياها فانه تعرض لسخطى واستوجب الحرمان منى‏».

بنده حاجتش را از خدا مى‏خواهد. بناى الهى نيز بر آن است كه خواسته‏اش را ديريا زود به اجابت رساند. آنگاه بنده گرفتار گناهى مى‏شود. خدا به فرشته‏اى كه‏مامور كار او است، مى‏فرمايد: خواسته‏اش را به انجام نرسان و او را از دست‏يابى‏به خواسته‏اش محروم كن! زيرا او خود را در معرض خشم من قرار داده و مستحق دورى‏از رحمت من گشته است‏».

شخصى به رسول خدا عرض كرد:

«احب ان يستجاب دعايى فقال(ص):

طهر ماكلتك و لا تدخل بطنك الحرام‏».

دوست دارم دعايم مستجاب شود.

حضرت فرمود: آذوقه‏ات را از مال شبهه‏ناك پاك كن و غذاى حرام در شكم خود جاى‏نده‏».

و در حديثى قدسى خداوند متعال فرمود: «و ربما صلى العبد فاضرب بها وجهه واحجب عنى صوته، اتدرى من ذالك؟ يا داوود ذاك الذى يكثر الالتفات الى حرم‏المؤمنين بعين الفسق...».

چه بسا بنده نماز مى‏گزارد و من آن را رد كرده، به صورتش مى‏زنم و صداى مناجات‏او را از خود دور مى‏سازم. مى‏دانى اين چه شخصى است؟ اى داوود، اين همان كسى است‏كه همواره چشم خيانت‏خويش را متوجه حرم [ناموس] مومنان ساخته است‏».

4 بى‏توجهى به واسطه‏ها

خداوند متعال خالق هستى و پديدآورنده نظام و سنن حاكم‏بر آن است، لذا دوست دارد انسانها به اين نظام احترام گذاشته، و در وصول به‏خواسته‏هايشان آن را از نظر دور نداشته و در عين حالى كه تاثير وسايل را درمقاصد خود به ذات حق مستند مى‏كنند، براى برآورده شدن نيازهاى خود، آنها را نيزبه كار بندند.

بر اين اساس قرآن كريم براى دفع شر كفار راه جهاد را پيش روى مومنان گذارده‏است و مى‏فرمايد: «و قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ...» با آنها بجنگيد، تاخداوند با دست‏شما كافران را به سزاى كارشان برساند».

در جاى ديگر كسانى را كه در خانه نشسته و به اميد فتح از سوى خدا دست روى دست‏گذاشته و اقدامى نمى‏كنند توبيخ مى‏كند.

شخصى به امام صادق(ع) عرض كرد: دعا فرما تا خداوند به من روزى راحتى بدهد،حضرت فرمود: «برايت دعا نمى‏كنم. برو همان طور كه خداوند دستور داده، سعى و تلاش‏كن‏».

در برخى احاديث از كسانى كه بدون توجه به وسائلى كه خداوند قرار داده است،رفع مشكل خود را مى‏طلبند ياد شده است. اين‏گونه افراد در پنج دسته ذيل قرارمى‏گيرند:

كفر و عناد نسبت‏به حق مانع عنايت الهى و مشمول رحمت‏خاص او گشته و در لحظه‏انتقام رحمت عام را نيز تغيير مى‏دهد و هر دعايى حتى تقاضاى پيامبر بزرگ‏خداوند در حق پسر را بى‏تاثير مى‏سازد.

1. شخصى كه خداوند مالى به او عنايت‏كرده، و او با اسراف و تبذير و مصرف نابجا اموالش را به هدر مى‏دهد و از خداتقاضاى روزى مى‏كند.

2. مردى كه از سوء خلق همسر خود و اذيت‏هاى پى‏درپى او به تنگ آمده و از خدامى‏خواهد تا او را از دست آن زن راحت كند، حال آنكه خدا راه طلاق را در پيش روى‏او گذاشته است.

3. شخصى كه از آزار مكرر همسايه‏اش شكوه مى‏كند و او را به خاطر آن نفرين‏مى‏كند، در حالى كه مى‏تواند خانه‏اش را بفروشد و در جاى مناسبى منزل اختيار كند.

4. آنكه در خانه نشسته، كار نمى‏كند و از خدا طلب رزق مى‏كند در حالى كه خداوندراههاى روزى را پيش روى او قرار داده است.

5. كسى كه مالى را به ديگرى قرض داده است و مقروض انكار مى‏كند.

سپس دست‏به دعا برداشته و از خدا برگشت مال خويش را مى‏طلبد، در صورتى كه‏خداوند به او دستور شاهد گرفتن داده است.

/ 1