بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
زنان در قرآن، سنت و تفسير:نگاهي به كتاب باربارا فريير استواسِر1مرتضي كريمينياباربارا فريير استواسِر، زنان در قرآن، سنت و تفسير، اكسفورد: انتشاراتدانشگاه اكسفورد، 1994. ix+206ص. شابك: 2-508480-19-0موضوع اين كتاب، پژوهش درباره زنان مورد اشاره در قرآن و سنت اسلامي، و مسائل حقوقي مربوط به نقش و جايگاه اجتماعي ايشان در فرهنگ اسلامي است. كتاب حاوي دو بخش اصلي است: بخش نخست به بررسي چهره زنان معروف در تاريخ انبياي پيش از اسلام چون حوّا، همسران نوح، لوط و ابراهيم، زليخا، زنان مورد اشاره در زندگي موسي، بلقيس و مريم ميپردازد و سيماي ايشان را از درون قرآن، سنت و تفاسير اسلامي ميجويد. بخش دوم به موضوع همسران پيامبر اختصاص دارد و پس از جستاري در مفهوم امهاتالموءمنين در قرآن و سنت، سرانجام به بررسي مسائل بحثانگيز زنان در قرآن و سنت از منظر متفكران جديد مسلمان ميپردازد.مؤلف اين كتاب، خانم باربارا استواسِر، استاد زبان عربي در دانشكده ادبيات عرب دانشگاه جُرج تاوْن2 در آمريكاست. وي در فاصله سالهاي 1993-1999 مدير مركز مطالعات معاصر عربي3 در همين دانشگاه بود و به مدت دو سال (1998 و 1991) نيز رياست انجمن مطالعات خاورميانه4 بر عهده داشته است. علاوهبر عضويت در انجمنهاي مختلف در حوزه مطالعات اسلامي، زنان و خاورميانه، از جمله سرويراستاران دو مجله مهم خاورشناسي به نامهاي جهان اسلام5 و مجله خاورميانه6 است. وي در مدت تحصيل خود شاگرد كساني چون نجاتي لوغال7 در آنكارا، هلموت ريتر8 در فرانكفورت آلمان، فون گرونباوم9 در دانشگاه كاليفرنيا و هانس وِر10 در مونستر آلمان بوده، و فوقليسانس خود در رشته مطالعات خاورميانه از دانشگاه كاليفرنياي آمريكا و دكتري خويش را در مطالعات تطبيقي اسلامي و سامي از دانشگاه مونستر دريافت كرده است. از وي به جز اين كتاب و مقالاتي متنوع در مجلههاي آمريكايي، آلماني، عربي و تركي، كتاب ديگري با عنوان The Islamic Impulseمنتشر شده است.11 مركز مطالعات معاصر عربي (CCAS) نيز به تازگي كتابي از وي با عنوان A Time to Reap; Thoughts on Calendars and Millennialismكرده است كه مؤلف در آن، نحوه تكامل تاريخي اسلام، مسيحيت و يهوديت را بررسي ميكند.عناوين هر يك از فصول كتاب حاضر به ترتيبِ زير است: مقدمه كتاب (ص 3-9)؛ فصل نخست: قرآن و پيامبران خداوند (ص 13-24)؛ فصل دوم: حوّا (ص 25-38)؛ فصل سوم: همسران نوح، لوط و ابراهيم (ص 39-49)؛ فصل چهارم: زليخا (ص 50-56)؛ فصل پنجم: زنان پيرامون قصه موسي (ص 57-61)؛ فصل ششم: بلقيس، ملكه سبا (62-66)؛ فصل هفتم: مريم (ص 67-82)؛ فصل هشتم: امهاتالمؤمنين در قرآن (ص 85-103)؛ فصل نهم: امهاتالمؤمنين در حديث (ص 104-118)؛ فصل دهم: تفاسير و برداشتهاي جديد اسلامي (ص 119-134). پينوشتها، فهرست منابع، و نمايهها (ص 135-206).پيشگفتار كوتاه كتاب حاوي گزارشي از سابقه علاقه مؤلف به موضوع كتاب و نيز سپاسگزاري وي از شمار بسياري از پژوهشگران مسلمان و غربي است كه وي را به گونهاي در تأليف كتاب ياري رسانيدهاند. پس از آن، مؤلف در مقدمه دغدغههاي اصلي خويش در كتابش را در اين پنج نكته مطرح ميكند: 1) نقل و روايت قرآن از قصه زنان ياد شده در كتاب مقدس از نظر ماهيت، فضا، مضمون، باورهاي كلامي، آموزههاي اخلاقي و مانند آن عميقا اسلامي است؛ 2) مطالب مربوط به كتاب مقدس در تفاسير اسلامي از اهميت بسيار برخوردارند و بهخوبي نشان ميدهند كه مفسّران اوليه چگونه و تا چه اندازه اين بخشها را اسلامي وانمود كردهاند؛ 3) تفاسير اسلامي از آن جهت بسيار باارزشاند كه تمام بحث و جدلهاي عالمان مسلمان بر سر مسائل سياسي و اجتماعي را در خود ثبت كردهاند؛ 4) نه تفسير و نه هيچ يك از ديگر متونِ علوم قرآني را نميتوان به معناي تجزيه و تحليل امروزي، «تفسير» دانست. به بيان ريچارد مارتين اين مطالب عمدتا شرح و بسط قرآناند و به معناي نقد ادبي امروز [در حوزه كتاب مقدس] خود نيازمند "تفسير"اند12؛ 5) باورهاي ديني بر دو دستهاند: يكي انديشههاي وحياني كه عينا به صورت حقايقي ديني حفظ و منتقل ميشوند، و ديگري انديشههاي تفسيري كه به صورت شرح و بيان از سوي مؤمنان ارائه ميشوند (و غالبا به صورت رسوم و شعاير درميآيند). از آنجا كه به دليل اوضاع و احوال سياسي و اجتماعي در هر عصر و هر مكان، اين دو دسته باور ديني به شدت با يكديگر پيوند خوردهاند، دشوارترين پرسش، بحث در تفاوت ميان انديشه وحياني و انديشه تفسيري خواهد بود.مؤلف در هريك از فصول با توجه به پنج نكته پيشگفته، ابعاد مختلف كلامي، فقهي، اجتماعي و تاريخيِ قصه هريك از زنان اشارهشده در قرآن را در لابهلاي تفاسير قديم و جديد اسلامي جستجو ميكند و همين روش را در بررسي موضوع همسران پيامبر از نظر قرآن و حديث پِي ميگيرد. در اين بخش وي بيش از همه به خديجه، عايشه و زينب بنت جحش و ماجراي طلاق او از پسر خوانده پيامبر، يعني زيد ميپردازد و نيز مسأله حجاب در آيات قرآن را ــ كه در اصل به همسران پيامبر فرمان داده شده است ــ در تفاسير قديم و جديد بررسي ميكند.از جمله نكات گفتني تقسيمبندي خاصي است كه مؤلف در تفاسير جديد اسلامي، از نيمه دوم قرن بيستم به اين سو انجام ميدهد. اين تقسيمبندي شامل سه گرايش تجدّدطلبانه، سنتگرايانه و بنيادگرايانه است. شيخ محمد عبده، فضلالرّحمان و محمود محمد طه در دسته اول؛ عالمان رسمي الازهر چون محمد متولّي الشعراوي و نيز يوسف قرضاوي در دسته دوم؛ و سيّد قطب و پارهاي از اخوانالمسلمين متأخر در دسته سوم جاي ميگيرند.از جمله ضعفهاي عمده كتاب، عدم شمول و جامعيت آن در منابع قديم و جديد اسلامي است. منابع كهن مؤلف تنها شامل كتب روايي و تفاسير معروف اهل سنت چون تفسير طبري، زمخشري، فخررازي، جلالين، بيضاوي، ابنكثير، قصص الانبياءِ كسائي، صحيحِ بُخاري، سيره ابناسحاق، طبقاتِ ابنسعد ميشود. همچنين مؤلف در رجوع به منابع جديد، بيشتر از هرجا، مفسران و نويسندگان مصري چون شيخ محمّد عبده، رشيد رضا، سيّد قطب، محمد حسين هيكل، عايشه بنت الشاطي، محمدالبهي، عباس محمود عقاد، محمد متولّيالشعراوي را در نظر داشته است و به ندرت به آثار كساني چون ابوالاعلي مودودي، آفتاب حسين، فضلالرّحمان (از پاكستان)، محمود محمد طه و عبدالله احمد النعيم (از سودان) و يوسف قرضاوي (از قطر) اشاره كرده است. وي با آنكه حتي به آثار فمينيستهاي مسلمان جهان عرب چون ليلا احمد و فاطمه مرنيسي رجوع ميكند، از هيچيك از مفسران قديم و جديد شيعي و نيز هيچيك از نويسندگان جديد ايراني يا تُركزبان نامي نميبرد.13 ميراث كهن شيعي كه در آن زنان بزرگي چون فاطمه و زينب عليهما السلام نقش بسيار مهمي ايفا ميكنند و نيز ديدگاههاي متأخر نويسندگان شيعه يا فارسي زبانِ ايران درباره جايگاه زن در اسلام، همگي دراين كتاب مغفول ماندهاند.14با وجود حروفچيني بسيار زيبا و صفحهبندي دقيق كتاب كه از سوي ناشر معروف و معتبري چون انتشارات دانشگاه آكسفورد انجام گرفته است، پارهاي اغلاط املايي يا دستوري در كتاب مايه شگفتي است. از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:reprepresentation به جاي representation (ص 5)؛ seemlessly به جاي seemingly (ص 23)؛ occured به جاي occurred (ص 41)؛ a feminist bend به جاي a feministic bend(ص 44)؛ plain به جاي plane (ص 50)؛ chastitity به جاي chastity (ص 67)؛ devoutedly به جاي devoutly (ص 71)؛ Aby Lahab به جاي Abu Lahab(ص 93)؛ Gods eternal word به جاي God's eternal word (ص 123)؛ pitch به جاي pit(ص 128)؛ و ضبط دوگانه اليزابت به صورتهاي Elisabeth و Elizabeth (ص 68 و 69).در پايان، مشخصات كتابشناختي چند مقاله را ميآوريم كه مؤلفان آنها در مجلات اسلامشناسي و شرقشناسي به نقد و معرفي اين كتاب پرداختهاند:1- -------- Islam in America 1iii (1994) pp. 13-16.2- Sumaiya Hamdani, DoMES: Digest of Middle East Studies 5i (1996) pp. 76-79.3- K. Kueny, Journal of Religion76i (1996) pp. 152-154.4- Benjamin Todd Lawson, Journal of the American Oriental Society 116ii (1996) pp. 323-324.5- Mustansir Mir, Journal of Islamic Studies 9i (1998) pp. 63-64.6- Andrew Rippin, Bulletin of the School of Oriental and African Studies 59iii (1996) pp. 556-559.7- Tamara Sonn, Middle East Studies Association Bulletin 29i (1996) pp. 119-120.8- R. Marston Speight, The Muslim World 85iii-iv (1995) pp. 365-367.9- Amina Wadud-Muhsin, American Journal of Islamic Social Sciences 12ii (1995) pp. 268-270.پاورقيها:1- Barbara Freyer Stowasser, Women in the Qur'an, Traditions, and Interpretation. New York & Oxford: Oxford University Press, 1994. ix+206pp. ISBN: 0-19-508480-20. 2- The Middle East Journal 3- Necati Lugal 4- Helmut Ritter 5- G. E. von Grunebaum 6- Hans Wehr 7- Barbara Freyer Stowasser, The Islamic Impulse, CCAS, 1987; reprinted, 1989. 8- Richard C. Martin, "Structural analysis and the Qur'an: newer approaches to the study of Islamic texts," Journal of the American Academy of Religion 47 (1979) p. 668. 8- Richard C. Martin, "Structural analysis and the Qur'an: newer approaches to the study of Islamic texts," Journal of the American Academy of Religion 47 (1979) p. 668.10- Center for Contemporary Arab Studies (CCAS) 11 - مؤلف البته در يكي دو پاورقي كوتاه (مثلا در ص 185، پانوشت 53؛ ص 165، پانوشت 128؛ ص 164، پانوشت 117 و 118) به دو اثر انگليسيِ رضوي )، (Syed A.A. Razwyسيد حسين نصر، و محمود ايوب، هر سه از شيعيان ارجاع ميدهد. 12- Georgetown University 13- The Muslim World 14- Middle East Studies Association (MESA)