چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد (ع) - نسخه متنی

عبد الله صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ادّعائی بزرگ از کودکی 25 ماهه:


طبق آنچه محدّثین و مورّخین ثبت کرده اند :
حضرت ابوجعفر ، امام محمّد جواد علیه السلام موهای سرش کوتاه و فِر خورده شده و چهره مبارکش نمکین بود ، که تقریبا از این جهت مقداری شبیه افراد سیاه پوست به نظر می رسید .
به همین جهت ، اشخاص منافق و فرصت طلب که هر لحظه دنبال سوژه ای هستند تا بتوانند ضربه خویش را وارد سازند .
لذا در نَسَب حضرت تشکیک به وجود آوردند و گفتند : این فرزند امام علیّ بن موسی الرّضا علیهما السلام نیست .
به قدری این شایعه و تهمت در افکار عدّه ای اثر گذاشت که مجبور شدند حضرت جواد علیه السلام را که بیش از حدود 25 ماه از عمر مبارکش سپری نگشته بود ، بردارند و نزد افراد قیافه شناس و نسب شناس آورند تا موضوع برای همگان روشن و ثابت شود که این کودک از چه خانواده ای است .
همین که آن کودک معصوم را نزد قیافه شناسان - که در جمع عدّه ای از اشخاص مختلف بودند - بردند ، ناگاه همگی آن نسب شناسان از عظمت و هیبت آن کودک به سجده افتادند؛ و چون سر از سجده برداشتند ، اظهار داشتند :
وای بر شماها ! این ستاره درخشان و این اختر روشنائی بخش را بر ما عرضه می دارید ؟ !
به خدای بزرگ سوگند ، این کودک پاک و منزّه از هر نوع رجس و آلودگی است ، او از خانواده ای پاک و تکامل یافته است ، او در تمام مراحل انتقال در ارحام ، نیز پاک و منزّه قرار گرفته است .
به خدا سوگند ، او از ذرّیّه رسول اللّه صلی الله علیه و آله و از فرزندان امیرالمؤ منین ، علیّ بن ابی طالب علیه السلام می باشد .
بروید و به خداوند سبحان پناه ببرید؛ و از چنین افکار و دسیسه های نابخردانه ، توبه نمائید و در نسب او هیچ گونه شکّ و تردید نداشته باشید .
امام محمّد جواد علیه السلام در تمام این حالات و لحظه ها ، حمد و ثنای خداوند متعال را بر زبان جاری می نمود .
پس از آن که سخن قیافه شناسان پایان یافت ، حضرت لب به سخن گشود و ضمن خطبه ای طولانی - که همه افراد را که از اقشار مختلف بودند ، به تعجّب و حیرت وا داشت - اظهار نمود :
شکر و سپاس خدای را ، که ما را از برگزیدگان نور خودش قرار داد؛ و از بین نیکان ، ما را انتخاب نمود؛ و نیز ما را از امانت داران خویش به حساب آورد و حجّت و راهنمای بندگانش قرار داد و . . . .
بعد از آن فرمود : ای جمعیّت حاضر ! همانا من محمّد جواد ، پسر علیّ رضا ، فرزند موسی کاظم ، فرزند جعفر صادق ، فرزند محمّد باقر ، فرزند علیّ زین العابدین ، فرزند حسین شهید ، فرزند امیرالمؤ منین علیّ مرتضی و فاطمه زهراء دختر محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله هستم .
آن گاه افزود : مرا بر افراد قیافه شناس عرضه می دارند ؟ !
به خداوند یکتا سوگند ، من نسبت به نسب های همه مردم از خودشان و از دیگران آشناترم ، من به تمام اسرار درونی و علنی اشخاص کاملا آگاه هستم .
و در ادامه ، بعد از بیان مطالبی بسیار مهمّ ، اظهار داشت : چنانچه دولت های کفر و افراد دنیاپرست نمی بودند و بر علیه ما و دیگر مؤ منین شورش نمی کردند ، مطالبی را اظهار می نمودم که تمام اشخاص در حیرت و تعجّب قرار گیرند .
و سپس دست مبارک خود را بر دهان خویش نهاد و آخرین سخنش چنین بود :
ای محمّد ! خاموش باش همچنان که پدرانت خاموش گشتند و صبر و شکیبائی را پیشه خود قرار بده ؛ و در اظهار حقایق همانند پیامبران اولوالعزم عجله منما ، همانا که مخالفین جزای گفتار و اعمالشان را خواهند دید . ( 12 )

/ 49