قرائت جدید قرآن از نگاهی دیگر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قرائت جدید قرآن از نگاهی دیگر - نسخه متنی

جعفر نکونام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
قرائت جدید قرآن از نگاهی دیگر

جعفر نکونام

اقتراح

پیش‏تر در سرمقاله‏ای از قرائت جدید قرآن به معنای فهم جدید از قرآن سخن رفت(1) و در آن گفته شد که قرائت جدید قرآن به معنای تطبیق مصادیق عصری بر آن و استنباط احکام مناسب مقتضیات عصر از آن حقیقتی انکارناپذیر است و اینک این موضوع از نگاهی دیگر مورد بررسی قرار می‏گیرد.

چنان که در آن سرمقاله آمد، لزوم تغییر در قرائت قرآن می‏تواند مبتنی بر پیش‏فرض‏های متعدّدی باشد. یکی از پیش‏فرض‏هایی که در آن بررسی شد، این بود که قرآن برای عصر و نسل معیّنی نازل شده است که با موضوعات خاص و شرایط ویژه‏ای مواجه بوده‏اند ؛ امّا اکنون برخی از آن موضوعات و شرایط تغییر کرده است ؛ لذا آیات مربوط نمی‏تواند برای زمان حاضر و نسل کنونی سخن و کارآیی داشته باشد.

پیش‏فرضی که در این سرمقاله بررسی می‏شود، این است که فهم قرآن ثابت نیست و بسته به اشخاص و اعصار و جوامع، فهم‏های متنوّع و متکثّر می‏توان داشت و همه‏یِ این معانی نیز از قرآن بر می‏آید.

برای نقد این معنا لازم است که اقسام معانی قرآن را برشمرد و بررسی کرد که در هر قسم تا کجا تنوّع و تکثّر معنا ممکن است.

به نظر می‏رسد، معانی منسوب به قرآن از سه قسم بیرون نیست: آن معانی یا مراد مستقیم خداوند است یا لوازم آن معانی است؛ اعم از لازم بیّن و غیر بیّن، و یا اشارات است که عبارت است از معانی تداعی شونده بر اثر انضمام اطّلاعات بیرون از قرآن به قرآن.

1. در ناحیه‏یِ مراد

می‏توان تصوّر کرد که الفاظ قرآن به منزله‏یِ ظروف خالی‏اند که ذهن، آن‏ها را از معنا پر می‏کند؛ امّا اگر چه این ظروف خالی‏اند؛ لکن:

اوّلاً آن‏ها مظروف خاصّی را می‏پذیرند: همان طور که برای مثال در کوزه جز آن‏چه را که بتوان از آن خارج کرد، نمی‏توان ریخت، در ظرف الفاظ نیز هر معنایی را نمی‏توان وارد کرد؛

ثانیاً ظروف الفاظ مانند ظروف مادی برای معانی خاصّی ساخته شده‏اند: برای مثال در کوزه می‏توان هر جسم مایع یا جامد ریگ‏مانندی را ریخت؛ ولی کوزه برای آب ساخته شده‏است و آب برای آن مناسبت دارد. الفاظ نیز برای معانی ویژه‏ای وضع شده‏اند و برای همان معانی تناسب دارند؛

ثالثاً ظروف الفاظی که برای معانی متفاوتی تناسب دارند، وقتی که در بافت ویژه‏ای قرار می‏گیرند، تنها معنای مناسب آن بافت را برمی‏تابند: چنان که برخی از ظروفی که کاربرد مشترکی دارند، وقتی در محیط خاصّی قرار می‏گیرند، فقط برای یک کار تناسب دارند؛ برای مثال در بشقاب هم می‏توان برنج خام ریخت و برنج پخته؛ امّا وقتی در سفره‏یِ غذا قرار می‏گیرد، برای برنج پخته تناسب و اقتضا دارد. ظرف الفاظ نیز همین طور است.

بنابراین هم چنان که هیأت ظروف و نیز محلّ استفاده از آن‏ها نوع محتوای ظروف را معیّن می‏سازد، خصوصیّات فردی و محیطی الفاظ نیز محتوای ویژه و مناسب آن‏ها را تحدید و مشخّص می‏کند؛ براین اساس هر لفظی با عنایت به خصوصیّات فردی و محیطی‏اش تنها یک معنا را برمی‏تابد.

تعدّد معنای مراد برای یک لفظ بر اثر جهل به یک یا چند خصوصیّت لفظ و به تعبیر دیگر بر اثر جهل به یک یا چند قرینه‏یِ لفظ به وجود می‏آید. آن که به همه‏یِ قراین و خصوصیّات لفظ آشنا باشد، تنها به یک معنا ره می‏یابد و هرچه این آشنایی کمتر باشد، معانی محمول بر لفظ متعدّد می‏شود.

بنابراین قرائت‏های گوناگون در ناحیه‏یِ مراد می‏تواند وجود داشته باشد؛ امّا بی‏تردید نمی‏تواند همه‏یِ آن قرائت‏ها صحیح باشد.

2. در ناحیه‏یِ لوازم مراد

لوازم مراد، آن مفاهیمی‏اند که متکلّم آن‏ها را به طور مستقیم اراده نکرده است؛ ولی ملتزم به قبول آن‏هایند. این مفاهیم دو قسم‏اند: بیّن و غیر بیّن. مفاهیم بیّن آن‏هایی‏اند که به صرف تصوّر قابل تصدیق‏اند و در تصدیق آن‏ها حاجتی به استدلال نیست؛ ولی مفاهیم غیر بیّن آنهایی‏اند که تصدیق آن‏ها در گرو استدلال است.

در بُعد لوازم مراد با تدبّر و تعلّم، قرائت جدیدی به هم می‏رسد؛ امّا هرگز این لوازم نباید با اصل مراد تعارض و تضادّی داشته باشد؛ بنابراین نمی‏توان قرائت‏های متعارض و متضاد داشت.

3. در ناحیه‏یِ اشارات

چنان که آمد، اشارات، مفاهیمی‏است که بر اثر انضمام اطّلاعات بیرون از قرآن کریم به آن در ذهن تداعی می‏شود. تطبیق قرآن بر مفاهیم عرفانی، فلسفی و علمی از آن جمله‏است.

در این زمینه، قرائت‏های گوناگونی به هم می‏رسد؛ امّا باید به خاطر داشت که:

اوّلاً این مفاهیم از سنخ تداعی معانی‏اند؛ لذا نمی‏توان آن‏ها را به قرآن نسبت داد. این مفاهیم بر هیچ ضابطه‏یِ معقولی مبتنی نیست و به صرف ادنی مشابهتی میان آیات قرآن و امور مورد اشاره در ذهن حاصل می‏شود.

ثانیاً این مفاهیم صَرف نظر از صحّت و سُقمشان نمی‏تواند معنای مراد و لوازم آن را رد کند.

آن‏چه در این سرمقاله آمد، نظری است قابل نقد که از قرآن‏پژوهان محترم به نقد آن دعوت می‏شود و صحیفه‏یِ مبین از مقالات انتقادی ایشان کمال استقبال را به عمل می‏آورد.

پی‏نوشت‏ها ···

1 . رک: صحیفه‏یِ مبین، شماره‏یِ پیاپیِ 3

/ 1