نامهای قرآن در قرآن(2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نامهای قرآن در قرآن(2) - نسخه متنی

یعقوب جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامهای قرآن در قرآن(2)

یعقوب جعفری

فرقان‏ یکی دیگر از نام‏های قرآن‏"فرقان‏"است که در چندین آیه از قرآن کریم‏ این اسم آمده است پیش از آنکه به بحثهای ادبی و لغوی درباره واژهء فرقان‏ بپردازیم،دو نکته را خاطرنشان می‏کنیم: 1-فرقان اسم خاص قرآن نیست و به کتب آسمانی دیگر نیز اطلاق می‏شود بطوریکه در خود قرآن به کتاب آسمانی موسی فرقان اطلاق شده است.

و لقد آتینا موسی و هارون الفرقان

(سوره انبیاء آیه 48)همانا به موسی و هارون فرقان را دادیم.

2-بعضی از روایات ائمه معصومین علیهم السلام استفاده می‏شود که فرقان‏ به همهء قرآن اطلاق نمی‏شود بلکه به محکمات آن اختصاص دارد.

امام صادق(ع)فرمود:

القرآن جملهء الکتاب و الفرقان المحکم الواجب العمل به‏13قرآن همه کتاب‏ است و فرقان محکماتی است که عمل به آن واجب است.

واژهء"فرقان‏"بدون شک از ماده(فرق)مشتق شده که به معنی جدا کردن‏ و فاصله انداختن میان دو چیز است و قرآن از آن نظر فرقان نامیده می‏شود که‏ میان حق و باطل و درست و نادرست فرق می‏گذارد و تمییز می‏دهد.در اینجا نیز مصدر به معنی فاعل آمده است.

بعضی از نویسندگان معاصر درباره واژه‏"فرقان‏"نیز(مانند واژه قرآن) احتمال داده‏اند که ماخوذ از ریشه آرامی و یا سریانی بوده باشد14اما همانگونه که‏ پیش از این گفتیم چنین امری دلیل می‏خواهد و مجرد تشابه کافی نیست. گستردگی اشتقاقات این ماده در زبان عربی،اصل عربی بودن آن را تایید می‏کند15 صدر المتالهین شیرازی در مورد قرآن و فرقان و فرق میان این دو و مرتبهء وجودی هرکدام از آنها بیانی دارد که خلاصه آن‏چنین است: قرآن در لغت به معنی جمع کردن و فرقان به معنی جدا کردن است قرآن‏ اشاره به علم اجمالی است که به عقل بسیط معروف است که عبارت است از علم‏ به همه موجودات به نحو بسیط و اجمالی،و فرقان اشاره است به علم نفسانی که‏ در نفوس فاضله تکثر پیدا کرده است و نفس گرامی پیامبر اسلام در یک مقام‏ عقل بسیط قرآنی است که با همه معقولات متحد است و در یک مقام لوح نفسانی‏ است که در آن تفاصیل همه علوم و صور حقایق قرار گرفته است و این مصحفی که‏ هم اکنون در دست ماست از جهتی قرآن و از جهتی فرقان است‏16 شاید بتوان گفت که حقایق آیات الهی در مقام جمع الجمعی قرآن و در مقام‏ شهود و عینیت فرقان است و یا بگوئیم در نسبت به حق تعالی قرآن در نسبت‏ به بندگان فرقان و یا بگوئیم در مقام اعتقاد قرآن و در مقام عمل فرقان است..

تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا

(سوره الفرقان‏ آیه 1)

مبارک است کسی که فرقان را بر بندهء خود نازل کرد تا به همه جهانیان‏ نذیر و بیم‏دهنده باشد.

3-صحف-مصحف

یکی دیگر از نام‏هائی که در قرآن برای قرآن ذکر شده‏"صحف‏"می‏باشد که بعدها به صورت مصحف رواج یافت.البته در قرآن کریم به همه کتاب‏های‏ آسمانی‏"صحف‏"اطلاق شده مانند صحف ابراهیم و موسی این واژه در هشت‏ مورد در قرآن آمده است.روشن‏ترین محلی که صحف در خصوص قرآن استعمال‏ شده این آیه است:

رسول من الله یتلوا صحفا مطهره

(سوره بینه آیه 2)پیامبری از خدا که‏ صحف پاک را تلاوت می‏کند.

"صحف‏"جمع صحیفه و آن به معنای قطعه‏ای پوست و یا قرطاس(کاغذ) است که بر روی آن نوشته شود17

مصحف به مجموعه صحیفه‏های نوشته شده اطلاق می‏شود و لذا پس از رحلت رسول اکرم(ص)یه نسخه‏هائی از قرآن‏که مربوط به شخص خاصی می‏شد گفته می‏شد مانند

مصحف ابن مسعود و مصحف عثمان و مصحف معاذ.بنابراین مصحف وجود کتبی قرآن است و لذا روایاتی در فضیلت خواندن قرآن از روی مصحف وارد شده‏ و اینکه نور چشم را زیاد می‏کند1

بنظر می‏رسد که مصحف به مجموعه اوراقی گفته می‏شود که در آن متون‏ مذهبی و مقدسی نوشته شده باشد اگرچه کتاب آسمانی پیامبران هم نباشد و لذا می‏بینیم که به کتاب حضرت فاطمه دختر گرامی پیامبر،مصحف فاطمه گفته می‏شود کتابی که در آن علوم اولین و آخرین آمده و در اختیار ائمه معصومین(ع)بوده و بدون شک منظور از آن قرآن نیست.19

4-ذکر

این نام نیز در قرآن به قرآن اطلاق شده است.با ملاحظه بعضی از آیاتی‏ که در آنها ذکر به معنای قرآن آمده چنین استنباط می‏شود که ذکر به معنی رابطه‏ پیامبر با خداست و منظور ثبت شدن حقایق غیبی در خاطره و ذهن پیامبر است‏ حقایقی که از طریق وحی الهی دریافت می‏کند همانگونه وجود لفظی این‏ حقایق کلام و وجود کتبی آنها کتاب است،وجود ذهنی و عقلی آنها هم ذکر است‏ با این تفاوت که کلام و کتاب هر دو کار خداست و لذا کلام الله و کتاب الله‏ گفته می‏شود ولی ذکر کار پیامبر است و بهمین جهت به قرآن ذکر الله گفته‏ نمی‏شود. البته این برداشتی که ما از ذکر کردیم منافات و مغایرتی با این ندارد که‏ بگوئیم ذکر بودن قرآن به معنای یادآوری تذکر احکام و معارف الهی به مردم‏ است و یا بگوییم قرآن از آنجهت ذکر است که علو و شرف دارد.همچنانکه در لغت به این معانی آمده است.20 از جمله مواردی که از قرآن به عنوان ذکر یاد شده است آیات زیر می‏باشد:

انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون

(سوره الحجر آیه 9)ما ذکر(قرآن) را نازل کردیم و ما نیز نگهبان آن هستیم.

و هذا ذکر مبارک انزلناه

(سوره الانبیاء آیه 50)و این ذکر مبارکی است که‏ نازل کردیم.در قرآن کریم حدود بیست بار واژه ذکر به معنی قرآن آمده است.

5-کتاب

شاید بتوان گفت در قرآن کریم پس از واژه‏"قرآن‏"بیشتر از هر واژه‏ای‏ کلمه‏"کتاب‏"در مورد قرآن به کار رفته است.این کلمه گاهی به صورت مفرد و گاهی با اضافه و به صورت کتاب الله و گاهی همراه با صفاتی مانند مبین و حکیم و منیر و مسطور و متشابه و غیر اینها ذکر شده است.

دانشمندان علم لغت واژه کتاب را به معنای جمع کردن بر چیزی‏ دانسته‏اند21و علت اینکه به نوشتار کتاب گفته می‏شود این است که حروف و کلمات‏ با یکدیگر ضمیمه می‏شوند.و البته می‏دانیم که کتاب به معنای مکتوب است.اطلاق‏ کتاب بر قرآن نیز از آن نظر است که قرآن کلمات و حروف را در سطرها جمع‏ کرده و یا سوره‏ها و آیه‏ها را جمع کرده است.

در قرآن کریم به همه کتاب‏های آسمانی که بر پیامبران نازل شده کلمهء کتاب اطلاق گردیده است ولی بیشتر در مورد قرآن به کار رفته که از برای نمونه‏ به دو آیه اشاره می‏کنیم:

الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتاب و لم یجعل له عوجا

(سوره کهف آیه‏ 1)سپاس خداوندی را که بر بنده خود کتاب را نازل کرد و در آن کجی قرار نداد.

و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی و هدی و رحمه

(سوره نحل آیه 64) و بر تو نازل کردیم کتاب را که بیان‏کننده همه چیز و مایه هدایت و رحمت است‏ در عرف دانشمندان اسلامی و فقهاء و اصولیین و متکلمین منظور از کتاب‏ همان قرآن است و اصطلاح کتاب و سنت ناظر به همین است.و گاهی هم کتاب‏ الله گفته می‏شود همانطور که این تعبیر در حدیث معروف ثقلین آمده است.

آیا کتاب خدا با کلام خدا تفاوت دارد؟مرحوم صدر المتالهین می‏گوید: فرق میان کلام خدا و کتاب خدا مانند فرق میان بسیط و مرکب است و گفته‏ شده است که کلام از عالم امر و کتاب از عالم خلق است و کلام وقتی تشخص‏ یافت کتاب می‏شود22

طبق این نظر کلام اصل و ریشه کتاب است و طبعا از حیث رتبه مقدم بر آن‏ می‏شود اما ما تصور می‏کنیم که عکس این مطلب درست است.

و ریشه و اساس و مادر کلام خدا کتاب خداست زیرا که این کتابی که بر جان و دل پیامبر نازل شده و هم اکنون در اختیار ماست صورتی است از حقیقت‏ والائی که نزد خداست و از آن حقیقت به لوح محفوظ و کتاب مکنون و کتاب مبین‏ ورقّ منشور و ام الکتاب تعبیر می‏شود.جایگاه علوم و دفتر علم ازلی خداوند.رمز اصلی و کلید فهم اینکه چگونه قرآن بیان‏کنندهء همه چیز(تبیان کل شی)است‏ نیز در همین است این مطلب را بطور مشروح در آینده بحث خواهیم کرد.

حال می‏گوئیم وقتی کتاب تشخص پیدا می‏کند و تنزل می‏یابد،به صورت‏ کلام به گوش رسول می‏رسد و کتاب خدا کلام خدا می‏شود مگر اینکه کتاب را به‏ معنای کاغذ و مرکبی بگیریم که کلمات خدا در آن و با آن نوشته شده است.

‍پی نوشت ها:

(13)اصول کافی ج 2 ص 630

(14)صبحی صالح مباحث فی علوم القرآن ص 20

(15)رجوع کنید به زمخشری اساس البلاغه ص 472 و اگر اشتقاق اکبر ابن درید را بپذیریم و"فلق‏"را هم از ریشه‏"فرق‏"بدانیم اشتقاقات بیشتری خواهیم داشت.

(16)ملا صدرا اسرار الایات ص 13

(17)فیومی المصباح المنیر ص 403-زمخشری اساس البلاغه ص 349

(18)اصول کافی ج 2 ص 613

(19)رجوع شود به علامه مجلسی مراة العقول ج 3 ص 55 شرح روایات مربوط به‏ مصحف فاطمه

(20)فیومی.المصباح المنیر ص 253

(21)ابن فارس مقائیس اللغه ج 5 ص 158

(22)ملا صدرا اسرار الایات ص 16

/ 1