بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
تجلی قرآن و حدیث در اشعار مهدی اخوان ثالثسید کاظم موسوی مهدی اخوان ثالث از شاعران دارای سبک معاصر است. ویژگیهای سبکی و سبک گذشتگان و نیز موضوعات گذشته و حال در شعر او نمودی خاص دارد.با توجه به تنوع و تشتت فراوان موضوع در شعر اخوان، بهتر مینماید که او را شاعری مطلع بدانیم تا متفکر.او را مطلع میدانیم زیرا پشتوانه عظیم شعرش هزار سال شعر فارسی است.همه موضوعات و قالبهای شعری گذشتگان را خوانده و میداند.در نتیجه همین دانش است که موضوعاتی چون:طبیعت، عشق، زندگی، عرفان، حماسه، مرثیه، طنز و...در شعر او وجود دارد.به موازات موضوعاتی که در شعر قدما وجود داشته، موضوعات جدید را نیز وارد شعر کرده است.در کنار چیستان، کیستان را و در کنار خراسانیات، خوزیات را آورده است.علاوه بر آن موضوعات جدید متناسب با زمان چون:مسائل سیاسی، اجتماعی، کارگری، مسائل مربوط به جنگ تحمیلی و...در شعر او وجود دارد.او را اندیشمند و متفکر نمیبینیم، چون از یک تبیین فکری خاصی برخوردار نیست. زمان، مکان و اشخاص در شعر او دخالت مستقیم دارند.دوران جوانی را در عشق و طبیعت میگذراند.هنگامی که کشورش درگیر بحرانهای سیاسی است، به زبان سیاست و مبارزه سخن میگوید.آنگاه که ایران اسلامی به دفاع از کیان فرهنگی، دینی و بومی خود برمیخیزد، به جنگ و شهیدان میپردازد.وقتی که ذهن او درگیر مسائل سطحی مذهبی است، مذهب ستیز میشود و زمانی که تسلط دین اجتماعی بر ذهن اوست، دینگرایی و استناد به آیات و احادیث را موضوع شعر خویش قرار میدهد.اما آنچه که در رابطه با مذهب درباره اخوان مطرح است اینکه، مذهب در دورههای متفاوت در ذهن اخوان حضوری مستمر داشته است.مذهب و دانستنیهای قرآنی که به صورت اشاره، اقتباس، ترجمه و تلمیح در ذهن شاعر وارد شده، در هر دوره زندگی شاعری او وجود داشته است.این حضور چه به صورت مقابله و چه به صورت پذیرش، چندان عمیق نبوده است.اما حجم زیاد این تأثیر، بیانگر یک نکته است و آن توجه ذهنی، روانی اخوان به قرآن، احادیث و مذهب است.در این مقاله به نمونههایی از تجلی قرآن و حدیث به شعر اخوان به صورت اقتباس، تلمیح و ترجمه اشاره شده است.ذکر این نکته لازم است که بسامد بالای این تأثیر میتواند رسالهای جداگانه را در بر گیرد.الف.اقتباس از آیات و احادیثتابنده باد مشعل می، کاندرین ظلامموسی بشد، به وادی ایمن قبس نماند(ارغنون، چاره، ص:33)«و هل اتیک حدیث موسی اذ رءا نارا فقال لاهله امکثوا انی آنست نار العلی اتیکم منها بقبس او اجد علی النار هدی»(سوره:طه، آیه:10 و 9)ناگهان دیدم که گویی در جوابش از بهشتنهری از نور است جاری، به ز فبض سلسبیل(ارغنون، دریا و غدیر، ص:187)«عینا فیها تسمی سلسبیلا»(سوره:الانسان، آیه:18)بلرزاند هول قیامت دلشو زلزلت الارض زلزال او(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، با سوزنی سمرقندی، ص:70)«اذا زلزلت الارض زلزالها»(سوره:الزلزله، آیه:1)بسی دیدم«ظلمنا»خوی مسکین«ربنا»گویانمن اما با اهورایم، دعای دیگری دارم(در حیاط کوچک پاییز در زندان، من این پاییز در زندان، ص 15)«قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین»(سوره:اعراف، آیه:23)اگر راست باشد حساب و کتابهم آن شهره میزان فعال اوکه از خیر و از شر بسنجد درستو گر هست یک ذره مثقال او(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، با سوزنی سمرقندی، ص:72)«فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره»(سوره:الزلزله، آیه:8 و 7)سلام میکند ناصر، که بیند در سخن امروزحنین«نصر من اللهی»لوای دیگری دارم(در حیاط کوچک پاییز در زندان، من این پاییز در زندان، ص:17)«اذا جاء نصر الله و الفتح»(سوره:نصر، آیه:1)سنایی در جنان نوشد، بیادم ز آن طهوری میکه بیند مستم و در جان سنای دیگری دارم(در حیاط کوچک پاییز در زندان، من این پاییز در زندان، ص:16)«سقیهم ربهم شرابا طهورا»(سوره:الانسان، آیه:21)ظلام«ظلمنا»به باران نوربشوید ز طومار اعمال ماوگر نه فیاویل!پس وای وای!بدا و بدا و بدا حال او!(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، با سوزنی سمرقندی، ص:73)«قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین»(سوره:اعراف، آیه:23)کرم مرتضی علی کرمادست گیرد ترا به یوم تناد(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، شاه شاهان تو، ص:76)«و یا قوم انی اخاف علیکم یوم التّناد»(سوره:المؤمن، آیه:32)چو کلیمی به کلامی زدهام داد تمامیبا همین بخت قماری که ندادی تو خدایا(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، تو خدایا، ص:94)«و کلم الله موسی تکلیما»(سوره:نساء، آیه:164)تو ای آزاده ایرانی، شرفمند از نبی الاحراربه راه«لا تزر»رو با زن و با اهل و فرزندش(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، کنون بنگر به خوزستان، ص:150)«و لا تزر وازرة وزر اخری و ان تدع مثقلة الی حملها لا یحمل منه شیء و لو کان ذا قربی انما تنذر الذین یخشون ربهم بالغیب و اقاموا الصلوة و من تزکی فانّما یتزکی لنفسه و الی الله المصیر»(سوره:فاطر، آیه:18)دل من لوح محفوظ است و مکتوبدر او سر ازلها و ابدها(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، دل من، ص:154)«بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ» (سوره:البروج، آیه:22 و 21)عربها بر عجمها فرقشان چیستبه جز«فی جیدهم حبل المسدها»(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، دل من، ص:155)«فی جیدها حبل من مسد»(سوره:مسد، آیه:5)همانا زند کافران را مثلاولئک انعام، بلهم اضلّبه قرآن زنی منکران را مثلنه چون چارپایند، بلهم اضلّ(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:208)«اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون»(سوره:اعراف، آیه:179)روراست باش با خلق زردشت اگر نخواندیگفت«النجاة فی الصدق»آن خصلتش حمیده(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، دفتر به شرط چاقو، ص:245)«اعلم ان عاقبة الصدق النجاة»آنکه در روز ازل گفت جهان را شوشدو آنکه زینگونه بفرماید و فرمود توییآمر«کن فیکون»هستی و خواهی بودنآفریننده هر«باشد»و هر«بود»تویی(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ای خدا خوانده خودآ، ص:295)«و اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون»(سوره:البقره، آیه:117)شنیدی که خداوند قدیموعده فرمود به قرآن کریممیوه و نان و شراب و نس خوبکل ما تشتهی الانفس خوب(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:232)«نحن اولیاءکم فی الحیاة الدنیا و فی الاخرة و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدعون»(سوره:فصلت، آیه:30)هر دو کون از تو و با«لم یلد»و«لم یولد»گفت قرآن که نه والد تو، نه مولود تویی(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ای خدا خوانده خودآ، ص:295)«قل هو الله احد-الله الصمد-لم یلد و لم یولد»(سوره:الاخلاص، آیه:3 و 2 و 1)لا یستحیی خدا از آن گفتکه ضرب مثل حیا ندارد(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:329)«ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا»(سوره:البقره، آیه:26)از لا اله گفتن و الاّ اللهشیطان گرفت گوش معادا را(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:340)«و الهکم اله واحد لا اله الا هو الرحمن الرحیم»(سوره:البقره، آیه:163)نستعین کنعبد من برجاستهم پای شناسم و هم جا را(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:343)«ایاک نعبد و ایاک نستعین»(سوره:الفاتحه، آیه:5)آدم چکار کرد که لایق گشتتشریف خاص علّم الاسماء را(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:353)«و علّم آدم الاسماء کلها»(سوره:البقره، آیه:31)ای دستگیر من مست زلف توام بر سر دستبا شب مرا الفتی هست، از خیل«و اللیل»گویم(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:451)«و اللیل اذا یغشی»(سوره:اللیل، آیه:1)چگونه عقل کل را خشم گیردتعالی شأنه عمّا یقولون(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:441)«سبحانه و تعالی عمّا یقولون علوا کبیرا»(سوره:بنی اسرائیل، آیه:43)گنه ار به غایت رسید مشو از خدا ناامیددهدت به قرآن نوید، هو الرحیم الغفور(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:474)«لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر کل الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم»(سوره:الزمر، آیه:53)چنین گفت پروردگار قدیرو انی بما تعملون بصیر(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:474)«ان اعمل سابغات و قدّر فی السرد و اعملوا صالحا انی بما تعملون بصیر»(سوره:سبا، آیه:11)ای رزق خوران ز خود بپرسید این رامن یرزقکم من السماوات و ارض؟(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:475)«قل من یرزقکم من السماوات و الارض قل الله و انّا او ایّاکم لعلی هدی او فی ضلال مبین»(سوره:سبا، آیه:24)رسد«ساعه»به وقت و ساعتی نیستدر آن یستقدمون، یستأخرونا(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:475)«قل لکم میعاد یوم لا تستأخرون عنه ساعة و لا تستقدمون»(سوره:سبا، آیه:30)نه کس از جرم ما پرسد شما راو لا تسئل عمّا تعملونا(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:475)«قل لا تسئلون عمّا اجرمنا و لا تسئل عما تعملون»(سوره:سبا، آیه:25)آنکه پند و حکم گونهگون گفتاکثر الناس لا یعلمون گفت(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:475)«و ما ارسلناک الا کافة للناس بشیرا و نذیرا و لکن اکثر الناس لا یعلمون»(سوره:سبا، آیه:28)عذاب سخت دوزخ وعده دادندتبهکاران و کفّار حرونابه قرآن این چنین فرمود و حق استاولئک فی العذاب محضرونا(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:475)«و الذین یسعون فی آیاتنا معاجزین اولئک فی العذاب محضرون»(سوره:سبا، آیه:38)گفتا پیمبر با وفاق، ای قوم دور از اتفاقدر کفر اشد و در نفاق، ای را به جای آرید خوب(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:476)«الاعراب اشد کفرا و نفاقا»(سوره:التوبه، آیه:97)نه شعر و نه سحر است این، فرمود رب العالمینقل ان ربی یقذف بالحق علام الغیوب(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:476)«قل ان ربی یقذف بالحق علام الغیوب»(سوره:سبا، آیه:48)یقین تصریح قرآن مبین استسکینه فی قلوب المؤمنین است(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:478)«هو الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین»(سوره:الفتح، آیه:4)ز دشمن چه باک است«جند اللهی»راجنود السموات و الارض للّه(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:478)«و للّه جنود السماوات و الارض و کان الله عزیزا حکیما»(سوره:الفتح، آیه:7)الذین یرثون الفردوساینچنین نیز کندشان توصیف(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:478)«الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون»(سوره:المؤمنون، آیه:11)گفت یزدان شنو ز الرحمانای زن ای مرد، پیر یا که جواندل به دنیای دون منه هرگزبشنو:کل من علیها فان(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:479)«کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام»(سوره:الرحمن، آیه:27 و 26)جمله تکبیر گویان سرودندربنا الله، ثم استقاموا(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:480)«ان الذین قالوا:ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون»(سوره:الاحقاف، آیه:13)ب:تلمیح به آیات و احادیثگاهگه بیدار میخواهیم شد زین خواب جادوییهمچو خواب همگنان غار...(آخر شاهنامه، آخر شاهنامه، ص:86)«ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرّقیم کانوا من ایاتنا عجبا اذ اوی الفتیة الی الکهف فقالوا ربّنا اتنا من لدّنک رحمة و هییّء لنا امرنا رشدا»(سوره:الکهف، آیه:10 و 9)ای ندانم چون و چند!ای درر!تو بسا کاراسته باشی به آیینی که دلخواهستدانم این که بایدم سوی تو آمد، لیککاش این را نیز میدانستم، ای نشناخته منزل!(از این اوستا، منزلی در دوردست، ص:7)«انا لله و انا الیه راجعون»(سوره:البقره، آیه:156)و بسیاری دلیرانه سخنها گفت، اما پاسخی نشنفتاگر تقدیر نفرین کرد یا شیطان فسون، هر دست یا دستان...(از این اوستا، قصه شهر سنگستان، ص:20)«الذی یوسوس فی صدور الناس»(سوره:الناس، آیه:5)خاموش و غمگین کوچ میکردندافتان و خیزان، بیشتر با پشتهای خمفرسوده زیر پشتواره سرنوشتی شوم و بیحاصلچون قوم مبعوثی برای رنج و تبعید و اسارت، اینودیعههای خلقت راهمراه میبردند.(از این اوستا، آواز چگور، ص:55)«لقد خلقنا الانسان فی کبد»(سوره:البلد، آیه:4)گزارشگران تو گویا دگرزبانشان فسردهست، یا روز و شبدروغ و دروغ آوردندت خبر(برگزیده شعرهای اخوان ثالث، گزارش، ص:71)«و ان علیکم لحافظین کراما کاتبین»(سوره:الانفطار، آیه 11 و 10)قدّوس دوس هل للّه لو، گویاتنها خدا، خداست که میماند؟!(در حیاط کوچک پاییز در زندان، صدا؟یا خدا؟ص:113)«و لا تدع مع الله الها اخر لا اله الا هو کل شیء هالک الا وجهه له الحکم و الیه ترجعون»(سوره:القصص، آیه:88)چون که میبستند صفهای جماعت در نماز خودکوه را میکند از جا صیحه«اللّه اکبر»شانکاش یک ره میشنید، آن هلهله پر شورحضرت دادار داورشان!حیف اما-شاتقی هم گفت با من، میر فخرا نیز-گله معصوم ایشان را بزی دیدمخوش علف، پر خوار، پرواریکافرم گر این مسلمان را پسندیدم!(زندگی میگوید...، پیش از اینجا نیز دیده بودم من به زندانهای دیگر هم، ص:90 و 89)«فویل للمصلین»(سوره:الماعون، آیه:4)«یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند اللّه ان تقولوا ما لا تفعلون»(سوره:الصف، آیه:3 و 2)حکیمی که ت هزاران پند فرمودخری، بارش کتابی چند فرمودنگر، تا خر بدین غایت نباشی!هلا!مصداق این آیت نباشی!(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، هلا!مصداق این آیت نباشی...، ص:108)«مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا»(سوره:الجمعه، آیه:5)ای بیپدر مادر خدا، هم در منی و هم جداکاری مکن تا باورم گردد که هستی، یا نهای(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ای لم یلد یولد خدا، ص:316)«لم یلد و لم یولد»(سوره:اخلاص، آیه:3)گویا فرشته راست گفت، از آدم و حوا زمینپر ظلم و جور و فتنه شد، چون جنگلی، لانهای(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ای لم یلد یولد خدا، ص:316)«و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبّح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون»(سوره:البقره، آیه:30)چون ثمود و عاد، با جرم سدومیمان مکشور کشی، گو رحم دستی بر سر قانون کشد(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، جذبهای...، ص:318)«الم یأتهم نبأ الذین من قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و المؤتفکات اتتهم رسلهم بالبینات فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون»(سوره:التوبه، آیه:70)موسی چگونه بود که بر فرعونچون گور کرد عرصه هیجا رااز بهر قبطیان ز چه رو خون کردنیل جلیل، سفلی و علیا را(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، جواب اخوانیه صدیق (صدیق میگوید)، ص:353)«فانتقما منهم فاغرقناهم فی الیم بانهم کذبوا بایاتنا و کانوا عنها غافلین»(سوره:الاعراف، آیه:136)ج:ترجمهببین گفتهاش چیست، گوینده هر کیستکه گوید رها کن، تو بنگر چه گوید(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، رها کن که گوید، تو بنگر چه گوید، ص:114)«انظروا الی ما قال و لا تنظروا الی من قال»(حضرت علی(ع))آنانکه در طریق خدا کشته میشوندهرگز گمان مدار، که نابود و مردهاندبل زندهاند، زنده جاوید و جملگیگوی شرف ز عرصه آفاق بردهاند(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:207)«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل اللّه امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»(سوره:آل عمران، آیه:169)هم بر زبر چرخ برین باید رفتهم در دل تاریک زمین باید رفتدر جستجوی علم شریق بشریفرمود نبی که تا به چین باید رفت(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:211)«اطلبوا العلم و لو بالصین»(حدیث:بحار الانوار، جلد 24، ص:373)خداوندا، ترا هر چند بیشکچو توفیقت کند یاری پر ستمولی نز شوق جنت، بیم دوزخکه دانم هر دو را داری پر ستمترا از بهر آن کاندر دو عالمپرستش را سزاواری پر ستم(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، خداوندا، ص:218)«الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک، بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک»(غرر الحکم و درر الکلم، جلد دوم، ص:980)آنرا که منم چون شما بشر گفتسنجیدی و گفتی که هست یا نیست؟(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، حق و ماسوی، ص:412)«انا بشر مثلکم»(سوره:الکهف، آیه:110)گفتند کفار لعین، قرآن بود سحر مبینیا شعر و ما را هست ازین، هم در طرب هم در حروب(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، ص:476)«فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین»(سوره:المائده، آیه:110)تو اگر زنی یا که مرد، به بد از نکو، جفت و فردبه سوی خدا بازگرد:و هو الرحیم الغفور(ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، بعضی از اوزان موزون افتاده، ص:474)«یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»(سوره:فجر، آیه:27 تا 30)منابع و مآخذ:1-قرآن کریم.2-نهجالبلاغه.3-اخوان ثالث، مهدی(1375)، ارغنون، تهران:انتشارات مروارید، چاپ دهم.4-اخوان ثالث، مهدی(1369)، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم.تهران:انتشارات مروارید، چاپ دوم.5-اخوان ثالث، مهدی(1379)، در حیاط کوچک پاییز در زندان، تهران:انتشارات زمستان، چاپ یازدهم.6-اخوان ثالث، مهدی(1369)، آخر شاهنامه، تهران:انتشارات مروارید، چاپ نهم.7-اخوان ثالث، مهدی(1369)، از این اوستا، تهران:انتشارات مروارید، چاپ هشتم.8-اخوان ثالث، مهدی(1349)، برگزیده شعرهای اخوان ثالث، تهران:سازمان نشر کتاب.9-اخوان ثالث، مهدی(1379)، زندگی میگوید:اما باز باید زیست، تهران:انتشارات زمستان، چاپ نهم.10-مجلسی، محمد(1394 ه.ق)، بحار الانوار، مکتبه الاسلامیه، چاپ دوم.