آشنایی با اصطلاحات قرآنی ''اُجل'' و ''مداوله'' نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با اصطلاحات قرآنی ''اُجل'' و ''مداوله'' - نسخه متنی

یعقوب جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آشنایی با اصطلاحات قرآنی ''اُجل'' و ''مداوله''

یعقوب جعفری

بحث درباره‏"أجل‏"یک بحث کلامی است و متکلمین درباره آجال بحثهای متعددی را عنوان کرده‏اند که وارد آنها نمی‏شویم و تنها این اصطلاح را از دید آیات قرآنی بررسی می‏کنیم. أجل در لغت به معنای وقت و مدت است اینکه به مرگ،اجل گفته می‏شود،از این نظر است‏ که مدت عمر شخص به پایان می‏رسد. این واژه در قرآن به‏طور مکرر استعمال شده و در مواردی به معنای لغوی آن‏که همان مدت‏ است آمده‏1.ولی در موارد بیشتری أجل به معنای پایان حیات و سرانجام زندگی یک فرد یا جامعه استعمال شده و از آن به‏"أجل مسمّی‏"تعبیر آورده شده است. از نظر قرآن همانگونه که یک فرد،عمر معین و مشخصی دارد و چون مدت تعیین شده‏"أجل‏ مسمّی‏"به سر رسید به ناچار حیات و زندگی آن شخص خاتمه خواهد یافت،یک جامعه نیز همان سرنوشت را دارد،(آیات مربوطه را به زودی خواهیم خواند). تشبیه جامعه به فرد در کلام بسیاری از جامعه‏شناسان و دانشمندان فلسفه تاریخ به خصوص‏ کسانی که به حرکت دوره‏ای تاریخ معتقدند مانند"توسیدید"،"ابن خلدون‏"،"هگل‏"،تاین بی‏" و دیگران آمده است آنها می‏گویند همانگونه که یک فرد دوران کودکی و جوانی و پیری دارد و بالاخره می‏میرد،یک جامعه نیز همین حالت را دارد. قرآن‏کریم ضمن بیان مراحل زندگی یک فرد،این حقیقت را خاطر نشان می‏سازد که هر انسانی‏ أجل تعیین شده‏ای دارد و از آن به‏"اجل مسمی‏"تعبیر می‏آورد:

"هو الّذی خلقکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثّم یخرجکم طفلا ثمّ لتبلغوا اشدّکم ثّم‏ لتکونوا شیوخا و منکم من یتوفّی من قبل و لتبلغوا اجلا مسمّی و لعلّکم تعقلون‏"1

(اوست خدائی که شما را از خاک آفرید،سپس از نطفه سپس از خون بسته شده،سپس شما را به صورت طفلی درآورد تا اینکه به رشد و قوت خود برسید و سپس پیر شوید،البته بعضی از شما جلوتر،از دنیا می‏رود و تا به أجل معین خود برسید و تا اندیشه کنید).

"هو الّذی خلقکم من طین ثمّ قضی أجلا و أجل مسمّی عنده ثمّ انتم تمترون‏"

2 (اوست خدائی که شما را از گل آفرید،سپس مدتی را تعیین نمود و مدت تعیین شده‏ نزد اوست سپس شما شک می‏کنید).

در این آیات،سخن از اجل معین افراد است که پس از طی مراحل گوناگون زندگی،در وقت‏ معین به زندگی آنها پایان داده خواهد شد.

آیات دیگری در قرآن‏مجید آمده که در آنها صحبت از أجل معین امت‏ها و جامعه‏هاست و از نظر قرآن،هر جامعه‏ای مانند یک شخص عمر معینی دارد و پس از فرارسیدن مدت تعیین شده به‏ ناچار نابود خواهد شد و جای خود را به جامعه‏ها و تمدن‏های دیگری خواهد داد.

و از این حقیقت به عنوان‏"مداوله‏"نام می‏برد که به زودی بحث خواهیم کرد اکنون به آیاتی که‏ برای جامعه‏ها و امتها اجل مشخصی تعیین می‏کند،توجه فرمائید:

"و لکلّ امّة اجل فاذا جاء اجلهم لا یستاخروون ساعة و لا یستقدمون‏"3

(هر امتی را اجل معینی است که چون فرا رسد لحظه‏ای پس‏وپیش نمی‏شود).

"ثمّ انشأنا من بعدهم قرونا آخرین ما تسبق من امّة اجلها و ما یستأخرون‏"4

(سپس بعد از آنها اقوام دیگری پدید آوردیم اجل هیچ امتی پس‏وپیش نخواهد شد به‏گونه‏ای که ملاحظه می‏فرمائید قرآن‏کریم برای جامعه شخصیت مستقلی مانند فرد قائل‏ است و معتقد است که جامعه نیز زندگی می‏کند و می‏میرد و مرگ و نابودی سرنوشت محتوم‏ هر جامعه است بحث بعدی که درباره‏"مداوله‏"است،این بحث را تکمیل خواهد کرد. مداوله: شکست و پیروزی و پیدایش و زوال جوامع بشری همواره از یک سلسله قوانین و مقرراتی‏ پیروی می‏کنند که آن را"سنتهای خدا در تاریخ‏"می‏نامیم یکی از این سنتها حقیقتی است که‏ قرآن از آن به‏"مداوله‏"تعبیر می‏کند که به معنای انتقال و جابه‏جا شدن است و منظور از آن این‏ است که:شکست و پیروزی در میان اقوام و ملل گوناگون دست‏به‏دست می‏گردد و هرگاهی نوبت‏ به گروهی می‏رسد. قران‏کریم با طرح مسأله‏"مداوله‏"فوائد و نتائجی را بر آن مترتب می‏کند که بسیار آموزنده‏ است اکنون آیاتی را که در این زمینه آمده،نقل و سپس قدری درباره آن گفتگو می‏کنیم:

"و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین ان یمسکم قرح فقد مسّ القوم قرح‏ مثله و تلک الایّام نداولها بین النّاس و لیعلم اللّه الّذین آمنوا و یتّخذ منکم شهداء و اللّه لا یحبّ الظّالمین و لیمحّص اللّه الّذین آمنوا و یمحق الکافرین‏" 1

(سست نشوید و غمگین نباشید که شما برترید اگر ایمان داشته باشید اگر شما را جراحتی‏ رسید به آن جمعیت نیز جراحتی مانند آن رسیده است ما این روزها را در میان مردم می‏گردانیم‏ و تا خداوند افراد باایمان را مشخص کند و از میان شما گواهانی برگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‏دارد و تا خداوند افراد باایمان را خالص گرداند و کافران را به تدریج نابود سازد.

برای توضیح آیات شریفه به مطالب زیر توجه فرمائید:

1-به گفته مفسران این آیه پس از جریان جنگ احد نازل شد و در حقیقت یک نوع تحلیل‏ آموزنده‏ای است از نتائجی که از جنگ احد به دست آمد.

در این جنگ چنانکه می‏دانیم پیروزی اولیه نصیب مسلمانان گشت ولی در اثر عدم اطاعت‏ جمعی از مسلمانان از دستور مقام فرماندهی سرنوشت جنگ عوض شد و مسلمانان شکست‏ خوردند و جمعی از شخصیتهای برجسته مسلمانان از جمله‏"حمزه‏"عموی پیامبر شهید شدند. در این آیه ضمن دلداری و تسلاّی‏خاطر نسبت به مسلمانان که مبادا روحیه خود را از دست‏ بدهند،به یکی از سنتهای الهی در کل تاریخ اشاره شده،تا مسلمانان به خود مغرور نباشند و خود را تافته جدا بافته از دیگران ندانند و بدانند که برای رسیدن به پیروزی و ایجاد جامعه‏ای برتر باید تلاش کنند و ایمان داشته باشند. 2-در این آیه مسأله‏ای تحت عنوان‏"مداوله‏"مطرح شده که یکی از سنتهای الهی حاکم‏ بر تاریخ است و منظور از آن این است که شکست و پیروزی دست‏به‏دست می‏گردد و هر جمعی‏ طعم تلخ شکست را می‏چشد،منتها بعضی از جوامع در مقابل شکست،خود را می‏بازند و از بین‏ می‏روند و بعضی دیگر بر مقاومت خود می‏افزایند و نه تنها از بین نمی‏روند،بلکه آن شکست را سکوی پرش خود قرار می‏دهند و با تجربه جدیدی وارد میدان می‏شوند. در آیه شریفه از این موضوع به صورت‏"ایام‏"نام برده شده است‏"یوم‏"علاوه بر معنای‏ متعارف خود به مقدار زمانی گفته می‏شود که حادثه‏ای مهم در آن اتفاق افتاده‏ باشد(عربها هر حادثه مهمی را که اتفاق افتاده است،یک‏"یوم‏"می‏نامند مانند یوم فجار،یوم ذی‏ قار،یوم احد و...که مجموعا به‏"ایام العرب‏"شهرت یافته است)در این آیه متذکر می‏شود که‏ این‏"یوم‏"ها که با شکستها و پیروزیها همراه می‏باشد،همواره میان اقوام و ملل در حال گردش‏ است و این،خود یکی از سنتهای خدا در تاریخ است. قرآن کریم با یادآوری این مطلب به جامعه‏ها امید و حرکت می‏بخشد و مقرر می‏دارد که: پیروزی در ملک هیچ‏کس نیست بنابراین دلیلی بر یأس وجود ندارد آنان که اکنون در اوج‏ پیروزی هستند،به زودی حرکت ایام آنها را به پائین می‏کشاند،و آنها که اکنون ضعیف و ناتوان‏ هستند،روزی به پیروزی می‏رسند،و با این تذکر به آنها که شهد پیروزی را در آغوش کشیده‏اند هشدار می‏دهد که به خود مغرور نباشند و در مقابل به آنها شکست خورده‏اند نوید می‏دهد که‏ دچار یأس و نومیدی نشوند. بنابراین طرح مسأله مداوله،حرکت‏آفرین و امیدساز و در عین حال هشداری به قدرتمندان است. 3-در دنباله آیه شریفه منافع و آثار"مداوله‏"بیان می‏شود و این مطلب مورد بحث قرار می‏گیرد که هدف از این کار چیست؟و چرا هر قومی باید روزی طعم تلخ شکست را بچشد؟برای‏ این موضوع چهار هدف را ذکر می‏کند،ولی منحصر در آن نمی‏داند زیرا در بیان این هدفها مطلب‏ با حرف‏"واو"شروع می‏شود(ولیعلم)و این امر را می‏رساند که مسأله مداوله آثار و نتائج‏ بسیاری دارد که فهم مردم نمی‏تواند همه آنها را درک کند و از میان آنها فقط چهار نتیجه بیان‏ می‏شود: الف-آشکارشدن ایمان مؤمنان.این شکست باعث می‏شود که افراد باایمان شناخته‏ شوند و از آنها که ایمان ندارند متمایز گردند،در اینجا تعبیر قرآن این است که تا خدا بداند که‏ مؤمنان چه کسانی هستند،ولی باید توجه داشت که علم خداوند مانند علم ما نیست بلکه تعلق‏ گرفتن علم او به یک چیزی،عین وقوع آن چیز است یعنی وقتی علم خداوند به چیزی تعلق‏ گرفت آن چیز بیدرنگ وجود پیدا می‏کند بنابراین منظور این نیست که خداوند قبلا نمی‏دانست‏ و پس از این جریان علم پیدا کرد بلکه منظور این است که ایمان مؤمنان قبلا ناشناخته بود و اکنون‏ مورد تعلق علم خدا قرار گرفت و ظهور پیدا کرد و برای همه روشن گردید که مؤمن کیست. ب-گرفتن گواهان.یکی دیگر از هدفهای موردنظر تربیت افراد نخبه و نمونه است که‏ وجود آنها الگو برای دیگران باشد که چگونه در هنگام سختیها و شدائد تا سرحد جان مقاومت‏ نشان می‏دهند تا ارزشهائی را که به آن اعتقاد دارند،حفظ کنند چنین افرادی چه کشته شوند و چه‏ در حال حیات باشند،گواهان و حجتهائی برای سایر مردم هستند چنانکه در آیه دیگر می‏خوانیم:

"لکتونوا شهداء علی النّاس و یکون الرّسول علیکم شهیدا" 1

(تا شما گواهان بر مردم باشید و پیامبر نیز گواه شما باشد).

البته بعضی‏ها گفته‏اند که در آیه مورد بحث آنجا که می‏فرماید:

"و یتخذ منکم شهداء"

منظور همان کشته‏شدگان در راه خدا هستند و معنای آیه این است که خداوند می‏خواهد از شما قربانیانی بگیرد،اما چنین احتمالی بعید به نظر می‏رسد زیرا ظاهرا کلمه‏"شهید"در قرآن هیچ‏کجا به معنای مقتول در راه خدا استعمال نشده است(اگرچه در روایات و دعاها به این معنا استعمال‏ شده)و از این گذشته سیاق آیه و تعبیری که در آن آمده با این مطلب سازگار نیست زیرا تعبیر"اتخاذ شهید"تناسبی با این معنی ندارد،بلکه بیشتر با همان معنای شاهدگرفتن و نمونه ارائه‏ کردن مناسبت دارد.

ج-از بین بردن ناخالصی‏های مؤمنان.هدفت دیگری که قرآن برای‏"مداوله‏"مطرح‏ می‏کند ریختن ناخالصی‏ها است به این معنا که مؤمنان با این شکستها پخته‏تر و در کوره ناکامیها و تلخیها ذوب شوند و اعماق وجودشان از آلودگیها و شائبه‏ها جدا گردد و با بصیرتی جدید و تجربه‏ای جدید به میدان بیایند.

البته این امیر غیر از آشکارشدن ایمان مؤمنان و ظهور گروه باایمان است منظور این است که‏ همان مؤمنانی که ایمان آنها به مرحله ظهور رسید از نظر مراحل ایمان به جایگاه والائی برسند و آنچنان باشند که خدا می‏خواهد.

د-نابودی تدریجی کافران.یک دیگر از آثار و خواص‏"مداوله‏"این است که در اثر همین شکستها و پیروزیها و در طول حرکت مداوم تاریخ،به تدریج کافران از بین می‏روند و بساط کفر برچیده می‏شود و این نتیجه نهائی مداوله و شکستها و پیروزیهای متناوب است زیرا همانگونه که گفتیم،مداوله سبب قوی‏تر شدن جبهه ایمان و ریختن ناخالصی‏های مؤمنان‏ می‏شود و این مساوی است با ضعیف‏تر شدن جبهه کفر و از بین رفتن تدریجی آن.1

پی نوشت ها:

(1)-مانند سوره بقره،آیه 235و سوره حج،آیه 33 و سوره قصص،آیه 29.

). (1)-سوره مؤمن،آیه 67.

(2)-سوره انعام،2.

(3)-سوره اعراف،34.

(4)-سوره مؤمنون،آیات 42-43.

(1)-سوره آل عمران،آیات 139-141.

(1)-سوره بقره،143.

(1)-رجوع شود به بینش تاریخی قرآن،تألیف نگارنده.

/ 1