كتمان حق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

كتمان حق - نسخه متنی

محمد مؤذني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كتمان حق

محمد مؤذني

كلمات كليدي :

قرآن، كتمان، حق، تقيّه

"‏کتمان" در لغت مقابل آشکار کردن است که عبارتست از پنهان ساختن آنچه در باطن است[1] و مراد از "حقّ" عبارتست از معارف و أحكام إلهی و آنچه به آن مربوط مى‏شود. [2]

"کتمان حق" در اصطلاح عبارتست از پنهان ساختن معارف، احکام و آیات الهی، به این شکل که آيۀ نازله را طورى تأويل و يا دلالتش را طورى توجيه كنند كه آيه از آيه بودن بيفتد.[3]

کتمان حقایق درجایی که آشکار کردن حق ضرورت دارد قبیح و حرام است، ولی در چند مورد پسندیده میباشد:

1. جایی که کتمان مربوط به أسرار مردم است.

2. جایی که با آشکار شدن حق، شرّ به پا میشود.

3. جایی که مربوط به أسرار ایمانی باشد،[4] آنچنانکه خداوند متعال می فرماید:

«قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ »[5]

«مرد مؤمنى از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان مى‏داشت گفت...»

که از آن به تقیّه نیز یاد میکنند، چرا که تقیّه، کتمان حقّست در مقابل مخالفین، که صادقَین، جماعتی از شیعیان خود را به آن امر نمودهاند.[6] 

کتمان حق از منظر قرآن:

قرآن کریم در بیست مورد به این موضوع پرداخته، که خود نشانگر اهمیّت این مطلب میباشد که میتوان این موارد را در شش عنوان خلاصه نمود:

1- اهل کتاب و کتمان حقایق:

خداوند متذکر میشود که اهل کتاب به خوبی، حقایق‏ را میشناسند چون تمامى خصوصيات آن جناب را در كتب خود ديده‏اند، ولی به صورت کاملاً آگاهانه آنها را پنهان میکنند؛

«الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُون »[7]

2- منافقین و کتمان حقایق:

خداوند در قرآن به پنهان کاریهای منافقین اشاره نموده و پرده از چهرۀ آنان بر میدارد.

«وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ نافَقُوا وَ قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا... يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يَكْتُمُون‏»[8]

 3- جایگاه کتمان حقایق:

قرآن کریم به جایگاه پست کتمان پرداخته و به توبیخ و تقبیح کتمان کنندگان میپردازد، به عنوان مثال در آیۀ؛

« يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون ‏»[9]

اهل کتاب را به دلیل کتمان حقایق، توبیخ مینماید و اگر به مجازاتهایی که برای این افراد معبّن شده دقت کنیم، بیشتر به جایگاه کتمان در دین اسلام پیخواهیم برد.

4- عاقبت کتمان کنندگان حقایق:

قرآن کریم دراین باره به شش مورد اشاره میکند که عبارتند از:

الف: مسامحه در امور دینی؛

از آنجا که کتمان شهادت یکی از بارزترین مصادیق کتمان حق است

خداوند میفرماید:

«وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُه »[10]

"آثم" كسى است كه در مقام عمل و سلوك بسوى حقّ، مسامحه كند و لذا کسی که شهادتی را پنهان میکند، قلب او دچار مسامحه در امور دینی میگردد و نسبت دادن اين مسامحه به قلب، براى اين است كه كتمان شهادت یک عمل قلبی است و قلب آنرا در إحاطه خود نگهداشته و اجازه نمى‏دهد بوسيله زبان يا عضو ديگر ظاهر شود.[11]

ب: آتش خواری در قیامت:

دانشمندانِ اهل کتاب تا قبل از آمدن پيامبر اسلام، به مردم و عده‏ى آمدن آن حضرت را مى‏دادند و نشانه‏هايى را كه در تورات و انجيل آمده بود براى مردم مى‏گفتند، ولى همين كه پيامبر اسلام مبعوث شد و آنها اقرار به رسالت آن حضرت را مساوى با از دست دادن مقام و مال  خود ديدند، حقيقت را كتمان نمودند، تا چند روزى بيشتر در مسند خود بمانند، ولى اين بهاى اندكى بود كه در برابر گناه بزرگ خود بدست میآوردند و درآمد

آن نيز چيزى جز آتشی كه مى‏خورند،نیست. [12]وخداوند دربارۀآنهامیفرماید:

«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتاب و ِيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّار »[13]

ج: عدم تکلّم خداوند با آنها:

مجازات دیگری که برای کتمان کنندگان تعیین شده اینست که خداوند در روز رستاخیز با آنها سخن نمیگوید:

«وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَة»[14]

ازآنجا که سخن گفتن، ابزار ایجاد ارتباط میباشد، لذا عدم تکلّم به معنی نبود زمینۀ ارتباط است و انتخاب این مجازات به این علّت است که افرادي كه كتمان "ما أنزل اللّه" مى‏كنند، در حقيقت با اظهار مقاصد خداوند، مخالفت كرده، و از نشر آنها جلوگيرى مى‏كنند و لذا خداوند متعال از تكلّم با آنان خوددارى میفرمايد.[15]

د:ناپاکی:

انسانی که با بیان حق مخالفت کرده و مانع از إجراى حقّ شده قهراً زمينه‏اى در باطن او براى تمايل بحقّ نخواهد بود و در اينصورت تطهير او از صفات و عقائد باطل بيمورد بوده و لذا خداوند متعال عملى را كه زمينه‏اى براى آن موجود نباشد بجا نخواهد آورد و لذا به دلیل آلودگى باطن و قطع ارتباط با خداوند متعال و رحمت او و انحراف از صراط حق، گرفتار عذاب دردناک میشود[16] و لذا در مورد آنها میفرماید:

«ولا يُزَكِّيهِمْ و لَهُمْ عَذابٌ أَلِيم »[17]

ﻫ: ملعون شدن:

چون كتمان حقّ، بر خلاف هدف إلهى بوده و سبب انحراف بندگان خدا می شود و در حقيقت عناد با نظم جهان و تدبير پروردگار متعال مى‏باشد قهراً سزاى چنين شخصى دور شدن از رحمت إلهى میباشد و معناى

ملعون شدن همين است[18] و لذا درقرآن در این باره میفرماید:

«أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّه وُيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ »[19]

5- نهی از کتمان حقایق:

خداونداهل کتاب را از پنهان کردن حقایق الهی نهی میکند و میفرماید:

«وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون‏ »[20]

 6- آگاهی خداوند به آنچه که پنهان کردهاند:

یکی از مهمترین راههای درمان کتمان حقایق، آگاه و ناظر دانستن خداوند در همۀ امور است و انسان متوجّه، هميشه بايد خداوند حكيم را ناظر بر جزئيات أعمال و افكار خود ديده، و بداند كه آنچه از او سر مى‏زند، در كتاب الهى محفوظ خواهد بود[21] و لذا خداوند آنها را مورد خطاب قرار داده، میفرماید:

«وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما كانُوا يَكْتُمُون ‏»[22]

کتمان حق در کلام معصومین«ع»:

قال أَبو محمَّدٍ العسكرِي(ع):

«قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ مَنْ سُئِلَ عَنْ عِلْمٍ فَكَتَمَهُ حَيْثُ يَجِبُ إِظْهَارُهُ تَزُولُ عَنْهُ التَّقِيَّةُ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُلْجَماً بِلِجَامٍ مِنَ النَّارِ»[23]

«اگر از کسی دربارۀ علمی سؤال شود و او آن را مخفی کند در حالی که اظهار آن واجب است و او در حال تقیّه نیست در روز قیامت با افساری از آتش محشور میگردد.»[24]

اهمیّت اظهار حقایق:

از آنجا که تکامل یک جامعه در گرو دانایی افراد آن میباشد خداوند نیز از دانشمندان جامعه تعهّد گرفته است که حقایق را از مردم پوشیده ندارند.

«و إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَه‏ »[25]

توجه به ماده" تبيين" در آيه فوق، نشان مى‏دهد كه منظور تنها تلاوت و يا نشر كتب آسمانى نيست، بلكه منظور اين است که حقايق آنها را آشكار در اختيار مردم بگذارند تا به روشنى همۀ توده‏ها از آن آگاه گردند و آنها كه در تبيين آیات كوتاهى كنند، مشمول همان سرنوشتى هستند كه خداوند در اين آيه و مانند آن براى علماى يهود بيان كرده است،[26] این خود دلیل مهمّی برای اهمیت این مطلب میباشد.

آثار کتمان حق:

از آنجا که کتمان حقایق أثر منفی در برنامه دينى إلهى ايجاد كرده و موجب نقص و محو قسمتى از موادّ كتاب آسمانى مى‏شود، آنهم موادّيكه از اصول و پايه‏هاى دين و كتاب آسمانى محسوب میگردد، لذا اين أمر از كفر بالاتر و عميقتر و مؤثّرتر میباشد، زيرا كفر أثرى در متن برنامه إلهى وارد نکرده،[27] لذا آثار مخرّب زیادی دارد که میتوان گمراهی انسانها وجدایی ادیان الهی را از مهمترین آنها نام برد، زیرا انسانها فطرتاً حق جو هستند و اگر کسی حق را از آنها پنهان نکند به آسانی آن را مییابند، لذا کسانی كه حق را كتمان مى‏كنند در واقع جامعه انسانى را از سير تكامل فطرى باز مى‏دارند و یا اگر دانشمندان اهل کتاب بعد از ظهور اسلام حقایق را کتمان نمیکردند ممكن بود در مدت كوتاهى هر سه ملت زير يك پرچم گرد آيند، که حاصل این کار آنها گرفتار کردن بشریّت میباشد[28].

پی نوشت ها:

[1] . مصطفوی، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران،بنگاه ترجمه ونشر کتاب،1360 ش، ج‏10، ص 24.

[2] . مصطفوی، حسن؛  تفسير روشن ، تهران ،مرکز نشر کتاب ، 1380 ش،چاپ اول ، ج‏4، ص: 268.

[3] . طباطبائی، محمد حسین؛ ترجمه الميزان،سیّد محمد باقر موسوی همدانی،قم،دفترانتشارت اسلامی جامعۀ مدرسین، 1374ش،چاپ پنجم ، ج‏1، ص 58.

[4] . التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏10، ص 25.

[5] . مؤمن/ 28

[6] .،محمد بن محمد بن نعمان، شیخ مفید؛  تصحیح الإعتقاد، کنگرۀجهانی هزارۀ شیخ مفید،قم،1413ق، چاپ اول،وزیری ، ص 137.

[7] .بقره/146« كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده‏ايم، او [پيامبر] را همچون فرزندان خود مى‏شناسند (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مى‏كنند».

[8] . آل‏عمران/‏167« به زبان خود چيزى مى‏گويند كه در دلهايشان نيست! و خداوند از آنچه كتمان مى‏كنند، آگاهتر است‏».

 3. آل‏عمران/‏71«اى اهل كتاب! چرا حق را با باطل (ميآميزيد و) مشتبه مى‏كنيد (تا ديگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقيقت را پوشيده مى‏داريد در حالى كه مى‏دانيد؟!».

[10] . بقره/283« و شهادت را كتمان نكنيد! و هر كس آن را كتمان كند، قلبش گناهكار است‏».

[11] .تفسير روشن، ج‏4، ص 46.

[12] .قرائتی، محسن؛ تفسیرنور، تهران،مرکز فرهنگی درسهایی ازقرآن،چاپ یازدهم،1383،ج‏1، ص 266.

[13] .بقره/174«آنان كه كتابى را كه خدا نازل كرده است پنهان مى‏دارند، تا بهاى اندكى بستانند، شكمهاى خود را جز از آتش انباشته نمى‏سازند».

[14] .بقره/174«و خداوند، روز قيامت، با آنها سخن نمى‏گويد».

[15] .تفسير روشن، ج‏2، ص 335.

[16]. تفسير روشن، ج‏2، ص 336.

[17] . بقره/174«وپاكشان نسازدوبهره آنها عذابى دردآور است».

[18] .تفسير روشن، ج‏2، ص: 284و283.

[19] .بقره/ 159« خدا آنها را لعنت مى‏كندهمه لعن‏كنندگان نيز، آنها را لعن مى‏كنند».

[20] .بقره/42«و حق را با باطل نياميزيد! و حقيقت را با اينكه مى‏دانيد كتمان نكنيد».

[21] . تفسير روشن، ج‏2، ص: 213.

[22] .مائده/61« و خداوند، از آنچه كتمان مى‏كردند، آگاهتر است!».

[23]. مجلسی ،محمد باقر؛ بحارالأنوار مؤسسۀ الوفاء،بیروت،1404ق،وزیری،چاپ اول ج : 2 ص : 72 ح  37.

[24] . جهت آشنایی بیشترمی توان به کتاب اصول کافی ج7 ووسایل الشیعه ج27 باب کتمان شهادت رجوع کرد.

[25] . آل عمران/187« و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پيمان گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد!».

[26] . مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران ،دارالکتب الاسلامیه،1374 ش ،چاپ اول، ج‏3، ص: 207

[27] . تفسير روشن، ج‏2، ص 334.

[28] . ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 586و تفسير نمونه، ج‏1، ص 550.

/ 1