بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آزادي و اسلام (4) آزادي در قرآن كريم خداوند انسان را در انتخاب دين آزاد گذاشته است؛ تا انسانها بتوانند با تفكر و انديشه كامل و به حكم عقل سليم، بهترين، كامل ترين، جامع ترين، سرآمدترين دين را برگزينند. اشاره در سه قسمت پيشين، معناي واژه آزادي و تعريف آن، پيشينه آزادي در انديشه هاي غربي، شرقي و فرهنگ ايراني، انواع آزادي (تكويني و تشريعي) و ويژگيهاي انسان آزاد از نگاه اسلام و حكما مورد بحث و بررسي قرار گرفت. در اين قسمت، آزادي را از نگاه قرآن كريم مورد مطالعه قرار خواهيم داد. با دقت، توجه و تعمق در آيات قرآن مي توان به آساني به اين مسئله واقف گشت كه آزادي و اختيار در تمام مراحل زندگي و حيات انسان در ابعاد و موضوعات مختلف مورد توجه و مطرح است. مانند آزادي و اختيار در انتخاب و پذيرش دين، انجام عبادات و اعمال، بيان و قلم، تعليم و تعلم، خوردن و آشاميدن (مسائل اقتصادي) ، اخلاق فردي و اجتماعي، تفكر و انديشه، انديشه درباره قرآن و آفرينش انسان و جهان، و.... در اين نوشته به جهت اختصار، با توضيح مختصر، برخي از اين موضوعات را با ارائه بعضي از آيات مربوطه متذكر مي شويم. 1. آزادانه بودن دعوت پيامبران و دوري از هر گونه اكراه و اجبار ظاهر دسته اي از آيات قرآن بر اين دلالت دارد كه دعوت پيامبران آزادانه بوده و از هرگونه اجبار و اكراه در پذيرش يا عدم پذيرش دين از سوي مردم، به دور است. پيامبران وظيفه دارند مردم را با حكمت و برهان و موعظه نيكو و پسنديده به راه خدا دعوت كرده و كلام الهي را با ساده ترين راه ممكن به مردم ابلاغ كنند و با آنها با مهرباني و عطوفت رفتار كنند و از هرگونه تندخويي و سخت دلي برحذر باشند و راه رستگاري و ضلالت و گمراهي را براي مردم بيان نموده و از عاقبت عملشان - كه بهشت يا جهنم را در پي خواهد داشت - آگاه سازند و آنها را به تفكر و انديشه صحيح و انتخاب درست وادارند، و با مردم به عدالت رفتار كنند. در ذيل به نمونه هايي از آيات مورد نظر اشاره مي كنيم: - «وما ارسلناك الا مبشرا ونذيرا * قل ما اسالكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا»؛ (1) « [اي پيامبر!] ما تو را جز بشارت دهنده و انذار كننده نفرستاديم! بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشي از شما نمي طلبم! مگر كسي كه بخواهد راهي بسوي پروردگارش برگزيند. (اين پاداش من است) . » - «ادع الي سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتي هي احسن ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبيله وهو اعلم بالمهتدين » ؛ (2) « [اي رسول خدا!] مردم را با حكمت و موعظه نيكو، به راه خدا دعوت كن و با بهترين راه، با آنان مناظره نما، كه البته خدا كسي را كه از راه او گمراه شده و آنكه هدايت يافته را بهتر مي شناسد. » در اين آيات از عبارت «من شاء» و «بمن ضل » استفاده مي شود كه مردم در انتخاب راه خود آزادند، و پيامبران فقط وظيفه دارند مردم را با حكمت و موعظه نيكو به راه خدا دعوت كنند. - «ولقد بعثنا في كل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدي الله ومنهم من حقت عليه الضلالة فسيروا في الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذبين » ؛ (3) «و همانا در ميان هر امتي پيغمبري فرستاديم تا [به خلق ابلاغ كند كه،] خداي يكتا را بپرستيد و از طاغوتها دوري كنيد، پس بعضي مردم را خدا هدايت كرد و بعضي ديگر در ضلالت و گمراهي ثابت ماندند. پس شما در روي زمين گردش كنيد تا بنگريد عاقبت آنان كه انبياء را تكذيب كردند به كجا رسيد. » در اين آيه محل شاهد جمله «اعبدوا» و «اجتنبوا» است، كه خداوند مي فرمايد: ما براي هر امتي پيغمبري را فرستاديم تا به مردم ابلاغ كنند كه خدا را بپرستند و از طاغوت دوري كنند. يعني پيامبران فقط مامور به ابلاغ امر خدا به خلق هستند و خلق هم در انتخاب و اختيار راي آزادند؛ چرا كه «اعبدوا» و «اجتنبوا» در صورتي معنا پيدا مي كند كه انسان در انتخاب راه كاملا آزاد باشد. - «ومانرسل المرسلين الا مبشرين ومنذرين فمن آمن واصلح فلا خوف عليهم ولا هم يحزنون » ؛ (4) «ما پيامبران را، جز بشارت دهنده و بيم دهنده، نمي فرستيم؛ پس آنها كه ايمان بياورند و [خويشتن را] اصلاح كنند، نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين مي شوند. » - «ما علي الرسول الا البلاغ والله يعلم ما تبدون وما تكتمون » ؛ (5) «بر پيغمبر جز تبليغ [احكام الهي] وظيفه اي نيست و خدا مي داند هرچه را كه آشكار داشته و يا پنهان داريد. » - «فذكر انما انت مذكر * لست عليهم بمصيطر * الا من تولي وكفر * فعذبه الله العذاب الاكبر * ان الينا ايابهم * ثم ان علينا حسابهم » ؛(6) «پس تذكر ده، تو فقط تذكر دهنده اي، تو مسلط بر آنها نيستي [كه مجبورشان برايمان كني] . مگر كسي كه پشت كند و كافر شود. كه خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات مي كند. مسلما بازگشت آنها به سوي ما است. و مسلما حساب آنها با ما است. » از اين آيات استفاده مي شود كه پيامبران وظيفه اي جز تبليغ، بشارت انذار، و تذكر ندارند؛ و خداوند از ميان هر قومي پيامبري را فرستاد كه آيات و قوانين خداوند را براي مردم بازگو نموده و راه پاكي، رستگاري و رسيدن به كمال معنوي را به آنها بياموزند و در اين راه، حق اكراه و اجبار نسبت به انتخاب دين مردم ندارند، بلكه مردم در انتخاب كفر و ايمان كاملا آزادند. البته اگر راه كفر و ضلالت و گمراهي را انتخاب كنند، وعده عذاب به آنها داده مي شود؛ چرا كه نتيجه چنين اعمالي جز آتش جهنم نيست.
2. آزادي در انتخاب دين از ظاهر دسته اي ديگر از آيات قرآن بر مي آيد كه خداوند انسان را در انتخاب دين آزاد گذاشته است؛ تا انسانها بتوانند با تفكر و انديشه كامل و به حكم عقل سليم، بهترين، كامل ترين، جامع ترين، سرآمدترين دين را برگزينند. تفاوت اين آيات نسبت به آيات دسته اول در اين است كه اين آيات نسبت به آيات قبل خصوصي تر هستند. يعني فقط آزادي در انتخاب اصل دين را بيان مي كنند، بر خلاف آيات دسته اول كه شامل دين و لوازم آن مي شدند. در اين باره آيات فراواني وارد شده است كه نمونه هايي از آن را در ذيل متذكر مي شويم: - «لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقي لا انفصام لها والله سميع عليم » ؛(7) «اكراهي در دين نيست. [زيرا] راه درست از راه انحرافي، روشن شده است؛ بنابراين، كسي كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمي چنگ زده است، كه گسستني نيست. و خداوند، شنوا و داناست. » - «ان هذه تذكرة فمن شاء اتخذ الي ربه سبيلا»؛ (8) «اين قرآن براي تذكر و يادآوري فرستاده شد، پس هركه بخواهد راهي بسوي خدا پيش گيرد. » - «وقل الحق من ربكم فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر انا اعتدنا للظالمين نارا احاط بهم سرادقها و ان يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل يشوي الوجوه بئس الشراب وساءت مرتفقا»؛ (9) «بگو: اين حق است از سوي پروردگارتان! هر كس مي خواهد ايمان بياورد [و اين حقيقت را پذيرا شود] ، و هر كس مي خواهد كافر گردد! ما براي ستمگران آتشي آماده كرده ايم كه سراپرده اش آنان را از هر سو احاطه كرده است! و اگر تقاضاي آب كنند، آبي براي آنان مي آورند كه همچون فلز گداخته صورتها را بريان مي كند! چه بد نوشيدني، و چه بد محل اجتماعي است!» - «ولو شاء ربك لآمن من في الارض كلهم جميعا افانت تكره الناس حتي يكونوا مؤمنين » ؛ (10) «و اگر پروردگار تو مي خواست، تمام كساني كه روي زمين هستند، همگي [به اجبار] ايمان مي آوردند؛ آيا تو مي خواهي مردم را مجبور سازي كه ايمان بياورند؟!» (ايمان اجباري چه سودي دارد؟!) - «سيقول الذين اشركوا لو شاء الله ما اشركنا ولا آباؤنا ولا حرمنا من شي ء كذ لك كذب الذين من قبلهم حتي ذاقوا باسنا قل هل عندكم من علم فتخرجوه لنا ان تتبعون الا الظن و ان انتم الا تخرصون * قل فلله الحجة البالغة فلو شاء لهداكم اجمعين » ؛ (11) «بزودي مشركان [براي تبرئه خويش] مي گويند: اگر خدا مي خواست، نه ما مشرك مي شديم و نه پدران ما؛ و نه چيزي را تحريم مي كرديم! كساني كه پيش از آنها بودند نيز، همين گونه دروغ مي گفتند؛ تا سرانجام [طعم] كيفر ما را چشيدند. بگو: آيا دليل روشني [بر اين موضوع] داريد؟ پس آن را به ما نشان دهيد. شما فقط از پندارهاي بي اساس پيروي مي كنيد، و تخمينهاي نابجا مي زنيد. بگو: دليل رسا [و قاطع] براي خداست؛ [دليلي كه براي هيچ كس بهانه اي باقي نمي گذارد] . و اگر او بخواهد، همه شما را [به اجبار] هدايت مي كند. [ولي چون هدايت اجباري بي ثمر است، اين كار را نمي كند] . » از تمام آيات گذشته به طور روشن استفاده مي شود كه خداوند انسان را در انتخاب اصل دين كاملا آزاد گذاشته است، كه با تفكر، انديشه، تامل و تحقيق كافي راه درست را انتخاب كند؛ چرا كه عقيده و اعتقاد يك امر قلبي است و اجبارپذير نيست. با اين حال گرچه انسان در انتخاب دين آزاد است، لكن عقل سليم حكم مي كند كه بهترين، كامل ترين و سرآمدترين دين را انتخاب نمايد و پس از گزينش، موظف است همه قوانين و مقررات آن را رعايت كند و از هر نوع تخلف و بي نظمي و قانون شكني بپرهيزد.
3. آزادي در عمل ظاهر آيات فراوان ديگري دلالت دارد به اينكه انسان در عمل خود از آزادي و اختيار كاملي برخوردار است؛ اگر عمل نيكو انجام دهد از اجر و ثواب آن بهره مند مي شود و در رحمت الهي به روي او باز است، و جايگاه او بهشت خواهد بود. و اگر به امر خداوند توجه نكرده، اعمال باطل و گناه را مرتكب شود، از در رحمت الهي دور بوده و مؤاخذه خواهد شد و جايگاه او آتش سوزان جهنم است. - «ان الذين يلحدون في آياتنا لا يخفون علينا افمن يلقي في النار خير ام من ياتي آمنا يوم القيامة اعملوا ما شئتم انه بما تعملون بصير»؛ (12) «كساني كه آيات ما را تحريف مي كنند بر ما پوشيده نخواهند بود! آيا كسي كه در آتش افكنده مي شود بهتر است يا كسي كه در نهايت امن و امان در قيامت به عرصه محشر مي آيد؟! هر كاري مي خواهيد بكنيد، او به آنچه انجام دهيد بيناست!» در اين آيه، عبارت «اعملوا ما شئتم » نشانه آزادي در عمل است. - «و اذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفينا عليه آباءنا او لو كان آباؤهم لا يعقلون شيئا ولا يهتدون » ؛ (13) «و هنگامي كه به آنها گفته شود: از آنچه خدا نازل كرده است، پيروي كنيد! مي گويند: [نه،] ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروي مي نماييم. آيا اگر پدران آنها، چيزي نمي فهميدند و هدايت نيافتند [باز از آنها پيروي خواهند كرد] ؟!» اينكه مي گويند: از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروي مي كنيم، نشانه آزادي آنها در انجام اعمال است.
4. آزادي و امتحان الهي گروهي از آيات قرآن كريم بر اين امر دلالت دارند كه خداوند متعال هر از چند گاهي، انسانها را به جهت سنجش ايمان و عقيده و مقدار پايبندي شان نسبت به دستورات الهي مورد آزمايش و امتحان قرار مي دهد. و معلوم است كه امتحان و آزمايش انسان در نحوه عملكرد، جايي معنا پيدا مي كند كه او در انجام اعمالش آزاد باشد. در اين باره، آيات فراواني وارد شده است كه از جمله آنها آيات زير است. - «ولنبلونكم بشي ء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرين » ؛(14) «قطعا همه شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، و كاهش در مالها و جانها و ميوه ها، آزمايش مي كنيم؛ و به استقامت كنندگان بشارت ده. » - «واسالهم عن القرية التي كانت حاضرة البحر اذ يعدون في السبت اذ تاتيهم حيتانهم يوم سبتهم شرعا ويوم لا يسبتون لا تاتيهم كذ لك نبلوهم بما كانوا يفسقون » ؛ (15) «و از آنها درباره [سرگذشت] شهري كه در ساحل دريا بود بپرس! زماني كه آنها در روزهاي شنبه، تجاوز [و نافرماني] خدا مي كردند. همان هنگام كه ماهيانشان، روز شنبه [كه روز تعطيل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،] آشكار مي شدند. اما در غير روز شنبه، به سراغ آنها نمي آمدند؛ اين چنين آنها را به چيزي آزمايش كرديم كه نافرماني مي كردند!» - «وقطعناهم في الارض امما منهم الصالحون ومنهم دون ذ لك وبلوناهم بالحسنات والسيئات لعلهم يرجعون » ؛ (16) «و آنها را در زمين به صورت گروههايي، پراكنده ساختيم؛ گروهي از آنها صالح، و گروهي ناصالحند. و آنها را با نيكيها و بديها آزموديم، شايد بازگردند!»
5. آزادي انديشه در برخي از آيات قرآن كريم، خداوند متعال امر به تفكر، تدبر و انديشه كرده است و يا فرماني داده كه اجراي آن منوط به فكر و انديشه مي باشد. همچنين در آيات زيادي انديشه و تعقل را ويژگي مؤمنان راستين و انسانهاي حقيقت طلب مي داند. امر به انديشه وتفكر و برشمردن آن به عنوان ويژگي انسانهاي عالي رتبه، نشان دهنده آزادي انسان درانديشه است. چرا كه بدون آزادي انديشه، انديشه معنا پيدا نمي كند. در محورهاي ذيل اين بحث را پي مي گيريم: الف) تفكر درباره قرآن - «افلا يتدبرون القرآن ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا»؛ (17) «آيا درباره قرآن نمي انديشند؟ اگر از سوي غير خدا بود، اختلاف فراواني در آن مي يافتند. » - «لو انزلنا هذا القرآن علي جبل لرايته خاشعا متصدعا من خشية الله وتلك الامثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون » ؛ (18) «اگر اين قرآن را بر كوهي نازل مي كرديم، مي ديدي كه در برابر آن خاشع مي شود و از خوف خدا مي شكافد! اينها مثالهايي است كه براي مردم مي زنيم، شايد در آن بينديشند!» ب) انديشه در آفرينش انسان و جهان - «ان في خلق السموات والارض واختلاف الليل والنهار لآيات لاولي الالباب * الذين يذكرون الله قياما وقعودا وعلي جنوبهم ويتفكرون في خلق السموات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار»؛ (19) «مسلما در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانه هاي [روشني] براي خردمندان است. همانها كه خدارا در حال ايستاده و نشسته، و آنگاه كه بر پهلو خوابيده اند، ياد مي كنند؛ و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مي انديشند؛ [و مي گويند:] بارالها! اينها را بيهوده نيافريده اي؛ تو منزهي! ما را از عذاب آتش نگاهدار. » - «او لم ينظروا في ملكوت السموات والارض وما خلق الله من شي ء»؛ (20) «آيا در حكومت و نظام آسمانها و زمين، و آنچه خدا آفريده است، [از روي دقت و عبرت] نظر نيفكندند؟» - «او لم يتفكروا في انفسهم ما خلق الله السموات والارض وما بينهما الا بالحق واجل مسمي و ان كثيرا من الناس بلقاء ربهم لكافرون » ؛ (21) «آيا آنان با خود نينديشيدند كه خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آن دو است جز بحق و براي زمان معيني نيافريده است؟ ولي بسياري از مردم لقاي پروردگارشان را منكرند. » - «ومن آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها وجعل بينكم مودة ورحمة ان في ذ لك لآيات لقوم يتفكرون » ؛ (22) «و از نشانه هاي او اينكه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانه هايي است براي گروهي كه تفكر مي كنند!» - «وهو الذي مد الارض وجعل فيها رواسي وانهارا ومن كل الثمرات جعل فيها زوجين اثنين يغشي الليل النهار ان في ذ لك لآيات لقوم يتفكرون » ؛ (23) «و او كسي است كه زمين را گسترد؛ و در آن كوهها و نهرهايي قرار داد؛ و در آن از تمام ميوه ها دو جفت آفريد؛ [پرده سياه] شب را بر روز مي پوشاند؛ در اينها آياتي است براي گروهي كه تفكر مي كنند!» - «انما مثل الحياة الدنيا كماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض مما ياكل الناس والانعام حتي اذا اخذت الارض زخرفها وازينت وظن اهلها ا نهم قادرون عليها اتاها امرنا ليلا او نهارا فجعلناها حصيدا كان لم تغن بالامس كذ لك نفصل الآيات لقوم يتفكرون » ؛ (24) «مثل زندگي دنيا، همانند آبي است كه از آسمان نازل كرده ايم؛ كه در پي آن، گياهان [گوناگون] زمين - كه مردم و چهارپايان از آن مي خورند - مي رويد؛ تا زماني كه زمين، زيبايي خود را يافته و آراسته مي گردد، و اهل آن مطمئن مي شوند كه مي توانند از آن بهره مند گردند، [ناگهان] فرمان ما، شب هنگام يا در روز، [براي نابودي آن] فرا مي رسد؛ و آنچنان آن را درو مي كنيم كه گويي ديروز هرگز نبوده است! اين گونه، آيات خود را براي گروهي كه مي انديشند، شرح مي دهيم!» - «واوحي ربك الي النحل ان اتخذي من الجبال بيوتا ومن الشجر ومما يعرشون * ثم كلي من كل الثمرات فاسلكي سبل ربك ذللا يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للناس ان في ذ لك لآية لقوم يتفكرون » ؛ (25)
«و پروردگار تو به زنبور عسل وحي [و الهام غريزي] نمود كه: «از كوهها و درختان و داربستهايي كه مردم مي سازند، خانه هايي برگزين! سپس از تمام ثمرات [و شيره گلها] بخور و راههايي را كه پروردگارت براي تو تعيين كرده است، به راحتي بپيما! از درون شكم آنها، نوشيدني با رنگهاي مختلف خارج مي شود كه در آن، شفا براي مردم است؛ به يقين در اين امر نشانه روشني است براي جمعيتي كه مي انديشند. » ج) تفكر در نفع و ضرر - «يسالونك عن الخمر والميسر قل فيهما اثم كبير ومنافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما ويسالونك ماذا ينفقون قل العفو كذ لك يبين الله لكم الآيات لعلكم تتفكرون » ؛ (26) «درباره شراب و قمار از تو سؤال مي كنند، بگو: در آنها گناه و زيان بزرگي است؛ و منافعي براي مردم در بر دارد؛ [ولي] گناه آنها از نفعشان بيشتر است. و از تو مي پرسند چه چيز انفاق كنند؟ بگو: از مازاد نيازمندي خود. اينچنين خداوند آيات را براي شما روشن مي سازد، شايد انديشه كنيد!» د) انديشه در اهميت علم و دانش و دوري از جهل - «قل لا اقول لكم عندي خزائن الله ولا اعلم الغيب ولا اقول لكم اني ملك ان اتبع الا ما يوحي الي قل هل يستوي الاعمي والبصير افلا تتفكرون » ؛ (27) «بگو: من نمي گويم خزاين خدا نزد من است؛ و من، [جز آنچه خدا به من بياموزد] از غيب آگاه نيستم! و به شما نمي گويم من فرشته ام؛ تنها از آنچه به من وحي مي شود پيروي مي كنم. بگو: آيا نابينا و بينا مساويند؟! پس چرا نمي انديشيد؟!» - «... قل هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون انما يتذكر اولوا الالباب » ؛ (28) «بگو: آيا كساني كه مي دانند با كساني كه نمي دانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكر مي شوند. » ه) تفكر درباره تسخير آسمانها و زمين توسط انسان - «وسخر لكم ما في السموات وما في الارض جميعا منه ان في ذ لك لآيات لقوم يتفكرون » ؛(29) «او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوي خودش مسخر شما ساخته؛ در اين نشانه هاي [مهمي] است براي كساني كه انديشه مي كنند!» - «وسخر لكم الليل والنهار والشمس والقمر والنجوم مسخرات بامره ان في ذ لك لآيات لقوم يعقلون » ؛ (30) «او شب و روز و خورشيد و ماه را مسخر شما ساخت؛ و ستارگان نيز به فرمان او مسخر شمايند؛ در اين، نشانه هايي است براي گروهي كه عقل خود را به كار مي گيرند!» در قسمت بعدي اين بحث، آزادي را از ديدگاه روايات مورد بحث و بررسي قرار خواهيم داد. ادامه دارد... 1) فرقان/56 و 57. 2) نحل/125. 3)نحل/36. 4) انعام/48. 5) مائده/99. 6) غاشية/26 - 21. 7) بقره/256. 8) مزمل/19. 9) كهف/29. 10) يونس/99. 11) انعام/148 و 149. 12) فصلت/40. 13) بقره/170. 14) بقره/155. 15) اعراف/163. 16) اعراف/168. 17) نساء/82. 18) حشر/21. 19) آل عمران/190 و 191. 20) اعراف/185. 21) روم/8. 22) روم/21. 23) رعد/3. 24) يونس/24. 25) نحل/68. 26) بقره/219. 27) انعام/50. 28) زمر/9. 29) جاثيه/13. 30) نحل/12. منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان.