بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
محمّد اسماعيل نوري آيات مرتبط با رخدادها(14)-گزارشي از سورة «هَلْ اَتَي» كسي كه سورة «هَلْ اَتَي» را بخواند، پاداش او بر خداي سبحان بهشت و لباسهاي بهشتي است و كسي كه به قرائت آن مداومت كند، نفس ضعيف او تقويت مي شود... . اشاره از جمله حوادثي كه در ماه «ذي الحجة الحرام» رخ داده است و با آيات قرآن مجيد ارتباط دارد، نزول سوره مباركه انسان در شأن امير مؤمنان علي عليه السلام و خانوادة بافضيلت ايشان مي باشد كه در بيست و پنجم اين ماه واقع شده1 و به همين مناسبت، اين روز در تاريخ جمهوري اسلامي ايران با عنوان «روز خانواده» ناميده شده است.2 از آنجا كه تفسير كامل سورة مذكور در يك مقاله نمي گنجد، فقط به ذكر چند مطلب در اين باره اكتفا مي كنيم. 1. نامهاي سورة انسان اين سورة مباركه، به نامهاي «دهر»، «هَلْ اَتَي» و «ابرار» نيز ناميده شده است.3 معلوم است كه اين اساميِ سه گانه را از آية اول، چهارم و پنجم اين سوره اقتباس کرده اند؛ ولي در روايات مربوط به فضيلت تلاوت، از اين سوره با عنوان «هَلْ اَتَي» ياد شده است. 2. فضيلت تلاوت اين سوره در فضيلت تلاوت اين سورة مباركه چند روايت نقل شده است كه به ذكر سه مورد اكتفا مي شود: الف) در حديثي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آمده است: «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ هَلْ أَتَى كَانَ جَزَاؤُهُ عَلَى اللَّهِ جَنَّةً وَ حَرِيراً وَ مَنْ اَدْمَنَ قِرَاءَتَهَا قَوِيَتْ نَفْسَهُ الضَّعِيْفَةُ وَ...؛4 كسي كه سورة «هَلْ اَتَي» را بخواند، پاداش او بر خداي سبحان بهشت و لباسهاي بهشتي است و كسي كه به قرائت آن مداومت كند، نفس ضعيف او تقويت مي شود... .» ب) از امام باقر عليه السلام روايت شده است: «كسي كه سورة «هَلْ اَتَي» را در هر صبح پنجشنبه تلاوت كند، علاوه بر اينكه خداي رحمان چندين حور العين بر او تزويج مي نمايد، در قيامت نيز با پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله خواهد بود.»5 ج) شخصي به نام «علي بن عمر بن عطار» مي گويد: روز سه شنبه محضر امام هادي عليه السلام شرفياب شدم، حضرت فرمود: ديروز تو را نديدم؟ عرض كردم: نخواستم روز دوشنبه مسافرت كنم. امام عليه السلام فرمود: «يَا عَلِيُّ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَقِيَهُ اللَّهُ شَرَّ يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ فَلْيَقْرَأْ فِي أَوَّلِ رَكْعَةٍ مِنْ صَلَاةِ الْغَدَاةِ «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ»، ثُمَّ قَرَأَ أَبُوالْحَسَنِ عليه السلام: «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً»؛ اي علي! هر كه بخواهد كه خدا او را از خطر روز دوشنبه نگه دارد، در ركعت اول نماز صبح سورة «هَلْ اَتَي» بخواند، سپس امام عليه السلام ]براي تأييد مطلب،[ آية يازدهم همان سوره را قرائت كرد.»6 البته منظور از «ذلك اليوم» در آية مذكور، روز قيامت است و تطبيق آن به روز دوشنبه نوعي جَرْي و تأويل مي باشد. 3. مدني بودن سوره در اينكه سورة «هَلْ اَتَي» در «مدينه» نازل شده است يا در «مكه» ميان مفسّران گفتگو است. مفسّر بزرگ، مرحوم طبرسي رحمه الله در اين باره چهار قول نقل مي كند: الف) تمام سوره مكي است؛ ب) تمام سوره مدني است؛ ج) تمام سوره مدني است، جز جملة «وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً»؛ از اول سوره تا پايان آيه 22: «وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» مدني و از آغاز آيه 23: «اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تّنْزِيلاً» تا پايان سوره مكي است.7 و پس از بيان چند مطلب، روايتي را با يك واسطه از «حاكم حسكاني» و او با هشت واسطه از «ابن عباس» نقل كرده است كه در آن هشتاد و پنج سوره مكي و بيست و هشت سورة مدني را به ترتيب نزول نام برده و سوره «هَلْ اَتَي» را بعد از سورة «رحمان» و قبل از سورة «طلاق» دوازدهمين سوره از سوره هاي مدني شمرده است.8 و از كتاب «ايضاح» استاد «احمد زاهد» نيز همين مضمون را از «ابن عباس»، «عكرمه» و «حسن بن ابي الحسن بصري» نقل كرده است.9 مفسّر و فقيه نامدار شيعه، شيخ طوسي رحمه الله در تفسير آيات مربوط به «ابرار» در اوايل سوره مي گويد: شيعه و سنّي روايت كرده اند كه اين آيات در شأن حضرت علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام ، زماني كه سه شب افطاري خود را به ديگري دادند، نازل شده است.10 قريب به مضمون فوق در عبارت مرحوم طبرسي نيز آمده است.11 بديهي است كه اعتراف شيعه و سنّي بر نزول آيات مربوط به «ابرار» در شأن علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام ، دليل بر مدني بودن آيات مذكور مي باشد؛ زيرا مي دانيم كه امام حسن و امام حسين عليهما السلام در «مدينه» متولد شده اند.12 علامه طباطبايي رحمه الله در آغاز تفسير اين سوره مي گويد: «اين سوره مدني است؛ يعني يا همه اش در «مدينه» نازل شده و يا بخش اول آن كه بيست و دو آيه مي باشد، در «مدينه» و بخش بعدي آنكه نُه آيه مي باشد، در «مكه» نازل شده است. و روايات اهل بيت عليهم السلام همه بر اين متّفقند كه اين سوره در «مدينه» نازل شده و روايات اهل سنّت نيز در اين مورد بسيار زياد است و به حدّ «استفاضه» رسيده است.»13 و در بحث روايي نيز پس از نقل مطالبي براي اثبات «مدني» بودن اين سوره، مي گويد: «بهترين دليل بر نزول آيات مربوط به «ابرار» در «مدينه» ذكر نام «اسير» در ميان افراد اطعام شونده مي باشد؛ زيرا مي دانيم كه مسلمانان در «مكه» اسيري نداشتند تا اطعام نمايند.»14 «جعفر شريف الدين» مي گويد: «سوره انسان بعد از سورة الرحمن نازل شده و چون نزول سورة الرحمن در مابين صلح «حديبيه» و غزوة «تبوك» واقع شده، معلوم مي گردد كه سورة انسان نيز در همان تاريخ (مابين سال ششم تا نهم هجرت) نازل شده است.»15 قرطبي (از مفسّران اهل سنّت) در آغاز تفسير اين سوره مي گويد: «از اول تا پايان آية بيست و دوم در «مدينه» و از آية بيست و سوم «اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا...» تا آخر سوره در «مكه» نازل شده است.»16 در «تفسير نمونه» آمده است: «اجماع علما و مفسّران شيعه بر اين است كه همه يا حدّ اقل قسمتي از آيات آغاز سوره كه مقام ابرار و اعمال صالح آنها را بيان مي كند، در «مدينه» نازل شده، كه شأن نزول آن؛ يعني داستان نذر علي و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم السلام و فضّه مشروحاً خواهد آمد. و همچنين مشهور در ميان علماي اهل سنت نيز نزول آن در «مدينه» است.» سپس تعدادي از علماي اهل سنّت قائل به مدني بودن اين سوره را نام مي برد.17 4. شأن نزول سوره روايات بسياري كه به حدّ «تواتر معنوي» رسيده اند با عبارات مختلف از طريق شيعه و سنّي درباره شأن نزول اين سوره رسيده است كه نقل تمام آنها در يك مقاله نمي گنجد، لذا خلاصه و «قدر مشترك» آن روايات را كه در «تفسير نمونه» و كتاب «الغدير» آمده است، در اينجا نقل مي كنيم. «ابن عباس» مي گويد: حسن و حسين عليهما السلام بيمار شدند. پيامبر صلي الله عليه و آله با جمعي از ياران به عيادتشان آمدند. حضرت به علي عليه السلام گفتند: اي ابوالحسن! خوب بود براي شفاي فرزندان خود نذري مي كردي. علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام و فضّه ـ كه خادمة آنها بود ـ نذر كردند كه اگر آنها شفا يابند، سه روز روزه بگيرند (طبق بعضي از روايات حسن و حسين عليهما السلام نيز گفتند ما هم نذر مي كنيم كه روزه بگيريم.) چيزي نگذشت كه هر دو شفا يافتند، در حالي كه از نظر مواد غذايي دست خالي بودند. امام علي عليه السلام سه من جو قرض كرد، فاطمه عليها السلام يك سوم آن را آرد كرد و نان پخت. هنگام افطار سائلي بر در خانه آمد، گفت: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا اَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله؛ سلام بر شما اي خاندان محمد!» مستمندي از مستمندان مسلمين هستم، غذايي به من بدهيد، خداوند به شما از غذاهاي بهشتي مرحمت كند. آنها همگي مسكين را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند. روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و نزديك افطار، وقتي كه غذا را آماده كرده بودند (همان نان جوين) يتيمي بر در خانه آمد. اينان همگي آن روز نيز ايثار كردند و غذاي خود را به او دادند (و بار ديگر با آب افطار كردند و روز بعد را نيز روزه گرفتند.) در سومين روز اسيري به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد و اينان باز سهم غذاي خود را به او دادند. هنگامي كه صبح شد، علي عليه السلام دست حسن و حسين عليهما السلام را گرفته بود و خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله آمدند. زماني كه پيامبر صلي الله عليه و آله آنها را مشاهده كرد، ديد از شدّت گرسنگي مي لرزند! فرمود: اين حالي را كه در شما مي بينم براي من بسيار گران است، سپس برخاست و با آنها حركت كرد. هنگامي كه وارد خانة فاطمه عليها السلام شد، ديد دخترش در محراب عبادت ايستاده، در حالي كه از شدت گرسنگي شكم او به پشت چسبيده و چشمهايش به گودي نشسته است. پيامبر صلي الله عليه و آله ناراحت شد، در همين هنگام جبرئيل نازل گشت و گفت: اي محمد! اين سوره را بگير. خداوند با چنين خانداني به تو تهنيت مي گويد، سپس سورة «هَلْ اَتَي» را بر او خواند (بعضي گفته اند كه از جملة «اِنَّ الأبْرَارَ» تا آية «كَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» كه مجموعاً هجده آيه است، در اين موقع نازل گشت.)18 شأن نزول فوق برگرفته از رواياتي است كه علاوه بر شيعه، در ميان اهل سنت نيز مشهور؛ بلكه متواتر است؛ زيرا اگرچه بعضي از علماي اهل سنت اين حديث را نقل نكرده اند و يا سورة «هَلْ اَتَي» را از سوره هاي مكي شمرده اند؛ ولي بسياري از آنها اين قضيه را در كتابهاي خود نقل كرده اند. مرحوم فيروزآبادي شأن نزول فوق را از چند نفر از علماي اهل سنّت نقل كرده است.19 همچنين علامه اميني رحمه الله از 34 نفر20 و مرعشي شوشتري از 36 نفر از علماي معروف اهل سنت نقل كرده اند.21 «ملا فتح الله كاشاني» در تفسير آية مربوط به «ابرار» مي نويسد: «بايد دانست كه به اتفاق جميع اهل سنت اين آيه و آنچه بعد از اين است، در شأن امير المؤمنين و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم السلام و فضّه كه خادمة ايشان بود، نازل شده. «و نعم ما قال الشاعر فيه: اَنَا عَبْدٌ لِفَتَى، اُنْزِلَ فِيهِ هَلْ اَتَى إِلَى مَتَى أكْتُمُهُ أكْتُمُهُ إِلَى مَتَى ؟22
«من غلام آن جوانمردي هستم كه سوره «هَلْ اَتَي» در شأن او نازل شده است. تا كي اين فضيلت را پنهان كنم و پنهان كردنم تا كي ادامه يابد؟» نزول اين سوره در شأن حضرت علي و خانواده اش عليهم السلام ، به قدري معروف و مشهور بوده كه در اشعار نيز آمده است و حتي «محمد بن ادريس شافعي» يكي از ائمة چهارگانه اهل سنت، در شعر معروفش مي گويد: إلام ألام وَ حَتَّى مَتَى أعَاتَبُ فِي حَبِّ هَذَا الْفَتَى
«در محبت اين جوانمرد، تا كي مورد سرزنش باشم و تا چه زماني مرا مورد عتاب قرار مي دهيد؟ مگر فاطمه به غير او تزويج شد؟ و مگر سوره «هَلْ اَتَي» در بارة غير او نازل شده است؟» طبق نقل علامه اميني رحمه الله يكي از علماي اهل سنت به نام «حافظ ابومحمد عاصمي» دو جلد كتاب مستقل مفيد به عنوان «زين الفتي في تفسير سورة هَلْ اَتَي» تأليف كرده و نزول اين سوره را از فضايل حضرت علي عليه السلام برشمرده است.24
5. احتجاج حضرت علي عليه السلام به آيات سورة «هل أتي» علاوه بر روايات و گفتار مفسّران قرآن ـ اعم از شيعه و سنّي ـ از صدر اسلام تا كنون كه نزول اين سوره در شأن امام علي عليه السلام و خانواده اش را اثبات مي كند، خود حضرت علي عليه السلام نيز در مواردي براي اثبات حقانيت خود به آيات اين سوره احتجاج فرموده است. با توجه به عصمت آن حضرت، شأن نزول مذكور، به صورت قطع و يقين اثبات مي گردد. در اينجا فقط به دو مورد از احتجاجات آن جناب اشاره مي كنيم: الف) در حديث مفصّلي از امام صادق عليه السلام چنين روايت شده است كه: پس از غصب خلافت به وسيلة ابوبكر، حضرت علي عليه السلام با او احتجاج نمود و براي اثبات حقانيت خود، چهل و سه مورد از فضايل خود را به ابوبكر بيان فرمود و او تصديق كرد. در ميان جملات آن، اين فراز از فرمايشات امام علي عليه السلام به چشم مي خورد كه فرمود: «فَأنْشِدُكَ بِاللهِ اَنَا صَاحِبُ الآية «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً»25 اَمْ اَنْتَ؟ قَالَ: بَلْ اَنْتَ؛ تو را به خدا سوگند مي دهم كه آيا صاحب آيه «يوفون بالنذر ...» منم يا تو؟ ابوبكر گفت: بلكه تويي.»26 ب) جابر جعفي از امام باقر عليه السلام در يك روايت طولاني نقل كرده است: پس از مرگ «عمر بن خطاب» و جريان شوراي شش نفري، وقتي كه حضرت علي عليه السلام ديد مردم مي خواهند با «عثمان» بيعت كنند، براي اتمام حجّت برخاست و خطبه اي خواند كه فرمود: «اِسْمَعُوا مِنِّي كَلَامِي فَاِنْ يَكُ مَا اَقُولُ حَقّاً فَاقبَلُوا وَ اِنْ يَكُ بَاطِلاً فَاَنْكِرُوا؛ سخن مرا بشنويد! اگر گفته هاي من حق باشد، بپذيريد و اگر باطل باشد، انكار كنيد.» سپس موارد بسياري از فضايل خود و خانواده اش را بيان نمود و در ضمن آنها فرمود: «نَشَدْتُكُمْ بِاللهِ هَلْ فِيكُمْ اَحَدٌ نَزَلَ فِيهِ وَ فِي وُلْدِهِ «إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً» الي آخر السورة غيري؟ قَالُوا: لَا؛27 شما را به خدا سوگند مي دهم كه آيا در ميان شما غير از من كسي هست كه در بارة او و فرزندانش اين آيه نازل شده باشد «اِنَّ الأبْرَارَ ...» تا آخر سوره؟ گفتند: نه.»
6. معرفي «ابرار» خداي سبحان در اين سوره پس از تقسيم انسانها به دو گروه «شكور» و «كفور» و اشارة كوتاهي به مجازات سخت كافران، در بارة افراد «شكور» و «ابرار» مي فرمايد: «إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً * عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيراً * يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً * وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً * إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً * إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً * فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً»؛28 «به يقين ابرار (نيكان) از جامي مي نوشند كه با عطر خوشي آميخته است، از چشمه اي كه بندگان خاصّ خدا از آن مي نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جاري مي سازند! آنها به نذر خود وفا مي كنند و از روزي كه عذابش گسترده است، مي ترسند و غذاي (خود) را با اينكه به آن علاقه (و نياز) دارند، به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» مي دهند. (و مي گويند:) ما شما را براي خدا اطعام مي كنيم و هيچ پاداش و تشكّري از شما نمي خواهيم! ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزي كه عبوس و سخت است! (به خاطر اين عقيده و عمل) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مي دارد و آنها را مي پذيرد، در حالي كه غرق در شادي و سرورند.» «ابرار» جمع «بَرّ» (بر وزن رَبّ) در اصل به معني وسعت و گستردگي است و به همين جهت صحراهاي وسيع را «بَرّ» مي گويند و از آنجا كه اعمال افراد نيكوكار نتايج گسترده اي دارد، اين واژه بر آنها اطلاق مي شود. و «بِرّ» (به كسر باء) به معني نيكوكاري است.29 اگرچه «ابرار» عام بوده و بر تمام نيكوكاران قابل اطلاق است؛ ولي مصاديق اكمل آن همان كساني هستند كه در شأن نزول اين سوره ذكر شده اند و مقصود اصلي، آنان هستند. ادامه دارد... پي نوشت: 1) مسار الشيعه، شيخ مفيد، ضمن مجموعه نفيسه، مكتبة بصيرتي، قم، 1396ق، ص23 (59)؛ توضيح المقاصد، شيخ بهايي، همان، ص32 (544)؛ تفسير نور الثقلين، عروسي حويزي، انتشارات اسماعيليان، قم، چاپ چهارم، 1415ق، ج5، ص473؛ تفسير صافي، فيض كاشاني، انتشارات صدر، چاپ دوم، 1415ق، ج5، ص262؛ بحارالانوار، علامه مجلسي، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404ق، ج35، ص242 و ج95، ص199، و ج97، ص210؛ تقويم شيعه، عبد الحسين نيشابوري، انتشارات دليل ما، قم، چاپ نهم، 1388ش، ص393. 2) تقويم حديثي نورٌ علي نور، عليرضا رضازاده ساعي، مؤلف، 1391ش، 25 ذي الحجه. 3) التبيان في تفسير القرآن، شيخ طوسي، دار الاحياء التراث العربي، بيروت، بيتا، ج10، ص204؛ منهج الصادقين، ملا فتح الله كاشاني، كتابفروشي علمي، 1336ش، ج10، ص93؛ الموسوعة القرآنية، علامه شرف الدين، دار التقريب بين المذاهب، بيروت، چاپ اول، 1420ق، ج10، ص280؛ كشف الاسرار، ميبدي، انتشارات امير كبير، تهران، چاپ پنجم، 1371ش، ج10، ص313؛ مجمع البيان، طبرسي، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1420ق، ج10، ص608. 4) البرهان، سيد هاشم بحراني، بيناد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416ق، ج5، ص543، ح 2؛ نور الثقلين، عروسي حويزي، ج5، ص467، ح 3؛ مجمع البيان، طبرسي، ج10، ص608. 5) البرهان، سيد هاشم بحراني، ج5، ص543، ح 1؛ نور الثقلين، عروسي حويزي، ج5، ص467، ح 1 و 2؛ مجمع البيان، طبرسي، ج10، ص608. 6) نور الثقلين، عروسي حويزي، ج5، ص467، ح 4، و ص480، ح 42. 7) مجمع البيان، طبرسي، ج10، ص608. 8) در شمارش فوق، سوره حمد به حساب نيامده است، شايد به اين خاطر باشد كه سوره حمد دو بار نازل شده است؛ يكبار در مكه و بار ديگر در مدينه. 9) مجمع البيان، مرحوم طبرسي، ج10، ص613. 10) التبيان، شيخ طوسي، ج10، ص211. 11) مجمع البيان، مرحوم طبرسي، ج10، ص611. 12) توضيح اين مطلب در مبحث شأن نزول خواهد آمد. 13) الميزان، علامه طباطبايي، انتشارات اسلامي جامعه مدرّسين، قم، چاپ پنجم، 1417ق، ج20، ص120. 14) الميزان، علامه طباطبايي، ص135. 15) الموسوعة القرآنية، جعفر شرف الدين، دار التقريب بين المذاهب، بيروت، چاپ اول، 1420ق، ج10، ص181. 16) الجامع لاحكام القرآن، قرطبي، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش، ج20، ص118. 17) تفسير نمونه، ناصر مكارم و جمعي از نويسندگان، دار الكتب الاسلاميه، تهران، چاپ بيست و هشتم، 1386ش، ج25، ص330 ـ 332. 18) الغدير، علامه اميني، مكتبة امير المؤمنين العامه، (فرع تهران)، چاپ چهارم، 1396ق، ج3، ص111؛ تفسير نمونه، ناصر مكارم و جمعي از نويسندگان، ج25، ص344 و 345. 19) فضائل الخمسة من الصحاح الستة، سيد مرتضي فيروزآبادي، انتشارات اسلاميه، تهران، چاپ دوم، 1392ق، ج1، ص254 ـ 259. 20) الغدير، علامه اميني، ج3، ص107 ـ 111. 21) شرح احقاق الحق، حسين مرعشي شوشتري، با تحقيق شهاب الدين مرعشي نجفي، منشورات كتابخانه مرعشي نجفي، قم، بيتا، ج3، ص157 ـ 171. 22) تفسير منهج الصادقين، ملا فتح الله كاشاني، ج10، ص97. 23) همان، ص98؛ تفسير نمونه، ناصر مكارم و جمعي از نويسندگان، ج25، ص332. 24) الغدير، علامه اميني، ج3، ص107. 25) الانسان/ 7. 26) خصال، شيخ صدوق، انتشارات جامعه مدرّسين، قم، 1403ق، ج2، ص548 ـ 553، فراز فوق در ص550، ابواب الاربعين فما فوقه، ح 30؛ الميزان، علامه طباطبايي، ج20، ص134. 27) احتجاج، مرحوم طبرسي، نشر مرتضي، مشهد، 1403ق، ج1، ص134 ـ145، فراز فوق در ص140؛ نور الثقلين، عروسي حويزي، ج5، ص474، ح 23؛ الميزان، علامه طباطبايي، ج20، ص134. 28) الانسان / 5 ـ 11. 29) تفسير نمونه، ناصر مكارم و جمعي از نويسندگان، ج25، ص349. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره158.