بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
محمد سبحاني يامچي اسرار موفقيت مبلغ از ديدگاه نهج البلاغه (2) مبلغ كه در اجتماع با افراد مختلفي سر و كار دارد و با افكار و عقايد متفاوتي روبرو ميشود،بايد از خداوند منان طلب سعه صدر بنمايد. در بخش نخست اين مقاله، شش مورد از عوامل موفقيت در تبليغ بيان گرديد. اينك به بيان برخي ديگر از عوامل موفقيت مبلغ ميپردازيم. 7. سعه صدر مبلغ كه در اجتماع با افراد مختلفي سر و كار دارد و با افكار و عقايد متفاوتي روبرو ميشود، چونان انبياي بزرگ الهي كه وقت اعزام به تبليغ دين خدا از خداوند شرح صدر ميخواستند، بايد از خداوند منان طلب سعه صدر بنمايد. حضرت موسي عليه السلام وقتي به همراه برادرش هارون، جهت تبليغ دين خدا براي بني اسرائيل و دعوت فرعون به سوي خدا، با دنيايي از مشكلات، درگيريها، جنگها و تندخوييها و... روبرو ميشود، دست نياز به درگاه بي نياز برمي دارد و عاجزانه از خداوند درخواست ميكند كه «رب اشرح لي صدري» ؛ 1 «پروردگارا سينه مرا گشاده دار.» شرح صدر نعمتي است كه خداوند به خاطر آن بر پيامبرش صلي الله عليه و آله منت ميگذارد، ميفرمايد: «الم نشرح لك صدرك» ؛ 2 «[اي پيامبر!] مگر ما سينه ات را نگشاديم.» از اين بيان فهميده ميشود كه سعه صدر امري مهم براي يك مبلغ است. در كار تبليغي معمولا سنگ اندازي، ناراحتي، غم، مشكلات، سختيها، شكستها، زخم زبانها و... بر روحيه انسان اثر ميگذارد، يك مبلغ موفق بايد با درايت و مديريتي خاص بتواند از كنار اين ناملايمات عبور كند و با سرپنجه تدبير براي رفع آنها بكوشد و اين نيازمند شرح صدر است. اميرمؤمنان عليه السلام شرح صدر را وسيلهاي براي رهبري و رياست ميدانند و ميفرمايند: «آلة الرياسة سعة الصدر؛ 3 وسيله و ابزار رياست، سعه صدر است.» در جاي ديگر حضرت علي عليه السلام قدرت و توان بالاي تحمل ديگران و گشادگي سينه را از صفات يك فرد مؤمن ميشمارند و ميفرمايند: «اوسع شيء صدرا؛ 4 [مؤمن] سينهاش از هر كس گشادهتر است.» به سخن ديگر يك مبلغ موفق بايد داراي سينهاي گشاده باشد تا بتواند همه اين مشكلات را در آن جاي دهد. تحمل مشكلات اجتماعي، سياسي، فرهنگي و عقايد مخالفين در تبليغ امري است لازم و ضروري كه اگر كسي نتواند از نعمت الهي سعه صدر استفاده كند، در امر تبليغ دچار مشكل ميشود. هرچقدر انسان در، درگيريهاي پيش آمده قدرت و قوت خود را بكار گيرد و با تحمل، سختيها را به جان بخرد، بازده تبليغش بيشتر خواهد بود. حضرت امير عليه السلام در فقراتي از نامهاي كه به عثمان بن حنيف انصاري فرماندار بصره نوشتند بامثالي زيبا ضمن فرق گذاردن بين انسانهايي كه داراي توان تحمل بيشتري هستند و كساني كه از قدرت تحمل كمتري برخوردارند، فرمودند: «الا وان الشجرة البرية اصلب عودا والرواتع الخضرة ارق جلودا والنائبات العذية اقوي وقودا وابطا خمودا؛ 5 آگاه باشيد درختان بياباني چوبشان محكمتر است اما درختان سرسبز [كه همواره در كنار آب قرار دارند] پوستشان نازكتر [و كم دوام ترند] . درختاني كه در بيابان روئيده و جز با آب باران سيراب نميگردند، آتششان شعله ورتر و پردوامتر است.» مبلغان اعزامي به مناطق مختلف كشور كه با انواع و اقسام محروميتها و مشكلات مواجه ميشوند، بايد با سعه صدر چون درختان بياباني با تحمل شدائد در راه تبليغ دين خدا، با شعلههاي بيشتر و پرتوانتر انسانهاي بيشتري را جذب فرهنگ اهل بيت عليهم السلام كنند. بقول مولوي: پردههاي ديده را داروي صبر // هم بسوزد هم بسازد شرح صدر 8. مخاطب شناسي انسان از آن جا كه آزاد آفريده شده و داراي اختيار و آزادي است، سعي دارد تحولات تازهاي را در زندگي خويش ايجاد نمايد. بطوري كه همواره طالب تغييرات در وضع زندگي و ايجاد شرايط بهتر در محيط زندگاني است. مردم هر عصر و زماني براي زندگي بهتر ناچارند خويشتن را با تحولات نوين همان زمان منطبق نمايند و از تحولات زمانه عقب نمانند. مبلغ ديني هم بايد خود را با شرايط زمان منطبق نمايد و به تناسب زمان خويش نسبت به سطح فرهنگ، روشها، بينشها و عقايد و رسومات مردم محل تبليغ، اطلاع كافي داشته باشد. به سخن ديگر براي يك مبلغ كه كارش تبليغ دين براي نسل زمان حاضر است، شناخت «مردم زمان» و «سطح فرهنگ» آنها امري ضروري است، چنان كه خود علي عليه السلام به فرزندشان امام مجتبي عليه السلام فرمودند: «يا بني انه لابد للعاقل ان ينظر في شانه فليحفظ لسانه وليعرف اهل زمانه؛ 6 فرزندم! انسان عاقل چاره ندارد جز آن كه در موارد مهم خود نظر افكنده زبان خود را حفظ كند و اهل زمان خويش را بشناسد.» شناخت دقيق مخاطبان و گيرندگان پيام يكي از وظايف عمده مبلغان و مربيان بشمار ميآيد. چه بسيار مبلغان و پيام رساناني كه علي رغم دارا بودن بسياري از امتيازات و امكانات به دليل كم توجهي و بعضا بي توجهي به اين مهم، در جلب و جذب مخاطبان ناكام و ناتوان مانده اند. امام خطبا نه تنها خود از شناخت كافي مخاطبان خويش برخوردار بود، بلكه نسبت به سطح فرهنگ مناطق ديگر كشور اسلامي نيز داراي اطلاعات لازم بود، به طوري كه خصوصيات مردم مناطق را براي فرمانداران آنجا بيان ميكرد؛ چنان كه در سال سي و شش ه.ق پس از جنگ جمل در نامهاي به عبد الله بن عباس فرماندار بصره فرمودند: بدان كه بصره امروز جايگاه شيطان و كشتزار فتنه هاست. با مردم آن به نيكي رفتار كن و گره وحشت را از دلهاي آنان بگشاي. بد رفتاري تو را با قبيله بني تميم و خشونت با آنها را به من گزارش دادند، و نيز فرمودند: «وان بني تميم لم يغب لهم نجم الا طلع لهم آخر وانهم لم يسبقوا بوغم في الجاهلية ولا اسلام؛ 7 همانا بني تميم [مرداني نيرومندند كه] هرگاه دلاوري از آنها غروب كرد، سلحشور ديگري جاي آن درخشيد و در نبرد در جاهليت و اسلام كسي از آنها پيشي نگرفت.» چه بسا يك مبلغ به جهت ناآشنايي با سطح مخاطبان خويش نتواند آن چنان كه شايسته است، پيام خود را انتقال دهد، مبلغ بايد بداند با چه گروه سني در ارتباط است و هر كدام از اصناف و گروهها داراي چه خصوصياتي هستند تا سخني مناسب و در خور فهم آنها بيان كند. قرآن كريم روح بعضي از انسانها و مخاطبين را به زمين آمادهاي تشبيه ميكند كه با نزول باران سبز ميشود و در مقابل بعضي را چون زمين شوره زاري ميداند كه جز خار و خاشاك روئيدني ديگري ندارد. گاه قلب بعضي را مثل سنگ نفوذناپذير و بعضي را چنان آماده معرفي ميكند كه با شنيدن سخن حقي، اشك شوق برگونه هايشان جاري ميشود. مبلغان ديني بايد قبل از تبليغ و ابلاغ پيام، خصوصيات كامل مخاطبين خود را از جنبههاي مختلف فردي و اجتماعي مورد بررسي و مطالعه دقيق قرار دهند، چرا كه شناخت مخاطبين و «سطح فرهنگ» آنها، در رساندن معارف الهي اهميت خاصي دارد. امام علي عليه السلام در بيانات خود نسبت به مخاطبين داراي مواضع گوناگوني بودند و نسبت به طرف مقابل باتوجه به سطح فهم و آگاهي او سخن ميگفتند. روش برخورد امام با دشمن مهاجم، منحرفات و منافقان نفوذي فرق داشت. همچنان كه نسبت به قاضي خطاكار، مردم بي وفاي كوفه، بانوان، جوانمردان، چاپلوسان، خويشاوندان، دوستان، شكست خوردگان، فراريان، متجاوزان، مديران، نيازمندان، كارگزاران و... برخوردهاي متفاوتي از خود نشان ميداد و به تناسب طرف، سخني در خور شان آنها بيان ميفرمود. آن حضرت در سال سي و هفت ه.ق در مسجد كوفه در معرفي مردم روزگار پس از پيامبر صلي الله عليه و آله و شناساندن مخاطبين فرمودند: «والناس علي اربعة اصناف، منهم من لا يمنعه الفساد في الارض الا مهانة نفسه وكلالة حده ونضيض وفره ومنهم المصلت لسيفه والمعلن بشره والمجلب بخيله ورجله، قد اشرط نفسه واوبق دينه لحطام ينتهزه اومقنب يعوده او منبر يفرعه... ومنهم من يطلب الدنيا بعمل الاخرة ولا يطلب الاخرة بعمل الدنيا، قد طامن من شخصه وقارب من خطوه وشمر من ثوبه وزخرف من نفسه للامانة واتخذ ستر الله ذريعة الي المعصية. ومنهم من ابعده عن طلب الملك ضؤولة نفسه وانقطاع سببه فقصرته الحال علي حاله فتحلي باسم القناعة وتزين بلباس اهل الزهادة وليس من ذلك في مراح ولا مغدي؛ 8 [در اين روزگاران] مردم چهار گروهند، گروهي از آنها اگر دست به فساد نميزنند، براي اين است كه روحشان ناتوان و شمشيرشان كند است و امكانات مالي در اختيار ندارند. گروه ديگر آنا ن كه شمشير كشيده و شر و فسادشان را آشكار كرده اند، لشكرهاي پياده و سواره خود را گردآورده و خود را آماده [كشتار ديگران] كرده اند و دين خود را براي به دست آوردن مال دنيا يا رياست و فرماندهي گروهي يا منبري كه بر آن فرا رفته [خطبه بخوانند] ، تباه كردند... . گروهي ديگر با اعمال آخرت دنيا را ميطلبند و با اعمال دنيا در پي كسب [مقامهاي معنوي] آخرت نيستند، خود را كوچك و متواضع جلوه ميدهند، گامها را [رياكارانه] كوتاه برمي دارند، دامن خود را جمع كرده خود را همانند مؤمنان واقعي ميآرايند و پوشش الهي را وسيله معصيت [و نفاق و دورويي و دنياطلبي خود] قرار ميدهند. و برخي ديگر پستي [و ذلت] نفس و فقدان امكانات آنها را از به دست آوردن قدرت محروم كرده و خود را به زيور قناعت آراسته و لباس زاهدان را پوشيده اند. اينان هرگز در هيچ زماني از شب و روز از زاهدان [راستين] نبودهاند.» 9. رعايت تناسب سخن با مخاطبين از آنجا كه عقل و ايمان انسانها تفاوت دارد، مبلغ بايد با هر مخاطبي به «اندازه» عقل و ايمان او سخن بگويد و چيزي را از او بخواهد كه توان انجام آن را داشته باشد. رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله فرمودند: «انا معاشر الانبياء امرنا ان نكلم الناس علي قدر عقولهم؛ 9 ما گروه پيامبران ماموريم كه با انسانها به اندازه عقلشان سخن بگوييم.» مبلغ بايد مطالب خود را در خور فهم شنوندگان بيان كند و تناسب لازم را بين سخن و شنونده رعايت كند و هر مطلبي را براي هر شنوندهاي بيان نكند. چنان كه حضرت لقمان عليه السلام به فرزند خويش در كنار فرمان به نماز، امر به معروف و نهي از منكر را دستور ميدهد. در حالي كه غالبا فرمان به نماز را، اداي زكات همراهي ميكند و اين نيست جز تناسب سخن با مخاطب چرا كه نوجوان را مالي نيست تا مورد خطاب فرمان زكات قرار گيرد. مبلغ بايد قبل از سخن، انديشه كند و سخن را با شرايط بسنجد و اگر مصلحت بود، آن را بيان كند. حضرت علي عليه السلام فرمودند: «لان المؤمن اذا اراد ان يتكلم بكلام تدبره في نفسه فان كان خيرا ابداه وان كان شرا واراه؛ 10 البته انسان مؤمن، هنگامي كه ميخواهد سخن بگويد، پيش خود جوانب آن را ميسنجد. اگر تشخيص داد كه [سخن گفتن به مصلحت و] خوب است، سخن ميگويد وگرنه آن را ابراز نميكند.» هرچه خواهي بگويي اي خواجه // بكن انديشه اول از سر هوش گر بود خير سامع و قايل // بگشا لب و گرنه باش خموش 11 10. تشويق و انذار مخاطبين يكي از نيروهايي كه هر انسان از آن بهره مند است، ميل به تشويق و مورد توجه قرار گرفتن است. انسان از همان دوران كودكي ميخواهد رفتارهاي او را تاييد و تشويق كنند. وقتي به دوران نوجواني و سر دوراهيها ميرسد، نسبت به رفتارهايي كه مورد تشويق قرار گرفته، اطمينان قلبي به درستي آنها پيدا ميكند. به جرات ميتوان گفت با شيوه تشويق و تقدير ميتوان بهترين استعدادها را كشف كرده، در دلهاي مخاطبين نفوذ نمود. امام علي عليه السلام انسانها را به انجام اعمال پسنديده ترغيب ميكردند، و از ارتكاب اعمال زشت به شدت برحذر ميداشتند. آن حضرت در نامه خود به مالك اشتر، ضمن تاكيد بر استفاده از روش تشويق ميفرمايند: «ولايكونن المحسن والمسي ء عندك بمنزلة سواء فان في ذلك تزهيدا لاهل الاحسان في الاحسان وتدريبا لاهل الاساءة علي الاساءة والزم كلا منهم ما الزم نفسه؛ 12 هرگز نيكوكار و بدكار در نظرت يكسان نباشد. زيرا اين موجب ميشود كه نيكوكاران در نيكوكاري بي رغبت و بدكاران در بدكاري تشويق گردند. پس هركدام از آنان را بر اساس كردارش پاداش ده.» در هر انساني احساس ترس وجود دارد، آنچه مهم است، هدايت آن ميباشد. اگر مبلغ بتواند از اين احساس به منظور خدا ترس شدن مخاطب استفاده كند، علاوه بر اينكه اين حس را در مسير صحيح آن قرار داده، بسياري از مشكلات اعتقادي و اخلاقي را هم از بين برده است. بايد بين تشويق و انذار موازنهاي برقرار ساخت و تا سر حد امكان از مايوس كردن مخاطبين از رحمت الهي كاسته و آنها را بر سعي و تلاش جهت انجام اعمال و امتثال فرامين الهي تشويق كرد. علي عليه السلام در اين زمينه ميفرمايند: «الفقيه كل الفقيه من لم يقنط الناس من رحمة الله ولم يؤيسهم من روح الله ولم يؤمنهم من مكر الله؛ 13 فقيه و عالم كامل آن كسي است كه مردم را از رحمت الهي نوميد نكند و از لطف و محبت او مايوس نسازد و از مجازات غافلگيرانه او ايمن ننمايد.» 11. هماهنگي عمل با گفتار عمل مبلغ به گفتار خود، علاوه بر اينكه تبليغ عملي است، شرط تاثير تبليغ نيز هست. به خصوص كه مردم نسبت به شيوه زندگي مبلغ و خانواده او بسيار حساس هستند و از كسي كه سخن خدا و رسول و ائمه عليهم السلام را به زبان جاري ميكند، توقع صفا و اخلاص و وارستگي و پارسايي دارند. كسي كه ميخواهد راه پيشوايان الهي را در پيش گيرد و داعي الي الله شود، لازم است بداند كه «ان رواة العلم كثير و رعاته قليل؛ 14 راويان دانش بسيارند، ولي عاملان آن اندكند.» عمل كردن مبلغ به گفتههاي خود، كه فشردهاي از تعاليم الهي است، نشانه وظيفه شناسي و علامت پاكي دل و تقواي او است ولي مهمتر از انجام وظايف فردي، هدايت مردم به صراط مستقيم و نجات آنها از گمراهي و ضلالت است كه اين مهم را بايد با عمل به نمايش گذاشت. علي عليه السلام درباره ضرورت هماهنگي علم و عمل فرمودند: «العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل والعلم يهتف بالعمل فان اجابه والا ارتحل عنه؛ 15 دانش، همراه با عمل است، پس كسي كه بداند عمل ميكند و دانش، عمل را ميطلبد و اگر عمل آن را همراه شود [علم براي صاحبش پايدار ماند] وگرنه از دست او خواهد رفت.» علي عليه السلام در جاهاي مختلف از نكوهش كساني سخن ميگويد كه بدون عمل مردم را به فرامين الهي دعوت ميكنند. آن حضرت فرمودند: «لا تكن ممن يرجوا الاخرة بغير العمل ويرجي التوبة بطول الامل يقول في الدنيا بقول الزاهدين ويعمل فيها بعمل الراغبين... ينهي ولا ينتهي ويامر بما لاياتي يحب الصالحين ولا يعمل عملهم ويبغض المذنبين وهو احدهم؛ 16 از كساني مباش كه بدون عمل [صالح] به آخرت اميدوار است و همراه با آرزوهاي دراز اميد توبه دارد، در دنيا چونان زاهدان سخن ميگويد، اما در رفتار همانند راغبان [دنيا] است،... ديگران را پرهيز ميدهد اما خود پروا ندارد، به چيزي فرمان ميدهد كه خود انجام نميدهد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهكاران را دشمن دارد، اما خود يكي از گناهكاران است.» همچنين آن حضرت در نكوهش عالم بي عمل فرمودند: «وان العالم العامل بغير علمه كالجاهل الحائر الذي لايستفيق من جهله بل الحجة عليه اعظم والحسرة له الزم وهو عند الله الوم؛ 17 بدون ترديد آدم دانايي كه بر خلاف دانائيش عمل ميكند، بسان ناداني است كه از خواب جهل، بيدار نميشود. بلكه حجت عليه او بزرگتر، حسرت وي دامنگيرتر و در پيشگاه خدا مورد ملامت بيشتر است.» به فرمايش حضرت امام رحمه الله: علمي كه جز اصطلاح و الفاظ نبود // جز تيرگي حجاب چيزي نفزود هرچند تو حكمت الهي خوانيش// راهي به سوي كعبه عاشق ننمود چنانكه صياد باهوش و ماهر، جهت صيد، تير تيز خود را از ميان يك كمان پرقدرت عبور ميدهد تا به هدف برسد، يك مبلغ موفق نيز بايد گفتار و مواعظ خود را از ميان كمان «عمل» عبور دهد تا بتواند قدرت سحرآميز بيان را به عرصه نمايش بگذارد و چه زيبا فرمود علي عليه السلام كه: «الداعي بلا عمل كرامي بلا وتر؛ 18 هر آن كه مردم را دعوت كند، ولي عمل نكند، همچون تيرانداز بدون كمان است.» پس وظيفه اصلي مبلغ جهت نشر فرهنگ علوي اين است كه «اذا علمتم فاعملوا؛ 19 هنگامي كه به چيزي علم پيدا كرديد، بر اساس آن عمل كنيد.» كه اگر چنين شود، چونان پيامبران و ائمه طاهرين عليهم السلام، جوانان به راه دين جذب ميشوند و مانع از دين گريزي خواهد شد. 12. ترغيب به عمل با بيان فوايد و نتايج آن قوانين اسلامي در عين اينكه آسماني است، زميني است، يعني، بر اساس مصالح و مفاسد موجود در زندگي بشر است. علامه شهيد مطهري رحمه الله در اين باره ميفرمايد: «ما ميبينيم قرآن اشاره ميكند به مصالح و مفاسدي كه در احكامش هست و به علاوه [اين امر] جزو ضروريات اسلام است. شيخ صدوق كتابي از احاديث تاليف كرده، به نام علل الشرايع يعني، (فلسفههاي احكام) و در آن احاديثي را كه در آنها اشارهاي به فلسفههاي احكام هست جمع كرده است، نشان ميدهد كه از صدر اسلام، خود پيغمبر و ائمه عليهم السلام فلسفهها براي احكام بيان ميكردند و جزو ضروريات شيعه و اكثريت اهل تسنن - و شايد بايد گفت به اتفاق اهل تسنن - اين است كه ميگويند احكام بر مبناي مصالح و مفاسد واقعي است.» 20 مبلغ بايد بتواند با ظرافتي خاص در خطابه خود با بيان فوايد و نتايج معنوي و مادي اعمال و كردار، مخاطبين خود را جذب كند. علي عليه السلام در خطابه خود به اين مهم توجه داشتند و نتايج اخروي و دنيوي افعال مخاطبين را گوشزد ميكردند. گاه ميفرمايد: «فان اطعتموني فاني حاملكم ان شاءالله علي سبيل الجنة وان كان ذا مشقة شديدة ومذاقة مريرة؛ 21 اگر از من پيروي كنيد، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هرچند سخت دشوار و پر از تلخيها باشد.» و گاهي ميفرمايد: «ان افضل ما توسل به المتوسلون الي الله سبحانه وتعالي، الايمان به وبرسوله والجهاد في سبيله، فانه ذروة الاسلام وكلمة الاخلاص فانها الفطرة واقام الصلاة فانها الملة وايتاء الزكاة فانها فريضة واجبة وصوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب وحج البيت واعتماده فانها ينفيان الفقر ويرحضان الذنب، وصلة الرحم فانها مثراة في المال ومنساة في الاجل وصدقة السر فانها تكفر الخطيئة وصدقة العلانية فانها تدفع ميتة السوء وصنائع المعروف فانها تقي مصارع الهوان...؛ 22 همانا بهترين چيزي كه انسانها ميتوانند با آن به خداي سبحان نزديك شوند، ايمان به خدا و پيامبر او صلي الله عليه و آله و جهاد در راه خدا - كه جهاد قله بلند اسلام است - و يكتا دانستن خدا - كه همان فطرت [انساني] است - و برپاداشتن نماز - كه آيين ملت [اسلام] است - و پرداختن زكات - كه تكليف واجب الهي است - و روزه ماه رمضان - كه سپري در برابر عذاب [الهي] است - و حج و عمره - كه نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناهانند - و صله رحم - كه مايه فزوني مال و طول عمر است - و صدقه پنهاني - كه نابود كننده گناه است - و صدقه آشكار - كه مرگ بد را باز ميدارد - و كارهاي نيكو كه از ذلت و خواري نگه ميدارد...» 13. نظم و برنامه ريزي نظم و انظباط در كارها و برنامهريزي براي فعاليتهايي كه انجام ميگيرد، يكي از اركان موفقيت هر انساني است. علي عليه السلام يكي از مهمترين فقرات وصيت خود را به داشتن نظم و برنامهريزي در زندگي اختصاص داده است: «اوصيكما وجميع ولدي واهلي ومن بلغه كتابي بتقوي الله ونظم امركم؛ 23 شما و همه فرزندان و هر كس كه نامهام به او برسد را به ترس از خدا و نظم در كارهايتان سفارش ميكنم.» براي اينكه بتوانيم در امر تبليغ اثر مثبتي بگذاريم، بايد در عمل خود بازبيني كنيم، معمولا بزرگاني كه در كار خويش موفق شده اند از برنامهريزي منظم و صحيحي در زندگي بهره جسته اند. حضرت امير عليه السلام فرمودند: «للمؤمن ثلاث ساعات، فصاعة يناجي فيها ربه وساعة يرم معاشه وساعة يخلي بين نفسه وبين لذتها فيما يحل ويجمل. وليس للعاقل ان يكون شاخصا الا في ثلاث، مرمة لمعاش، او خطوة في معاد، او لذة في غير محرم؛ 24 مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسم تقسيم كند، زماني براي نيايش [و عبادت] پروردگار و زماني براي تامين هزينه زندگي و زماني براي واداشتن نفس به لذتهايي كه حلال و مايه زيبايي است. خردمند را نشايد جز آن كه در پي سه چيز حركت كند؛ [كسب حلال براي] تامين زندگي، يا گام نهادن در راه آخرت، يا [به دست آوردن] لذتهاي حلال.» از اين بيان به خوبي استفاده ميشود كه در زندگي هر انساني حاكم بودن نظم و برنامهريزي لازم و ضروري است و براي يك مبلغ كه كارش حساس است، ضروري تر ميباشد. نظم و برنامهريزي در كارهاي حضرت امام خميني رحمه الله، مبلغ موفق و بزرگي كه امتي را به سعادت رسانده، شنيدني است. «ايشان براي مطالعه و قرائت قرآن، در كارهاي مستحب و حتي زيارتها و دعاهايي كه در وقت خاصي هم وارد نشده بود، قت خاصي را تنظيم كرده بودند و هر كاري را بر طبق همان زمان بندي و تنظيم خاص انجام ميدادند.» 25 پياده كردن نظم و انضباط در كارها، موجب ميشود كه هر كاري به جا و به موقع صورت گيرد. مبلغي كه در جلسات سخنراني و رفت و آمدها و وعدههايي كه ميدهد، نظم را رعايت كند، فعاليتهايش نتيجه بهتري خواهد داد. اگر مبلغ كار هر روز را در همان روز انجام دهد و به اصطلاح كار امروز را به فردا نگذارد، نتيجه خوبي از كارهاي خود خواهد گرفت. حضرت علي عليه السلام توصيه ميكنند كه: «وامض لكل يوم عمله فان لكل يوم ما فيه؛ 26 كار هر روز را در همان روز انجام ده [و آن را به روز بعد موكول مكن] زيرا براي هر روز كار خاصي است [كه مجال انجام عقب افتادگيها را نميدهد] .» 14. مردم داري يكي از عنايات خداوند به رسول گراميش صلي الله عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام اين بود كه قلب مباركشان را نسبت به مردم مهربان كرده بود. به سخن ديگر آن بزرگواران و ساير ائمه اطهار عليهم السلام مردمدار بودند و در اين كار زبانزد عام و خاص بودند و حتي دشمنان آنان به اين بزرگواري معترف بودند. يكي از وظايف مهم مبلغ اين است كه مردمدار باشد و رسيدگي به خواستههاي مردم را در محل تبليغ از اولويتهاي كاري خويش قرار دهد كه در سايه اين عمل، بقاي نعمتهاي خدادادي را نيز فراهم ميسازد. حضرت امير عليه السلام به جابر فرمودند: «يا جابر من كثرت نعم الله عليه كثرت حوائج الناس اليه فمن قام لله فيها بما يجب فيها عرضها للدوام والبقاء ومن لم يقم فيها بما يجب عرضها للزوال والفناء؛ 27 اي جابر! كسي كه نعمتهاي خدا زياد نصيب وي گشت، نيازهاي فراوان مردم نيز به او روي آورد، در اين صورت آن كس كه در اين حاجتها به آنچه در آنها واجب است، قيام كرد، خداوند نعمتها را بر او جاودانه سازد و آن كس كه حقوق واجب الهي نعمتها را نپردازد، خداوند آن را به زوال و نابودي كشاند.» حضرت علي عليه السلام در يك بيان كلي، روش معاشرت با مردم را چنين تبيين ميكنند كه: «خالطوا الناس مخالطة ان متم معها بكوا عليكم وان عشتم حنوا اليكم؛ 28 آنگونه با مردم زندگي كنيد كه اگر از دنيا رفتيد، برايتان گريان و آنگاه كه در كنار آنان بسر ميبريد، به شما عشق بورزند.» پس لازم است كه مبلغ ديني در برخورد با توده مردم اولا: عدل و انصاف را رعايت كند و با اقشار مختلف منصفانه برخورد نمايد چنانكه فرمود: «انصف الناس من نفسك ومن خاصة اهلك ومن لك فيه هوي من رعيتك؛ 29 نسبت به مردم از جانب خود، نزديكان، و هواداران خود انصاف را رعايت كن.» و ثانيا: دربرخورد با مردم، مساوات را رعايت كند تا خداي نكرده كسي از برخورد او ناراضي نشود: «وابسط لهم وجهك والن لهم جانبك وآس بينهم في اللحظة والنظرة؛ 30 در برابر مردم، گشاده رو باش، نرم خويي و ملايمت را به كار آر و در ملاقات و نگاه مساوات را ميان همگان رعايت كن.» دوري از آزار و اذيت و مردم آزاري، روي ديگر سكه مردمداري است. مبلغ بايد چنان رفتاري از خود نشان دهد كه در برخوردهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و... تنها به راضي بودن مردم از خود بسنده نكند. بلكه كار را به جايي برساند كه حتي كوچكترين اذيت و آزاري از او ديده نشود. علي عليه السلام فرمودند: «طوبي لمن... عزل عن الناس شره؛ 31 خوشا به حال كسي كه شر و بدي خود را از مردم دريغ دارد.» به قول سعدي: خدا را بر آن بنده بخشايش است// كه خلق از وجودش در آسايش است همچنين آن حضرت در نامهاي به همه فرمانداران شهرستانهايي كه سپاه از منطقه آنها گذر ميكرد، فرمودند: «قد اوصيتهم بما يجب لله عليهم من كف الاذي وصرف الشذي؛32 البته به آنان توصيه كردم كه آنچه را خدا از آنان خواسته است، مراعات كنند. از جمله، از مردم آزاري و ايجاد مزاحمت براي مردم خودداري كنند.» مبلغ بايد هر آنچه را براي خود ناخوشايند ميداند، براي ديگران نيز ناخوشايند بداند و هميشه در فكر آسايش و رفاه مردم باشد تا خداوند منان هم از او و كارش راضي باشد. به فرمايش سعدي: حاصل نشود رضاي سلطان // تا خاطر بندگان نجويي خواهي كه خداي بر تو بخشد // با خلق خداي كن نكويي درست است كه مردمداري شاخص امتياز يك مبلغ اسلام است، اما اين به معناي اعتبار همه مردم در همه زمانها نيست. حضرت علي عليه السلام نسبت به مردم بي اعتبار زمان خويش فرمودند: «اصبحت والله لا اصدق قولكم ولا اطمع في نصركم ولا اوعد العدو بكم؛ 33 به خدا سوگند امروز بدين نتيجه رسيدم كه به گفتار [و وعده هاي] شما دل نبندم و به ياري شما اميدوار نباشم و دشمن را به وجود شما تهديد نكنم.» همين مردم بي اعتبار باعث غربت اميرمؤمنان علي عليه السلام شدند؛ مردماني كه همه وجودش را وقف آنان كرده بود به حدي كه حضرت زبان به شكوه بازكردند و فرمودند: «اريد ان اداوي بكم وانتم دائي كناقش الشوكة بالشوكة و هو يعلم ان ضلعها معها؛ 34 به وسيله شما ميخواهم دردها [ي اجتماعي] را مداوا كنم. در حالي كه شما درد [و مشكل] من ميباشيد، من شبيه كسي هستم كه بخواهد خار را به وسيله خاري ديگر بيرون آورد در حالي كه ميداند خار در تن او بيشتر شكند و برجاي ماند.» 15. آشنايي با ابزارهاي تبليغ امروزه با پيشرفت تكنولوژي، خصوصا در امر آموزش، لازم است مبلغ نكته سنج از همه ابزارهاي نوين تبليغ اطلاع كافي داشته باشد. الان تنها با يك سخنراني و منبر سنتي - كه در جاي خود ضروري است، چرا كه دين و مذهب را همين منبرها و سخنرانيها پابرجا و ماندگار ساخته است - نميتوان جوان و نوجوان نسل سوم انقلاب را پاي دين ماندگار كرد، بلكه بايد در اين امر مهم از ابزارها و تكنولوژي روز جهت آشنايي آنها با معارف دين بهره جست. بايد با زمان پيش رفت و از قافله نوآوريها عقب نماند. اگر قبول داريم كه نياز نوجوانان و جوانان به معارف اهل بيت عليهم السلام بيشتر است و مطمئن هستيم كه داراي قلبي پاك و قدرت جذب آنها بيشتر است و به تعبير حضرت علي عليه السلام «قلب الحدث كالارض الخالية ما القي فيها من شي ء قبلته؛ 35 قلب جوان همچون زمين خالي است، هر بذري در آن پاشيده شود ميپذيرد»، بايد در ايجاد شرايط مساعد جهت رشد و نمو آنها كوشا باشيم. چرا كه خداوند اسلام را طوري قرار داده كه «ولا عفاء لشرائعه؛ 36 هرگز قوانينش غبار كهنگي به خود راه ندهد.» يعني، در هر زماني قوانين و بياناتش به روز است و اين وظيفه يك مبلغ است كه با نوآوري آموزشي، اين نوآوري را ارائه دهد. در اين راه استفاده از روش كلاسداري در امر تبليغ ضروري است. بنابراين بايد با روشهاي استفاده از تخته و كلاسداري آشنا بود، با تبديل كتابهاي نوشتاري به سي ديهاي آموزشي صوتي - تصويري اطلاعات را راحتتر در اختيار گذاشت و نيز لازم است خود مبلغ از برنامههاي كامپيوتري اطلاعات كافي داشته باشد. از طرف ديگر با پيشرفت نرم افزارها و آمدن اينترنت به عرصه خبررساني علمي كه جهان را به دهكدهاي كوچك تبديل نموده، تسلط بر اين فن آوري روز ضروري است. پي نوشت: 1) طه/25. 2) انشراح/1. 3) نهج البلاغه، حكمت 176. 4) همان، حكمت 333. 5) همان، نامه 45. 6) امالي طوسي، ص 146، المجلس الخامس، انتشارات دارالثقافه، قم. 7) نهج البلاغه، نامه 18. 8) نهج البلاغه، خطبه 32. 9) اصول كافي، ج 1، ص 24، حديث 15، دارالكتب الاسلاميه، چ 4، 1365. 10) نهج البلاغه، خطبه 176. 11) جامي. 12) نهج البلاغه، نامه 53. 13) همان، حكمت 90. 14) همان، خطبه 239. 15) همان، حكمت 366. 16) همان، حكمت 150. 17) همان، خطبه 110. 18) همان حكمت 337. 19) همان، حكمت 274. 20) اسلام و مقتضيات زمان، مرتضي مطهري، ج 2، ص 27. 21) نهج البلاغه، خطبه 156. 22) همان، خطبه 110. 23) همان، نامه 47. 24) همان، حكمت 390. 25) پا به پاي آفتاب، اميررضا ستوده، ج 2، ص 17، نشر پنجره. 26) نهج البلاغه، نامه 53. 27) همان، حكمت 372. 28) همان، حكمت 10. 29) همان، نامه 53. 30) همان، نامه 46. 31) همان، حكمت 123. 32) نهج البلاغه، نامه 60. 33) همان، خطبه 29. 34) همان، خطبه 121. 35) همان، نامه 31. 36) همان، خطبه 198. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره43