بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مهدي فاطمي اصول آموزش احكام (5) براي برخي از واژه هاي رساله ها مي توان معادل فارسي آن ها را نيز بيان كرد، مانند «پاك كننده ها» براي «مطهرات » و «نيم خيز نشستن » براي «تجافي » نگاهي دوباره در آموزش رساله يكي از پرسش هايي كه گاه براي مبلغان پيش مي آيد، اين است كه در آموزش و تدريس رساله هاي توضيح المسائل به همگان به ويژه جوانان چه روش ها و نكاتي را بايد در نظر گرفت و چه زاويه ديد و نگاهي را بايد در نظر داشت تا براي آنان گيرا و جذاب باشد؟ و تعبير «عبوس بودن » چهره رساله ها از زبان برخي به صورت موجبه كليه جاري نشود. در پاسخ به اين پرسش و هنگام آموزش و بيان رساله هاي عمليه به همگان به ويژه جوانان، بايد چند زاويه ديد را دوباره در نظر آورد تا بر جذابيت آموزش احكام الهي و مسائل شرعي افزود. اينك نگاهي دوباره به آموزش رساله مي افكنيم و پيشاپيش از به كارگيري بعضي از واژه ها يا مسائل شرعي به عنوان نمونه و مثال پوزش مي خواهيم: 1- بيان معادل هاي فارسي: براي برخي از واژه هاي رساله ها مي توان معادل فارسي آن ها را نيز بيان كرد، مانند «پاك كننده ها» براي «مطهرات » و «نيم خيز نشستن » براي «تجافي » 2- بيان معادل هاي مفهوم تر و رايج تر: براي بعضي از واژه هاي توضيح المسائل ها مي توان معادل عربي اما مفهوم تر و رايج تر آن ها را بيان كرد، مانند «ادرار» براي «بول » ، «مدفوع » براي «غائط » و «استفراغ » براي «قي » كه همه اين واژه ها عربي هستند، ولي واژه هاي نخستين رايج تر و قابل فهم ترند. 3- بيان معادل هاي امروزي تر و كاربردي تر: براي برخي از واژه هاي رساله هاي عمليه مي توان معادل هايي را به كار برد كه امروزه كاربرد بيشتري دارند. مانند «مسافت 5/22 كيلومتر» براي «حد مسافت شرعي » ، «1250 گرم نقره » براي «500 درهم در مهر السنة » ، «براي مشخص كردن اندازه درهم و اشرفي مقايسه آن ها با سكه هاي دو ريالي و... »1 4- تعريف و توضيح اصطلاحات فقهي و فتوايي: مثلا بعضي از اصطلاحات فقهي مانند حد «ترخص » ، «تروي » ، «حدث اصغر»، «حدث اكبر»، «جاهل قاصر» و «جاهل مقصر» براي برخي بايد تعريف كرد و توضيح داد. به عنوان نمونه، يك بار براي معلمان ديني، درس احكام را تدريس مي كردم. در آغاز تدريس به آنان گفتم: بعضي از احكامي را كه براي شما تدريس مي كنم «استفتائات » است. ناگهان يكي از معلمان ديني پرسيد: «استفتائات » يعني چه و به چه معني است؟ هنگامي كه اصطلاحي مانند «استفتا» براي برخي از معلمان ديني روشن و شناخته شده نيست، مي توان گفت: براي همگان واضح و تعريف شده است؟ آيا هر چيزي كه براي ما كاملا روشن است، مي توان بر اين پندار بود كه براي مخاطبان ما نيز روشن است؟ همچنين حتما بايد بسياري از اصطلاحات فتوايي را مانند «بعيد نيست » ، «خالي از قوت نيست » ، «خالي از وجه نيست » ، «خالي از قرب نيست » ، «خالي از اشكال نيست » ، «احتياط واجب » ، «ارجح » ، «اظهر»، «محل تامل است » و «محل اشكال است » براي بسياري از مردم تعريف كرد و توضيح داد و اثر عملي آن ها را براي مقلدان ذكر نمود. مثلا آيا برخي از طلاب - تا چه رسد به ديگران - مي توانند معني اين مساله شرعي و اثر عملي آن را بيان كنند: «اگر بچه مميز بگويد، چيزي كه در دست اوست، نجس است، احتياط آن است كه از آن اجتناب كنند، اگرچه بعيد نيست اعتبار قول صبي مراهق. » از اين رو، تدوين يك «فرهنگ اصطلاحات فقهي و فتوايي » در پايان رساله ها و يا به طور مستقل كاري شايسته و بلكه امري بايسته است.
5- رفع ابهام از تعريف هاي واژگان و اصطلاحات: مثلا در تعريف «بچه مميز» و به تبعيت از رساله ها به مردم مي گوييم كه: «بچه مميز بچه اي است كه خوب و بد را مي فهمد. » اگر يكي از شنوندگان از ما بپرسد كه منظور از «فهم خوب و بد»، خوب و بد اخلاقي، اقتصادي، جنسي، فكري، سياسي، اجتماعي و يا... است به او چه پاسخي مي دهيم؟ يا مثلا در تعيين سن بلوغ پسر و دختر مي گوييم: «تمام شدن 15 سال قمري در پسر و 9 سال قمري در دختر. » و حال آن كه بسياري به اين نكته مهم توجه ندارند كه سن بلوغ و تكليف، طبق سال شمسي كمتر از سال قمري مي شود. زيرا سال قمري به مقدار 10 روز و 18 ساعت از سال شمسي كمتر است و در نتيجه طبق سال شمسي، پسران هنگامي كه تقريبا 14 سال و 6 ماه و 16 روز و دختران زماني كه تقريبا 8 سال و 8 ماه و 22 روز دارند، به سن تكليف مي رسند.
6- بيان تعريف لغوي و اصطلاحي موضوعات و واژه هاي فقهي: به طور مثال بارها از شاگردان و حتي طلاب شركت كننده در كلاس هاي آموزش و بيان احكام مي پرسيديم كه تعريف لغوي «وضو» چيست؟ يا اصلا پاسخي نمي دادند يا اشتباها پاسخ مي دادند كه به معني «روشني و روشنايي » است. بدين جهت شايسته است معاني لغوي و اصطلاحي برخي از موضوعات و اصطلاحات فقهي و ارتباط اين دو معني با يكديگر گفته شود. مثلا به آنان بگوييم كه وضو در لغت به معني «نظافت و پاكيزگي » است و از اين رو، عرب ها به شخص نظيف و پاكيزه مي گويند: «وضي ء» 2 و وضو در اصطلاح فقهي به معني شستن صورت و دست ها (غسلتان) و مسح سر و پاها (مسحتان) طبق دستوري كه شارع مقدس اسلام فرموده است مي باشد. بنابر روايتي يكي از علت ها و فلسفه هاي وضو، نظافت و پاكيزگي است، بدين جهت به آن، «وضو» گفته اند. اين نكته از نظر علمي و تجربي نيز روشن است.
7- استفاده از واژه هاي فخيمانه و محترمانه: يكي از وظايف ما، به كارگيري واژه هاي فخيمانه و محترمانه در هنگام آموزش و بيان احكام است. مثلا در هنگام به كارگيري واژه هاي «آبستن، حامله و باردار»، آيا واژه «باردار» فخيمانه تر نيست؟ يا در هنگام بيان علائم بلوغ، استفاده از واژه هاي «شرمگاه » يا «اندام تناسلي و زايشي » به جاي واژه «عورت » محترمانه تر نيست؟ يا در هنگام بيان مبطلات روزه، به كارگيري واژه «آميزش » يا «آميزش جنسي » بهتر از واژه «جماع » نيست؟ آيا نبايد واژه هاي غيرفخيم و به كار رفته در رساله هاي توضيح المسائل مانند مسائل 15863 و 2381 4را به كار نبرد و آن ها را به گونه اي ديگر تغيير داد و بيان كرد؟
8- با اعراب خواندن يا نوشتن كلمات: بايد در هنگام بيان يا نوشتن احكام الهي، بعضي از كلمات و واژه ها را با اعراب صحيح خواند يا نوشت تا مانند آن شخصي نشود كه در مكه از روحاني كاروان خود پرسيده بود: «هروله به چه معني است؟» يا فرد ديگري سؤال كرده بود: «دو كلمه قبل و دبر كه در رساله ها نوشته شده اند، به چه معني است؟» يا يكي از روحانيان كاروان حج به نام آقاي «حسن زاده » مي گفت: «يكي از حاجيان از بنده مي پرسيد كه من هنگام طواف، اين گونه نيت كرده و گفته ام: هفت دور طواف براي حجة الاسلام حسن زاده (نه حجة الاسلام) به جا مي آورم واجب قربة الي الله. آيا نيت من صحيح بوده است يا نه؟» بارها از مردم و حتي طلاب حوزه شنيده ام كه به جاي «مبطلات وضو» مي گويند: «مبطلات وضو»، يا به جاي «مطهرات » مي گويند: «مطهرات » از اين رو، بايد اعراب اين گونه كلمات را به طور صحيح براي ديگران خواند يا نوشت تا اشتباه و تفاوت هاي معنايي و متضادي مانند «مقلد» و «مقلد»، «مطهرات » و «مطهرات » ، «مبطلات » و «مبطلات » پيش نيايد. 9- آموزش مسائل رساله به صورت تدريجي: قوانين و احكام الهي در مدت 23 سال و به صورت «تدريجي » بر پيامبر محبوب خدا صلي الله عليه و آله نازل و به مردم ابلاغ شد. مثلا خوردن شراب به صورت تدريجي و در چهار آيه از قرآن بيان شد تا اين كه در مرحله چهارم، حكم قطعي حرمت شراب به مردم ابلاغ گرديد. از اين رو، براي آموزش و بيان احكام رساله به مردم، در برخي از موارد بايد زمينه سازي كرد. به طور نمونه يكي از استادان احكام مي گفت: «براي تعدادي از خواهران، درس احكام مي گفتم. روزي به احكام حجاب و پوشش رسيدم. ديدم براي تدريس احكام آن بايد زمينه سازي كنم. زيرا ممكن است بعضي از مسائل شرعي حجاب و پوشش را نپذيرند يا به آن توجه لازم را نكنند. بدين جهت تصميم گرفتم پيش از آغاز درس احكام، مرثيه حضرت زهرا عليها السلام را براي آنان بخوانم و رقت قلبي ايجاد كنم. همين كار را كردم و پس از گريه و مرثيه خواني، اين نكته را به آنان تذكر دادم كه اگر بخواهيم پيرو حقيقي حضرت زهرا عليها السلام باشيم، بايد حجاب خود را كاملا رعايت كنيم و احكام آن را در زندگي عملي خويش پياده سازيم. آن گاه به بيان احكام پوشش و حجاب پرداختم و با اين زمينه سازي بود كه پذيرش احكام حجاب براي آنان آسان شد. » بدين جهت بايد سه حديث شريف ذيل براي هر استادي در هنگام آموزش رساله و احكام الهي و حتي موضوعات ديگر مورد توجه وافر باشد: پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «يا معاذ! بشر ولاتنفر، يسر و لاتعسر؛ 5 اي معاذ! (هنگام تبليغ در يمن) مژده آور باش و رماننده از دين نباش. آسان گير باش و سخت گير در دين نباش. » حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود: «لا تقل كل ما تعلم؛ 6 همه آنچه را مي داني مگو. » امام سجاد عليه السلام فرمود: «... اياك ان تتكلم بما تسبق الي القلوب انكاره وان كان عندك اعتذاره...؛ 7 بپرهيز از اين كه سخني بر زبان جاري سازي كه دل ها در نپذيرفتن و انكار آن پيشي گيرند، اگرچه عذرخواهي آن را نيز داشته باشي. » 10- تنظيم و دسته بندي احكام رساله: حضرت اميرمؤمنان، علي عليه السلام مي فرمايد: «احسن الكلام ما زانه حسن النظام و فهمه الخاص والعام؛8 زيباترين سخن آن است كه تنظيم و دسته بندي زيبايش آن را آراسته كرده باشد و خواص و عوام، آن را بفهند. » روان شناسان نيز معتقدند از نظر يادگيري و آموزش، مطالب منظم و دسته بندي شده بهتر از مطالب نامنظم و دسته بندي نشده در ذهن انسان جاي مي گيرند. يكي از شاگردان حضرت امام خميني قدس سره مي گويد: «امام در هنگام تدريس، مطالب را خيلي عالي مرتب و تنظيم مي كردند، و همين تنظيم مطالب در بهتر فهميدن و زودتر فهميدن مطالب درسي كمك بسيار مؤثري مي كرد. » 9 «روش دسته بندي احكام » را در مجله شماره 14 مبلغان (ماه ذيحجه) آورده ايم كه مي توانيد براي آشنايي با آن به آنجا مراجعه كنيد. اميد است با عنايات خداوند بزرگ و توجهات حضرت ولي عصر عليه السلام اين گونه مباحث و مطالب در زمينه «آموزش رساله » به همگان و به ويژه جوانان براي مبلغان گرانمايه و گرانپايه سودمند آيد. اين همه گفتيم ليك اندر بسيج بي عنايات خدا هيچيم هيچ اي خدا اي فضل تو حاجت روا با تو ياد هيچ كس نبود روا قطره اي دانش كه بخشيدي ز پيش متصل گردان به درياهاي خويش پي نوشت: 1) در صورتي كه اين معادل ها طبق فتواي مرجع تقليدي كه احكام و فتاواي او را بيان مي كنيم، صحيح و مورد قبول وي باشند. 2) ريشه لغوي وضو از كلمه «وضا» يا «وضا» گرفته شده است، نه از كلمه «ضوء ضاء» كه به معني «ضوء و ضياء و روشني » است. 3) در مسائل مربوط به دومين مبطل از مبطلات روزه. 4) در مسائل مربوط به عيب هايي كه به واسطه آن ها مي شود عقد را به هم زد. 5) سيري در سيره نبوي آيت الله شهيد مرتضي مطهري، چاپ هفدهم، قم، انتشارات صدرا، 1376، ص 210، به نقل از سيره ابن هشام. 6) نهج البلاغه، گردآوري سيدابوالحسن محمدشريف رضي، ترجمه علينقي فيض الاسلام، [بي چا] ، [بي جا] ، [بي تا] ، [بي نا] ، كلمه قصار 374، ص 1268. 7) سفينة البحار، حاج شيخ عباس قمي، 2 ج، [بي چا] ، بيروت، دار المرتضي، [بي تا] ، ج 1، ص 573. 8) معجم الفاظ غرر الحكم و درر الكم، مصطفي درايتي، چاپ اول، قم، مركزي الابحاث و الدراسات الاسلاميه، 1413، ص 464. 9) با اقتباس از: مجله حوزه، ش 32، ص 89. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره16