بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مهدي احمدي امر به معروف و نهي از منكر در انديشه اسلامي «امر به معروف و نهي از منكر در انديشه اسلامي» نوشته مايكل كوك و ترجمه احمد نمائي در دو جلد و 1063 صفحه، توسط بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي به چاپ رسيده است. در اين گفتار به معرفي اجمالي اين كتاب ميپردازيم. هر گاه سخن از امر به معروف و نهي از منكر به ميان ميآيد، ناخودآگاه شخصيت و نام امام حسين عليه السلام جلوه گر ميشود؛ آن گاه كه فرمود: «إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي صلي الله عليه وآله أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهي عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِي بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام؛ 1 من از روي هوس و سركشي و تبهكاري و ستمگري قيام نكردم، تنها به خاطر اصلاح در امت جدّم برخاستم. ميخواهم به نيكيها فرمان دهم و از بديها باز دارم و روش جدّ خود و پدرم علي بن ابي طالب عليه السلام را دنبال كنم.» در فرهنگ اسلامي نظارت و امر به معروف و نهي از منكر تنها وظيفه بزرگان و رهبران نيست، بلكه بر همه مسلمانان واجب است تا درباره همنوع خود خيرخواهي و مهرورزي داشته باشند و از گسترش كارهاي ناشايست جلوگيري كنند. نويسنده كتاب «مايكل كوك» در سال 1940 م در انگلستان به دنيا آمد. وي در دانشگاه كمبريج به آموختن تاريخ انگلستان و اروپا پرداخت و علاوه بر زبانهاي رسمي اروپايي و عربي، زبانهاي فارسي و تركي را نيز فرا گرفت. وي پس از چند سالي كه در مدرسه مطالعات شرقي و آفريقايي لندن به تحقيق و تدريس تاريخ اسلام مشغول بود، در سال 1986 م براي تدريس در دانشگاه پرينستون آمريكا عازم اين كشور شد. بيشتر آثار وي در باره شكل گيري تمدن اسلام و نقش دين در آن ميباشد. همچنين آثاري درباره تفسير، فقه، حديث و تاريخ اسلام نگاشته است. تنها اثري كه از وي به زبان فارسي ترجمه شده است (غير از اين كتاب كه معرفي ميشود) مقالهاي است با عنوان «مخالفان نگارش حديث در صدر اسلام» 2كه در چند بخش پي در پي در نشريه علوم حديث به چاپ رسيده است. 3 انگيزه تأليف كتاب شامگاه پنجشنبه 22 سپتامبر 1988 م در ايستگاه قطار شهري شيكاگو از ايالات آمريكا در حضور جمعي از مردم، زني مورد تجاوز قرار گرفت. و عجيب آنكه اين عمل ننگين در ساعتهاي پر رفت و آمد رخ داد و هيچ كس براي كمك به قرباني از جاي خود حركت نكرد و فريادهاي مظلومانه آن زن بي پاسخ ماند. مايكل كوك پس از شنيدن اين خبر متأثر شده، در اين باره چنين مينگارد: «آدمي نميتواند فقط در كناري بايستد و ببيند زني در منظر عام مورد تجاوز قرار ميگيرد. ما احساس ميكنيم به نوعي وظيفه داريم علاوه بر آنكه خود بايد به شايستگي رفتار كنيم، ديگران را نيز از ارتكاب كارهاي كاملاً ناپسند نسبت به همنوعان خود باز داريم.... اما در زندگي روزمره، ما نامي براي اين وظيفه نداريم. هنوز به تدوين كلي مواردي كه بايد آن را انجام دهيم و شرايطي كه از انجام آن معافيم، نپرداخته ايم. حقوقدانان و فيلسوفان ما بحثهايي دارند كه ما در مواردي وظيفهاي براي امداد داريم، اما اين بحثها مهجورتر از آن است كه به عنوان فرهنگ ما توصيف شود. اسلام، بر عكس، تعاليمي ويژه براي چنين وظيفه اخلاقي گسترده دارد كه نام آن امر به معروف و نهي از منكر است.» 4 مراحل تحقيق مايكل كوك با انگيزه شناخت اين وظيفه در دين اسلام، پژوهشهاي خود را آغاز كرد. وي در مدت 12 سال كار مداوم و با استفاده از بورسيههاي علمي و مطالعاتي حدود 1700 عنوان كتاب و مقاله را بررسي كرد كه بيش از 1300 مورد آن از منابع اسلامي بود. در نتيجه، كتاب او جامعترين كتابي است كه درباره امر به معروف و نهي از منكر در انديشه اسلامي نوشته شده است. نويسنده كتاب در سير تدوين كتاب از دانشمندان زيادي مشاوره گرفت و در بررسي مذهب شيعه از آية الله دكتر حسين مدرسي بهره برد. ترجمه كتاب نيز در طول دو سال با مطالعه و دقت آقاي احمد نمائي انجام شد. محتواي كتاب فصل اول كتاب، با داستان زرگر مرو به نام ابراهيم بن ميمون آغاز ميشود. زرگر مرو كه به اصول اخلاقي و شرعي پايبند بود، به حضور ابومسلم حاكم ظالم خراسان رفت و به او گفت: «من در راه خدا هيچ كاري را شايستهتر از اين نميدانم كه بر ضد تو جهاد كنم و چون توانايي جهاد با دست را با تو ندارم، با زبان بر ضد تو جهاد ميكنم....» اين زرگر به دستور ابومسلم به شهادت رسيد. فصل دوم كتاب، به بررسي آيات مربوط به امر معروف و نهي از منكر در قرآن و تفسير آن اختصاص دارد. نويسنده در فصل سوم به احاديث امر به معروف و نهي از منكر ميپردازد و حديث سه مرحلهاي (امر به معروف و نهي از منكر با دست، زبان و دل) 5 را بررسي ميكند. وي با اشاره به اينكه امر به معروف و نهي از منكر در كتاب سنن ابو داود در بخش «الملاحم» آمده و ترمذي در صحيح و ابن ماجه در سنن و نسائي در كتاب الايمان و تعدادي از علماء اهل سنت آن را در كتاب فتن ذكر كرده اند، يادآور ميشود كه شيعيان، امر به معروف و نهي از منكر را هميشه با بحث جهاد مطرح ميكنند. 6 فصل چهارم، به امر به معروف و نهي از منكر در سيره صالحان و مسلمانان صدر اسلام پرداخته است. مؤلف در اين بخش كوشش نموده سيره و رفتار بزرگان و عالمان اسلام در برابر منكرات حكومتي و اجتماعي را به نمايش بگذارد و انواع برخوردها و گاهي انعطافها و عدم تحرك در برابر فساد، توسط برخي صاحب نامها را به تصوير كشد. نويسنده در برخي مباحث كتاب، نامي از قيام امام حسين عليه السلام به ميان آورده است، اما آنچه خواننده آگاه را رنج ميدهد، اين است كه نويسنده از روي آگاهي يا ناآگاهي در اين بخش از پرداختن به قيام حسيني غفلت يا تغافل ورزيده و هيچ گونه اشارهاي به اين حماسه بي نظير كه در راه امر به معروف و نهي از منكر انجام شد، نكرده است. از فصل پنجم تا فصل پانزدهم، امر به معروف و نهي از منكر (شرايط، مراحل و...) از ديدگاه مذهب حنبليه، معتزليان، زيديه، اماميه، حنفيه، شافعيه، مالكيه، و اباضيه بررسي شده است. نويسنده فصل شانزدهم را به انديشه غزالي شافعي درباره امر به معروف و نهي از منكر اختصاص داده است و در اين بررسي، به بخش امر به معروف و نهي از منكر كتاب «احياء علوم الدين» اكتفا كرده و در پيوست اين فصل به فريضه امر به معروف در انديشه صوفيان توجه كرده است. فصل هفدهم درباره امر به معروف و نهي از منكر و محدوده آن ميباشد و پاسخي است به اينكه آيا منكراتي كه در حريم خصوصي افراد انجام ميشود، شامل قاعده امر به معروف ميشود؟ خشونت در بازداري از انجام منكر تا چه حدي مجاز است؟ وظيفه زنان در برابر اين امر الهي چيست؟ و.... «تحولات جديد اسلامي» عنوان فصل هجدهم كتاب است. نويسنده در اين بخش از ميان تمام فرقهها و مكتبهاي عمدهاي كه مطرح هستند، فقط شيعه اماميه را از اين طيف وسيع اسلام امروز متمايز ميداند و ميگويد: «اين تمايز تا حدي مربوط به سرنوشت نابرابر اين دو سنت مَدْرسي است. آنچه از اهل سنت رسيده، دقيقاً به صورت تُراثي در آمده و تا اندازهاي شبيه بناي تاريخي مقدسي است كه مورد احترام مردماني كه اكنون در حقيقت در آن به سر نميبرند، ميباشد. به عكس، سنت مدرسي اماميه را ميتوان هنوز سنتي زنده توصيف كرد كه استمرار و سازگاري آن مديون علمايي است كه در درون آن عم ل ميكنند.» مؤلف كتاب، در بخش اول اين فصل به جريان كلي و غالب انديشههاي اهل سنت در جهان اسلام امروز ميپردازد و بخش دوم را به بحث درباره شيعه اماميه اختصاص ميدهد. انديشههاي امام راحل، مقام معظم رهبري، آيات عظام: خويي، مكارم، نوري همداني، و... درباره امر به معروف و نهي از منكر در اين بخش بررسي شده است. نويسنده در بخش پاياني اين فصل، به مقايسه انديشه شيعه و اهل سنت در برابر اين وظيفه الهي ميپردازد. فصل نوزدهم اين اثر ارزشمند، به مقايسه امر به معروف و نهي از منكر در دين اسلام و عصر جاهليت و اديان توحيدي و غير توحيدي اختصاص دارد. مايكل كوك در پايان اين فصل به امتياز بي نظير اسلام اذعان ميكند. فصل بيستم و آخرين فصل اين كتاب، به مقايسه فرهنگ امداد در غرب و امر به معروف و نهي از منكر در دين اسلام ميپردازد و برخورد و واكنش اين دو فرهنگ را به تصوير ميكشد. نويسنده كه گويا جنايات اسرائيل و آمريكا و حمايتهاي كشورش انگليس را از اين جنايات - كه نسبت به مسلمانان مظلوم فلسطين انجام ميشود - از ياد برده است، ميگويد: «در انديشه غربي امروز، دو اصل كاملاً مشخص بر مرزبندي وظيفه ما با قدرت تمام حكومت ميكند: اصل اول آنكه در جايي كه عمل خلافي موجب آزار ديگران ميشود، اين يك وظيفه همگاني است كه از آن جلوگيري كنند. به موجب اين اصل، ما نسبت به تجاوز به حقوق بشر در مناطقي كه فرهنگ متعارف دارند، مانند: آسياي شرقي، خاورميانه و آفريقا دخالت ميكنيم. وظيفه ما در اينجا همانند وظيفه نژاد انساني است و عيب جويي ما هيچ مرز فرهنگي يا جغرافيايي را نميشناسد....» 7 نويسنده در پايان اين بخش، براي نشان دادن برخورد دو فرهنگ غربي و اسلامي به مصاحبه «اوريانا فالاچي» روزنامه نگار ايتاليايي با امام خميني رحمه الله كه شش ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران انجام شد، اشاره ميكند. دو پيوست كه شامل آيات و احاديث مهم و نظريات ابن عربي در باره امر به معروف و نهي از منكر است، در پايان كتاب آمده و كتابنامه 1700 موردي اين تحقيق نيز در پايان كتاب است. نمايه اعلام كه در صفحات آخر كتاب ذكر شده، كمك كار محققان عزيز خواهد بود. اميد است كه اين اثر ارزشمند مورد توجه همه پژوهشگران قرار گيرد. پي نوشت: 1) بحارالانوار، ج 44، ص 329. 2) فصلنامه علوم حديث، س 3، ش 2 و 3 و 4، سال 1377. 3) امر به معروف و نهي از منكر در انديشه اسلامي، ج 1، ص 10. 4) همان، ص 11. 5) قال رسول الله صلي الله عليه وآله: «مَنْ رَأَي مِنْكُمْ مُنْكَراً فَلْينْكِرْهُ بِيدِهِ فَإِنْ لَمْ يسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ يسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ لَيسَ وَرَاءَ ذَلِكَ شَي ءٌ مِنَ الْإِيمَانِ؛ هر كس از شما عمل زشتي را ببيند، بايد با دستش از آن باز دارد. پس اگر قدرت نداشت، با زبانش و اگر قدرت نداشت، با قلبش. ايمان به غير از اين نميباشد.» (مستدرك الوسائل، ج 2، ص 192، ح 7) 6) حكومت اسلامي، ش 33، ص 239. 7) امر به معروف و نهي از منكر در انديشه اسلامي، ج 2، ص 925. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره78.