به بهانه یك تجربه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

به بهانه یك تجربه - نسخه متنی

احمد محیطی اردکانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
احمد محيطي اردکاني
به بهانه يك تجربه
سال هاي متمادي براي ارشاد مردم و تبليغ دين به اقصي نقاط ايران سفر كردم. در شهرها و روستاها و مجتمع هاي اداري و نظامي حاضر شدم، سعي و تلاشم اين بود كه علاوه بر سخنراني و موعظه، با مردم گرم و صميمي باشم. درد دل هاي مردم را بشنوم و در حد امكان مشكل گشاي آن ها باشم.
در يكي از روستاها، ميزبانم، جمله اي گفت كه بسيار آموزنده و حائز اهميت است.
او گفت: در زمان طاغوت ما براي ايام تبليغي محرم و صفر و ماه مبارك رمضان از قم، روحاني دعوت مي كرديم. وقتي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني قدس سره پيروز شد و امور اعزام روحانيون به مراكزي مانند سازمان تبليغات و... سپرده شد، من براي دعوت روحاني به سازمان تبليغات مراجعه كردم. به مسؤول سازمان تبليغات گفتم: روستاي ما روستاي بزرگي است و ما يك روحاني مي خواهيم كه «پر علم و پر حلم و پر حوصله » باشد.
اين مرد با تجربه براي يك مبلغ علاوه بر آگاهي و دانش دو صفت را لازم مي شمارد:
1- حلم و بردباري 2- حوصله و شكيبايي در آيات و روايات نيز در مورد اين دو صفت، براي پيام رسانان الهي تاكيد شده است.
1- بردباري
اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «لن يثمر العلم حتي يقارنه الحلم » 1
علمي كه با حلم و بردباري همراه نباشد، هيچ ثمري ندارد.
معاوية بن وهب مي گويد: «از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مي فرمود:
«اطلبوا العلم و تزينوا معه بالحلم والوقار و تواضعوا لمن تعلمونه العلم و تواضعوا لمن طلبتم منه العلم. » 2
علم بياموزيد و آن را با بردباري و وقار مزين كنيد و براي كسي كه به او علم مي آموزيد و كسي كه از او طلب دانش مي كنيد، تواضع كنيد.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«ما بعث الله نبيا قط حتي يسترعيه الغنم يعلمه بذالك رعيه الناس » 3
خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرد، مگر اين كه مدتي از عمرش را به چوپاني سپري نمود تا رسم ادار? مردم و سرپرستي آن ها را به او بياموزد.
خداوند متعال در وصف مردان الهي مي فرمايد: «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» 4
و هنگامي كه جاهلان آن ها را مخاطب سازند، به آن ها سلام مي گويند.
اخلاق پيشوايان دين
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام به غير از مقابله با كفار و منافقين كه مامور بودند، با آن ها، به شدت و غلضت برخورد نمايند، رفتارشان با مردم همراه با حلم و بردباري بود. و يكي از عوامل مهم گسترش دين مبين اسلام، همين اخلاق و رفتار نيكوي پيشوايان آن مي باشد.
انس بن مالك مي گويد: «من در خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله بودم. عبايي بر دوش آن حضرت بود كه حاشيه و اطراف آن بسيار خشن و زبر بود. ناگهان عربي بياباني و باديه نشين آمد و پيامبر صلي الله عليه و آله را با آن عباي مخصوص كشيد. به گونه اي كه حاشيه آن عبا در گردن و دوش مبارك رسول خدا صلي الله عليه و آله اثر گذاشت، سپس گفت: «يا محمد! از مال خدا آنچه در نزد تو است، بر اين دو شتر من بار كن زيرا كه اين اموال نه از مال خودت است و نه از مال پدرت »
پيامبر صلي الله عليه و آله سكوت كرده، بعد فرمود:
«المال مال الله و انا عبده »
مال مال خداوند است و من بند? او هستم، سپس فرمود:
«اي اعرابي! آيا نسبت به آنچه به من روا داشتي، قصاص كنم؟» گفت: «نه »
فرمود: «چرا؟» گفت: «زيرا تو بدي را با بدي پاداش نمي دهي »
پيامبر صلي الله عليه و آله خنديد و امر فرمود كه بر يك شتر او جو و بر شتر ديگر خرما بار كردند و به او دادند. 5
رفتار امام محمد باقر عليه السلام و مسلمان شدن نصراني
يك نصراني با جسارت به امام محمدباقر عليه السلام گفت: «انت بقر» امام عليه السلام فرمود: «نه چنين است، بلكه من باقر مي باشم »
گفت: «تو پسر زني آشپز هستي »
فرمود: «اين شغل و حرف? او بوده است »
گفت: «تو فرزند كنيز سياه بد زبان هستي »
فرمود: «ان كنت صدقت غفرالله لها و ان كنت كذبت غفر الله لك »
اگر راست گفتي، خداوند از وي درگذرد و اگر دروغ گفتي، خداوند از گناه تو درگذرد.
آن نصراني چون اين حلم و بردباري را از آن حضرت ديد، متوجه اسلام گرديد، و مسلمان شد. 6
علماي برجست? ديني نيز به پيروي از ائم? معصومين عليهم السلام در مقابل رفتار جاهلان? بعضي از مردم، چنين رفتار مي نمودند.
روزي خواجه نصيرالدين طوسي قدس سره نامه اي به دستش رسيد. در آن نامه، شخصي با كلمات و جمله هاي زشتي به ايشان بدگويي نموده بود. يكي از كلمات زشت او اين بود كه خطاب به مرحوم خواجه نصيرالدين نوشته بود: «يا كلب بن كلب » يعني، اي سگ پسر سگ!
محقق بزرگوار وقتي آن كاغذ را مطالعه كرد در جوابش با متانت و عباراتي زيبا چنين نوشت: «... گفتار تو خطاب به من: «اي سگ » صحيح نيست، زيرا سگ با چهار دست و پا راه مي رود و ناخن هايش دراز است ولي من راست قامتم و پوست بدنم ظاهر و نمايان است اما سگ تمام بدنش از مو و پشم پوشيده است و ناخن هاي من بر خلاف سگ پهن است.
من ناطق و ضاحك هستم و اين فصول و خواصي كه در من است، خلاف فصول و خواص كلب است. » 7
محدث قمي رحمه الله پس از نقل اين جريان مي گويد: اين مطلب تازگي ندارد. كسي كه «علامه حلي » در حق وي در اجازه اي كه به او داده است، مي نويسد: «اين شيخ برترين اهل عصر خودش در علوم عقلي و نقلي بود و براي او تصنيفات و نوشته هاي بسياري است... او در ميان كساني كه ما مشاهده كرديم، شريف ترين آنان در اخلاق بود. خداوند قبر او را منور گرداند». 8
2- صبر و شكيبايي
دومين صفت ضروري براي مبلغ صبر و شكيبايي است.
بدين جهت انبياي الهي از بد رفتاري مردمان جاهل و بي فرهنگ، عقب نشيني نمي كردند و برنامه هاي هدايت و ارشاد مردم را ترك نمي نمودند.
خداوند متعال درباره حضرت نوح عليه السلام مي فرمايد:
«فلبث فيهم الف سنة الا خمسين عاما» 9
نهصد و پنجاه سال در ميان مردم ماند [و آن ها را به سوي خدا دعوت كرد].
در اين مدت طولاني فقط هشتاد نفر هدايت شدند و دعوت او را پذيرفتند، تقريبا هر دوازده سال يك نفر به ارادتمندان وي افزوده شده و تمامي آن مدت را آن پيامبر بزرگ الهي براي هدايت و ارشاد آنان در تلاش بود و انواع و اقسام مشكلات و ناملايمات را تحمل كرد. 10)
او خود در شكوائيه اي به خداوند عرض مي كند:
«رب اني دعوت قومي ليلا و نهارا فلم يزدهم دعائي الا فرارا 11)؛ پروردگارا من قوم خود را شب و روز (بسوي هدايت) دعوت كردم، پس دعوت من جز فرار چيزي را به ايشان نيفزود.»
خداوند متعال به پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
«فاصبر كما صبر اولوالعزم من الرسل 12)؛ صبر كن. آن چنان كه پيامبران اولوالعزم صبر كردند. »
و اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي فرمايد:
«لا يعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان 13)؛انسان صبور هرگز پيروزي را از دست نمي دهد گرچه زمان زيادي طول بكشد.»
پي نوشت:
1) غرر الحكم و دررالكلم، آمدي، شرح خوانساري، ج 5، ص 63.
2) بحارالانوار، ج 2، ص 41.
3) بحارالانوار، ج 11، ص 65.
4) فرقان / 63.
5) سيماي عبادالرحمن در قرآن، علي كريمي جهرمي، صص 40- 39.
6) سفينة البحار، محدث قمي، ج 1، ص 422.
7) فوائد الرضوية، محدث قمي، ص 609.
8) سفينة البحار، ج 1، ص 423.
9) عنكبوت / 14.
10) سيماي عباد الرحمن در قرآن، جهرمي، ص 44.
11) نوح / 5 و 6.
12) احقاف / 35.
13) نهج البلاغه، حكمت 153.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره5.
/ 1