بهروزی و کامیابی در سایه همت مضاعف و کار مضاعف (4) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بهروزی و کامیابی در سایه همت مضاعف و کار مضاعف (4) - نسخه متنی

محمود طاهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
سيدمحمودي طاهري
بهروزي و کاميابي در سايه همت مضاعف و کار مضاعف (4)
آن کسي که در کار و کوشش به ياد خداست هيچگاه کار را سبب تام براي رسيدن به اهداف و آرزوهاي خود نمي داند.
توکل بر خدا
از آداب کار، توکل کردن بر خداست. آن کسي که در کار و کوشش به ياد خداست، از اين نکته آگاه است که:
اگر تيغ عالم بجنبد زجاي نبرّد رگي تا نخواهد خداي 1
و هيچگاه کار را سبب تام براي رسيدن به اهداف و آرزوهاي خود نمي داند؛ بلکه بر اين باور است که پيش تر و بيش تر از کار، خواست و اراده خدا است که سرنوشتها را رقم مي زند، و اگر او اراده نکند، هيچ کاري به نتيجه نمي رسد، و هيچ کوششي سود نمي بخشد. بچنين شخصي، به خوبي از اين نکته آگاه است که: چه بسا عزمها و همتها که بي اراده و خواست خدا، هرگز به مرحل? عمل در نيامد، و اي بسا عزمها و اراده ها که به مرحله عمل درآمد؛ اما به پايان نرسيد، و به نتيج? دلخواه نيانجاميد؛ لذا با آگاهي از حقيقت ياد شده، کار خود را با توکل، آميخته مي سازد، و در عين کار و کوشش، تکيه گاه اصلي خويش را خدا مي داند، و نه کار و تلاش. به تعبير زيباي صائب تبريزي:
تا داده ام عنان توکل زدست خويش کارم هميشه در گرو از استخاره هاست 2
و نيز به تعبير حافظ:
تکيه بر تقوا و دانش در طريقت کافري است راهرو گر صد هنر دارد، توکل بايدش 3
ضرورت اتمام کار و پرهيز از نيمه تمام گذاشتن آن
ناتمام گذاشتن کار، و کار را در نيمه راه رها کردن، تفاوت چنداني با انجام ندادن آن، و وقت را به بيهودگي گذراندن ندارد. مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايد: «ما کشورهايي را سراغ داريم که بعد از ما وارد ميدان شده اند، الآن جلوتر از ما هستند! به خاطر پيگيري، به خاطر خسته نشدن از کار، و اينکه مديران ارشد، همت خودشان را مصروف اين کرده اند که کار را رها نکنند. يکي از نقيصه هاي عمده که بنده در بعضي از دولتهامان در طول اين سالها مشاهده کرده ام، پيگيري نکردن و دنبال نکردن کارهاست. کار را با ذوق و شوق شروع مي کنند، بعد نصفه کاره مي ماند! چرا؟ چون مديران حمايت نمي کنند، پيگيري نمي کنند؛ چه حمايت مالي، چه حمايت اداري، حمايتهاي مديريتي، تشويق، رسيدگي، برداشتن موانع جزيي از سر راه. گاهي يک مانع جزيي، يک کار بزرگ را مدتها معطل مي کند؛ تجرب? انسان اين را نشان مي دهد. ما ديده ايم کارهاي بزرگي که متوقف شده، بعد که رفتيم سراغ کار که چرا متوقف شده، فهميديم يکجا گير کوچکي وجود داشته، همت نکردند اين گير کوچک را برطرف کنند، اين جريان عظيم همينطور متوقف مانده.» 4
حضرت رسول صلي الله عليه وآله فرمود: «الْاُمُورُ بِتَمَامِهَا، وَالْاَعْمَالُ بِخَوَاتِيمِهَا؛ 5 ارزش کارها به تمام شدن آنهاست، و اعمال، به پايانهاي آن.»
حضرت عيسي مسيح عليه السلام فرمود: «اي گروه حواريان! به حق به شما مي گويم، مردمان مي گويند: ساختمان به اساس و شالوده آن است، و من به شما چنين نمي گويم. من مي گويم و به حق به شما مي گويم: آخرين سنگي که بنّا مي گذارد، اساس است؛ يعني پايان کار و کار را به پايان بردن.» 6 معلوم است که عمل، هنگامي بارور و نتيجه بخش است که ادامه پيدا کند. عملي که شخص عامل، زماني به آن برخيزد و زماني ديگر آن را فرو گذارد، فايده اي براي او ندارد و تنها بر ناتواني او مي افزايد. و اين بدان جهت است که ترک عمل، گاه به تنبلي و نوميدي مي انجامد. شروع کردن به کار، آسان و ميسّر است، و استمرار دادن به آن، در بيش تر اوقات، دشوار است، و نتيجه کامل، تنها به ادامه و استمرار کار وابسته است.
تخصص مداري در کار
کار بهينه و نتيجه بخش، در گرو «کارآگاهي و تخصص» در کارهاست. از پيامدهاي گماردن افراد نامتخصّص در کارها، اتلاف بيت المال، خرج تراشيهاي بيهوده و هدر رفتن سرماي? ملي کشور است، که مي تواند خسارتهاي فراواني بر پايه هاي اقتصادي جامعه و کشور وارد آورد. نبود تخصص در کارها به ويژه در پروژه هاي اقتصادي، يا به عقيم ماندن آن کارها، آن هم پس از صرف هزينه فراوان از بيت المال مي انجامد، و يا به دليل نبود محکم کاري و کيفيت مداريِ برآمده از عدم تخصص، به تکرار فراوان اين پروژه ها خواهد انجاميد که نتيجه اين تکرارها نيز تباه شدن فرصتها، اذيت و آزار شهروندان و نابودي ثروتهاي ملي خواهد بود.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «مَا اُبَالِي اِلَي مَنِ ائْتَمَنْتُ خَائِناً اَوْ مُضَيِّعاً؛ 7 از نظر من تفاوتي ندارد که به خائن اعتماد کنم، يا به ضايع کننده.» امام صادق عليه السلام در اين آموز? مهم نابودکردن و تضييع کار را در رديف خيانت در کار ذکر کرده است، و تضييع در کار نيز يا از نداشتن تعهد و تقيد به اصول و موازين اخلاقي و نبود وجدان کاري ناشي مي شود، و يا از آگاه نبودن درباره آن کار و نبود تخصص.
کيفيت مداري و محکم کاري
کار بي کيفيت، تلاش بيهوده و آب در هاون کوبيدن است؛ چرا که چنين کاري بزودي رو به ويراني نهاده، هم? هزينه هايي که صرف آن شده است را به باد فنا مي دهد.
حضرت رسول صلي الله عليه وآله فرمود: «اِذَا عَمِلَ اَحَدُکُمْ عَمَلاً فَلْيُتْقِنْ؛ (8) چون کسي از شما به کاري دست زند، بايد درست و محکم کار کند.»
و باز از آن حضرت است که: «... لَکِنَّ اللهَ يُحِبُّ عَبْداً اِذَا عَمِلَ عَمَلاً اَحْکَمَهُ؛ (9) خداوند بنده اي را دوست دارد که چون کاري انجام دهد، محکم کاري کند.»
در حکايت است که: «حضرت علي عليه السلام به مغاز? خياطي رسيد، فرمود: «زنان داغدار بر سوگت نشينند، نخها را محکم، و کوکها را ظريف و نزديک هم قرار ده؛ زيرا من از پيامبر خدا صلي الله عليه وآله شنيدم که مي فرمود: روز قيامت، دوزند? خائن مي آيد، با پيراهن و ردايي از آنچه دوخته و خيانت کرده [و کيفيّت را در آن رعايت نکرده است].»؛ (10) يعني سند خيانت همراهش خواهد بود.
بي گمان تاجري که در انديش? رونق کار خويش و فراواني مشتري و کسب جايگاه اقتصادي است، بدون کيفيت بخشي به توليدات خويش و رعايت محکم کاري، هرگز به امتيازهاي ياد شده دست نمي يابد. «هرگاه مرکزي توليدي ـ يا به طور کلّي جامعه اي ـ به کيفيت بالاي محصولات خود شناخته شود، با جذب مشتري و در اختيارگرفتن بازار مصرف، و نيز افزايش سطح توليد و در نتيجه کاهش هزينه ها، باعث رونق و رشد اقتصادي خود مي گردد. اين مهم، براي جامعه اسلامي، افزون بر آثار مثبت اقتصادي، ارزشي ديني و اخلاقي به شمار مي رود، که رعايت آن، رضايت الهي و سود اخروي را نيز در پي دارد.» (11)
اولويت شناسي در انجام کارها
فعاليتهاي توليدي را از يک زاويه مي توان به دو بخش تقسيم نمود: نخست، فعاليتهايي است که براي توليد کالاها و خدمات مورد نياز افراد جامعه انجام مي گيرد و بدون آن، نظام اجتماعي و زندگي مردم مختل مي گردد. دسته دوم، کارهايي است که براي ايجاد رفاه بيش تر يا توليد کالاهاي تجملاتي انجام مي پذيرد. ترديدي نيست که توليدات دسته اول، به ويژه توليداتي که براي رفع نيازهاي اوليه و اساسي است، در اولويت قرار مي گيرد، و تا زماني که اقتصاد جامعه توان رفع چنين نيازهايي را نداشته باشد، شايسته نيست سرمايه ها و نيروي کار، در راه توليد کالاهاي تجملاتي به کار رود، که بيش تر مورد استفاده اقليتي ثروتمند است و توده هاي مردم از آن بهره اي ندارند.
اين نکته نيز گفتني است که معيار اولويت دادن در عرصه توليد، منافع عمومي جامعه است، نه مصلحت درصد کمي از ثروتمندان؛ پس بر آدمي واجب است که اعمال و افعال او مقرون به تدبير و نظم و در نظر گرفتن مقارنات و جوانب باشد، تا امر رعايت اولويت به درستي صورت گيرد. بنابراين، بايد پيش از هر چيز، نتيجه کار خود را ارزيابي کند، سپس به کار برخيزد. و چون عامل هر کار، از چنين تأملات و نگرشهايي برخوردار باشد، نيرو و توان خويش را صرف انجام دادن کارهاي نيکو و برتر و اعمال مهم و اصلي مي کند، و کارهاي فرعي و غير مهم را کنار مي گذارد؛ لذا بايد متوجه اين امر باشيم که ارزش اعمال از اين جهت نيز در نظر گرفته مي شود. از اينرو عمل اندک، در اوضاع و احوال مناسب و زمان شايسته، گرانبهاتر از عمل فراواني است که در وقتي نامناسب صورت گرفته باشد. (12)
بي گمان، از معيارهاي شناختن اولويتها در انجام کار، وجود نياز راستين به آن کار و توليدات برآمده از آن است. اين در حالي است که نيازهاي کاذب با جلوه گري هايي که دارند ـ و هر روز با تبليغات فريبنده شکوفاتر مي شوند ـ در بسياري از اوقات، اولويتهاي کشور را از آنِ خود کرده، شخص و جامعه را از پرداختن به اولويتهاي حقيقي و برآوردن نياز راستين باز مي دارد. به عنوان مثال: در جامعه اي نياز حقيقي به توليد برنج و گندم باشد؛ در حالي که هزينه ها و ثروت ملي، صرف توليد سيگار شود؛ و اين يعني ناديده گرفتن اولويتها و ضرورتها، و پرداختن به کارهاي غير ضروري و يا زيان بار. همچنين است اگر بدانيم که اولويت کشور در توليد فلان کالاست؛ اما همچنان آن کالا به کشور وارد شود.
کارهاي کاذب و مفت خواري؟
يکي از انواع کارهايي که اهل بيت عليهم السلام پيروانشان را از دست يازيدن بدان باز داشته اند، «کارهاي کاذب و مفت خواري» است؛ کارهايي که محوريت در آنها تنها سود شخصي است، و از توجه به منافع ديگران، و نيز از مفيد و مولّد بودن آنها، چشم پوشي شده است. در اين نوع کارها، معمولاً کوشش، جايگاهي ندارد و شخص در پي ثروتهاي بادآورده است.
«عن محمد بن مسلم عَن أبي جعفر عليهما السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَتَقَبَّلُ بِالعَمَلِ فَلا يُعمَلُ فِيهِ وَيَدفَعُه إلَي آخَرَ فَيَربَحُ فيه؟ قال: لاَ، إلاّ أن يَکُونَ قَد عَمِلَ فِيهِ شَيئاً؛ (13) محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام درباره کسي پرسيد که تعهد مي کند کاري را انجام دهد؛ ولي بعداً همان کار را بدون آنکه بخشي از آن را عهده دار شود، به ديگري واگذار مي کند و از اين راه منافعي تحصيل مي کند. امام باقر عليه السلام فرمود: نه، [نمي تواند چنين کاري را انجام دهد؛] مگر آنکه قسمتي از کار را خود انجام داده باشد.»
و نيز محمد بن مسلم مي گويد: سَئَلتُهُ عَنِ الرَّجُلِ الخَيّاطِ يَتَقَبَّلُ العَمَلَ فَيَقطَعُهُ وَيُعطِيهِ مَن يُخَيِّط ويَستَفضِلُ؟ قال: لاَ بَأسَ، قَد عَمِلَ فِيه؛ (14) از امام باقر عليه السلام پرسيدم از مردي که خياط است و کاري را قبول مي کند [و خود نيز بخشي از کار را انجام مي دهد] به اين ترتيب که پارچه را خود مي بُرد؛ اما دوختن آن را به ديگري واگذار مي کند، و با اين عمل، سودي به دست مي آورد. حضرت فرمود: مانعي ندارد؛ چون او خود [روي پارچه] کار کرده است.»
شيخ الرئيس، ابو علي سينا، در واکنش به کارهاي کاذب و دروغين مي نويسد: «همان گونه که بايد بيکاري ممنوع باشد، بايد از رواج کارهايي که زمينه انتقال املاک و منافع را فراهم مي آورد ـ بدون اينکه در مقابل اين انتقال ملک و منفعت، سودي به طرف مقابل برسد ـ جلوگيري شود؛ مانند قمار کردن؛ زيرا کسي که قمار مي کند، در مقابل آنچه برنده مي شود، سودي به شخص مقابل نمي رساند. بايد جلوي اين گونه کارها را گرفت و جامعه را چنان سامان داد که اگر کسي چيزي از ديگران مي ستاند، در مقابل صنعت و پيشه اي باشد و سودي مادي به ديگران برساند. همچنين بايد از کارهايي که ضدّ مصلحت جامعه است جلوگيري به عمل آيد؛ مانند آموزش دزدي و دلالي و مانند اينها. نيز بايد کارهايي که انسان را از کسب و حرفه و صنعت باز مي دارد و بي نياز مي کند و باعث مي شود که انسان در نظام جامعه شرکت نکند و در آن سهم نداشته باشد، مانند: رباخواري، ممنوع و غير قانوني اعلام شود؛ چرا که در ربا خواري، شخص رباخوار، ثروت خود را افزايش مي دهد، بدون آنکه کاري انجام دهد و بخشي از مشکلات جامعه را بر دوش بگيرد.» (15)
«در همين راستا بايد گفت که: در الگوي داد و ستد اسلامي، حذف واسطه هاي غير ضروري، امري لازم است. اين شيوه، از کمبودهاي ساختگي و غير واقعي کالاها و افزايش بي رويه قيمتها و در نتيجه از مفت خواري که در اثر وجود واسطه هاي زياد شکل مي گيرد، مي کاهد. نياز واقعي جامعه و امکانات آن را به نيروي انساني آشکار ساخته، و مي توان آن را از روشهاي مبارزه با اشتغالهاي کاذب دانست. در حقيقت، حذف واسطه ها و اين گونه از کارهاي کاذب، زمينه ساز تعادل در بازارِ عرضه و تقاضا و تضمين کنندة قيمت واقعي کالا در تجارت اسلامي و انساني است، و به رقابت مناسب و صحيح توليدکنندگان و بنگاههاي اقتصادي مي انجامد.» (16)
پي نوشت:
1) نظامي گنجه اي.
2) ديوان صائب تبريزي، به اهتمام جهانگير منصور، تهران، سيماي دانش، چاپ دوم، 1378، ج 1، ص 328.
3)ديوان حافظ، تصحيح: غني - قزويني، تهران، ققنوس، چاپ اول، 1377، ص 234.
4) 9/1/89، (سخنراني در جمع خودروسازان).
5) قرب الاسناد، حميري، قم، مؤسسة آل البيت، 1413 ق، چ اول، ص 19.
6) معاني الاخبار، شيخ صدوق، تحقيق: علي اکبر غفاري، قم، مؤسسه نشر اسلامي، 1368 ش، چ اول، ص 331.
7) تحف العقول، حسن بن علي بن شعبه حرّاني، ترجمه: صادق حسن زاده، قم، آل علي، 1383 ق، چ سوم، ص 666.
8) سفينة البحار، شيخ عباس قمي، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1418 هـ. ق، چاپ اول، ج 3، ص 693.
9) امالي، صدوق، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1400 ق، چ پنجم، ص 344.
10) مجموعه ورام، ابو الحسين ورّام بن ابي فراس، ترجمه: محمدرضا عطايي، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1384، چاپ سوم، ج 1، ص 96.
11) اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، جواد ايرواني، مشهد، دانشگاه علوم رضوي، 1384، ص 97.
12) الحياة، ج 1، ص 594.
13) وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملي، قم، مؤسسة آل البيت ( عليهم السلام) لاحياء التراث، چاپ سوم، 1416، ج 19، ص 132.
14) همان، ص 133.
15) الالهيات من کتاب الشفاء، ابن سينا، تحقيق: آيت الله حسن زاده آملي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1376، صص 497 و 498.
16)پديده شناسي فقر و توسعه، جمعي از نويسندگان، نظارت و اشراف: محمد حکيمي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1380، ج3، صص 80 و 81 (مقاله از: سيد هادي حسيني).
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره132.
/ 1