بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
شيوه هاي جذّاب و اثربخش تبليغ(2-2) بيان مطالب در قالب سؤال يکي از شيوه هاي تبليغ به جهت اثربخشي بيشتر، بيان مطالب، در قالب سؤال از افراد موافق و به ويژه مخالف است که بهتر مي تواند مخاطب را متقاعد کرده و به پذيرش وا دارد. احمد نادري عفيف 11. بيان مطالب در قالب سؤال يکي از شيوه هاي تبليغ به جهت اثربخشي بيشتر، بيان مطالب و ارائه دلايل، در قالب سؤال از افراد موافق و به ويژه مخالف است که بهتر مي تواند مخاطب را متقاعد کرده و به پذيرش وا دارد؛ چرا که با اين شيوه، مي توان به اعماق روح و قلب او نفوذ کرد (16) و وجدان او را بيدار کرد و وجدان بيدار، بهترين دادگاهي است که به سؤالات دروني پاسخ مي دهد. (17)
عامل مؤثري که در عصر حاضر، مسئله تبليغات را تنوّع و قدرت بخشيده، آميختگي و پيوستگي آن با هنر است. هنر، ذوق، خلق زيبايي، نيرويي است که خداوند در وجود آدمي به وديعت نهاده است.هنر، داراي زمينه گستره و افقهاي باز و بي کرانه اي است که با هر چه در آميزد آن را تنوّع و تحرّک و پويايي و نفوذ مي بخشد.
به همين جهت، انبيا از اين شيوه، زياد استفاده مي کردند؛ به عنوان نمونه، مي بينيم خداوند به پيامبر صلي الله عليه وآله مي فرمايد: «قُلْ أَ غَيرَ اللَّهِ أَتخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السمَوَتِ وَ الأَرْضِ وَ هُوَ يُطعِمُ وَ لا يُطعَمُ قُلْ إِنى أُمِرْت أَنْ أَكونَ أَوَّلَ مَنْ أَسلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشرِكِينَ»؛ (18) «بگو: آيا غير از خدايي که آفريدگار آسمانها و زمين است و طعام و روزي مي بخشد و خود از طعام بي نياز است، دوست و سرپرست گيرم؟ بگو: من فرمان يافته ام که اولين کسي باشم که تسليم فرمان او است.» و نيز اين شيوه، از آيات: 50، 71، 72، 74، 114 و 164 سوره انعام قابل استفاده است.
12. پرهيز کردن از حربة هتاکي و ناسزاگويي استفاده کردن از حربة فحش، در شيوه تبليغات و مناظرات و نهي از منکر، ممنوع است؛ (19) چنان که در قرآن مي خوانيم: «وَ لا تَسبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسبُّوا اللَّهَ عَدْوَا بِغَيرِ عِلْمٍ»؛ (20) «به معبود کساني که غير از خدا را مي خوانند، دشنام ندهيد؛ مبادا آنها نيز از روي ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند.» در اين آيه شريفه، خداوند رعايت اصول ادب و عفت و نزاکت در بيان را، حتي در برابر خرافي ترين و بدترين اديان پرستش بتها لازم مي شمارد؛ دليل اين موضوع روشن است؛ زيرا با دشنام و ناسزا، نمي توان کسي را از مسير غلط باز داشت؛ بلکه به عکس، تعصب شديد آميخته با جهالت که در اين افراد است، سبب مي شود که به اصطلاح روي دنده لجاجت افتاده و در آيين باطل خود، راسخ تر شوند. سهل است زبان به بدگويي و توهين نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشايند؛ زيرا هر گروه و ملتي نسبت به عقايد خود تعصب دارد. (21) امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسناً قَالَ قُولُوا لِلنَّاسِ اَحسَنَ مَا تُحِبُّونَ اَن يُقَالَ لَکُم فَاِنَّ اللهَ يُبغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَي المُؤمِنِينَ المُتَفَحِّشَ السَّائِلَ المُلحِفَ وَ يُحِبُّ الحَيِيَّ الحَلِيمَ العَفِيفَ المُتَعَفِّفَ؛ (22) با مردم به نيکوترين سخني که دوست داريد آنان با شما بگويند، سخن گوييد؛ زيرا خداوند نفرين کننده دشنام پيشه و طعنه زننده بر مؤمنين و دشنام گوي بي آبرو و گداي سمج نفرت دارد و باحياي صبرپيشه پاکدامن و پرهيزکار را دوست دارد.» و نيز فرمود: «اِنَّ اللهَ يُبغِضُ الفَاحِشَ المُتَفَحَّحَ؛ (23) به راستي خداوند دشنام دهنده بي حيا را دشمن دارد.»
13. بي اعتنايي به جاهلان يکي از شيوه هاي برخورد با دشمنان کينه توز اسلام و افراد نادان و جاهل، بي اعتنايي به آنان است. در قرآن راجع به بندگان خاصّ خداوند مي خوانيم: «وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشونَ عَلى الأَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُوا سلَماً»؛ (24) «بندگان خداي رحمان کساني هستند که بي تکبر بر زمين راه مي روند و هنگامي که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و با آنان سخنان نابخردانه گويند] به آنها سلام گويند [و با بزرگواري از آنان مي گذرند]. در تفسير نمونه، در ذيل اين آيه آمده است: «سلامي که نشانه بي اعتنايي توأم با بزرگواري است، نه ناشي از ضعف؛ سلامي که دليل عدم مقابله به مثل، در برابر جاهلان و سبک مغزان است. سلام وداع گفتن به سخنان بي رويه آنها، نه «سلام تحيت» که نشانه محبت و پيوند دوستي است؛ خلاصه، سلامي که نسانه حلم، بردباري و بزرگواري است.» (25) و آيات 68 و 106 سوره انعام نيز، به اين موضوع دلالت دارند.
14. تنوع در بيان و استدلال و ا ستفاده از ابزار هنر تنوع در بيان و استدلال و وسايل آموزش، راه پذيرش را براي افراد بازتر مي کند. (26) در جهان پرهياهوي امروز، غيرو صنايع شگفت آور دقيق کامپيوتري، گوش تاريخ بشر را کر کرده و سلاحهاي تبليغاتي، دوشادوش سلاحهاي نظامي، از تنوّع و کارايي و قدرتمندي فراواني برخوردار شده است. اين تحول عظيم، تنها در سلاحهاي رزمي رخ نداده، بلکه همگام با آن، تحولي بزرگ تر در رابطه با وسايل و شيوه هاي تبليغاتي صورت گرفته است که بايد بگوييم سلاحهاي تبليغاتي در پيشاپيش سلاحهاي رزمي در حرکت است و اولين سنگرها و خطوط مقدم جبهه هاي نبرد فرهنگي و نظامي، توسط طوفانهاي تبليغي و شگردهاي تبليغاتي شکسته و فتح مي گردد؛ و در نتيجه حوزه و روحانيت بايد به اين واقعيت، بيش از پيش توجه کند که وظيفه تبليغي او تنها با گفتن مسئله و خواندن و ترجمه کردن يک حديث و ايراد يک خطابه، ادا نمي شود؛ بلکه بايد در دو بُعد تبليغي عظيم فعاليت کند: الف. ارشاد و هدايت جامعه خويش و ابلاغ مسايل و انديشه هاي اسلامي با شيوه هاي صحيح و جاذب. ب. مواجهه و مقابله با هجوم تبليغات فرهنگهاي ضدّ بشري و ضدّ اسلامي و استعماري و استکباري. بايد اذعان کرد که به گارگيري از اين دو بُعد تبليغي، با شيوه ها و سلاحهاي ابتدايي ديروز، امکان پذير نيست؛ بلکه بايد آن سلاحها را در نوع خود، تکامل بخشيد و نيز بر انواع آن افزود و شيوه هاي نويني را شناسايي کرد و براي دست يابي به اين دو مهم، ابتدا بايد به شکلي دقيق و عميق به نقش مؤثّر تبليغات در جامعه بشري توجه کرد تا بر اساس نيازهاي موجود، شگردها و نوع ابزار مشخص گردد. عامل مؤثري که در عصر حاضر، مسئله تبليغات را تنوّع و قدرت بخشيده، آميختگي و پيوستگي آن با هنر است. هنر، ذوق، خلق زيبايي و به وجود آوردن آثار دلپذير، نيرويي است که خداوند در وجود آدمي به وديعت نهاده است. هنر، داراي زمينه گستره و افقهاي باز و بي کرانه اي است که با هر چه در آميزد آن را تنوّع و تحرّک و پويايي و نفوذ مي بخشد. هنر، نيرويي است ارزشمند که مي توان آن را به استخدام انديشه ها و اهداف عالي انساني و نشر معارف اسلامي و گسترش عدالت اجتماعي درآورد. (27)
15. بيدار کردن فطرتها و فعال کردن انديشه ها در قرآن کريم، در جريان مجالده و گفتگوي ابراهيم با مشرکان، اين روش، جهت اقناع آنها، به نحو دقيق مطرح گشته است. (28) در تفسير نور، در ذيل آيات مربوط به مجادله حضرت ابراهيم عليه السلام مي خوانيم: «بيدار کردن فطرتها، فعال کردن انديشه ها و توجه به احساسات، از بهترين شيوه هاي تبليغ است.» (29)
16. سياست جذب حدّاکثري و دفع حدّاقلّي مبلّغ بايد در امر تبليغ، سياستش جذب حدّ اکثري و دفع حدّاقلّي باشد تا بتواند نيروهاي مخلص را حفظ کرده و افراد بيش تري را به دامن دين و آموزه هاي آن بکشاند. (30) و نيز در قرآن، خطاب به پيامبر صلي الله عليه وآله آمده است: «وَ لا تَطرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوةِ وَ الْعَشىّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْك مِنْ حِسابِهِم مِّن شىْ ءٍ وَ مَا مِنْ حِسابِك عَلَيْهِم مِّن شىْ ءٍ فَتَطرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظلِمِينَ»؛ (31)«و کساني را که صبح و شب پروردگارشان را مي خوانند، در حالي که رضاي او را مي طلبند، از خود مران. چيزي از حساب آنان بر عهده تو نيست و از حساب تو نيز چيزي بر عهده آنان نيست که طردشان کني [اگر انکار کني پس از ستمگران شوي].» انسان مؤمن به ويژه مؤمنِ مبلغ دين و آموزه هاي آن، بايد هم قدرت جاذبه و هم دافعه داشته باشد؛ يعني هم از قدرت محبت برخوردار باشد و هم خشم و غضب، و اين به معني اين نيست که با همه، صلح کل باشد و همه چيز و همه کس را دوست بدارد و يا با همه، دشمن باشد و همه چيز و همه کس را دشمن بدارد؛ بلکه بايد بداند که از اين دو قدرت چگونه و کجا استفاده کند تا در نتيجه، افراد بيش تري را به دامن دين و اسلام جذب کرده و با آموزه هاي آن آشنا سازد؛ همچنين بايد قدرت دفعش تنها به موارد و اشخاص خاص خلاصه شود که هيچ راه بازگشتي براي آنها باقي نمانده است؛ مثل افراد لجوج و معاند که حق را به خوبي تشخيص مي دهند، ولي بنا ندارند بپذيرند و قبول کنند. از آيات: 29 سوره فتح، 22 سوره مجادله، 1 سوره ممتحنه، 9 سوره حشر و روايات مربوط به دوستي و دشمني براي خدا و در راه خدا «الحب والبغض في الله» اين روش قابل استفاده مي باشد. ادامه دارد... 16) تفسير نور، ج 3، ص 236. 17) تفسير نور، ج 3، ص 452. 18) انعام / 14. 19) تفسير نور، ج 3، ص 363، به نقل از تفسير رازي. 20) انعام / 108. 21) تفسير نمونه، ج 5، ص 294 ـ 293. 22) تحف العقول، ص 534. 23) همان، ص 526. 24) فرقان / 63. 25) تفسير نمونه، ج 15، ص 169. 26) همان، ص 358. 27) تلخيص از مجله حوزه، شماره 21، ص 37، مرداد و شهريور، 1366 ش. 28) انعام / 76 تا 79 و 105. 29) تفسير نور، ج 3، ص 321. 30) همان، ج 3، ص 389. 31) انعام / 52. منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره145