بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
علي مختاري پيامدهاي دروغ دروغ، دالان كفر است. هرگاه با گناه دل از ايمان تهي شود، كفر و نفاق جايش را پر مي كند. اگر گناه تداوم يابد، تمامي صفحة دل را سياه مي كند و قلب سياه، توان دريافت و استفاده از نور توحيد را از دست مي دهد. دروغ، رذيله بزرگ اخلاقي(2) مرحوم محدّث نوري(ره) در «لؤلؤ و مرجان» چهل مورد از آثار زشت دروغ را با عنايت به نصوص ـ فهرست وار برمي شمرد. اينك برخي از آنها را در آينة احاديث به نظاره مي نشينيم: 1. نابودكنندة ايمان امام باقر عليه السلام فرمود: «إِنَّ الْكَذِبَ هُوَ خَرَابُ الْإِيمَانِ؛1 واقعاً دروغ باعث نابودي و خرابي ايمان است.» امير مؤمنان عليه السلام نيز مي فرمايند: «جَانِبُوا الْكَذِبَ فَإِنَّهُ يُجَانِبُ الْإِيمَان ؛2 از دروغ دوري كنيد؛ زيرا ايمان را دور مي كند.» قرآن كريم دروغ پردازي را ويژة افراد بي ايمان مي داند: [إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ[؛3 «تنها كساني دروغ پردازي مي كنند كه به آيات خدا ايمان ندارند و آنان خود دروغگويانند.» «حسن بن محبوب» كه از اجلاي اصحاب امام صادق عليه السلام است، مي گويد: از حضرت پرسيدم: آيا امكان دارد مؤمن بخيل باشد؟ حضرت فرمود: آري. پرسيدم: آيا مي شود ترسو باشد؟ فرمود: آري. پرسيدم: آيا ممكن است دروغگو باشد؟ فرمود: «قَالَ لَا وَ لَا خَائِناً ثُمَّ قَالَ يُجْبَلُ الْمُؤْمِنُ عَلَى كُلِّ طَبِيعَةٍ إِلَّا الْخِيَانَةَ وَ الْكَذِبَ؛4 نه و خائن نيز نيست. مؤمن داراي هر سرشتي مي شود، جز دروغ و خيانت.» 2. محروميت از هدايت الهي قرآن كريم مي فرمايد: [إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ[؛5 «همانا خداوند، دروغگوي ناسپاس را هدايت نمي نمايد.» همچنين مي فرمايد: [إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ[؛6 «همانا خداوند كسي را كه افراط كار و دروغگو باشد، هدايت نمي كند.» خداي مهربان در مراحل اوّليه، زمينة هدايت را براي همگان فراهم مي كند؛ پيامبران و كتب آسماني نيز «هديً للناس» هستند؛ ولي در گامهاي بعدي، تنها دلهايي مي توانند نور هدايت را جلب كنند كه ضمير صاف و آينة دل را نابود نكرده، با دروغگويي و گناه، گيرنده هاي جان خويش را كور و خراب ننموده باشند، كه در اين صورت حتي قرآن نيز ـ كه شفا و رحمت است ـ براي آنان زيانبار خواهد شد: [وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً[؛7 «قرآن ماية شفا و رحمت را نازل مي كنيم؛ ولي همين براي ستمگران جز زيان و خسارت افزايش نمي دهد.» نظير قند براي دارندة يرقان و مرض قند. بر سيه دل چه سود خواند وعظ نرود ميخ آهنين در سنگ8 3. زمينه سازي كفر دروغ، دالان كفر است. هرگاه با گناه دل از ايمان تهي شود، كفر و نفاق جايش را پر مي كند. اگر گناه تداوم يابد، تمامي صفحة دل را سياه مي كند و قلب سياه، توان دريافت و استفاده از نور توحيد را از دست مي دهد. به بيان ديگر، ادامة گناه، قساوت قلب مي آورد و قساوت قلب، ماهيّت انساني را تغيير مي دهد. هرگاه ماهيت انسان به حيوان تبديل شود، انقلاب ماهيت يا بازگشت به حالت اوليه تقريباً محال است؛ البته تا پيش از تغيير و دگرگوني ماهوي، جاي توبه و انابه يا توفيق بازگشت وجود دارد. مردي به محضر حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم مشرف شد و پرسيد: اي رسول خدا! كار جهنّميها چه بوده است؟ حضرت فرمودند: «الْكَذِبُ إِذَا كَذَبَ الْعَبْدُ فَجَرَ وَ إِذَا فَجَرَ كَفَرَ وَ إِذَا كَفَرَ دَخَلَ النَّار؛9 [كار جهنميها] دروغ [بوده است.] آن گاه كه بنده دروغ بگويد، فاسق و منحرف مي گردد و هرگاه فاسق شود، كافر مي شود و هرگاه كافر گردد، وارد آتش مي شود.» 4. بسترساز نفاق نفاق در دورويي و دوگانگي ظاهر و باطن خود را نشان مي دهد و چون دروغگو تلاش مي كند حقايق را بپوشاند و وارونه جلوه دهد، به تدريج صفت زشت نفاق در درون او لانه مي كند. حضرت امير مؤمنان عليه السلام مي فرمايد: «الْكِذْبُ يُؤَدِّي إِلَى النِّفَاقِ؛10 دروغ به نفاق منجر مي شود.» از پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل است كه: «الْكِذْبَ بَابٌ مِنْ أبْوَابِ النِّفَاقِ؛11 دروغ دري از درهاي نفاق است.» از حضرت صادق عليه السلام از قول نبي اكرم صلي الله عليه وآله وسلم روايت شده است: «ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ إِذَا حَدَّثَ كَذبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْل؛12 سه چيز است كه در هر فردي باشد، منافق خواهد بود، اگرچه روزه بگيرد و نماز بخواند و گمان كند كه مسلمان است: كسي كه وقتي او را امين شمارند، خيانت كند و آن گاه كه سخن براند، دروغ گويد و آن گاه كه پيمان بندد، پيمان شكند.» دل نيارامد ز گفتار دروغ آب و روغن هيچ نفروزد فروغ قرآن مي فرمايد: [فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً في قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ[؛13 «در نتيجة [بخل] به سزاي آنكه با خدا خلف وعده كردند و از آن روي كه دروغ مي گفتند. در دلهايشان تا روزي كه او را ديدار مي كنند نفاقي را بر جاي گذاشت.» انواع كفر و نفاق كفر و نفاق دو گونه است: عقيدتي و عملي. کفر عقيدتي، نظير الحاد و شرك و کفر اهل كتاب. و كفر عملي، آن است كه شخص مسلمان است، احكام ظاهري اسلام نظير طهارت، حليّت ذبيحه، دفن در قبرستان مسلمين، جواز نكاح و... را دارد و ممكن است از گناهش نيز توبه كند، و در نهايت چنين شخصي اگر واجبات را رها و گناهان را انجام دهد، فاسق به حساب مي آيد، نه كافر عملي. مهم عاقبت و لحظة قبل الموت است، اگر رحمت الهي شامل او گردد و مؤمن از دنيا برود، بهشتي است، وگرنه جهنمي. منظور رواياتي كه تارك الصلاة، مانع الزكاة، يا متخلّف از وعده و دروغگو را كافر قلمداد مي كنند، همين كفر عملي است، نه عقيدتي. و نكته مهم تبليغي همين جاست، كه اين روايات را نبايد براي جوانان يا افراد ضعيف الايمان بيان كرد، مگر آنكه شرح و تفصيل آن به فراخور مجلس تبيين گردد. 5. تضعيف آبروي اجتماعي اگر روحية دروغ گويي ادامه يابد، چه بسا يكسره احساس شخصيت اجتماعي از وجودش رخت بربندد و برعكس، به وادي ضعف شخصيت و پستي بيفتد. پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد: «أَقَلُّ النَّاسِ مُرُوَّةً مَنْ كَانَ كَاذِباً ؛14 جوانمردي دروغگو از تمام مردم كمتر است.» و امير مؤمنان مي فرمايد: «مَنْ كَذِبَ أفْسَدَ مُرُوَّتَهُ؛15 هر كس دروغ گويد، جوانمردي خويش را تباه سازد.» همچنين مي فرمايد: «لَا يَجْتَمِعُ الْكِذْبُ وَ الْمُرُوَّةُ؛16 دروغ و جوانمردي جمع نمي شوند.» حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «لَيْسَتْ لِبَخِيلٍ رَاحَةٌ وَ لَا لِحَسُودٍ لَذَّةٌ وَ لَا لِمَلُولٍ وَفَاءٌ وَ لَا لِكَذَّابٍ مُرُوَّة؛17 بخيل را آسايش، حسود را خوشي، شاهان را وفا و دروغگو را مروّت نيست.» 6. فراموشي چون واقعيتها پشتوانة خارجي و عيني دارند، در ذهن انسان ماندگارند، و هرچند اِخبار از واقع تكرار شود، يكسان است، گرچه با صد هزار جلوه برون آيد و با صد هزار ديده تماشا گردد؛ ولي چون دروغگوي بيچاره از واقعيت خبر نمي دهد و به ساختنيها و بافتنيها مي پردازد، پس از اندك زماني به سازندگي و بافندگيهايي مي پردازد كه در زوايايي با نوبت سابق ناهماهنگ در مي آيد، از اين رو از ذهنيات گذشته، حضور ذهن دقيقي ندارد و به تناقض گويي و رسوايي مي افتد، لذا ضرب المثل است كه: «دروغگو كم حافظه است.» امام علي عليه السلام مي فرمايد: «شَرُّ الْقَوْلِ مَا نَقَضَ بَعْضُهُ بَعْضاً؛18 بدترين گفتار، گفتاري است كه بخشي از آن، قسمت ديگرش را نقض كند.» ارتباطات خارجي و داخلي در ساية صداقت تداوم مي يابد و با دروغ سست مي شود. امير المؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «كِذْبُ السَّفِيرِ يُولِدُ الْفَسَادَ وَ يُفَوِّتُ الْمُرَادَ وَ يُبْطِلُ الْحَزْمَ وَ يَنْقُضُ الْعَزْمَ؛19 دروغ سفير تباهي مي آفريند و از رسيدن به خواسته باز مي دارد و دورانديشي را از بين مي برد و تصميم را به هم مي زند.» امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَى الْكَذَّابِينَ النِّسْيَانَ؛20 از جمله كمكهايي كه خداوند بر ضدّ دروغگويان كرده، فراموشي است.» 7. سلب توفيق رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد: «الْكَذَّابُ لَا يَكُونَ صَدِيقاً وَ لَا شَهِيداً؛21 دروغگو نه در زمرة صديقان در آيد، و نه در زمرة شهيدان.» هر مسلماني در نمازها از خدا مي خواهد كه او را در صراط مستقيم نگه دارد، همان صراطي كه ويژة افرادي است كه مشمول نعمت الهي هستند، و گمراه و مغضوب نيستند. قرآن راهش را بيان نموده است؛ يعني «اطاعت» كه در سورة نساء از آية شريفة 64 الي 70 به همين نكته پرداخته شده است. اينكه فقط آية 69 را ذكر مي كنيم: [وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً[؛22 «و كساني كه از خدا و رسولش اطاعت كنند، آنان همراه كساني هستند كه خدا بر آنها نعمت بخشيده، از پيامبران، صديقان، شهيدان [وگواهان اعمال] و صالحان بوده، آنها نيكو رفيقاني هستند.» 8. محروميت از رزق و روزي امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكْذِبُ الْكَذِبَةَ فَيُحْرَمُ بِهَا صَلَاةَ اللَّيْلِ فَإِذَا حُرِمَ صَلَاةَ اللَّيْلِ حُرِمَ بِهَا الرِّزْقَ؛23 انسان، دروغي مي گويد، در نتيجه از نماز شب محروم مي شود، پس آن گاه كه از نماز شب محروم شد، از روزي [گسترده كه اثر نماز شب است] محروم مي ماند.» پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد: «الْكِذْبُ يَنْقُصُ الرِّزْقَ؛24 دروغ، روزي را كم مي كند.» و امام علي عليه السلام مي فرمايد: «اعْتِيَادُ الْكَذِبِ يُورِثُ الْفَقْر؛25 عادت به دروغگويي فقر مي آورد.» حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم به علي عليه السلام مي فرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الصِّدْقَ مُبَارَكٌ وَ الْكَذِبَ مَشْئُومٌ ؛26 بدان كه راستي، خجسته و مبارك است، و دروغ، شوم.» در جهان بيني قرآني، منشأ خير و بركت، خدايي است كه فرمانروايي تمامي هستي به دست او است. او هر جا و هر كس و هر چه را بخواهد، بركت مي دهد و از هر كس كه لياقت نداشته باشد، بر مي گيرد. در آغاز سورة مُلك و ده ها مورد ديگر همين نكته گوشزد شده است: [تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْكُ[؛27 «بزرگوار خدايي كه سلطنت ملك هستي به دست قدرت او است....» 9. كاهش اعتماد و آبرو اعتبار اجتماعي، اطمينان و اعتماد مردم نسبت به دروغگو از بين مي رود؛ از اين رو، در ميان مردم بي اعتبار و بي ارزش مي گردد. امير مؤمنان عليه السلام مي فرمايد: «مَنْ كَثُرَ كِذْبُهُ ذَهَبَ بَهَاؤُهُ؛28 كسي كه زياد دروغ بگويد، آبرو و ارزشش ـ نزد خدا و خلق ـ از بين مي رود.» پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد: «اِنَّ الْكِذْبِ يُسَوِّدُ الْوَجْهَ؛29 دروغ، روسياهي مي آورد.» امام علي عليه السلام نيز مي فرمايد: «فَسَادُ الْبَهَاءِ الْكِذْبِ ؛30 نابود كنندة هيبت و شكوه، دروغ است.» همواره بزرگان توصيه داشته اند كه انسان حق ندارد آبرو و عزت خودش را تباه كند. امام علي عليه السلام در وصيت به فرزندش مي فرمايد: «أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّكَ لَنْ تُعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضا؛31 خودت را از پذيرش هر پستي گرامي و برتر بدار، گرچه آن پستيها تو را به امور مورد علاقه ات بكشاند؛ زيرا تو در برابر آن مقدار از شخصيت خود كه از دست مي دهي عوضي دريافت نخواهي كرد.» 10. بي يار و ياور شدن دروغ آنقدر انسان را بي اعتبار مي كند كه ديگران از همكاري و تعامل با او دست مي كشند، از اين رو، گرچه در ميان مردم زندگي مي كند؛ ولي تنها و بي يار و ياور است. امير مؤمنان عليه السلام مي فرمايد: «الْكَذَّابُ وَ الْمَيِّتُ سَوَاءٌ فَإِنَّ [لِأنَّ ] فَضِيلَةَ الْحَيِّ عَلَى الْمَيِّتِ الثِقَةُ بِهِ فَإِذَا لَمْ يُوثَقْ بِكَلَامِهِ [فَقَدْ] بَطَلَتْ حَيَاتُهُ ؛32 دروغگو و مرده يكسان هستند؛ زيرا برتري زنده بر مرده در اطمينانِ به او است، پس هنگامي كه مردم به سخن دروغگو اعتماد نكنند، زنده بودنش باطل و هيچ خواهد شد.» و نيز مي فرمايد: «يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ يَجْتَنِبَ مُؤَاخَاةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ يَكْذِبُ حَتَّى يَجِي ءَ بِالصِّدْقِ فَلَا يُصَدَّقُ؛33 شايسته است كه مسلمان از دوستي و برادري با دروغگو بپرهيزد؛ زيرا او آن قدر دروغ مي گويد كه اگر سخن راستي بر زبان آورد، ديگر باور نخواهد شد.» امام علي عليه السلام مي فرمايد: «مَنْ عَرَفَ بِالْكِذْبِ قَلَّتْ الثِقَةُ بِهِ، مَنْ تَجَنَّبَ الْكِذْبَ صُدِّقَتْ أقْوَالُهُ؛34 كسي كه به دروغگويي معروف گردد، اعتماد به او كم مي شود و كسي كه از دروغ اجتناب كند، گفته هايش باور شود.» 11. بي ارزشي پيشنهادهاي دروغگو امير مؤمنان عليه السلام مي فرمايد: «... لَا رَأيَ لِكَذُوبٍ؛35 دروغگو هيچ رأيي ندارد»؛ يعني رأي و نظر او در مقام مشورت، بي ارزش است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «... لَا تَسْتَعِنْ بِكَذَّابٍ... فَإِنَّ الْكَذَّابَ يُقَرِّبُ لَكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ لَكَ الْقَرِيب ؛36 هرگز از دروغگو كمك مخواه؛... زيرا دروغگو دور را در نظر تو نزديك، جلوه مي دهد و نزديك را دور.» امام علي عليه السلام مي فرمايد: «لَا خَيْرَ فِي عِلْمِ الْكَذَّابِين؛37 در دانش دروغگويان، خيري نيست.» مكرر از جناب استاد آيت الله حسن زاده و آيت الله جوادي شنيدم كه مي فرمودند: بوعلي سينا مي گويد: «محال است دروغگو رؤياي صادقه ببيند.»؛ زيرا عادت كرده حقايق را وارونه كند، پس حتي وقتي نفس او در عالم منامات و مرايا حقايقي را مشاهده مي كند، قوّة خيال و واهمة او در آن تصرّف مي كنند و آن خواب را وارونه به خودش نشان مي دهند. همان گونه كه گاهي نفس مسوّلة آدمي با توجيه و تسويل، انسان را گمراه مي سازد. حال كسي كه به خلاف گويي عادت كرده است، در اظهار نظر و مشاوره نيز نمي تواند حق نما باشد. 12. لعنت خدا و فرشتگان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد: «فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِ وَ إِنْ كَانَ مَازِحا؛38 پس لعنت خدا بر دروغگو، گرچه شوخي كرده باشد.» همچنين مي فرمايد: «الْمُؤْمِنُ إِذَا كَذَبَ بِغَيْرِ عُذْرٍ لَعَنَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ خَرَجَ مِنْ قَلْبِهِ نَتْنٌ حَتَّى يَبْلُغَ الْعَرْشَ فَيَلْعَنُهُ حَمَلَةُ الْعَرْش ؛39 آن گاه كه انسان مؤمن بي عذر دروغ بگويد، هفتاد هزار فرشته، او را لعنت كنند و از قلبش بوي گندي بيرون آيد كه به عرش مي رسد، آن گاه حاملان عرش الهي نيز او را لعن مي كنند.» 13. سرزنش و پشيماني مردم، دير يا زود، رفتار ناشايست و گفتار خلاف واقع دروغگو را مي شناسند و او را سرزنش مي كنند. اينجاست كه دروغگو جايزه اي جز اندوه و پشيماني ندارد. حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «عَاقِبَةُ الْكِذْبَ مَلَامَةٌ وَ نَدَامَةٌ؛40 سرانجام دروغ، سرزنش و پشيماني است.» همچنين در وصيت به امام حسن مجتبي عليه السلام مي فرمايد: «عَاقِبَةُ الْكَذِبِ النَّدَم؛41 فرجام دروغ، پشيماني است.» زليخا مرد از اين حسرت كه يوسف گشت زنداني چرا عاقل كند كاري كه باز آرد پشيماني پي نوشت: 1) اصول كافي، شيخ محمد كليني، نشر اسلاميه، تهران، چاپ دوم، 1362ش، ج2، ص339، ح4. 2) وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملي، نشر آل البيت، قم، چاپ اول، 1409ق، ج12، ص246، ح16216. 3) نمل/ 105. 4) بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، نشر اسلاميه، تهران، بيتا، ج75، ص172، ح11. شبيه اين روايت را از پيامبر خدا صلي الله عليه وآله نقل كردهاند، ر. ك: الترغيب والترهيب، ج3، ص595، ح24 و 22. 5) زمر/ 3. 6) غافر/ 28. 7) اسراء / 82. 8) سعدي. 9) مستدرك الوسائل، ميرزاي نوري، موسسه آل البت، قم، چاپ اول، 1408ق، ج9، ص89، ح10305. 10) غرر الحكم، تميم آمدي، نشر دفتر تبليغات اسلامي، قم، چاپ اول، 1366ق، ص220، ح4408. 11) ميزان الحكمة، محمد محمدي ريشهري، نشر دانشگاه علوم حديث، قم، بيتا، ج11، ص5122، واژه كذب، ح17388. 12) اصول كافي، شيخ كليني، ج2، ص290، ح8. 13) توبه/ 77. 14) مستدرك الوسائل، ميرزاي نوري، ج9، ص87، ح10295. 15) همان، ص221، ح4415. 16) همان، ح4417. 17) بحار الانوار، علامه مجلسي، ج72، دار احياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403ق، ص193، ح13. 18) غرر الحكم، تميم آمدي، ح5703؛ ميزان الحكمة، محمدي ريشهري، ح17467. 19) همان، ح7259؛ همان، ح17465. 20) الكافي، ج2، ص341، ح15؛ ميزان الحكمة، ح17465. 21) وسائل الشيعه، ج8، ص160، ح10305. 22) نساء/ 69. 23) وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملي، ج8، ص160، ح10305؛ ر. ك، بحار الانوار، علامه مجلسي، ج72، ص260، ح29. 24) ميزان الحكمه، ج11، ص5132، ح17463. 25) همان، ح17464. 26) دانشنامه قرآن و حديث، انتشارات موسسه دار الحديث، قم، ج12، ص400، ح8650، به نقل از: تحف العقول، ص14. 27) ملك/ 1. 28) كافي، شيخ كليني، ج2، ص341، ح13. 29) ميزان الحكمة، محمدي ريشهري، ح17441. 30) غرر الحكم، تميم آمدي، ح6557؛ ميزان الحكمة، محمدي ريشهري، ح17456. 31) بحار الانوار، علامه مجلسي، ج74، ص106، ح1. 32) غرر الحكم، تميم آمدي، ص220، ح4386؛ به نقل از: اخلاق الهي، ج4، ص122. 33) كافي، شيخ كليني، ج2، ص341، ح13. 34) غرر الحكم، تميم آمدي، ح9181؛ نقل از: ميزان الحكمة، محمدي ري شهري، ح17454. 35) مستدرك الوسائل، ميرزاي نوري، ج9، ص88، ح10300. 36) بحار الانوار، علامه مجلسي، ج78، ص230، ح13. 37) غرر الحكم، تميم آمدي، ح10716. 38) مستدرك الوسائل، ميرزاي نوري، ج10، ص372، ح13294. 39) همان، ج9، ص86، ح10291. 40) غررالحکم و دررالکلم، تميمي آمدي، ص221. 41) بحارالانوار، علامه مجلسي، ج74، ص213. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره149.