بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
محمد حسن نبوي تاثير آگاهي هاى مخاطبان در تبليغ در هر جامعه اي اعتقادات، باورها، آداب و سنن، آگاهي ها و رفتارهايي كه در بين عموم يا غالب مردم پذيرفته شده باشد، فرهنگ مردم ناميده مي شود. چكيده مطالب شماره هاي قبل در شماره هاي پيشين بيان گرديد كه مبلغ بايد از فرصتها جهت ترويج معارف ديني استفاده كند و در مواردي خود فرصت سازي كرده، سپس به تبليغ دين بپردازد. جهت شناخت فرصتهاي مناسب در محل تبليغ آگاهي نسبت به مسائل ذيل گوشزد گرديد: تحصيلات مخاطبان، آداب و رسوم، ملكات يا مفاسد اخلاقي، تعداد معتادان، مقدار آگاهيهاي ديني مردم، شبهات مطرح در جامعه، پايگاهها و اماكن تبليغي، نهادهاي مردمي، سازمانها و ادارات، تعداد اماكن تفريحي، امكان ساخت و احداث اماكن مذهبي، هيئات و نيروهاي فرهنگي و بالاخره پيروان اديان و مذاهب. در ادامه، به صورت فشرده درباره تحصيلات مخاطبان، آداب و رسوم اجتماعي، ملكات يا مفاسد اخلاقي و بحث اعتياد و راههاي جلوگيري از آن مطالبي بيان گرديد و در اين مقاله به بحث آگاهيهاي ديني مردم خواهيم پرداخت. فرهنگ ديني در هر جامعه اي اعتقادات، باورها، آداب و سنن، آگاهيها و رفتارهايي كه در بين عموم يا غالب مردم پذيرفته شده باشد، فرهنگ مردم ناميده مي شود؛ از اينرو اعتقادات، رفتارها و آگاهيهاي ديني مردم، فرهنگ ديني آنان به شمار مي آيد. شناخت فرهنگ محل تبليغ - بويژه فرهنگ ديني آن - براي مبلغ لازم و ضروري است و علاوه بر شناخت فرهنگ ديني، آگاهي نسبت به سطح و گستره فرهنگ ديني و حدود عمق و ريشه داري آن نيز براي انجام تبليغ كارشناسانه ضرورت دارد. در زمينه آگاهيهاي ديني مردم، مبلغ بايد حيطه آگاهيهاي آنان را بشناسد؛ آيا احكام ديني مي دانند؟ آيا در تاريخ اسلام و يا تحليل مسائل سياسي آگاهي دارند؟ و... ممكن است در جامعه اي افراد مسئله دان و مطلع از احكام شرعي وجود داشته باشند ليكن همين افراد نسبت به اعتقادات ضعيف باشند. از سوي ديگر ممكن است تعداد معدودي نسبت به احكام آشنايي داشته باشند ليكن تعداد آنان محدود باشد؛ بطوريكه در حد فرهنگ مردم به حساب نيايد، زيرا فرهنگ به شاخصهايي گفته مي شود كه در بين اكثر مردم شايع است. حال، مبلغ به عنوان مسئول فرهنگ ديني محل تبليغ، بايد در اين زمينه مردم را به خوبي بشناسد و حيطه و گستره شاخصهاي فرهنگي را مشخص كند. پس از اطلاع دقيق از فرهنگ ديني مردم، مبلغ مي تواند كاستيها و نيازمنديهاي مخاطبان خود را مشخص كند و براي تامين هر يك از نيازها برنامه ريزي خاص داشته باشد. امام علي عليه السلام در توصيف پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «طبيب دوار بطبه » ؛ (1) يعني او پزشكي بود كه علم خويش را براي معالجه بيماران در مناطق مختلف مي چرخاند. اگر مبلغ هم بخواهد طبيبي باشد كه پس از شناخت دقيق بيماري مردم، داروي معرفتي خود را تجويز كند و بيمار را از رنج جهل و گمراهي برهاند، بايد اول مخاطبان خويش را معاينه كند. اگر بيماري عام و شايعي در بين آنان بود و بصورت فرهنگ در آمده بود، ناچار به درمان عمومي روي آورد و در غير اين صورت شيوه مناسب ديگري اتخاذ كند. در نتيجه مبلغ بايد نسبت به مسائل ذيل در مورد مخاطبان آگاهي يابد تا در مسير اصلاح فرهنگ دچار مشكل نشود: 1. باورها و آگاهيهاي عمومي مردم نسبت به احكام، عقايد، تاريخ اسلام و رفتار آنان براساس معارف ديني تا چه حدي است و نيازمنديهاي آنان كدام است؟ 2. گروههاي خاص مانند: بسيج، بانوان، جوانان، كودكان، معلمان و... تا چه اندازه با معارف ديني آشنا بوده، كاستيهاي آنان هم به لحاظ معرفتي و هم به لحاظ رفتاري چيست؟ 3. افراد خاصي كه نيازمند سرمايه گذاري ويژه مي باشند كدامند و چگونه مي توان با آنان ارتباط برقرار كرد و زمينه رشد و تعالي آنها را فراهم ساخت. از آنجا كه مبلغان براي تغيير، تصحيح و رشد فرهنگ ديني مردم بيش از هر چيز عرصه تبليغ گفتاري را در اختيار دارند، مي توانند در زمينه تبليغ گفتاري برنامه ريزي كرده و سعي كنند از همين طريق به محدوده اعتقادات و باورهاي مردم و رفتار آنان راه يافته، براساس معارف ثقلين به تصحيح آنها همت گمارند. اركان تبليغ گفتاري هر مبلغ به دنبال آن است كه پيام خود را به مخاطبان خويش رسانده، از درك آن اطمينان حاصل كند. در نتيجه در اين نوع تبليغ، سه ركن اساسي وجود دارد: پيام دهنده، پيام و گيرنده پيام. اگر پيام دهنده در فضا و شرايط مناسبي پيام را ارسال كند و گيرنده پيام هم در موقعيت مناسبي باشد، تبادل پيام به خوبي انجام مي گيرد، كه اين مقوله خود داراي بحث ويژه اي است و بايد بطور مستقل مورد كنكاش قرار گيرد. اما به تناسب بحث درباره تاثير مقدار آگاهي مخاطبان در اين فرايند بايد چند نكته را متذكر شويم: 1. اگر پيام دهنده بداند مطلبي كه مي خواهد ابلاغ كند، مخاطب نسبت به آن هيچ اطلاعي ندارد، كار براي او آسان است؛ زيرا از هر جاي موضوع مطلبي بيان كند براي مخاطب از تازگي برخوردار بوده، و جذاب خواهد بود. مثلا اگر مطلبي درباره جامعه شناسي يا روانشناسي - با چهارچوبهاي پذيرفته شده علمي خودش - براي شخصي عامي مطرح شود، مخاطب احساس مي كند هر چه دريافت كرده، جديد و تازه است. اما در معارف ديني معمولا مخاطبان از پيشينه اطلاعاتي برخوردار بوده، به تناسب آگاهيهاي خودشان از مبلغ انتظار دارند حرف تازه اي بيان كند و آنان را با فضاي جديدي آشنا سازد. اگر مخاطب احساس دريافت مطلب جديد نداشته باشد، نسبت به سخنران و سخنراني بي ميل مي شود و كم كم از فضاي القاء پيام فاصله مي گيرد. 2. مطلب ديگري كه نبايد از آن غافل بود آن است كه گاهي ديده مي شود افرادي احكام مي دانند و يا تاريخ اسلام را فرا گرفته اند؛ از اينرو مبلغ از بيان اين مباحث پرهيز مي كند، در حاليكه با كمي دقت معلوم مي شود تعداد اين افراد بسيار ناچيز است. هرگز آگاهي 20% از مردم نسبت به احكام شرعي، نمي تواند مانع بيان احكام براي 80% باقي مانده باشد. برنامه ريزي پس از كسب اطلاعات مورد نياز و مشخص شدن سطح آگاهيهاي ديني و گستره اين آگاهيها در سه بخش عموم مردم، گروههاي خاص و افراد خاص و در نتيجه مشخص شدن نيازهاي معارفي مخاطبان، مبلغ مي تواند براي بخشهاي مذكور برنامه ريزي تبليغي كرده و براساس برنامه، كار تبليغي خود را بنيان نهد. الف) سطح عموم براي سخنرانيهاي عمومي بايد چند نكته مورد توجه قرا گيرد: 1. ابتدا بايد نيازهاي برآورد شده اولويت بندي شود. برخي از مسائل و معارف، از واجبات اعتقادي عملي مردم است و آنان در معرض بي اعتنايي و ترك واجبات و يا عمل به محرمات هستند. اين مسائل و معارف بايد در اولويت تبليغي قرار گيرد. از باب نمونه ممكن است مبلغ به اين نتيجه برسد كه مخاطبان او از جهت تحليل مسائل سياسي بسيار قوي و يا در حد قابل قبول اند، ليكن احكام وضو، غسل و يا قرائت نماز را نمي دانند و نسبت به تاريخ پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله هم بي اطلاعند، همچنين در مورد نعمتهاي بهشت و عذابهاي جهنم آگاهي ندارند. طبيعي است كه احكام وضو، غسل و قرائت نماز در اولويت است و در مراحل بعدي بايد به تبيين معارف ديگر پرداخت. 2. در سخنرانيهاي عمومي نبايد مبلغ به جذب يكي دو نفر از افراد باسواد توجه كرده و از نياز غالب مخاطبان غافل گردد. گاهي مبلغ بخاطر حضور يكي دو مستمع فرهيخته، به مغلق گويي و بيان مطالب عميق و كم فايده براي عموم روي آورده، عمر اكثر مخاطبان را تضييع مي كند و در صورت تسخير آن دو مستمع، خود را موفق مي انگارد، غافل از آنكه منبر او بجاي پايگاه نشر نور به ميدان مسابقه و برتري جويي تبديل شده است. 3. سخنراني بايد از نظم منطقي برخوردار باشد تا مخاطب در يك سير آرام، از مقدمات به اصل بحث رسيده، پيام گوينده را به طور شفاف درك كند؛ نه آنكه سخنان گوينده به حدي پراكنده باشد كه در نهايت هدف اصلي - كه تامين نياز معرفتي او بود - برآورده نشود. اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي فرمايد: «احسن الكلام ما زانه حسن النظام و فهمه الخاص و العام؛ (2) بهترين سخن آن است كه نظم خوب، آن را زينت كند و خواص و عموم مردم آن را درك نمايند.» اين روايت از سويي بر لزوم نظم در سخنراني دلالت دارد و از سوي ديگر بر انتقال پيام به عموم مردم و خواص تاكيد مي كند؛ نه آنكه سخنراني فقط براي يكي دو نفر جذاب باشد و عامه مردم بي بهره بمانند. 4. در سخنرانيهاي عمومي نمي توان به دليل اطلاع مردم و يا بيان مطلبي در يك سخنراني، از تذكر نسبت به آن مطلب خصوصا در زمينه مباحث اخلاقي خودداري كرد. اگر چه مردم همه مي دانند دروغ، غيبت و تهمت حرام است و مبلغ هم در مورد آن چند جلسه بصورت مستقل مباحثي بيان كرده است، ليكن در مباحث عام، لازم است همچنان برخي از مطالب گذشته را تكرار كند تا در فرهنگ رفتاري آنان نهادينه شود. قرآن كريم مي فرمايد: «و ذكر فان الذكري تنفع المؤمنين » (3) ؛ «و پيوسته تذكر ده، زيرا تذكر مؤمنان را سود مي بخشد.» 5. براي نوآوري در تبليغ نمي توان حكم جديدي به اسلام اضافه و يا حكمي را حذف كرد؛ زيرا اين روش بدعتگذاران است، ليكن با تغيير در شيوه القاء پيام، گستره استدلالها، نقل احاديث و اقوال علماء، ايجاد ارتباط با مسائل روزمره زندگي، بيان داستان، شعر، ضرب المثل و... مي توان به سخنراني تازگي و طراوت بخشيد. ب) گروههاي خاص در هر شهر، روستا و محل تبليغي، گروههايي وجود دارند كه به هر دليل در كنار يكديگر قرار گرفته و تشكل خاصي را بوجود مي آورند. اين تشكلها گاهي رسمي و در برخي از موارد به صورت غير رسمي شكل مي گيرند مانند: نيروهاي بسيج، سپاه، ادارات محل، هيئآت، كشاورزان، دامداران، جوانان، ورزشكاران و... مبلغ پس از اطلاع از سطح فرهنگ ديني هر گروه، لازم است به آسيبها، مشكلات و نيازهاي معرفتي و احكامي هر گروه توجه كند و پس از مشخص كردن اين آسيبها و نيازها و با توجه به سطح آگاهيهاي آنان، برنامه ريزي تبليغي داشته باشد. طبعا برنامه در جهت رشد آگاهيها، كاهش آسيبها و مشكلات و پاسخگويي به نيازهاي تبليغي آنان مي باشد. اگر مبلغ به تناسب هر منطقه براي اين گروهها جلسات خاص داشته باشد، بهتر مي تواند به هدف خود - كه رشد فرهنگ ديني مردم است - نائل گردد. سرمايه گذاري براي گروهها، اگر تعداد آنان ناچيز باشد كار شايسته اي نيست؛ بلكه در هر محل بايد گروهها از جهت كمي و كيفي و حساسيت گروه در فرهنگ اجتماعي، مورد ارزيابي قرار گرفته، در صورت صلاحديد براي آنان سرمايه گذاري شود. از باب نمونه اگر گروه قصابها سه نفر بيشتر نيستند و گروه تشكيل داده اند، در مقابل گروه 50 نفره جوانان، سرمايه گذاري طولاني براي آنان خطا و ناصواب است. ج) افراد خاص مخاطبان خاص به دو دليل كاملا مغاير، مي توانند خاص تلقي شوند. 1. كسانيكه از اطلاعات بسيار خوب يا پذيرش اجتماعي بالا در بين مؤمنين برخوردارند. 2. افرادي كه در محل به دليل خلافها و گناهان زياد مشكل آفرينند. براي دسته اول با اختصاص زمان ويژه، بايد همكاري و همدلي آنان را در فعاليتهاي تبليغي از طرق ذيل به تناسب توانمنديهايشان جلب كرد: 1. مشورت در مسائل فرهنگي؛ 2. بيان مشكلات محل براي آنان؛ 3. بكارگيري آنان براي جذب گروههاي اجتماعي؛ 4. فعال سازي آنان براي هدايت خطاكاران؛ 5. تشكيل جلسات براي كودكان و نوجوانان و استفاده از اين افراد براي اداره جلسات؛ 6. و.... براي هدايت دسته دوم - كه سردمداران خلاف و خطا در محل هستند - نيز بايد زمان خاصي را در نظر گرفته، با دعوت از آنان در مسجد و در وقتهاي خلوت با آنان صحبت كرده، سنگ صبور آنها گشت و سپس آرام آرام پس از جذب، به نصيحت و هدايت آنان روي آورد. اگر اين افراد به مسجد و مذهب بپيوندند، به خوبي مي توانند تعداد زيادي از خلافكاران را با خود همراه سازند. 1) بحار الانوار، ج 34، ص 239. 2) غرر الحكم، ص 210. 3) ذاريات/55. منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره45