بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
علي مختاري تبليغ شايسته ومبلغ وارسته (1) وظيفه اصلي پيامبران الهي تبليغ معارف الهي است و اين شرافت نصيب برخي از اصحاب پيامبران الهي نيز شده است. در اين مقاله به توصيه هاي تبليغي پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله به معاذ بن جبل مي پردازيم؛ اما قبل از آن يادآوري چند نكته ضروري مي نمايد. 1. تبليغ، رسالت پيامبران وظيفه اصلي پيامبران الهي تبليغ معارف الهي است و اين شرافت نصيب برخي از اصحاب پيامبران الهي نيز شده است. يكي از ياران مبلّغ پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله نيز معاذ بن جبل است. پيامبر خداصلي الله عليه وآله در آستانه اعزامش، توصيه هايي در دو محور: صفات روحاني و آموزه هاي تبليغي بيان فرمودند. بديهي است تامبلّغ، وارسته نباشد، تلاشش شايسته نخواهد شد. ما اين توصيه پيامبر گرامي را كه «آيين تبليغ » است به اختصار، تقديم دوستان مي كنيم. گفتني است پيام و هدف تبليغات، معارف دين است كه به فطرت پاك انسانيت القا مي شود. فطرتها در گذشته و امروز، يكسان و ثابت است، گرچه تفاوتها، دگرگونيها و تنوعهايي در نحوه اعزام، مسئوليت اهل تبليغ، مبلّغان و نيز در مخاطب، رخ داده است.
2. مُعاذ ابو عبدالرحمن، معاذ، فرزند جبل، از انصار و طايفه خزرج، در هجده سالگي ايمان آورد و جزء هفتاد نفري بود كه پيش از هجرت در عقبه با پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله بيعت كردند. او در بسياري از جنگها، در ركاب حضرت حاضر بود. وي در سال دهم هجري پس از جنگ تبوك به يمن اعزام شد. البته او پيشتر، نيز چند بار به عنوان مبلّغ، كه معمولاً سِمت امارت و قضاوت داشت، به اطراف مدينه، اعزام شده بود. حضرت رسول صلي الله عليه وآله وي را با عبدللَّه بن مسعود در هنگام عقد اخوت بين اصحاب، برادر قرار داد.
3. تكريم مبلّغان هنگام هجرت تبليغي معاذ، پيامبرصلي الله عليه وآله با مهاجران و انصار او را در مدينه بدرقه مي كردند. اين مشايعت به قدري محترمانه بود كه معاذ، سواره و حضرت، پياده در كنارش راه مي رفت و او را نصيحت وراهنمايي مي فرمود. معاذ، شرمنده شد و عرض كرد: يا رسول اللَّه! شايسته نيست شما و اصحاب پياده باشيد و من سواره، اجازه فرماييد پياده شوم! حضرت فرمودند: «اِنَّما أحتَسِبُ خُطايي هذهِ في سَبيلِ اللَّه؛ رنج اين پياده روي را، به حساب خدا مي گذارم. » ناگفته پيداست كه نصوص فراوان قرآني و روايي در فضيلت اهل علم، شامل مبلّغان نيز مي گردد.
4. آيينه عبرت معاذ با سوابق درخشان رزمندگي، پيشتازي در ايمان، تدريس، تبليغ، امارت، قضاوت، صحابت، هجرتهاي متعدد تبليغي و... سرانجامي تاريك داشت. شايد سخنان پيامبرصلي الله عليه وآله در خاتمه سفارشها، هشداري بود به معاذ كه متأسفانه ناديده گرفته شد. رسول خداصلي الله عليه وآله در پايان، ضمن تصريح به اينكه اين آخرين ديدار من و تو است فرمود: بدان اي معاذ! محبوب ترين شما نزد من كسي است كه با همين حال (و عقيده اي) كه اكنون از هم جدا مي شويم، او را ببينم. پس از پيامبرصلي الله عليه وآله صديقه طاهره از او كمك خواست؛ ولي او سر باز زد و در تحكيم طاغوت كوشيد. وي در زمان دومين خليفه از خلفاي نخستين، سال هجدهم هجري، در 38 سالگي بر اثر طاعون در منطقه اردن، وفات كرد. شيخ مفيد نوشته است: پس از پيامبر، حضرت زهراعليها السلام از تمام اصحاب و ياران رسول خداصلي الله عليه وآله استمداد طلبيد و ياري خواست، تا اينكه به معاذ بن جبل رسيد. حضرت فاطمه عليها السلام فرمود: اي معاذ بن جبل! تو با رسول خداصلي الله عليه وآله عهد كرده و بيعت نموده اي كه دين او و خانواده اش را ياري كني، پس چرا امروز كه ما مظلوميم سكوت كرده و دم بر نمي آوري؟ معاذ گفت: تنها من كه از اصحاب پيامبر نيستم و ديگران نيز با او پيمان بسته بودند! حضرت فاطمه عليها السلام فرمود: هيچ كدام به من پاسخ مثبت ندادند. معاذ بن جبل گفت: من به تنهايي نمي توانم تو را ياري كنم! حضرت زهرا ناراحت و دل شكسته از نزد او بيرون آمد در حالي كه مي فرمود: به خدا سوگند! من ديگر با تو سخن نخواهم گفت، تا اينكه در روز قيامت به پيشگاه پدرم وارد شويم... . 1
5. نظارت پيامبر خداصلي الله عليه وآله پس از اعزام معاذ، پي گيري و نظارت نيز داشته و به اهل يمن، كه ميزبان و مخاطب معاذ بودند نوشت:.».. إِنّي لَمْ اُبْعِثْ عَلَيكُمْ مُعاذاً رَبّاً و إِنَّما بَعَثتُهُ أخاً و مُعَلِّماً و مُنْفِذاً لِأمْرِاللَّه...؛ 2 معاذ را به عنوان ارباب شما، به يمن اعزام نكردم، بلكه تنها او را به عنوان برادر، راهنما (و آموزنده معارف) و مجري فرمان خداوند فرستادم.»
نكات تبليغي حضرت نكات مهم و كاربردي تبليغي را به معاذ گوشزد كرده است كه به بعضي از آنها اشاره مي كنيم.
1. آموزش قرآن «اي معاذ: عَلِّمْهُمْ كتابَ اللَّه؛ 3 كتاب خدا را به مردم بياموز» حضرت در جاي ديگري مي فرمايد: «اِنْ اَرَدْتُمْ عَيشَ السُّعَداءِ وَ مَوْتَ الشُّهَداءِ، والنَّجاةَ يومَ الْحَشْرِ، وَالظِّلّ يوْمَ الحَرُورِ، وَالهُدي يوْمَ الضَّلالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ، فَإِنَّهُ كَلامُ الرَّحْمنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّيطانِ وَ رُجْحانٌ فِي الْميزانِ؛ 4 اگر در پي زندگي با سعادت، مرگ با شهادت و نجات روز حشر، در سايه بودن در روز گرماي سوزان، و هدايت در روز ضلالت هستيد، به ديگران قرآن بياموزيد، راستي كه آن سخن خداي رحمان، و نگهدارنده از شيطان و مايه سنگيني ميزان است.»
2. اداي امانت «وَ أدِّ اِلَيهِمُ الْأَمانَةَ فِي كُلِّ قَليلٍ وكَثيرٍ؛ امانت آنها را كم يا بيش بدانها بپرداز.» اداي امانت يكي از صفات بارز مؤمنين است كه خداوند به آن امر فرموده است: «أنَّ اللَّه يأمُرُكُمْ أنْ تُؤَدُّوا الْأماناتِ اِلي أهْلِها » 5؛ «خداوند به شما فرمان مي دهد كه امانتها را به صاحبانش بدهيد....» هر چه در اختيار انسان است امانت است. امانتداري معناي وسيعي دارد كه شامل امانات مادّي و معنوي مي شود. نيز مي فرمايد: «وَالّذينَ هُمْ لِأماناتِهِمْ وَعهْدِهمْ راعُونَ»؛6 «و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مي كنند.»
اهميت اداي امانت امام صادق عليه السلام فرمود: «اِتَّقواللَّهَ وَ عَلَيكُمْ بِأَداءِ الأَْمانَةِ اِلي مَن اِءْتَمَنَكُمْ، فَلَوْ أنَّ قاتِلَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عليه السلام اِءْتَمَنَني أمانَةً لأَدَّيتُها؛ 7 از خدا بترسيد و بر شما باد به پرداخت امانت به كسي كه شما را امين دانسته (و چيزي نزد شما نهاده) كه به راستي اگر كشنده اميرمؤمنان عليه السلام چيزي را به رسم امانت نزد من گذارد، آن را خواهم پرداخت.»
دستورالعمل همه پيامبران امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «أنَّ اللَّه عزّوجلَّ لَمْ يبْعَثْ نَبِياً اِلاَّ بِصِدْقِ الحَديثِ وَ أداءِ الْأمانَةِ اِلي البِرِّ وَ الفاجِرِ؛ 8 به راستي كه خداي عزيز و جليل، پيامبري را برنينگيخت، مگر با مأموريت ترويج صدق گفتار و پرداخت امانت (به صاحبش) ؛ چه خوب و چه بد باشد.»
3. رفق و مدارا «وَ عَلَيكَ بِالرِّفْقِ وَ الْعَفْوِ فِي غَيرِ تَرْكٍ لِلْحَقِّ يقُولُ الجاهِلُ قَدتَرَكْتَ مِنْ حقِ اللَّه؛ بر تو باد نرمش و گذشت در غير مورد ترك حق كه نادان بگويد حق خدا را ترك نمودي.» مدارا كردن به معناي ملاطفت و نرمي و ملايمت، و سازگاري و رفق، و به اصطلاح روز، تحمل ديگران است. شاعر پارسي زبان گويد: به مدارا دل تو نرم كنم آخر كار // به دِرَم نرم كنم گر به مدارا نشود نظامي گنجوي نيزگويد: مدارا كن كه خوي چرخ تند است // به همّت رو كه پاي عمر كند است مدارا و گذشت جذب كننده ديگران به دين است و لذا خداوند به پيامبرش صلي الله عليه وآله مي فرمايد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهَمْ وَلوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا منْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِر لَهُمْ...»؛ 9 «به (بركت) رحمت الهي، در برابر آنان نرم شدي، و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو، پراكنده مي شدند. پس آنها را ببخش و براي آنها آمرزش بطلب... .» البته گذشت در چهارچوب تدبير امور عامه است، اما احكام الهي مشورت بردار نيست، پس عفو و گذشت شامل حدود شرعي و امثال آن نمي شود. پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: :«ثلاثٌ مَنْ لَمْ يكُنْ فيهِ لَمْ يتِمَّ لَهُ عَمَلٌ؛ وَرَعٌ يحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِي اللَّهِ، و خُلْقٌ يداري بِهِ النَّاسَ، وَ حِلْمٌ يرُدُّ بهِ جَهْلَ الجاهِلِ؛ 10سه چيز است كه اگر در كسي نبود كارش به پايان نرسد: ورع و پارسايي كه او را از نافرمانيهاي خدا باز دارد، خلق و خوئي كه بدان با مردم مدارا كند، بردباري و حلمي كه بدان جهل جاهل را دفع كند.»
مدارا در نماز جماعت اميرمؤمنان عليه السلام در نامه اي به مالك اشتر نخعي مي فرمايد: هنگامي كه نماز جماعت مي خواني با طولاني كردن نماز، مردم را پراكنده مكن و همچنين با سرعت زياد آن را تباه مساز؛ زيرا در ميان مردم، بيمار يا صاحب حاجتي وجود دارد. پيامبرصلي الله عليه وآله مرا به يمن فرستاد، از او پرسيدم: چگونه با مردم نماز بخوانم؟ فرمودند: در حد ناتوان ترين آنها، و بر مؤمنان مهربان باش! 11 4. گذشت «وَ اعْتَذِر اِلي أَهْلِ عَمَلِكَ مَنْ كُلِّ أمْرٍ خَشيتَ أنْ يقَعَ الَيكَ مَنْهُ عَيبٌ حَتّي يعَذِّروكَ؛ از كارمندان خود در هر چه مي ترسي دچار عيبي شوي پوزش طلب تا تو را معذور دارند.» عذرخواهي و پذيرش عذر ديگران اخلاق حسنه اي است. گرچه انسان از كاري كه موجب عذرخواهي مي شود بايد اجتناب كند؛ ولي گاهي ناخواسته برخي اشتباهات پيش مي آيد. البته عذرخواهي زماني درست است كه قابل جبران باشد. رسول خداصلي الله عليه وآله مي فرمايد: «شَرُّ الْمَعْذِرَةِ حينَ يحْضَرُ الْموتُ؛ 12 بدترين عذرخواهيها آن است كه هنگام مرگ انجام پذيرد.» البته اگر انسان در انجام مأموريت خود تلاش كرد، اما آن طور كه شايسته بود نتوانست وظيفه اش را انجام دهد، اعتراف به كوتاهي يا عدم توانايي بيش از اين، خود عذرخواهي است. امام علي عليه السلام مي فرمايد:«اَلاِْقْرارُ بِالذَّنْبِ الاِعْتِذارُ؛ اعتراف به گناه خود عذرخواهي است. » 13 عذرخواهي نابجا اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود: «لا تَعْتَذِرْ مِنْ اَمْرٍ أَطْعْتَ اللَّهَ سُبْحانَهُ فيهِ؛14 از كاري كه با آن خداي سبحان را فرمان برده اي عذرخواهي مكن.» همچنين آن حضرت مي فرمايد: «مَنِ اعْتَذَرَ مِنْ غَيرِ ذَنْبٍ فَقَدْ اَوْجَبَ عَلي نَفْسِهِ الذَّنْبَ 15 ؛ هركسي بدون ارتكاب گناهي عذرخواهي كند، خود را گنهكار قلمداد كرده است. » پي نوشت: 1) الاختصاص، ص 184 و 185. 2) مكاتيب الرسول، ج 1، نامه پيامبر به اهل يمن. 3) اين توصيه ها در منابع شيعه و سنّي آمده است و ما از تحف العقول، ص 23 و 24، با تصحيح علي اكبر غفاري نقل مي كنيم. 4) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 232، درباره فضيلت تعليم قرآن كتابهاي زيادي نوشته شده است و ضمن كتب روايي نيز روايات فراواني هست مثل كافي ج 2، كتاب فضل قرآن، محجّةالبيضاء، آداب القراءة و نهج البلاغه خطبه 158. 5) نساء/58. 6) مؤمنون /8. 7) بحارالانوار، ج 75، ص 114. 8) كافي، ج 2، ص 104. 9) آل عمران/159. 10) اصول كافي، ج 3، ص 181. 11) نهج البلاغه، نامه 53. 12) مستدرك الوسائل؛ ج 2، ص 104. 13) غررالحكم، ص 195. 14) غررالحكم، ح 3414. 15) غررالحكم، ح 10250. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 81