تحلیل موضوع وحدت مسلمین (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیل موضوع وحدت مسلمین (1) - نسخه متنی

علیرضا وزیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
عليرضا وزيري
تحليل موضوع وحدت مسلمين (1) -مفهوم وحدت مسلمين
مقدمه
سعي داريم ابتدا به مفهوم واژه هاي مربوط به موضوع مقاله بپردازيم و سپس پيش زمينه هاي بينشيِ وحدت مسلمين را تحت عنوان «مراتب وحدت مطرح نماييم که شامل عناويني همچون: وحدت در مديريت هستي و عالَم تکوين، وحدت گرايي فطري مخلوقات هستي، وحدت جهاني انسانها و وحدت پيروان اديان توحيدي مي شود.
سپس بحث وحدت مسلمين را با اين عناوين پي مي گيريم:
1. مباني وحدت مسلمين؛2. ضرورت اتحاد مسلمين؛ 3. اهميت و فوايد اتحاد مسلمين؛ 4. پيامدهاي تفرقه و پراکندگي مسلمين؛5. حقيقت تفرقه؛ 6. هويت تفرقه افکنان؛ 7. وحدت از نظر قرآن؛ 8. ديدگاه ها و سيرة اهل بيت عليهم السلام در مورد وحدت مسلمين؛ 9. زمينه ها و موانع اتحاد مسلمين؛ 10. رابطة تولا و تبرا با اتحاد مسلمين؛ 11. اتحاد مسلمين و تبليغ مذهب؛12. چگونگي اتحاد مسلمين و راهکارهاي تقويت وحدت اسلامي.
مفهوم شناسي
وحدت در لغت:
وحدت؛ يکي شدن و يگانه شدن1 است (مثل دو يا چند چيز که با هم مخلوط و يکي شوند) همچنين به معناي به يکديگر نزديک شدن دو يا چند چيز است (مثل اينکه اقوامي با هم متحد و هم پيمان مي شوند).2
مسلمين
شهيد مطهري رحمه الله مي گويد: «مسلمين [ کساني اند که] خداي يگانه را مي پرستند و به نبوت رسول اکرم صلي الله عليه و آله ايمان و اذعان دارند. کتاب همه، قرآن، و قبلة همه، کعبه است . با هم و مانند هم حج مي کنند، و مانند هم نماز مي خوانند و مانند هم روزه مي گيرند، و مانند هم تشکيل خانواده مي دهند و داد و ستد مي نمايند و کودکان خود را تربيت مي کنند و اموات خود را دفن مي نمايند و... و در واقع مسلمين يک جهان بيني و فرهنگ مشترک و تمدن عظيم و سابقة تاريخي درخشاني دارند. 3
«سفيان بن سمط از امام صادق عليه السلام روايت مي کند که فرمود: «الْإِسْلَامُ هُوَ الظَّاهِرُ الَّذِي عَلَيْهِ النَّاسُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ وَ حِجُّ الْبَيْتِ وَ صِيَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ؛4 اسلام (و مسلمان بودن) همان ظاهرى است كه مردم بر آن هستند (يعنى) شهادت به اينكه جز الله هيچ خدايى نيست، يگانه است و شريکي ندارد و محمد بنده و فرستادة اوست، و به پا داشتن نماز و دادن زكات و حج خانة خدا و روزه گرفتن در ماه رمضان.
امت
معناي امت، در طول تاريخ اسلام تغييراتي يافته5 و به يک معنا، جامعة مسلمين امت محسوب مي شود؛ يعني تمام مسلمين يک جمعيت واحدند که پيامبرشان حضرت محمد صلي الله عليه و آله است.
منظور از وحدت شيعه و سني، به معناي نزاع نکردن بر سر عقايدشان است. آنان مي توانند در عين وجود اختلافات عقيدتي، در مسائل کلي و بين المللي با يکديگر تعامل صميمانه، همسويي، همگرايي و همکاري داشته باشند و از داشته هاي خود بر ضد يکديگر استفاده نکنند. در اين صورت دنياي اسلام و مسلمانان سربلند و مقتدر خواهد شد.
مفهوم وحدت مسلمين
وحدت مسلمين به اين معناست که مسلمانان با تکيه بر مسائل مشترک، همگرايي داشته باشند و اختلافات طبيعي آنان در درک برخي از مسائل، مانع از اين همگرايي نشود و بکوشند با تفاهم متقابل، به يکديگر نزديک و نزديک تر شوند و از اختلافات تا حد امکان بکاهند و در مقابل دشمنان اسلام متحد و هم پيمان باشند و در راستاي هدف اصلي و مهم تر همسو گردند.
بنابراين، منظور از وحدت شيعه و سني، به معناي نزاع نکردن بر سر عقايدشان است. آنان مي توانند در عين وجود اختلافات عقيدتي، در مسائل کلي و بين المللي با يکديگر تعامل صميمانه، همسويي، همگرايي و همکاري داشته باشند و از داشته هاي خود بر ضد يکديگر استفاده نکنند. در اين صورت دنياي اسلام و مسلمانان سربلند و مقتدر خواهد شد.
امام خميني رحمه الله مي فرمايد: «ايران حکومت خاص خود را دارد، عراق حکومت خاص خود را دارد، مصر حکومت خاص دارد، آنها (حکومتها) سر جاي خودشانند؛ ليکن همه با هم براي اسلام و در تحت لواي اسلام باشيم. همة مسلمين يد واحده باشند بر مَن سِواهُم [در مقابل غير مسلمين] هر کس در محيط خودش با هر حکومت که هست، و با هر مذهبي که هست، در محيط خودش و مستقل باشد؛ لکن کما اينکه مسلمان است با مسلمين ديگر اخوت داشته باشند، دوستي داشته باشند، پيوند داشته باشند. ارتشهاي همة کشورهاي اسلامي پشتيبانِ هم باشند. 6
به تعبير شهيد مطهري رحمه الله: «وحدت مسلمين به هيچ وجه ربطي به «وحدت مذاهب ندارد، و مقصود از اتحاد مسلمين، «اتحاد پيروان مذاهب مختلف ، در عين اختلافات مذهبي، در برابر بيگانگان است. مخالفان اتحاد مسلمين براي اينکه از وحدت اسلامي، مفهومي غيرمنطقي و غيرعملي بسازند، آن را به نام «وحدت مذهبي توجيه مي کنند تا در قدم اول، با شکست مواجه گردد. منظور از وحدت اسلامي، حصر مذاهب به يک مذهب، و يا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها - که نه معقول و منطقي است و نه مطلوب و عملي – نيست؛ بلکه منظور، متشکل شدن مسلمين است در يک صف واحد در برابر دشمن مشترکشان. 7
پيش زمينه هاي بينشي وحدت مسلمين
مراتب وحدت:
1. وحدت در مديريت هستي
مدير و مدبّر هستي خداي واحد است و او يکي است و اگر چنين نبود، جهان نابود مي شد، آنچنان که خداوند مي فرمايد: (لَو کانَ فيهِما آلِهَةٌ إلّا اللهُ لَفَسَدَتا)؛8 «اگر در آن دو [زمين و آسمان] جز خدا، خداياني [ديگر] بودند، ناگزير تباه مي شدند.
2. وحدت، رمز پيدايش و بقاي موجودات عالم تکوين
دانشمندان معتقدند که: «اگر اتمهاي اولية اشياء به هم نپيوندند، آن اشياء به وجود نمي آيند. 9 همچنين اگر بين ذرات هر چيز اتحاد ايجاد نشود، آن چيز به وجود نمي آيد، بنابراين قانون وحدت موجب پديد آمدن اين همه موجودات و ماية بقاي آنها شده است.
3. وحدت گرايي فطري مخلوقات
اتحاد امرى فطرى و طبيعى است که خداوند متعال مخلوقات را بر آن سرشته است. بسياري از موجودات زنده از روي غريزه، فطرت و طبيعت خود به اتحاد گرايش دارند؛ مورچگان در جمع آوري آذوقة خود به يکديگر کمک مي کنند، پرندگان زندگي و مهاجرت جمعي و همسو دارند و اتحاد و اتفاق را عامل بقا و حفظ نسل و دوام نوع خود مي دانند.
4. وحدت جهاني انسانها
انسانها از آغاز زندگي بر روي کرة زمين، به حسب فطرت مدني بودنشان، در زندگي جمعي گرايش به نوع دوستي و وحدت داشته، امّتي واحده بوده اند؛ لذا خداوند مي فرمايد: (وَ مَا کانَ النّاسُ إلّا أُمّةً واحدةً)؛10 «و مردم جز يک امت نبودند.
کم کم بر اثر توسعه و پيشرفت زندگي و پديد آمدن نيازهاي گوناگون و زياد شدن انسانها و گسترش افکار و انديشه ها، در شئون مادي و معنوي اختلاف به وجود آمد؛ لذا خداوند – در ادامة آية فوق - مي فرمايد: (فاختلَفوا)11 ؛ «پس اختلاف کردند.
پيامبران الهي؛ پيام آوران وحدت
از آنجا که اختلاف و نزاع بر خلاف فطرت و موجب اختلال در نظام زندگي بشري است، خداوند پيامبراني را برانگيخت تا آدميان را که اختلاف کرده اند، بر مبناي دين به وحدت دعوت نمايند و از اختلاف و تفرقه منع کنند: (فَبَعَثَ اللهُ النَّبِيّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنذِرينَ)؛12 «پس خدا پيامبران برجسته را نويدبخش و هشداردهنده برانگيخت. و (أَن أقيموا الدّينَ وَ لا تَتَفَرَّقوا فيهِ)13 «و اينکه دين را به پا داريد و در آن (از يکديگر) جدا نشويد.
(فَهَدَي اللهُ الذينَ آمنوا لِماَ اختَلَفوا فيهِ مِنَ الحَقِّ بِإذنه)؛14 «پس خدا آنان را که ايمان آوردند، به إذن خود به حقيقت آنچه (ديگران) در آن اختلاف داشتند، هدايت [و رفع اختلاف] کرد.
بنابراين، اولين رفع اختلافى كه در بشر صورت گرفته است، به وسيلة دين بوده، و اگر قوانين غير دينى را به اين منظور درست كرده باشند نيز الگويش را از دين گرفته اند.15
تفرقه افکنيِ مدعيانِ دينداري
اما همين دينى كه ماية رفع اختلاف بود، خود به تدريج مورد اختلاف در ميان بشر قرار گرفت و اين بار در خود دين اختلاف كردند. حاملان دين، گردانندگان كليسا و كسانى كه به كتاب خدا علم داشتند، از روي حسادتى كه به يكديگر مى ورزيدند و تنها به انگيزة سركشى و ظلم اختلافات را به راه انداختند.16
وحدت عادلانة بشري
اين تفرقه در ميان مدعيان دينداري، در حالي است که خدا، هر چند اعتقاد کافران و مشرکاني را که به جامعة اسلامي آسيبي نمي رسانند و بر ضد آن توطئه نمي کنند، مبغوض دانسته است؛ ولي مسلمانان را نهي نمي کند که حتي با آنان زندگي مسالمت آميزي داشته باشند و با آنها به نيکي و عدالت رفتار کنند؛ چون خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد، گرچه اين عدل محوري نسبت به کافران باشد:17 (لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ. إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ)؛18 «خدا شما را از [همزيستي و دوستي با] کساني که در دين با شما کشتار نکرده و شما را از ديارتان بيرون نکرده اند باز نمي دارد، که به آنان نيکي کنيد و با ايشان عدالت بورزيد. خدا بي گمان عدالت پيشگان را دوست دارد.
و مي دانيم که خداوند امتيازات ظاهري را معيار ارزش گذاري در مورد انسانها قرار نمي دهد و خطاب به تمامي انسانها مي فرمايد: (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ)؛19 «اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و شعبه ها و قبيله ها قرار داديم، تا يكديگر را بشناسيد. همواره گرامى ترين شما نزد خدا با تقواترين شماست. خدا بسيار دانا و بسي آگاه است.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نيز فرمود: «ايّها النّاسُ! إنَّ ربَّکم وَاحِدٌ وَ إنَّ أَباکُم وَاحِدٌ کُلُّکُم لآدَم وَ آدَمُ مِن تُرابٍ (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ) و ليس لعربيٍِ علي عَجَميٍّ فَضلٌ إلّا بالتّقوي؛20 اي مردم! پروردگارتان يکي است. پدرتان نيز يکي است. شما فرزندان آدم هستيد که از خاک آفريده شده است و «گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست. و عرب بر غير عرب برتري ندارد، مگر به وسيلة تقوا.
وحدت مقصد
بازگشت تمام موجودات و از جمله انسانها نيز به سوي خداي يگانه است و همگي به سوي او در حرکتند، پس مقصد همه يکي است و اين، خود عامل ديگري براي وحدت جهاني در دنياست.
5. وحدتِ پيروان اديان توحيدي:
دعوت به توحيد
گذشته از لزوم وحدت تمام جوامع بشري، خداي سبحان در قرآن کريم پيروان اديان را به طور خاصّ به وحدت در کلمة توحيد فراخوانده تا در پرتو آن با يکديگر زندگي مسالمت آميزي داشته باشند21 : (قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُون )؛22 «بگو: اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى [توحيد ربّاني] كه [از جهت فطري، عقلاني، و وحياني] ميان ما و شما يكسان است، (وحدت کنيم) كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريک او نپنداريم، و بعضى از ما، بعضي ديگر را به جاي خدا [به عنوان] پروردگار برنگيريم، پس اگر [از اين پيشنهاد] روي گردان شدند، بگوييد: شما شاهد باشيد که ما مسلمانيم!
بنابراين، پيروان تمام اديان آسماني براساس اصل ايمان به خدا و توحيد مي توانند موحّدانه و متّحدانه زندگي کنند.
وحدت مسلمين
با توجه به مراتب وحدت - که بيان شد – بايد گفت که آرمان وحدت از آرمانهاى فراجناحى، فرامليّتى، فرامذهبى و آرزوهاى بين المللى جامعة بشرى است.23 اين در حالي است که اصول مشترک بين مسلمين بسيار بيشتر از اديان آسماني ديگر است، بنابراين مباني وحدت مسلمين بيشتر و مستحکم تر است.
اصول مشترک
مسلمين مايه هاي وحدت بسياري دارند که مي تواند مبناي اتحادي محکم گردد و وقتي در اصلي ترين و مبنايي ترين اصول دين اتفاق نظر دارند، مي توان تفرقه و تشتت آنان را به وحدت تبديل نمود.
امام علي عليه السلام به عنوان بنيانگذار وحدت مسلمين مي فرمايد: «إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ؟ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ ؟؛24 خدايشان يکي، پيغمبرشان يکي، و کتابشان يکي است. آيا خداي سبحان آنها را به اختلاف امر فرمود که اطاعت کردند؟ يا آنها را از اختلاف پرهيز داد و معصيت خدا نمودند؟
مقام معظم رهبري حفظه الله نيز مي فرمايد: «توحيد، يکي؛ خدا، يکي؛ نبوت، يکي؛ معاد، يکي؛ قرآن، يکي؛ بيشترين احکام شريعت اسلامي، يکي؛ همه مشترک؛ اما دشمن مي آيد روي نقاط افتراق انگشت مي گذارد و دلها را پر از کينه به يکديگر مي کند، براي اينکه بتواند به هدفهاي خود برسد. 25
از ديگر مايه هاي وفاق و همبستگي مسلمين، مسجد و اقامة نماز جماعت و جمعه، حج و زبان ديني واحد است. حضور در اين مناسبتها با توجه به هدف مشترکي [عبادت خداوند] که مسلمانان دارند، در هماهنگي و وحدت محلي، منطقه اي، ملي، و بين المللي مسلمانان نقش بسيار مؤثري دارد، به گونه اي که گويي يک روح در کالبدهاي متعدد آنان جاري است و به يک زبان خدا را مي خوانند و احساس اقتدار و شکست ناپذير بودن در آنان تقويت مي شود. بنابراين، اصول مشترک ميان مسلمين، زمينة بسيار خوبي است تا مبناي اتحاد، همدلي و همياري ميان آنان گردد.
عوامل اساسي وحدت بخش بين مسلمين
لازم است در مورد دو عامل اساسي که مي تواند موجب تداوم ابدي وحدت مسلمين باشد، توضيحي کوتاه داده شود:
الف. دين اسلام
دين اسلام مهم ترين محور وحدت مسلمين است. امام علي عليه السلام مي فرمايد: «إنَِّما أَنتم إِخوانٌ عَلَى دينِ الله؛26 شما بر اساس دين خدا برادران يكديگريد. همچنين مي فرمايد: «أما دين يَجمعکم؛27 آيا [مگر] ديني نداريد که شما را گرد آورد و متحد کند؟
نقش دين اسلام در ايجاد وحدت و برادرى، و در نتيجه پيشبرد اهداف مسلمين به قدرى براى دشمنان و استعمارگران مهم و گران بود كه براى شکست مسلمانان، با تز «تفرقه بينداز و حكومت كن وارد ميدان شدند، و خسارتهاى جبران ناپذيرى به اسلام و مسلمانان وارد ساختند؛ چرا كه راز پيروزيهاى چشمگير مسلمانان در ابعاد گوناگون را همان وحدت آنها مى دانستند.28
ب. امامت اهل بيت عليهم السلام
امامت اهل بيت عليهم السلام از مهم ترين محورهاي وحدت مسلمين است که در وحدت بخشي بي نظير است.
«فضل بن شاذان مي گويد: امام رضا عليه السلام در مورد فلسفة وجود امام در اسلام چنين مي فرمايند: «قوام حيات و اجتماع مردم به امام وابسته است. او... حافظ جمعيت و يکپارچگي و جماعت مردم و مانع افراد ظالم در برابر مظلوم است ... اگر خداوند امامي را که قيّم و امنيت بخش و حافظ مردم و امانت دار خداوند است، نصب نکند، امت از هم فرو مي پاشد و دين از بين مي رود و سنّتهاي پسنديده و احکام الهي دچار تغيير مي شود، و بدعت گزاران چيزهايي را به دين مي افزايند، و ملحدين چيزهايي را از آن مي کاهند و دين بر مسلمانان مشتبه مي شود و ما مي دانيم که مردم از نظر درک ، ناقص ، محتاج و غير کامل هستند، و در بسياري از موارد با هم اختلاف دارند و داراي خواستها و اميال نفساني و روشها (و خصوصيتهاي فکر)ي گوناگون مي باشند.
بنابراين ، اگر براي چنين مردمي امام و سرپرستي قرار داده نشود تا حافظ دين و تعاليم رسول اکرم صلي الله عليه و آله باشد - به همان دلايلي که بيان گرديد - مردم دچار فساد و انحراف مي شوند و شريعتها، سنتها، احکام، حدود الهي و ايمان تغيير خواهد کرد و در اين صورت تمام مردم به تباهي و گمراهي کشيده مي شوند. 29
لذا حضرت زهرا عليها السلام مي فرمايد: «طاعَتُنا نِظَاماً لِلمِلَّةِ وَ اِمَامَتَنَا اَمَاناً لِلفُرْقَةِ؛30 [خداوند] اطاعت از ما [اهل بيت پيامبر عليهم السلام ] را موجب نظام مندي ملت و امامت را ما موجب ايمني از تفرقه [قرار داده] است.
پيش بيني اختلاف مسلمين در امامت ائمة معصومين عليهم السلام
«ابي جارود از ابي جعفر، امام باقر عليه السلام نقل مي کند که دربارة قول خداوند که فرموده: (وَ لا تَفَرَّقُوا)31 ؛ «متفرق نشويد. پرسيدم، حضرت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلِمَ أَنَّهُمْ سَيَفْتَرِقُونَ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ وَ يَخْتَلِفُونَ فَنَهَاهُمُ اللَّهُ عَنِ التَّفَرُّقَ كَمَا نَهَى مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَجْتَمِعُوا عَلَى وَلَايَةِ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام وَ لَا يَتَفَرَّقُوا؛32 خداوند تبارک و تعالي مي دانست که مسلمانان بعد از پيامبرشان متفرق خواهند شد و اختلاف مي کنند، لذا آنان را از تفرقه نهي کرد، همان طور که پيشينيان را نهي کرد، پس به آنان امر کرد که بر محور ولايت آل محمد عليهم السلام متحد شوند و پراکنده نشوند.
از اينرو، بايدگفت که اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله قابليت آن را داشته و دارند که هستة مرکزي وحدت مسلمين باشند و عمدة تفرقه هاي موجود، مولود عدم وحدت بر محور ولايت اهل بيت عليهم السلام است.
ضرورت اتحاد مسلمين
وحدت ، هم به حکم عقل و هم به حکم قطعي شرع ، ضرورت دارد و ايجاد اختلاف و يا دامن زدن به برخي مسائل که در مرتبة بعد از توحيد، نبوت و معاد قرار دارد، هرگز نمي تواند مجوز اختلاف بين مسلمين باشد.33 به ويژه در موقعيت امروز جهان اسلام که شاهد رخداد عظيم بيداري اسلامي مسلمين در برخي کشورهاي اسلامي هستيم و دشمنان اسلام از هر عاملي براي ايجاد تفرقه و جلوگيري از وحدت مسلمين و قطع ارتباط و همکاري آنان با يکديگر استفاده مي کنند، در حالي که امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «يَحِقُّ عَلَي المُسلمينَ الإجتهادُ في التواصلِ وَ التّعاوُنُ علي التّعاطُفِ وَ المُواساةُ لِأهلِ الحاجةِ وَ تَعاطُفُ بَعضِهِم عَلَي بَعضٍ حَتّي تَکُونُوا کما أمَرَکُمُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: (رُحَماءُ بَينَهم) مُتراحِمينَ؛34 «سزاوار است بر مسلمانان تلاش در جهت پيوستن به يکديگر و ياري کردن مهربانانه و مساوات با نيازمندان و مهرباني نسبت به همديگر تا آنچنان با يکديگر مهربان باشيد که خداي عزّوجل به شما امر کرده و فرموده: «مؤمنان با يکديگر مهربانند .
امام علي عليه السلام نيز در تأکيد بر وحدت خالصانه و رد انگيزه هاي تفرقه جويانه در ميان مسلمين مي فرمايد: «فإيّاکُم و التَّلوّنَ في دينِ اللهِ فَإنَّ جَمَاعَةً فيما تَکْرَهُون من الحق ، خيرٌ من فُرقةٍ فيما تُحبّوُن مِنَ الباطلِ و إن الله سبحانه لم يُعطِ أحداً بفُرقَةٍ خيراً ممَِّن مَضي و لا ممَّن بَقيَ؛35 مبادا در دين متلوّن و دو رو باشيد! همبستگي و اتحاد در راه حق - اگرچه از آن کراهت داشته باشيد – بهتر است از پراکندگي در راه باطلي که شما بدان مايليد؛ زيرا خداوند سبحان به هيچ کس - نه گذشتگان و نه آنها که هم اکنون هستند - در اثر تفرقه، چيزي نبخشيده است. «
اکنون دشمنان اسلام تمام تلاش خويش را براي مبارزه و مقابلة همه جانبه با اسلام و مسلمانان به کار بسته اند و پيوسته با ابزارهاي گوناگون در پي توسعه دادن به اختلافات کهن و ايجاد اختلافات نوين در ميان مسلمين اند و آشکارا اعلام مي کنند که: «جهان اسلام در قرن بيست و يکم يکي از مهم ترين ميدانهاي زورآزمايي سياست خارجي آمريکاست. 36 و «تقابل اصلي آيندة جوامع بشري، برخورد فرهنگ اسلامي و فرهنگ غربي است. 37
در چنين شرايطي تأکيد بر مسائل اختلافي و تفرقه ميان صفوف مسلمانان منطقي نيست و نتيجه اي جز به هدر رفتن سرمايه ها و استفادة دشمن از اين اختلافات نخواهد داشت. مقام معظم رهبري حفظه الله مي فرمايد: «يک ميليارد مسلمان در دنيا هستند که دربارة خدا، پيامبر صلي الله عليه و آله، نماز، حج، کعبه، قرآن و بسياري از احکام ديني با هم يک عقيده دارند. چند مورد اختلاف هم دارند. [حال اگر] اينها بيايند همان چند اختلاف را بگيرند و با هم بجنگند، تا آن کسي که با اصل خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله و دين و همه چيز مخالف است، کار خودش را انجام بدهد، آيا اين عاقلانه است؟ 38
امام خميني رحمه الله نيز مي فرمود: «امروز اختلاف بين ما تنها به نفع آنهايي است که نه به مذهب شيعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفي و يا ساير فِرق. آنها مي خواهند نه اين باشد، نه آن. راه را اين طور مي دانند که بين شما و ما اختلاف بيندازند. 39 بنابراين، وحدت ميان مسلمانان و اتحاد بين فرق اسلامي عقلاً و شرعاً امري لازم و ضروري است.
اهميت و فوايد اتحاد مسلمين:
الف. اقتدار و هدايت يابي
حضرت علي عليه السلام وحدت را سبب قوت ، قدرت و رفع نابسامانيهاى امت دانسته و فرموده است: «لَمْ يَجْتَمِعْ قَوْمٌ قَطُّ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ إِلَّا اشْتَدَّ أَمْرُهُمْ وَ اسْتَحْكَمَتْ عُقْدَتُهُمْ ... لِأَنَّهُ لَمْ يَمْتَنِعْ قَوْمٌ قَطُّ إِلَّا دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُمُ الْعِلَّةَ وَ كَفَاهُمْ جَوَائِحَ الذِّلَّةِ وَ هَدَاهُمْ إِلَى مَعَالِمِ الْمِلَّةِ ؛40به طور قطع تاكنون ملتى بر آرمان خاصى وحدت پيدا نكرد، مگر آنكه قدرت گرفت و همبستگى آنان قوت يافت ... براي اينکه هيچ ملتى قدرت و عزت نيافت، مگر آنكه خداوند نابسامانى را از آنان برداشت و بلاى ذلت را از آنان رفع نمود و آنان را به نشانه هاى دين راهنمايى كرد.
وحدت مسلمانان، توان آنان را در برابر دشمنان صدها و هزارها برابر مى كند و موجب سربلندى، عزت و اقتدار بى نظير خواهد شد. بر اين اساس امام خميني رحمه الله مي فرمايد: «اگر مسلمين مجتمع بودند، هر کدام يک سطل آب به اسرائيل مي ريختند، او را آب مي برد. 41
ب. نعمت الهي
وحدت، نعمتي الهي است که حفظ آن در صدر اسلام موجب قدرت مسلمانان شد و توانستند بر دشمنان مختلف فائق آيند و به امتيازات فوق العاده اي دست يابند42 ؛ چرا كه قرآن به آنها فرموده بود: (وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذكُرُوا نِعمَتَ اللهِ عَليكُم إِذ كُنتُم أَعدَاءً فَألَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَأَصبَحتُم بِنِعمتِهِ إِخوَاناً)؛43 «و همگى به ريسمان خدا (قرآن، اسلام و هرگونه وسيلة رحمت) چنگ زنيد و پراكنده نشويد، و نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان شما الفت ايجاد كرد، و به بركت نعمت او برادر يکديگر شديد.
ج. پيروزي قهري و قطعي
اينكه اتحاد باعث پيروزى مى شود، يك قانون عام و قطعى است، به طورى كه اگر در جبهة حق «اختلاف و در جبهه باطل «اتحاد حاكم باشد، به طور قطع پيروزى از آن اهل باطل خواهد بود.44 به همين جهت حضرت على عليه السلام به لشكريان خويش فرمود: «واللهِ لَأظُنُّ أنَّ هؤلاءِ القومَ سَيُدالُونَ مِنكُم بِاجتِماعِهِم عَلى بَاطِلِهِم وَ تَفَرّقِكُم عَن حَقّكُم؛45 به خدا سوگند! من گمان دارم كه اين گروه (ارتش معاويه) به زودي بر شما غلبه خواهند کرد؛ زيرا كه آنان در ياري کردن باطل خود، وحدت دارند و شما در دفاع از حق خود تفرقه داريد.
د. عزت آفريني، دشمن شکني، عافيت افزايي و نعمت بخشي
حضرت على عليه السلام بر مبناي علم الهي و تجربة تاريخى خود، راز پيروزي و تداوم حيات ملتها را پرهيز از اختلاف، و ايجاد وحدت دانسته است و مى فرمايد: «فالزَمُوا كُلَّ أمرٍ لَزِمَتِ العِزَّةُ بهِ شأنَهُم وَ زاحَتِ الأعداءُ لهُ عنهُم وَ مُدَّتِ العافِيَةُ بِهِ عليهِم وَ انقادَتِ النِّعمَةُ لهُ معهُم، وَ وَصَلَتِ الكَرامَةُ عليه حَبلَهُم مِنَ الإجتنابِ لِلفُرقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلأُلفَةِ و التَّحاضِّ عَلَيهَا وَ التَّواصِى بِهَا ؛ پيوسته ملازم هر كاري باشيد كه براي پيشينيان عزت آورد، و شرّ دشمنان را از آنان دور كرد، و بر مدت عافيت و سلامتي آنان افزود و نعمتها [ي فراوان] را در اختيارشان گذاشت، و كرامت، [شخصيت و عظمت] به آنان بخشيد و آن کارشان، پرهيز از تفرقه و همت گماشتن بر وحدت و همدلي، و چسبيدن به الفت و تشويق و سفارش [و واداشتن] همديگر به آن بود.
هـ . زمينه سازي براي اجراى حق و عدالت
وحدت، موجب جلوگيري از هرج و مرج و زمينه سازي براي اجراي حق و عدالت مي شود؛ لذا حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «فَقُلْنَا تَعَالَوْا نُدَاوِ مَا لَا يُدْرَكُ الْيَوْمَ بِإِطْفَاءِ النَّائِرَةِ وَ تَسْكِينِ الْعَامَّةِ حَتَّى يَشْتَدَّ الْأَمْرُ وَ يَسْتَجْمِعَ فَنَقْوَى عَلَى وَضْعِ الْحَقِّ مَوَاضِعَهُ؛46 گفتيم: بياييد چيزي را كه امروز (به آساني) قابل دسترسي نيست با خاموش كردن آتش فتنه و فرونشاندن خشم عموم مردم درمان كنيم تا كارها به سامان رسد و انتظام يابد، آن گاه بتوانيم حق را در جاي خود قرار دهيم.
پيامدهاي تفرقه و پراکندگي مسلمين:
الف. عدم محبت و همياري
حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «إنّما أنتم إخوانٌ على دينِ الله، ما فَرَّقَ بَينَكُم إلّا خُبثُ السّرائِر و سوءُ الضّمائر فَلا تَوازَرونَ وَ لا تَناصَحُونَ، و لا تَباذَلونَ ولا تَوادّونَ؛47 شما بر اساس دين خدا برادران يكديگريد. چيزي جز آلودگي درونها و بدي نيتها شما را از هم جدا نكرده است، به همين دليل نه يكديگر را ياري مي دهيد، و نه خيرخواه يکديگريد و نه چيزي به يكديگر مي بخشيد، و نه به يکديگر دوستي مي ورزيد.
ب. محروميت از خير خدايي
امام علي عليه السلام مي فرمايد: «و إن الله سبحانه لم يُعطِ أحداً بفُرقَةٍ خيراً مِمَّن مَضي وَ لاَ مِمَّن بَقي ؛48 خداي سبحان به هيچ كس از كساني كه درگذشته اند، و كساني كه باقي مانده اند، از راه تفرقه خيري نرسانده است.
ج. نابودي
اگر ملل مسلمان با هم متحد نباشند، از بين مي روند و در ملل ديگر هضم مي گردند و آبرو و عظمت خود را از دست مي دهند؛ لذا خداوند مي فرمايد: (أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ االلَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ)؛49 «خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد و با يکديگر نزاع نکنيد، که سست مي شويد و آبرويتان [از ميان] مي رود. صبر کنيد که خدا بي گمان با صابران است.
امام خميني رحمه الله مي فرمايد: «از هرگونه اختلاف بپرهيزيد که چون موريانه، خوب و بد را با هم نابود مي کند. 50
حقيقت تفرقه، عذابي آسماني و زميني
قرآن تفرقه و اختلاف را در رديف عذابهاى آسمانى عنوان كرده و مى فرمايد: (قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ)؛51 «بگو: خداوند قادر است كه از بالا يا از زير پاى شما عذابى بر شما بفرستد، يا به صورت دسته هاى پراكنده شما را به جان هم بيندازد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر يك از شما به وسيلة ديگرى بچشاند.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نيز فرموده است: «الإجتماعُ لأُمّتي رَحمةٌ والفُرقة عذابٌ؛52 اجتماع (وحدت) براي امّتم ماية رحمت است، و تفرقه موجب عذاب.
هويت تفرقه افکنان:
الف. بيگانگان با اسلام
قرآن تفرقه افكنان را جدا از اسلام، و دشمن مسلمانان معرفى نموده است و قاطعانه مى فرمايد: (أنَّ الّذينَ فَرَّقُوا دينَهُم وَ كَانُوا شِيَعاً لَستَ مِنهُم فِي شَى ءٍ إنّما أمرُهُم إلَى اللهِ)؛53 «همانا كسانى كه دينشان را پراكنده ساختند، و گروه هاى پراکنده اي بودند، تو [هيچ گونه رابطه اى با آنها ندارى و] از آنان نيستي، و سر و كار آنها تنها با خدا است.
امام خميني رحمه الله مي فرمود: «آنهايي که مي خواهند بين اهل سنت و اهل تشيع فاصله ايجاد کنند، نه سني هستند و نه شيعه. آنها اصلاً به اسلام کاري ندارند؛ وإلّا کسي که به اسلام اعتقاد داشته باشد، در زماني که ما بايد با وحدت مسلمين پيروز بشويم، به اختلافات و مسائل اختلافي دامن نمي زند. اينها نيست جز اينکه قدرتهاي بزرگ فهميده اند آن چيزي که آنان را عقب زده است، اسلام و وحدت مسلمين و برادري بين همة امت اسلامي است، از اين جهت شروع کرده اند اختلاف ايجاد کنند. 54
ب. مشرکان
قرآن، گروه گرايي و پراكندگى را کار مشركان دانسته، و مسلمانان را از همانندي با آنان به شدت نهى كرده است و با صراحت مى فرمايد: (وَ لاتَكونُوا مِنَ المُشرِكينَ مِنَ الّذينَ فَرّقُوا دينَهُم وَ كانُوا شِيَعاً کُلُّ حِزبٍ بِما لَدَيهِم فَرِحُونَ)؛55 «از مشركين نباشيد، از كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند، و گروه هاي پراکنده اي بودند و هر حزبي به آنچه نزد خودشان هست، دل خوشند.
ج. استعمار و استثمارگران
امام خميني رحمه الله مي فرمايد: «لازم است حوادثي که در ممالک اسلامي با دست عمّال استعمار مي گذرد، بررسي دقيق کنيد و... از اختلافات داخلي - که به نظر مي رسد اکثرش با دست سازمانهاي خيانتکار ايجاد مي شود- جداً احتراز کنيد و کساني [را] که به اين نحو اختلافات دامن مي زنند، تقبيح کنيد. 56
مقام معظم رهبري حفظه الله نيز مي فرمايند: «در کشور ما و ساير کشورهاي اسلامي، انگليسيها و دستگاه جاسوسي انگليس ميان شيعه و سني اختلاف ايجاد کردند. آنها تجربة زيادي در اين کار دارند. همه بايد مراقب باشند. 57
پي نوشت:
1) المنجد (عربي - فارسي)، محمد بندر ريگي، انتشارات ايران، تهران، چ اول، 1375 ش، ج2، ص2151.
2) همان، ج2، صص 2151 - 2152.
3) مجموعه‌ مقالات، مرتضي ‌مطهري‌، دفتر انتشارات‌ اسلامي، قم، ‌‌????، ص‌ ??؛ و شش مقاله، شهيد مطهري، صدرا، تهران، چاپ چهارم، 1368 ش، ص 4 (با تلخيص).
4) اصول كافى، محمدبن يعقوب کليني، ترجمه محمدباقر کمره اي، اسوه، تهران، چاپ نهم، 1386 ش، ج4، ص 82.
5) جهت اطلاعات بيشتر ر. ک: فرهنگ علوم سياسي، غلامرضا علي بابايي، شرکت نشر و پخش ويس، تهران، چ دوم، 1369، ص 78.
6) کتاب وحدت (مجموعه مقالات)، اداره پژوهش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، دوم، 1369، ص 29.
7) شش مقاله، شهيد مطهري، صدرا، تهران، چهارم، 1368، ص 4 (با تلخيص).
8) انبياء/22.
9) براي اطلاعات بيشتر ر. ک: شبح درون اتم، نوترينو، ترجمه دکتر فرخ شادان، شرکت سهامي کتابهاي جيبي، چ اول؛ و اتم در خدمت بشر، هايد مارگارت، ترجمه ناصر ماهوتيان؛ و اتم چيست؟، ترجمه محمود مصاحب.
10) يونس/19.
11) همان.
12) بقره/213.
13) شوري/13.
14) بقره/213.
15) ترجمه تفسير الميزان، سيد محمدباقر موسوي همداني، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چ پنجم، 1374ش، ج 2، ص 182.
16) شوري/ 13 و 14.
17) روابط بين الملل در اسلام، آيت الله جوادي آملي، تحقيق و تنظيم و ويرايش حجة الإسلام سعيد بندعلي، اسراء، قم، چ اول، 1388ش، ص72.
18) ممتحنه/8.
19) حجرات/13.
20) تحف العقول عن آل الّرسول?، حسن بن علي حراني، مؤسسة نشر اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چ دوم، 1404 ق، ص 34.
21) روابط بين الملل در اسلام، ص72 (با تلخيص).
22) آل عمران/ 64.
23) www. noorportal. Com (با اندکي تصرف).
24) نهج‌ البلاغه‌، ترجمه محمد دشتي، انتشارات مجتبي، قم، چ اول، 1379، ص 62، خطبه‌ ??.
25) راهبردها در کلام رهبر، برگرفته از: رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، چ سوم، 1386، ج2، ص56.
26) نهج البلاغه، خطبه 113.
27) نهج البلاغه، خطبه 39.
28) www. noorportal. Com (با تلخيص).
29) بحار الأنوار، علامه مجلسي، مؤسسة الوفاء، بيروت، ج 6، چ چهارم، 1404، ص 60.
30) احتجاج‌، احمد بن‌ علي طبرسي‌، نشر مرتضي، مشهد، چ چهارم، 1404 ق، ج1، ص99.
31) آل عمران/ 103.
32) بحارالأنوار، علامه مجلسي، نشر اسلاميه، تهران، چ دوم، 1363 ش، ج 24، ص 85.
33) www. irnon. com، مقاله وحدت در سيره اهل بيت?، مهدي نکويي ساماني.
34) کافي، ثقة الإسلام کليني، دارالکتب الإسلامية، تهران، کتاب ايمان و کفر، باب التّراحم و التّعاطف، چ چهارم، ج2، 1365، ص 175.
35) نهج البلاغه، خطبه 176.
36) فرصت را از دست ندهيد، ريچارد نيکسون، ترجمه دفسي نژاد، انتشارات طرح نو، تهران، 1371، ص 256.
37) هويت ديني و انقطاع فرهنگي، حميد نگارش، نمايندگي ولي فقيه در سپاه، مؤسسه تحقيقات و نشر معارف اهل بيت?، 1380ش، ص184.
38) حديث ولايت، مجموعه سخنرانيها، پيامها و نامه هاي حضرت آيت الله العظمي خامنه اي، دفتر حفظ و نشر آثار آيت الله سيد علي خامنه اي، تهران، ج 5، ص 230.
39) صحيفه نور، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت امام خميني?، قم، ج 12، ص 259.
40) أعيان الشيعة، سيد محسن أمين عاملي، دار التّعارف، بيروت، 1403، ج 1، ص 475.
41) تبيان، دفتر پانزدهم: وحدت از ديدگاه امام خميني?، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران، چ دوم، 1378، ص 395.
42) www. noorportal. Com (با تلخيص).
43) آل عمران/ 103.
44) www. noorportal. Com.
45) نهج البلاغه، خطبه 25.
46) موسوعة التأريخ الإسلامي، محمدهادي يوسفي غروي، مجمع انديشه اسلامي، قم، چ اول، 1417، ج 5، ص 216.
47) نهج البلاغه، خطبه 113.
48) نهج البلاغه، خطبه 176.
49) انفال/46.
50) تبيان، دفتر پانزدهم: وحدت ازديدگاه امام خميني، ص 391.
51) انعام/ 65.
52) الصوارم المهرقة، قاضي نورالله شوشتري، مطبعة النهضة، تهران، 1367 ش، ص 77.
53) انعام/ 159.
54) تبيان، دفتر پانزدهم: وحدت ازديدگاه امام خميني، ص 217.
55) روم / 31 و 32.
56) تبيان، دفتر پانزدهم: وحدت ازديدگاه امام خميني، ص 338.
57) راهبردها در کلام رهبر، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ج 2، ص 56.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره148.
/ 1