تعريف تبليغ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعريف تبليغ - نسخه متنی

علی وزینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
علي وزيني
تعريف تبليغ
مقام معظم رهبري مي فرمايد: «تبليغ در اصطلاح ما، همان تبليغ قرآن است؛ يعني رساندن واقعيت به ذهنهاي مردم و آنها را از بي خبري خارج كردن... «چه كسي ستمكارتر است از آن كس كه گواهي و شهادت الهي را كه نزد او است كتمان مي كند؟!»
الف. تعريف لغوي
در زبانها و فرهنگهاي مختلف، اصطلاحات گوناگوني را براي بيان معناي تبليغ به كار مي برند. در زبان و فرهنگ اسلامي، سه واژه «تبليغ»، «بلاغ» و «اِبلاغ» از ريشه «بَلَغَ» و «بُلُوغ» در لغت به معناي «رساندن» است.1
ب. تعريف اصطلاحي
تبليغ در اصطلاح، به معناي رساندنِ كاملِ پيام، خبر، سخن، فكر و انديشه به ديگري و فراخواندن او به يك دين، ايده، عقيده، مسلك و روش است و مبلّغ ديني كسي است كه با تمام توان مي كوشد تا محتواي پيام ديني را به فكر و دل مخاطبان خود برساند.
مقام معظم رهبري مي فرمايد: «تبليغ در اصطلاح ما، همان تبليغ قرآن است؛ يعني رساندن واقعيت به ذهنهاي مردم و آنها را از بي خبري خارج كردن... (وَمَنْ اَظْلَمَ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ الله)؛2 «چه كسي ستمكارتر است از آن كس كه گواهي و شهادت الهي را كه نزد او است كتمان مي كند؟!»
ايشان در سخني ديگر فرموده اند: «در عرف دنيا، تبليغات و پروپاگاندا؛ عبارت از جلب كردن نظرها به يك چيز است... . اين، مفهوم تبليغات در دنياي امروز است؛ يعني چيزي را كه نيست، هست جلوه دهند؛ چيزي را كه هست، صدها و يا هزاران برابر بزرگ كنند و آب و رنگ و لعاب و شكل بزك كرده به آن بدهند؛ اما ماهيت كار ما غير از ا ين است؛ ما حقيقت درخشنده اي به نام توحيد و اسلام داريم كه در زير ابرهاي جهالتها و عنادها و دشمنيها و خصومتها پنهان است. تبليغ، يعني ما آن حقيقت را به ذهن و مغز انسانها برسانيم.»3
معناي اصطلاحي «تبليغ دين اسلام در د نياي نوين»
از منظر مورد بحث ما، معناي اصطلاحي «تبليغ دين اسلام در دنياي نوين» اين است كه مبلّغِ اسلام شناس، بصير، مؤمن، معتقد و پايبند به اسلام، با انگيزه اي الهي و معنوي و با احساسِ تكليفِ شرعي و عقلي و از روي عشق به هدايت انسانها و اتمامِ حجّت بر آنها، با استفاده از همه شيوه ها و ابزارهاي تبليغيِ مشروعِ معاصر، پيامِ خداوند را آن طور كه هست (بي كم و كاست و بدون تحريف و التقاط) به طور صحيح و شفاف و آسان، به ذهن و دل مخاطبان معاصر، برساند، به گونه اي كه با اقناعِ عقلي و قلبي و ترغيب و جذبِ آنان، در انديشه، احساس و رفتار آنان تغيير و تحوّلِ مطلوب ايجاد گردد و آنان با آگاهي، اختيار و ا نتخابِ خود، آزادانه در مسير رضايت الهي و كمالِ مطلوبِ انساني حركت کنند؛ يا اگر به هر دليل يا علتي نپذيرفتند، حجتِ الهي بر آنان تمام شود:
(لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بِيِّنَةٍ وَ يَحْيَي مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ)؛4 «تا آنها كه هلاك [و گمراه] مي شوند، با اتمام حجت باشد و آنها كه زنده مي شوند [و هدايت مي يابند] از روي دليل روشن باشد.»5
اين تعريف، چشم اندازِ كليِ مباحثِ آينده ما را در يك نگاه، فراروي خوانندگان فرهيخته مي نهد و زمينه بهتري را براي پيگيريِ راهبُردِ مطالب فراهم مي كند.
ج. واژه هاي تبليغي
در قرآن كريم واژه تبليغ و مشتقات آن 29 بار تكرار شده است.6 البته واژه هاي ديگري همچون موعظه و نصيحت، هدايت، ارشاد، دعوت، بشارت، تخويف، انذار، امر به معروف و نهي از منكر نيز با مفهوم تبليغ، ارتباط نزديك دارند، اما هيچ يك از آنها بار معنايي و فرهنگيِ واژه تبليغ را ندارند.
تعريف دين
الف. تعريف لغوي دين
دين [به كسر دال] در اصل، به معناي «جزا و پاداش» و نيز به معناي «اطاعت از فرمان» است7 و در معاني ديگري از قبيل كيش، شريعت، طريقت، حساب، عادت، حكم، قهر، قضا، داوري، مذهب، آيين8 و... نيز استعمال شده است.
ب. تعريف اصطلاحي دين
دين در اصطلاح، مجموعه عقايد، قوانين و آدابي وحياني است كه به حسب اختلاف استعدادِ امتها و مناسب با شرايط هر يك از آنها، در برهه هاي زماني متفاوت، بر آنان وضع شده و به دين تكامل يافته و متعاليِ اسلام منتهي شده است.
نكته هاي مهم
الف. دين اسلام و هندسه سعادت انسان
دين اسلام، به تمام ابعادِ وجودي انسان و هندسه سعادت او پرداخته است؛ هم به اصول بينشي [و هستي شناسي] انسان نظر دارد و هم به اصول اخلاقي و روان شناسي او و هم به اصول رفتاري و عملي زندگي او؛ بنابراين انسان براي مديريت و پرورش خود و جامعه انساني، مي تواند در سايه اين عقل وحياني بالفعل و نيز عقل رشد يابنده خود، در مسير صحيح گام بردارد و به سعادت و خوشبختي در دو جهان برسد.
ب. اسلام، عالي ترين نمونه تسليم
قرآن كريم ره آورد انبياء را دينِ حق مي نامد. روح دين در همه زمانها، تسليم در برابر حق و حقيقت و مشيّت الهي است، ولي از آنجا كه آيين پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله، عالي ترين نمونه تسليم در برابر حقيقت است، اسلام ناميده شده است:
(اِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللهِ الْاِسْلَامُ)؛9 «دين در نزد خدا، اسلام (تسليم بودن در برابر حق) است.» و «روشن است كه همواره، به آخرين دستور خدا بايد عمل كرد و آخرين دستور خدا همان چيزي است كه آخرين رسول او آورده است.»27 از اينرو خداوند مي فرمايد: (وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْاِسْلَامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ)؛10 «هر كس جز اسلام آييني براي خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زيانكاران است.»
در حقيقت دين اسلام عصاره و نتيجه همه اديان الهي و كمال يافته ترين آنها است.11
پي نوشت:
1) المفردات في غريب القرآن، راغب اصفهاني، ص 70، ذيل واژه بَلَغَ.
2) بقره/140.
3) به نقل از سايت: http://shiaha.com.
4) انفال/42.
5) منظور از «حيات» و «هلاكت» در اينجا، همان «هدايت» و «گمراهي» است؛ تفسير نمونه، ج 7، ص 188.
6) آل عمران/20؛ نساء/63؛ مائده/ 67 و 92 و 99؛ انعام/ 149؛ اعراف/62 و 68 و 79 و 93؛ توبه/6؛ هود/57؛ رعد/40؛ نحل/35 و 82؛ انببياء/106؛ عنكبوت/18؛ احزاب/39؛ يس/17؛ شورا/48؛ احقاف/2 و 35؛ قمر/5؛ جن/28؛ قلم/39؛ ابراهيم/52؛ نور/54؛ تغابن/12؛ جن/23.
7) مفردات قرآن، حميد محمدي، دار العلم، قم، چ دوم، 1381، ص 124.
8) تبليغ دين از منظر دين، حميد نگارش، سيد علي مقيمي‌فرد، رضا رحمتي، زمزم هدايت، قم، چ اول، 1383، ص 18؛ به نقل از لغت‌نامه دهخدا و دائرة المعارف تشيع.
9) آل عمران/19؛ براي اطلاعات بيش‌تر رجوع كنيد به كتاب دين‌شناسي از آيت الله جوادي آملي، إسراء، قم، چ اول، 1381.
10) فرهنگ مطهر، محمدعلي زكريايي، آذريون، تهران، چ اول، 1378، ص 421.
11) آل عمران/85.
12) براي اطلاعات بيش‌تر رجوع كنيد به كتاب خلاصه اديان در تاريخ دينهاي بزرگ، دكتر محمد جواد مشكور، شرق، تهران، چ هفتم، 1380.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره148.
/ 1