جستاري در اصول آموزش احکام (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جستاري در اصول آموزش احکام (2) - نسخه متنی

مهدي فاطمي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
آموزش احکام
جستاري در اصول آموزش احکام (2)
نويسنده:مهدي فاطمي
مطلب پيشين
در نوشتار پيشين، يکي از اصول آموزش احکام، يعني «ايجاد انگيزه» را بيان کرديم. اينک اصولي ديگر را در ميان مي نهيم:
داشتن نگاه تربيتي و هدايتي
حدود 15 سال پيش براي خواهران معلم، درس احکام را تدريس مي کردم. يک روز، پس از پايان کلاس، مادري نزدم آمد و پرسيد: «آيا از نظر شرعي، زن بايد حقوق دريافتي خود را به همسرش بدهد؟» به ايشان عرض کردم: «مخارج خانه و هزينه هاي زندگي و نفقه زن بر عهده شوهر است. حتي اگر زن براي خودش درآمدي داشته باشد، بر زن واجب نيست که حقوق خويش را به شوهرش بدهد ولي گاه ممکن است نپرداختن حقوق به همسر اختلافاتي را در روابط زناشوئي پديدار کند و کدورت هايي را در زندگي به بار آورد »
پاسخم که به اين جا رسيد ناگهان بغضش ترکيد و اشک از ديدگانش جاري شد و گفت: «آري، اختلافات شديدي بين ما به وجود آمده و نشاط و طراوت زندگي از خانه ما رخت بربسته است، زيرا شوهرم به من مي گويد: بايد حقوق معلمي خود را به من بدهي تا خرج کنم. من از اين کار امتناع مي کنم. او از کار من عصباني شده است و مي گويد: پيوند زندگي با تو را از هم مي گسلم» به ايشان گفتم: «فکر مي کني ـ در صورت داشتن عمر طبيعي ـ تا چند سال ديگر بتواني کار کني و با توجه به دوران بازنشستگي تا چند سال بتواني حقوق دريافت نمايي؟» پاسخ داد: «حدود 50 سال. » به او گفتم: «ماهي چقدر حقوق مي گيري و چند فرزند داري؟» در آن زمان جواب داد: «ماهي 6هزار تومان و 3 فرزند داردم. » در همان جا براي ايشان حساب کردم و گفتم: «حقوق دريافتي شما در تمام اين مدت فقط سه ميليون و ششصد هزار تومان خواهد شد. آيا حاضري براي اين مقدار پول، همه زندگي و سه فرزند خود را از دست بدهي؟» با صداقت پاسخ داد: «نه،حاج آقا!» دوباره به ايشان عرض کردم: «دادن حقوقتان به همسرتان بر شما واجب نيست، شوهرتان کار درستي انجام نمي دهد و در حق شما ظلم مي کند اما شما از حق و حقوق خويش گذشت کنيد و براي سامان يافتن و با طراوات شدن زندگي تان و بي پناه نشدن فرزندانتان، حقوق معلمي خود را فعلاً به همسرتان بدهيد، به آن اميد که روزي نگاهش به زندگي، نگاهي واقع بينانه و عادلانه و خردورزانه شود. «چشم ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد. »1
شما مادران بهتر از ما مي دانيد که براي فرزندان و به ويژه دختران، هيچ چيز نمي تواند جانشين قلب پرمهر و دستان پرمحبت و نگاه پرلطف مادران گردد. »
در حالي که گفته هايم را تاييد و اشکهايش را پاک مي کرد، گفت: «از اين پس، براي سامان يافتن زندگي ام و بي پناه نشدن فرزندانم حقوقم را به همسرم خواهم داد. »
اين مادر، پس از چند روز، دوباره نزدم آمد و گفت: «همسرم، پس از آگاه شدن از تصميمي که گرفته ام، بسيار خوش اخلاق شده است. »
هدف از يادکرد اين خاطره آن است که در آموزش احکام بايد نگاهي تربيتي و هدايتي نيز داشته باشيم و فقط به بيان احکام و پاسخ به مسائل شرعي دانش آموزان اکتفا نکنيم، زيرا امکان دارد که در مواردي باعث بروز مشکلاتي يا فتنه هايي شود.
اگر تنها حکم شرعي آن سوال گفته مي شد، يا به اين خواهر معلم گفته مي شد که نبايد حقوق خود را به همسرش بدهد و وظيفه شوهر است که هزينه هاي زندگي اش را تامين کند و چه بد مي کند که با شما چنين برخورد زشتي مي نمايد! آيا احتمال نداشت که فتنه و آشوبي به پا شود؟
آيا در آموزش احکام مسائل جنسي و شرايط بلوغ و مسائل بعد از آن، نبايد به جنبه هاي رواني و بهداشتي و تربيتي آن نيز توجه کنيم؟
آيا در پاسخ به مسائل و مشکلات خانوادگي و احکام روابط دانش آموزان با پدران، مادران، خواهران وبرادران خودشان، نبايد مستحکم نگه داشتن بنيان خانواده را نيز در نظر داشته باشيم؟
آيا در پاسخ به حکم فقهي وسواس نبايد در صورت امکان، عوامل و ريشه هاي رواني آن را نيز بررسي و شخص وسواسي را به انساني معتدل و نرمال تبديل کنيم؟

پرهيز از استنباط هاي شخصي و ذوقي
بيشتر کساني که احکام و مسائل شرعي را آموزش مي دهند، به درجه اجتهاد دست نيازيده اند تا بتوانند استنباطهاي فقهي را از منابع فقهي استخراج کنند و براي ديگران بيان کنند. بنابراين، اينان بايد شديداً از استنباط هاي شخصي و ذوقي در تدريس احکام بپرهيزند. امام صادق( عليه السلام) مي فرمايند: «... اياک ان تفتي الناس برايک... 2 ؛ بپرهيز از اين که طبق نظر (ذوقي) خويش به مردم فتوايي دهي. »
يک روز به شخصي که با معارف اسلامي آشنايي داشت، گفتم: «از نظر فقهي سجده کردن براي غير خداوند حرام است. » 3

در آموزش احکام بايد نگاهي تربيتي و هدايتي نيز داشته باشيم و فقط به بيان احکام و پاسخ به مسائل شرعي دانش آموزان اکتفا نکنيم، زيرا امکان دارد که در مواردي باعث بروز مشکلاتي يا فتنه هايي شود
در پاسخ گفت: «مگر در آيه 61 از سوره اسراء نمي خوانيم که فرشتگان براي حضرت آدم (عليه السلام) سجده کردند، پس شما چگونه مي گوييد که سجده کردن براي غير از خداوند حرام است؟» به ايشان عرض کردم: «اولاً: بايد به کتابهاي تفسير و مفسران قرآن مراجعه کنيم تا معناي درست آيه را دقيقاً بدانيم، زيرا درباره همين آيه شريفه و همين پرسش شما توضيحاتي را بيان کرده اند.
ثانياً: ما يا مجتهد هستيم و يا مقلد. اگر مقلد هستيم ـ که اين چنين است ـ بايد از فتواي مرجع تقليد خود پيروي کنيم و از استنباطهاي شخصي و سليقه اي در مسائل فقهي خودداري ورزيم و فتواي مراجع تقليد در اين مساله همان است که براي شما نقل کردم. »
گاه نيز شنيده يا ديده مي شود که مي گويند: نگاه کردن مرد به صورت زن نامحرم جايز نيست، زيرا جابربن عبدالله انصاري گفته است: «روزي همراه پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) واردخانه حضرت زهرا (عليها السلام) شدم و ديدم که صورت حضرت زهرا (عليها السلام) زرد شده است. » 4 از سوي ديگر، عده اي نيز مي گويند: «زن نبايد به مرد نامحرم نگاه کند و نبايد بگذارد که مرد نامحرم به او نگاه کند، زيرا حضرت فاطمه (عليها السلام) مي فرمايند: «بهترين چيز براي زن اين است که او هيچ مردي را نبيند، و هيچ مردي نيز او را نبيند. » 5
دراين گونه موارد، کساني که مجتهد نيستند و 6236 آيه قرآن و دست کم 40000 حديث معصومان (عليهم السلام) را در چهارکتاب معروف حديثي و فقهي نخوانده و نديده اند، از دلالت و معناي آيات و روايات و شناخت راويان احاديث اطلاع چنداني ندارند، چگونه مي توانند با شنيدن يا ديدن يک آيه يا يک حديث و بدون آگاهي و باشتاب، برداشت فقهي از آن نمايند و به نام فتوان و دستور العمل شرعي، آن را براي ديگران نقل کنند! آيا نمي دانند که امام باقر (عليه السلام) فرموده اند:
«من افتي الناس بغير علم و لا هدي لعنه ملائکه الرحمه و ملائکه العذاب و لحقه وزر عمل بفتياه؛6
هرکس بدون دانش و رهنموني به مردم نظري دهد، فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب او را نفرين کنند و گناه هرکس که به نظر او عمل کرده است، دامنگريش مي شود. »
بنابراين بايد کاملاً مواظب باشيم که از استنباطهاي شخصي و ذوقي در مسائل فقهي بپرهيزيم و دين و آخرت خود را به خطر نيندازيم و کاري نکنيم که اين سخن شوخي گونه يکي از استادان احکام شامل حالمان شود که مي فرمودند: «انسان در مسائل شرعي يا مجتهد است يا محتاط است يا مقلد است يا طلبه و استاد احکام. » و حال آن که مي دانيم در رساله هاي علميه فقط به سه نوع اول اشاره کرده اندو نوع چهارمي وجود ندارد.
ادامه دارد... .
پي نوشت:
1) سهراب سپهري.
2) کافي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب کليني رازي، تصحيح و تعليق علي اکبر غفاري، 8ج، ج1 (اصو ل کافي) ، چاپ پنجم، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1363، ش، ص42.
3) توضيح المسائل مراجع، گردآوري سيد محمد حسن نبي هاشمي خميني، 2ج، ج1، چاپ اول، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1374، ص556، مساله 1090.
4) کافي، همو، ج5 (فروع کافي) ، چاپ سوم، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1367 ش، ص529.
5) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسي، تصحيح محمد باقر بهبودي، 110ج، ج43، چاپ دوم، تهران، المکتبه الاسلاميه، 1366ش، ص84، از: مناقب ابن شهرآشوب.
6) کافي، همان، ج1، ص42.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره12
/ 1