بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
رضوان حاجي شرفي چرا بهشت به ميراث داده مي شود؟ شيخ صدوق، از علماي بزرگ شيعه، مي نويسد: اعتقاد ما دربارة بهشت اين است که بهشت دار البقاء و دار السلام است مرگ، بيماري، زمين گيري، غم، فقر، خستگي، فرسودگي، گرسنگي، تشنگي، عريان، سرما و گرما ندارد. سؤال چهارم: چرا بهشت به ميراث داده مي شود؟ در قرآن مي خوانيم: (( جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتى وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا * لا يَسمَعُونَ فِيهَا لَغْواً إِلا سلَماً وَ لهَُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا * تِلْك الجَْنَّةُ الَّتى نُورِث مِنْ عِبَادِنَا مَن كانَ تَقِيًّا ))؛ 1 «باغهاي جاودان که خدا بندگانش را به آن وعده داده است، هر چند آن را نديده اند. وعدة خدا حتماً تحقّق يافتني است. آنجا هرگز گفتار لغو و بيهوده اي نمي شنوند. در آنجا جز سلام سخني نيست. هر صبح و شام روزي آنان در بهشت مقرر است. اين همان بهشتي است که ما به ارث به بندگان پرهيزكار مي دهيم.» تجزيه و تحليل آيات «جنات» در اينجا جمع آمده است؛ يعني بهشت مرکب از باغهاي متعدد. بهشت به «عدن» توصيف شده؛ يعني هميشگي و جاوداني است، پس نگراني از زايل شده وجود ندارد. «عباده» بيانگر اين است که در اين باغها، بندگان مؤمن خدا وجود دارند، نه همة بندگان. «بالغيب»؛ يعني اين باغها از ديدة آنان پنهان است؛ ولي به آن ايمان دارند. در آنجا سخن لغو، دروغ و بيهوده اي نيست. تنها چيزي که مرتباً به گوش مي خورد «سلام» است که نشانة صفا، صميميت، پاکي، صلح و آرامش است. «ارث» در لغت به معني تمليک است و به انتقال مال از ميّت به بازماندگان منحصر نمي باشد. در حديثي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي خوانيم: «مَا مِن اَحَدٍ اِلَّا وَ لَهُ مُنزِلٌ فِي الجَنَّةِ وَ مَنزِلٌ فِي النَّارِ؛ فَاَمَّا الکَافِرُ فَيَرِثُ المُؤمِنُ مَنزِلَهُ مِنَ النَّارِ وَالمُؤمِنُ يَرِثُ الکَافِرُ مَنزِلَهُ مِنَ الجَنَّةِ؛2 هر کس بدون استثنا در بهشت و دوزخ منزلي دارد. کافران منزل دوزخي مؤمنان را به ارث مي برند و مؤمنان منزل بهشتي کافران را به ارث مي برند.» 3 ذکر اين نکته لازم است که وراثت بر اساس پيوندهاي نسبي نيست؛ بلکه بر پايه پيوند مکتبي و عملي «تقوا» استوار است. سؤال پنجم: جنّات عدن چه برتري بر باغهاي بهشتي دارد؟ (( وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ مَسكِنَ طيِّبَةً فى جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكبرُ ذَلِك هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ))؛ 4 «خدا مؤمنان از زن و مرد را به بوستانهاي بهشتي ميهمان کرده است که از زير درختانش نهرها روان است تا جاودانه در آن بمانند. در خانه هاي خوب، در بوستانهاي هميشه بهار، همراه با رضايت خدا که از تمام پاداشها بالاتر است. اين همان رستگاري بزرگ مي باشد.» 5 تجزيه و تحليل آيه «جنات» به معني باغها و «عدن» به معني (توقف طولاني)، در اينجا به معني ابديت است. از آيات استنباط مي شود که بهشت براي بهشتيان سراي ابدي و جاودان است؛ ولي اين آيه بيان مي کند «جنات عدن» محل خاصي از بهشت است که بر ساير باغهاي بهشت امتياز دارد. تنها چهار گروه در آنجا ساکن مي گردند: پيامبران، صديقان؛ يعني ياران خاصّ آنها، شهدا و صالحين. (( وَ مَن يُطِع اللَّهَ وَ الرَّسولَ فَأُولَئك مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَ الصدِّيقِينَ وَ الشهَدَاءِ وَ الصلِحِينَ وَ حَسنَ أُولَئك رَفِيقاً ))؛ 6 «هر کس خدا و رسول او را اطاعت کند، پاداش او در آخرت در رفاقت و همنشيني با پيامبران، صدّيقان، شاهدان و صالحان است که خدا به آنان نعمت ايمان بخشيده است و چه خوبند اين رفيقان.» 7 سؤال ششم: آيا بهشت دار البقاء و دار السلام است؟ (( وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى دَارِ السلَامِ ))؛ 8 «خدا به سوي خانة سلامت دعوت مي کند.» شيخ صدوق، از علماي بزرگ شيعه، مي نويسد: اعتقاد ما دربارة بهشت اين است که بهشت دار البقاء و دار السلام است مرگ، بيماري، زمين گيري، غم، فقر، خستگي، فرسودگي، گرسنگي، تشنگي، عريان، سرما و گرما ندارد. تجزيه و تحليل آيه (( إِنَّ لَك أَلا تجُوعَ فِيهَا وَ لا تَعْرَى ))؛ 9 «در بهشت گرسنگي و تشنگي وجود ندارد.» (( وَ أَنَّك لا تَظمَؤُا فِيهَا وَ لا تَضحَى ))؛ 10 «در بهشت عرياني و گرمايي نيست. (چون درختان انبوه مانع نفوذ آفتاب مي گردند.» (( لا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْت إِلا الْمَوْتَةَ الأُولى ))؛ 11 «در بهشت طعم مرگ را نمي چشند، جز همان مرگ دنيا (كه طعم آن را در ذائقه دارند).» (( خَالِدِينَ فِيهَا لا يَبْغُونَ عَنهَا حِوَلاً ))؛ 12 «در آن بوستانها مدتهاي طولاني به سر مي برند و از آب و هواي آن ملال نمي گيرند كه خواهان انتقال به جاي ديگر شوند.» (( لا يَرَوْنَ فِيهَا شمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً ))؛ 13 «در بهشت تابش خورشيد را نمي بينند و نه سرماي تند و پرسوز كه فضاي بهشتي مطبوع و پرنسيم است.» پي نوشت: 1) مريم/ 63 – 61. 2) تفسير نور الثقلين، عبدالعلي حويزي، به کوشش عبدالرحمن عميد، بيروت، 1992 ق، ج2، ص 31. 3) همان. 4) توبه/ 72. 5) ترجمه قرآن، محمد باقر بهبودي. 6) نساء/ 69. 7) ترجمه قرآن، الهي قمشه اي. 8) يونس/ 25. 9) طه/ 118. 10) طه/ 119. 12) دخان/ 56. 13) كهف/ 108. 14) دهر/ 13. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 147.