بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آموزه هاي سخنراني چگونه بد سخنراني كنيم؟ نويسنده:عبدالرحيم موگهي براي اينكه بد سخنراني كنيم و سخنوري ناموفق باشيم، به گونه اي كه براي جلسات و مراسم سخنراني از ما كمتر دعوت كنند و يا اصلاً دعوت نكنند، بايد به 20 نكته زير خوب توجه و عمل كنيم. پس سخنور بد باش تا كامروا شوي! 1. از برگزاركنندگان مراسمِ سخنراني تان نپرسيد كه به چه مدت بايد سخن بگوييد و به هر مدتي كه خودتان تشخيص مي دهيد، سخنراني كنيد. اصلاً به ديگران چه كار كه بخواهند در امور فني و حرفه اي شما دخالت كنند! 2. مخاطب شناسي در هنر سخنوري اهميت ندارد. پس طبق نيازهاي مخاطبان خود سخنراني نكنيد و هر چه را قبلاً مطالعه و فيش برداري كرده ايد، همانها را براي مخاطبان خويش بيان كنيد. به طور مثال، اگر آنان به مطالب اخلاقي يا تربيتي نياز دارند، شما از مسائل اقتصادي يا سياسي براي آنان سخن بگوييد. اصولاً در فن سخنراني، قائل به ربط نباشيد. 3. به آراستگي ظاهر و چهره خويش توجه نكنيد و آن را ناديده بگيريد؛ زيرا در سخنراني، فقط محتواي خوبِ سخنْ مهم است، نه آراستگي ظاهرِ سخنران. پس با موهاي نامرتب و شانه نكرده، كفشهاي واكس نزده، لباسهاي اتو نكرده، دهان مسواك نزده، بدن و جامه نامطبوع و نانظيف به سخنراني بپردازيد و به سخناني همچون «خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد.» اهميت ندهيد. 4. براي سخنرانيهايتان مطالعه نكنيد؛ مخصوصاً اگر در فن سخنوري داراي سابقه و تجربه بسياري هستيد؛ زيرا مطالعه پيش از سخنراني، براي سخنرانهاي مبتدي است، نه براي شما كه راهها و روشهاي نو و پيشرفته در گِردآوري مطالب و ارائه هر چه جذاب تر محتواي سخن را به مخاطبان خود كاملاً مي دانيد و از سخنان و مطالب جديد و به روز اطلاع داريد. 5. فقط به فكر اين باشيد كه مطالب خوب و مفيدي را جمع آوري كنيد و در اختيار مخاطبان خود بگذاريد. ديگر به فكر اين نباشيد كه همين مطالبِ خوب و مفيد را چگونه و با چه روشي بيان كنيد كه براي شنوندگانتان جذاب تر و بر آنان تأثيرگذارتر باشد. سخنِ در پي آمده را هرگز سر لوحه اين گونه فعاليتهاي خويش قرار ندهيد: «فقط خوب بودن پيام، مهم نيست، بلكه خوب رساندن پيام نيز مهم است.» 6. در سخنوري، فقط به مطالب و چيزهايي كه بايد بگوييد، فكر كنيد و به مطالب و چيزهايي كه نبايد بگوييد، فكر نكنيد؛ حتي اگر شبهه انگيز يا ضد عقل و يا رَماننده از دين و مكتب باشند. پس كلّاً اين جمله را در امر سخنوري فراموش كنيد: «سخنران موفق فقط كسي نيست كه مي داند چه چيزهايي را بايد بگويد، بلكه كسي است كه مي داند چه چيزهايي را هم نبايد بگويد.» 7. در سخنراني، از هر دري سخني بگوييد و از اين شاخه به آن شاخه بپريد و بعد هم به شنوندگانتان بگوييد كه «اَلْكَلامُ يجُرُّ الْكَلامَ» و حرف، حرف مي آورد. اساساً به تنظيم و دسته بندي مطالب و مديريت اطلاعات و در اختيار گرفتنِ معلومات خويش اهميت ندهيد. كار نداشته باشيد كه از نظر روان شناسي و از جهت آموزشي، مطالبي كه تنظيم و دسته بندي شده اند، زودتر و آسان تر آموخته مي شوند و در ذهن و حافظه انسان جاي مي گيرند. 8. هر چه آيه و حديث و شعر و مانند آن مطالعه و حفظ كرده ايد، همانها را پشت سر هم و حتي بدون هر گونه دسته بندي و ترتيبي براي شنوندگانتان بخوانيد و هيچ گونه نكته و تحليلي درباره آنها بيان نكنيد. مهم فقط نقل و روايت و گزارش است، نه عقل و درايت و پژوهش. 9. سخنان خود را با كلمات و جملاتي زيبا بيان نكنيد؛ زيرا هر چه پيش آيد، خوش آيد. تازه، مگر چند نفر از شنوندگان دقت مي كنند كه كلمات و جملاتي كه شما به كار مي بريد، زيباست و حتّي از سخنان بسياري سخنوران ديگر نيز زيباتر است و تأثيري غير مستقيم و لطيف بر آنان مي گذارد؟ مثلاً به جاي اينكه جمله اي زيبا و بدين صورت بگوييد: «نبايد با دنيا بسازيم، بلكه بايد دنيا را بسازيم.» بگوييد: «ما بايد به مردم دنيا آموزش دهيم و آنان را تربيت كنيم و نبايد تسليم وضع موجود در دنيا شويم.» 10. در سخنرانيهاي خويش تنوع نداشته باشيد و به صورت يكنواخت و طوماري و اتوباني سخنراني كنيد؛ حتي اگر خستگي و خميازه كشيدن و پلك روي هم گذاشتن را در مخاطبانتان مشاهده كرديد. چه كسي گفته است كه سخنران، براي ايجاد تنوع در سخنرانيهاي خود، بايد گاه از شعر يا داستان يا امثال و حِكَم يا سخنان بزرگان دين و دانش يا خاطره و تجربه هاي خود و ديگران يا نكته هاي نغز و پر مغز يا آمار و اخبار يا اطلاعات عمومي يا مطالب علمي و يا لطيفه هاي پندآموز استفاده كند؟ 11. نوآوري در هنر سخنوري را كنار بگذاريد و به همان حرفها و مطالب تكراري و باسمه اي بسنده كنيد؛ حتي اگر متاع سخن و بازار سخنراني كساد و «كليم كاشاني» در اين باره نيز سروده باشد: گر متاع سخن امروز كساد است كليم تازه كن طرز كه در چشمِ خريدار آيد مثلاً در جايي كه مي خواهيد بگوييد انسانها براي نشان دادن تواناييها و ويژگيهاي خويش نبايد از خودشان تعريف كنند؛ بلكه بايد خود تواناييها و ويژگيهايشان معرّف آنها باشد، دوباره و چند باره به اين سخن سعدي استشهاد كنيد: «مُشك آن است كه خود ببويد، نه آنكه عطار بگويد.» و از آن دست بر نداريد و مثلاً به سخنِ ديگر سعدي در همين زمينه كه كمتر به آن استشهاد مي شود، اشاره نكنيد: اگر هست مرد از هنر بهره ور هنر، خود بگويد نه صاحبْ هنر و يا از سخن سعدي گونه زنده ياد «سلمان هراتي» نيز يادي نكنيد: «بهار آن است كه خود ببويد، نه آنكه تقويم بگويد.»
اگر سؤال و شبهه اي را در زمينه معارف ديني مطرح كرديد، پاسخ آن را ندهيد و به بعد موكول كنيد و به آثار سوء و منفي اين كار توجه نداشته باشيد كه حتي ممكن است بي پاسخ گذاشتن آن سؤال و شبهه، كسي يا كساني را از دين بيرون كند و به بيراهه و كژراهه بكشاند. 12. در سخنرانيهاي خويش، فقط كلي گويي كنيد و از پرداختن به جزئيات و مثالها و مصداقهاي عيني و كاربردي آن در جامعه خودداري ورزيد؛ زيرا ذكر مثال و مصداق و جزئيات، سخنراني شما را نزد بعضي از بزرگان و اهل فضل و دانش، غير علمي و كم ارزش نشان مي دهد. به طور مثال، بگوييد كه دروغ، كاري ناپسند و حتي از نظر ديني حرام است؛ ولي به مصداقها و نمونه هاي آن در اجتماع، مانند خالي بندي و يا درخواست دو برابر و غير واقعي نيازهاي اداره از رئيس اداره به جهت عادت هميشگي رئيس در موافقت با 50% نيازها، اشاره نكنيد و درباره اينكه دو مصداق مذكور، آيا حرام هستند يا نه؟ سخني نگوييد. 13. هر سخني و به ويژه سخنان مشهور را از هر كسي و به خصوص آدمهاي مشهور كه شنيديد، بدون اينكه به منابع معتبر و دست اول مراجعه و درباره درستي يا نادرستي آنها تحقيق كنيد، براي ديگران و مخاطبان خويش نقل كنيد و به جمله «رُبَّ مَشْهُورٍ لا أصْلَ لَهُ؛ بس سخنان مشهوري كه اصل و پايه اي ندارند.» گوش نكنيد. مثلاً به شنوندگان خود بگوييد كه حضرت امام خميني (رحمه الله) فرموده اند: «انقلاب ما انفجار نور بود.» و ديگر درباره انتساب اين سخن به ايشان مطالعه و تحقيق نكنيد كه سخن مذكور از ايشان نيست و از «ياسر عرفات» و با عبارتي ديگر است. 1 14. اگر سؤال و شبهه اي را در زمينه معارف ديني مطرح كرديد، پاسخ آن را ندهيد و به بعد موكول كنيد و به آثار سوء و منفي اين كار توجه نداشته باشيد كه حتي ممكن است بي پاسخ گذاشتن آن سؤال و شبهه، كسي يا كساني را از دين بيرون كند و به بيراهه و كژراهه بكشاند و مسئوليت شرعي آن نيز به عهده شما باشد. پس به اين سخن اصلاً توجه نكنيد: «فقط طرح شُبهه مهم نيست، بلكه رفع شُبهه نيز مهم و حتي از آن مهم تر است.» 15. براي اثبات سخنان خويش و حتي حقانيت دين اسلام، به خوابهايي كه خودتان ديده ايد و يا ديگران ديده اند، استناد كنيد. اساساً كار نداشته باشيد كه آيا خواب حُجّيت دارد يا نه؟ اسلام دين خواب است يا دين بيداري؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) و امامان معصوم( عليهم السلام) براي اثبات سخنان خويش و حقانيت دين اسلام به خوابهاي خود و ديگران استناد مي كردند يا نه؟ و در تاريخ اسلام تاكنون چند مورد از استناد به خواب را در سيره پيشوايان و بزرگان دي ن ديده ايم؟ 16. درباره چگونگي شروع سخنراني، هيچ نينديشيد و هيچ مشورتي با ديگران نكنيد. چه كسي گفته است كه شروع سخنراني از ادامه و پايان آن مهم تر است و باعث مي شود كه شنونده را بر جايش ميخكوب كند و به ادامه گوش دادن به سخنان شما تشويق نمايد؟ مثلاً چه لزومي دارد پيش از حضور در مجلس سخنراني و سوگواري براي عزيز از دست رفته اي، فكر كنيد كه آيا سخنراني خويش را با سخني از پيشوايان ديني يا بزرگان علمي يا قصه و خاطره اي از آن عزيز و يا سروده اي متناسب با او آغاز نماييد و كدام يك از اين آغازها با آن عزيز و با شركت كنندگان در مجلس سوگ او مناسب تر و جالب تر و جاذب تر است؟ حتي اگر شروع با شعر و سروده را مناسب تر مي دانيد، نينديشيد كه سخنراني خود را در جلسه مذكور با كدام يك از اين سروده ها آغاز كنيد: ديده از ديدار خوبان بر گرفتن مشكل است هر كه ما را اين نصيحت مي كند بي حاصل است ... گر به صد منزل فراق افتد ميان ما و دوست همچنانش در ميان جان شيرين منزل است2 شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت روي مَه پيكرِ او سير نديديم و برفت گويي از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود بار بر بست و به گردش نرسيديم و برفت3 17. از كلمات قلنبه و سلنبه و حرفهاي با پِرِستيژ استفاده كنيد؛ حتي اگر مخاطبانتان معناي آن كلمات و مفهوم آن حرفها را متوجه نشوند. مگر نگفته اند: «مردم، سخنوري را باسواد و با كلاس مي دانند كه حداقل، يك سوم حرفهاي او را نفهمند؟» مثلاً به آنان نگوييد: «مطالب سخنراني اين جانب با استفاده از كتابها و منابع معتبري شكل گرفته است كه به آنها اشاره خواهم كرد.» بلكه اين گونه بگوييد: «در فرايند هستي پذيري مطالب سخنراني ام، رِفرِنسهاي معتبري را از رؤيت خويش گذرانده ام كه به آنها اشارت خواهم نمود.» 18. به تلفظ درست كلمات و به ويژه نامهاي خاص دقت نكنيد؛ زيرا اين گونه امور از مسائل بسيار جزئي و سطحي است كه كسي به آنها توجه نمي كند و اهميت نمي دهد. در فن سخنوري فقط بايد به مسائل كلي و كلان توجه كرد و اهميت داد. حالا اگر سخنوري به جاي اينكه درست تلفظ كند و بگويد: «گُمان، نِكات، حاتِم طائي، نيكُلسون، كارنِگي، شِهاب الأخبار، مُنتَهَي الآمال»، به غلط بگويد: «گَمان، نُكات، حاتَم طائي، نيكِلسون، كارِنگي، شَهاب الأخبار، مُنتَهِي الآمال»، مهم نيست و كسي به اين غلطهاي جزئي گير نمي دهد. 19. اگر مطلبي را به صورت اشتباه بيان كرديد، به اشتباه خود اقرار و اعتراف نكنيد و در صدد اصلاح آن برنياييد؛ زيرا نتيجه اقرار و اعتراف به اشتباهات خويش، همان سبك كردن و تحقير نمودن و بي سواد نشان دادن خود و از دست دادنِ اعتماد شنوندگان به خويش است. به طور مثال، چنانچه گفتيد: «بادمجان بم آفت ندارد.» و بعداً متوجه شديد درستَ اين مَثَل آن است كه گفته شود: «بادمجان بد آفت ندارد»، چه ضرورتي دارد كه به اين اشتباه خود اعتراف كنيد و آبروي علمي خويش را نزد مخاطبانتان ببريد؟! 20. در پايان سخنراني خويش به جمع بندي سخنان خود و نتيجه گيري از آنها نپردازيد؛ زيرا چه كسي گفته است نتيجه سخن و آخرين پيام سخنراني، پايدارترين و ماندگارترين مطلبي است كه در ذهن و حافظه شنوندگان جاي مي گيرد؟ اين سخن را ترجمِه ني پهناوري گفته آيد در مقام ديگري پي نوشت: 1) ر. ك: صحيفه امام، ج 6، ص 181. 2)سعدي. 3)حافظ منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره89