بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
عبدالرحيم موگهي چگونه سخنرانى كنيم؟ (4) سعي كنيد از اضافه كردن بيش از حد كلمات به يكديگر يا همان «تتابع اضافات » خودداري ورزيد. مثلا بر كرسي سخن چنين نگوييد: «چندين نسخه خطي در كتابخانه مدرسه فيضيه حوزه علميه قم وجود دارد». گفتني است آوردن يك كلمه را با سه مضاف اليه روا دانسته اند. مطلب پيشين در سه بخش گذشته اين مقاله، نكته هايي را درباره تعريف سخنراني، اهداف سخنراني، عوامل مؤثر در سخنراني، اصول سخنراني، بايسته هاي پيش از سخنراني، بايدهاي آغاز سخنراني، بايدهاي هنگام سخنراني، و مواد سخنراني، تقديم كرديم. در اين شماره نكته هاي ديگري را درباره سخنراني بيان مي كنيم. نكات پايان سخنراني 92 - شايسته است كه در پايان سخنراني خود، پيام و يا پيامهايي را به صورت خلاصه سخنراني، به شنوندگان عرضه كنيد تا نتيجه سخنراني تان در ذهن آنان باقي بماند. به طور مثال، اگر موضوع سخنراني شما درباره «روشهاي تربيت » است، پس از سخن گفتن كامل درباره آنها، چنين بگوييد: «سخن امشب ما درباره روشهاي تربيت به پايان رسيد و خلاصه سخن ما اين شد كه روشهاي تربيت عبارتند از: روش تقليدي، روش تلقيني، روش تدريجي، روش غير مستقيم، روش الگويي و روش عملي » 93 - آنچه را مي خواهيد بيش از ساير مطالب ديگر، در ذهن شنوندگانتان باقي بماند، در پايان سخنراني خود بياوريد. مثلا اگر بحث شما در زمينه «مسائل تربيتي » و با عنوانهاي «تعريف تربيت » ، «ارزش و اهميت تربيت » ، «آثار و فوايد تربيت » ، «اقسام تربيت » ، «ويژگيهاي مربي » ، «محيطهاي تربيتي » و «روشهاي تربيت » است و مي خواهيد «ويژگيهاي مربي » ، بيش از عنوانهاي ديگر، در ذهن مخاطبانتان باقي بماند، آن را در پايان سخنراني خود مطرح كنيد. 94 - مانند آغاز سخنراني، در پايان سخنان خود نيز مي توانيد عبارات و جملات زيبايي را برگزينيد. به طور مثال، چنانچه موضوع سخنراني شما درباره «امام زمان عليه السلام » است، مي توانيد اين جمله زيبا را بگوييد: «خوشا آنان كه از درس انتظار يك جمعه هم غيبت نكردند»1. و در صورتي كه موضوع سخنراني تان درباره «تمسك به قرآن و عترت » است، مي توانيد اين جمله زيبا را بگوييد: «سعي ميان صفاي قرآن و مروه عترت، ما را به كعبه مقصود مي رساند» 2 . 95 - بكوشيد در پايان سخنراني تان، از بزرگان، شخصيتها و كساني كه در سخنراني شما شركت كرده اند، به گونه اي درخور ولي بدون اغراق، تشكر و قدرداني نماييد. به طور نمونه، مي توانيد چنين بگوييد: «از شخصيتهاي مذهبي، فرهنگي، علمي، سياسي، بزرگان، علماء و همه كساني كه از راههاي دور و نزديك، قدم رنجه فرمودند و به اين مجلس تشريف آوردند، تشكر و قدرداني مي كنم » 96 - تلاش كنيد كه سخنراني خود را با چندين جمله دعا نيز به پايان بريد. و پيش از دعا مي توانيد پنج بار آيه «امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء» را همراه شنوندگان خود بخوانيد و سپس دعاهاي مورد نظر را بر زبان خويش جاري سازيد. البته چه شايسته است كه نخستين دعايتان براي «فرج امام زمان عليه السلام » باشد. 97 - از مطالب مطرح شده در سخنراني تان نيز براي دعاهاي پايان آن استفاده كنيد. في المثل، اگر درباره «امام زمان عليه السلام » سخن گفته ايد، در پايان سخنراني تان اين گونه نيز دعا كنيد: «خدايا! ديدگان تاريك ما را به جمال دل آراي امام زمان (عليه السلام) روشن بفرما!»؛ «خدايا! اين انقلاب اسلامي را زمينه ساز انقلاب جهاني امام زمان (عليه السلام) بگردان!». و چنانچه درباره «روشنفكر و روشنفكري » سخنراني كرده ايد، در فرجام سخنانتان اينچنين نيز دعا نماييد: «خدايا! فكر ما را به نور خود روشن بفرما! » ؛ «خدايا! روشنفكران ما را متعهد به دين خود و دينداران ما را روشنفكر در دين خود بگردان!».
نكات پس از سخنراني 98 - در صورت امكان و پس از سخنراني خود، مدتي در محل سخنراني تان حضور داشته باشيد تابه انتقادها و پرسشهاي احتمالي شنوندگان پاسخ دهيد. 99 - چنانچه، پس از سخنراني تان، از سخنان شما انتقادي درست و سودمند كردند، فروتنانه و شجاعانه آن را بپذيريد و مواظب باشيد كه آن را به صورت غير منطقي توجيه نكنيد. اين كار به شخصيت شما اعتبار بيشتري مي بخشد. شرايط سخن 100 - سعي كنيد از جملات و عبارات گويا، كوتاه، زيبا و روان در سخنراني استفاده كنيد. مثلا اين جمله نه گوياست، نه زيباست، نه روان: «حضار گرامي! در ماه صيام بايد از نه مفطر صوم كف نفس كنيد » به جاي آن مي توانيد چنين بگوييد: «حضار گرامي! در ماه مبارك رمضان بايد از نه چيز كه روزه را باطل مي كنند، خودداري ورزيد». 101 - در سخنوري بكوشيد كه گنجينه لغات و واژگاني خود را افزايش دهيد تا گرفتار كمبود الفاظ براي معاني و مقاصد خود نشويد. مثلا به جاي كلمه «مقدمه » و متناسب با فضاي سخن و سخنراني، مي توانيد از كلمات «پيشگفتار»، «سرآهنگ » ، «سرآغاز»، «مطلع » ، «طليعه » ، «طلايه » ، «درآمد»، «ديباچه » و «سپيده » نيز استفاده كنيد. 102 - درست گويي را با مطالعه و مراعات قواعد دستور زبان ياد بگيريد. به طور مثال، در پايان سخنراني خود اين گونه دعا نكنيد: «خدايا! به مسئولان ما اخلاص و به جانبازان ما صبر و رزمندگان اسلام را پيروز بگردان » ؛ زيرا اين سه جمله از نظر «فعل » يكسان نيستند تا بخواهيم آنها را با «واو عطف » به يكديگر عطف كنيم. پس صحيح آن است كه بگوييد: «خدايا! به مسئولان ما اخلاص و به جانبازان ما صبر عنايت بفرما و رزمندگان اسلام را پيروز بگردان » 103 - از كلمات و جملاتي استفاده كنيد كه تلفظ آنها براي خودتان مشكل نباشد. مثلا تلفظ «جنجال برانگيزاننده ترين » ، همانند «خواجه تو چه تجارت مي كني؟»، دشوار است و ممكن است هنگام اداي آن، با مشكل رو به رو شويد. و از سخناني استفاده كنيد كه درك معاني آنها براي شنوندگانتان دشوار نباشد. مثلا اگر سخنوري، به تناسب موضوع سخن خود، اين شعر را بخواند: ز خان و مان و قرابت، به غربت افتادم بماندم اينجا بي ساز و برگ و انگشتال بسياري از شنوندگان - اگر نگوييم همه آنان - معناي كلمه «انگشتال بيمار و ضعيف و نحيف » را متوجه نخواهند شد. 104 - مواظب باشيد كه واژگان هر زبان و بويژه زبانهاي غير فارسي را، از نظر حروف، درست تلفظ كنيد. و اگر با تلفظ درست واژگان غير فارسي، مانند عربي و انگليسي و فرانسوي، آشنا نيستيد، از به كارگيري آنها در سخنراني خود پرهيز نماييد و عطايش را به لقايش ببخشيد. مثلا واژه فارسي «گرامي عزيز» را «گرام » ، و دو واژه عربي «تولي و تبري » را «تولي و تبري » و واژه انگليسي فلاسك (Flask) را فلاكس، و واژه فرانسوي «كانديدا داوطلب؛ نامزد» را «كانديد ساده دل؛ معصوم » تلفظ نكنيد. 105 - دقت كنيد كه واژگان هر زبان و بويژه زبانهاي غير فارسي را، از نظر حركات و اعرابها، درست تلفظ نماييد. به طور نمونه، واژه فارسي «برومند» را «برومند»، و واژگان عربي «يا اباصالح المهدي » را «يا اباصالح المهدي » و «يا اباصالح المهدي » ، و واژه انگليسي تورنمنت (Tournament) را «تورنمنت » ، و واژه فرانسوي «رمان: Roman » به معناي داستان بلند را «رمان » كه در زبان عربي به معناي «انار» است، تلفظ نكنيد. 106 - از ميان چند كلمه مترادف كه از نظر معنايي به هم نزديكند، آن را كه زيباتر است برگزينيد. به طور نمونه، از ميان كلمات «حادثه » ، «اتفاق » ، «رخداد»، «واقعه » و «رويداد» شايد كلمه «رخداد» و سپس «رويداد» زيباترين آنها باشد، هرچند ممكن است كه هركدام از كلمات مترادف، جايگاه خاصي داشته و در همان جايگاه خاص خودشان زيباتر و مناسبتر باشند. 107 - سعي كنيد از اضافه كردن بيش از حد كلمات به يكديگر يا همان «تتابع اضافات » خودداري ورزيد. مثلا بر كرسي سخن چنين نگوييد: «چندين نسخه خطي در كتابخانه مدرسه فيضيه حوزه علميه قم وجود دارد». گفتني است آوردن يك كلمه را با سه مضاف اليه روا دانسته اند. پس گفتن جمله بالا بدين صورت رواست: «چندين نسخه خطي در كتابخانه مدرسه (1) فيضيه (2) قم (3) وجود دارد». 108 - توجه داشته باشيد دو يا چند واژه را كه با يكديگر تركيب شده و يا كنار هم قرار گرفته اند، درست بگوييد. به طور مثال، بايد به جاي «يد و بيضا»، «جر و بحث » ، «معرف حضور شما» و «قوس و قزح » بگوييد: «يد بيضا دست سفيد»، «جر بحث كش دادن بحث » ، «معروف حضور شما آشنا نزد شما يا معرفي شده به حضور شما» و «قوس قزح رنگين كمان » 109 - چنانچه در سخنراني خود از كلمات و جملات غير فارسي - مانند عربي و انگليسي - استفاده مي كنيد، آنها را براي شنوندگانتان ترجمه و معنا نماييد. به طور مثال، اگر آيه يا حديثي را به زبان عربي و يا جمله اي را از رمان انگليسي «شكسپير» مي خوانيد، آنها را نيز ترجمه كنيد؛ حتي گاه بايد كلمات و جملات فارسي را نيز معنا نماييد. في المثل، آيا اين شعر حافظ: «دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند/گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند» نيازمند معناكردن و توضيح دادن و حتي تبيين و تحليل نمودن نيست؟ 110 - مواظب باشيد كه كلمات و جملات غير فارسي - مانند كلمات و جملات عربي و انگليسي و بويژه آيات و روايات - را درست ترجمه كنيد. في المثل، برخي ها حديث «... فان المرئة ريحانة و ليست بقهرمانة » را كه در «نهج البلاغه » آمده است، چنين ترجمه كرده اند: «زن گل خوشبوست، نه پهلوان پرزور»؛ در حالي كه بعضي از مترجمان بر اين عقيده اند كه واژه «قهرمان » به معناي «پهلوان » و «نيرومند» نيست، بلكه معناي ديگري دارد. 111 - از به كارگيري كلمات و جملات و لهجه هاي محلي خودداري كنيد، مگر آنكه در همان محل، سخنراني نماييد و يا واقعا نتوانيد بدون آن لهجه خاص، سخن بگوييد. به طور نمونه، در برخي از شهرها، هنگامي كه به كسي مي خواهند بگويند: «مواظب باش سرمانخوري!»، به او مي گويند: «مواظب باش نچايي! » در حالي كه ممكن است شماري از مردم، معناي چنين جمله اي را متوجه نشوند. 112 - براي ظواهر و تزيين سخنان خود نيز فكر كنيد و آن را در زيباترين شكل و قالب بيان نماييد؛ زيرا گاه مواد سخن براي دو سخنور يكسان است، اما شكل و قالبي كه هر يك از اين دو به سخنان خود مي دهند، سخنراني شان را متفاوت تر و زيباتر مي كند. به طور نمونه، چنانچه در سالگرد ارتحال حضرت امام خميني (قدس سره) به مخاطبانتان بگوييد: «حيف شد كه امام از ميان ما رفت و او را خوب درك نكرديم!»، معمولي سخن گفته ايد؛ اما در صورتي كه اين شعر «حافظ » را براي آنان بخوانيد: شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت روي مه پيكر او سير نديديم و برفت گويي از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت؛ به سخن خود شكل و قالب زيبايي داده ايد. 113 - سخنانتان را طوري به كار بريد كه عوام بفهمند و خواص بپسندند. مثلا اين سخن ممكن است مورد پسند خواص باشد، اما عوام آن را نفهمند: «خميني هم خم است و هم مي است و هم ني است » و يا حتي برخي از آنان ندانند كه كلمه «خميني » به شكل جدا - جدا و با اندكي دگرگوني، به صورت (خم - مي - ني) درآمده و به اين گونه شده است. 114 - براي سخناني كه نيازمند «دليل » هستند، دليل بياوريد. و براي گفته هايي كه نيازمند «مدرك » هستند، مدرك ذكر كنيد؛ بويژه براي سخناني كه پذيرش آنها براي مردم مشكل است. مثلا براي محتواي اين سخن كه «لولاك لما خلقت الافلاك و لولا علي لما خلقتك و لولا فاطمة لما خلقتكما؛ اي محمد! اگر تو نبودي، فلكها را نمي آفريدم. و چنانچه علي نبود، تو را نمي آفريدم. و در صورتي كه فاطمه نبود، تو و علي را نمي آفريدم. » بايد هم دليل محكم بياوريد و هم مدرك معتبر. 115 - بكوشيد از خالي بندي و سخنان مبالغه آميز خودداري كنيد، مگر آنكه بتوانيد آنها را اثبات كنيد. و توجه داشته باشيد معمولا سخنوراني كه در دام چنين خصلتي گرفتار آمده اند، از اثبات آن نيز عاجزند. به طور مثال، نگوييد: «ديشب در مسجدي سخنراني مي كردم كه هزاران نفر در آن شركت كرده بودند و جاي سوزن انداختن هم نبود»، در حالي كه خودتان مي دانيد و يا حتي عده اي مي دانند آن مسجد گنجايش بيش از پانصد نفر را ندارد. 116 - در مواردي كه تشخيص مي دهيد مثلا بايد از اصطلاحات علمي مانند «پلوراليسم » و «سكولاريسم » و يا اصطلاحات عرفاني مانند «مي » و «ميكده » استفاده كنيد و احتمال مي دهيد كه مخاطبانتان مفهوم و معناي آنها را نمي دانند و يا برداشت ديگري از آنها دارند، بكوشيد - هرچند به اختصار - آنها را تعريف نماييد و توضيح دهيد تا مثلا سراينده شعر (بيا تا گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم/فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو دراندازيم) به شرابخواري و ميگساري متهم نشود. 117 - هر سخني را در جايگاه ويژه خود - نه پيش از آن و نه پس از آن - طرح كنيد تا از تكرار سخن در جايگاههاي مختلف سخنراني خودداري ورزيد كه «خواجه شيراز» در سفته است و خوش گفته است: «هر سخن وقتي و هر نكته مكاني دارد». 118 - در آغاز راه مي توانيد درباره موضوع و محتواي سخنراني خود و چگونگي بيان آن، با دوستان اهل نظر و سخنوران و صائب نظران مشورت كنيد. مثلا به آنان بگوييد: «در شب نيمه شعبان براي تعدادي دانشجوي بسيجي مي خواهم سخنراني كنم. نظر شما درباره موضوع و محتوا و چگونگي بيان آن چيست؟ » 119 - شما مي توانيد از منابع و متون مختلفي استفاده كنيد، ولي آنچه انتخاب مي نماييد، بايد از نظر طرز بيان، لباس سخنراني به تن داشته باشد. از اينرو، معمولا بيان محاوره اي و گفتاري بهتر از بيان كتابي و نوشتاري است. به طور مثال، به جاي عبارت «هر سال بهار مي آيد و درخت شكوفه مي زند و در پايان، به بار مي نشيند. آيا ما از درخت نيز كمتر هستيم؟» بهتر است كه در قالب سخنراني و بر كرسي سخن بگوييد: «هر ساله بهار مي ياد و درخت شكوفه مي زنه و در پايان، به بار مي نشينه. آيا ما از درخت هم كمتريم؟» 120 - عنوان سخنراني داراي اهميت است. آن را گويا، كوتاه، زيبا و روان انتخاب كنيد. مثلا از ميان عنوانهاي «غنا از نظر قرآن و سنت » ، «موسيقي از ديدگاه قرآن و سنت » ، «موسيقي از نظر اسلام » و «خوانندگي و نوازندگي از نظر آيات و روايات » شايد عنوان «موسيقي از نظر اسلام » گوياتر، كوتاهتر، زيباتر و روانتر باشد. 121 - براي سخنراني، مطالب خود را تنظيم و دسته بندي كنيد و بر اساس آن، سخن بگوييد تا از اين شاخه به آن شاخه نپريد و از آن شاخه نيز به شاخه ديگر نرويد. و تنظيم و دسته بندي مطالب بايد به صورت تدريجي باشد، يعني از مطالب آسان كه فهم آنها محتاج به مطالب ديگر نيست، آغاز شود و كم كم به مطالبي برسد كه فهم آنها منوط به مطالب پيشين است. 122 - دسته بندي مطالب بايد به اندازه اي باشد كه براي آسان گشتن و روشن شدن مطلب لازم و مفيد است؛ زيرا اگر سخن خود را به بخشهاي فراوان و قسمتهاي غير مفيد تقسيم و دسته بندي كنيد، نتيجه معكوس خواهيد گرفت و شنوندگانتان نمي توانند همه آن قسمتها و بخشها را بخوبي فراگيرند و در ذهن خويش بسپارند. و در دسته بندي و تنظيم هر مطلب بايد قسمتها از يكديگر متمايز باشند و امور مختلف باهم آميخته نگردند و تقسيم آنچنان باشد كه تمام مطلب را فراگيرد و آن را ناقص نگذارد. 123 - بكوشيد كه از بيان سخنان كهنه و نخ نما و تكراري و كليشه اي خودداري ورزيده، به جاي آن، از سخنان جذاب و نو كه كمتر شنيده شده اند، استفاده كنيد تا شنوندگان شما اندك و خسته و گريزان نشوند. في المثل، اگر در زمينه «اهميت هنر» و براي دانشجويان دانشكده هنرهاي زيبا سخن مي گوييد، اين گفتارهاي مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي ( مدظله العالي )، را براي آنان بگوييد: «هر ايده، انديشه و انقلابي كه در قالب هنر نگنجد، ماندني نخواهد بود (12/3/1363) » يا «دشمني با هنر همانند دشمني با خورشيد است (22/8/1368) ». 124 - از داشتن «تكيه كلام » در هنگام سخن گفتن بپرهيزيد. تكرار كلمات و عبارتهايي مانند «در واقع » ، «به اصطلاح » ، «به حساب » ، «به قول معروف » ، «عرض كنم به حضور شما»، «در حقيقت » ، «في المثل » و جز آن موجب آزردگي ذهني شنوندگان مي شود. به طور نمونه، چنين نگوييد: «در واقع به شما حضار محترم بايد عرض كنم آن آيه اي كه در قرآن كريم آمده است و در واقع بيان كننده عدالت اجتماعي به طور عام و فراگير است، در واقع همان آيه اي است كه در آغاز عرايضم براي شما تلاوت كردم » 125 - بايد آنچه از ديگران نقل مي كنيد، ماخذ و سندش را به خاطر بسپاريد تا هنگام پرسش، از جواب آن عاجز نمانيد. رعايت اين امر براي مطالبي كه جالب و نو هستند، ضروريتر است. به طور مثال، اگر براي دانشجويان رشته ادبيات و در زمينه اهميت شعر» اين فرموده حضرت امام خميني (قدس سره) را بيان مي نماييد كه «لسان [زبان] شعر بالاترين لسان است » ، ماخذ آن را كه «صحيفه نور، ج 17، ص 192» است به خاطر بسپاريد تا هنگام ماخذخواهي بتوانيد پاسخگو باشيد. 126 - همان گونه كه «ساده نگاري » غير از «ساده انگاري » است، «ساده گويي » نيز غير از «ساده انديشي » است. از اينرو، بكوشيد كه انديشه هاي والا، علمي و پيچيده را با زباني «ساده » براي مردم بيان كنيد تا سخنانتان قابل فهم براي آنان باشد؛ هرچند هنگام سخنراني براي مخاطبان خاص، مي توانيد با زبان خاص سخن بگوييد. براي مثال، مي توان از بيشتر سخنرانيهاي آيت الله شهيد مطهري (رحمه الله) نام برد كه انديشه هاي والا و پيچيده علمي را با زباني «ساده » براي مردم بيان و تبيين مي كرد. 127 - اگر مي خواهيد بدانيد كه آيا سخنان شما از طرح و انسجام و چارچوب كلي برخوردار است، ببينيد آيا مي توانيد كه رؤوس مطالب آن را در نظمي خاص روي كاغذ بياوريد. في المثل، چنانچه براي «حوزويان » و در زمينه «روش فيش برداري » مي خواهيد سخن بگوييد و روي كاغذ خود چنين نگاشته ايد: مشخصات فيش، داستان محدث قمي، ضرب المثل مربوط، تعريف و اصول فيش برداري، حديث «اكتبوا»، سخن شهيد مطهري، شعر مربوط و... بدانيد كه سخنانتان داراي طرح و انسجام نيست؛ اما در صورتي كه روي كاغذتان چنين آورده ايد: يك. تعريف فيش و مشخصات آن؛ دو. ارزش و اهميت فيش برداري؛ ا. از نظر اسلام (حديث اكتبوا) ؛ ب. از ديدگاه بزرگان دين و دانش (داستان محدث قمي، سخن شهيد مطهري) ؛ ج. از ديدگاه فرهنگ و ادب (اشعار و ضرب المثلهاي مربوط) ؛ سه. اصول فيش برداري. دراين صورت بدانيد كه سخنراني شما داراي طرح و انسجام است. ادامه دارد... . پي نوشت: 1) نقل به مضمون از نوشته هاي جناب «رضا بابايي » 2) همان منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره47.