چگونه يک منبر غني، متنوع و پربار داشته باشيم؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چگونه يک منبر غني، متنوع و پربار داشته باشيم؟ - نسخه متنی

محمد مهدي ماندگار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
محمد مهدي ماندگار
چگونه يک منبر غني، متنوع و پربار داشته باشيم؟
كلّي گويي از عمده عواملي است كه منبر را از مسير تأثيرگذاري خارج مي كند و باعث مي شود كه مبلّغ بر اساس «الكلام يجُرّ الكلام»، از شاخه اي به شاخه ديگر و به حواشي غيرمتناسب با اصل بحث بپردازد.

يكي از سؤالات و دغدغه هاي اصلي دلسوزان نسبت به تبليغ دين آن است كه چرا با اين همه منابع غني و پربار و قدمت بيش از هزار ساله حوزه هاي علميه و با توجه به اينكه معتقديم آموزه هاي ديني با عقل و فطرت انسانها سازگاري جدّي دارند، تأثير گذاري تبليغات ديني بويژه نوع خاص آن، يعني «منبر» آن گونه كه انتظار مي رود، نمي باشد؟

شايد بتوان كلي گويي، پراكنده گويي، بيان غيرمتناسب با فهم مخاطب، پرداختن بيش از حدّ به حاشيه و دور شدن از پيام اصلي، عدم تنوّع، محسوس نبودن آموزه ها، و... را از علل اين ضعف در تأثيرگذاري به شمار آورد.
در اين مختصر برآنيم تا با بيان برخي از عواملي كه در غني سازي منبر و تنوع بخشيدن به آن نقش به سزايي دارد، به رفع اين مشكل كمك كنيم.

1. استفاده از ريز موضوعات:
كلّي گويي از عمده عواملي است كه منبر را از مسير تأثيرگذاري خارج مي كند و باعث مي شود كه مبلّغ بر اساس «الكلام يجُرّ الكلام»، از شاخه اي به شاخه ديگر و به حواشي غيرمتناسب با اصل بحث بپردازد؛ ولي با داشتن ريز موضوع اوّلاً، به مخاطب خود مي فهماند كه در اين موضوع، مباحث بسياري است كه بخشي از آن به قدر وسع جلسه ارائه خواهد شد. ثانيا، به خود كمك مي كند كه از كلي گويي و حواشي زائد و پراكنده گويي پرهيز كند. ثالثا، در فهم مطلب و گرفتن نتيجه، به مخاطب كمك مي نمايد. رابعا، به راحتي مي تواند در پايان بحث، نتيجه گيري و خلاصه گيري نمايد.
به عنوان مثال، اگر قرار است در باب توكل بحث شود، اين گونه بيان شود كه در باب توكل، مباحث بسياري قابل طرح است، از قبيل: معناي توكل، ريشه ها، عوامل، آثار، انواع و مراحل توكل، تاريخ توكل كنندگان و آسيب شناسي بحث توكل و... و از همه اين مطالب، يك بخش را انتخاب كرده و به تبيين آن بپردازد.

2. استفاده از آيات موضوعي:
هنگامي كه نگاه به موضوعات به گونه تخصصي صورت پذيرد، طبيعتا نگاه به منابع هم تخصصي خواهد شد و از استفاده كلي پرهيز مي شود. فهرستهاي موضوعي قرآن از قبيل فهرست موضوعي مرحوم دكتر محمود راميار، فروغ بي پايان و كشف الآيات، به زيبايي مي تواند راهنماي مبلّغ براي استفاده از آيات در ريز موضوعات مربوط به هر بحث باشد. اين توجه مبلّغ، به مخاطب اطمينان مي دهد كه مبلّغ، همانند يك طبيب متخصص براي ريزترين نياز و يا مشكل مخاطب خود، از منابع موجود، راه حلّ مناسب را استخراج مي كند.

3. استفاده از روايات موضوعي:
آيات و روايات همانند يك داروخانه و يا حلّ المسائل هستند كه اگر كسي متخصص بهره برداري جزئي و تخصصي از آنها نباشد، چه بسا دارويي را اشتباهي و جوابي را غيرمتناسب ارائه مي كند.
كتب روايي كه همراه با فهرست ريز موضوعات تدوين شده، همانند كاري كه مرحوم محمد دشتي در ترجمه نهج البلاغه انجام داده است و يا كاري كه در ميزان الحكمة انجام گرفته، به خوبي مي تواند دست رسي مبلّغ را به روايات در ريز موضوعات هر باب آسان نمايد. به عنوان مثال، به جاي اينكه تنها يك آيه و يا يك روايت در باب توكل مطرح شود، در بحث ريشه هاي توكل، به روايات خاص و يا بخشهايي از آيات و روايات استناد مي شود و در باب آثار توكل، به روايات و بخشهاي ديگر.

4. استفاده از ادعيه به صورت موضوعي:
از جمله منابع غني كه متأسفانه كمتر مورد استفاده مبلّغان قرار گرفته و تنها به عنوان دعا به آن نظر شده است، ادعيه مأثوره اهل بيت (عليهم السلام) است. غافل از اينكه با توجه به شرايط سخت زماني كه معصومين (عليهم السلام) در آن قرار داشته اند، قالب دعا يكي از قالبهاي بيان معارف ديني بوده است؛ بويژه در زمان امام سجاد (عليه السلام) كه اوج خفقان بود و راهي جز بيان معارف از طريق دعا را براي حضرت باقي نگذاشت. بديهي است با توجه به لطافت بيان ادعيه و دلنشيني فرازهاي مختلف دعاها و مناجاتها، چنانچه از آن در بيان معارف استفاده شود، در تأثير گذاري بهتر و بيشتر نقش جدّي خواهد داشت. به عنوان مثال، آنجا كه بحث صدقات و خيرات مطرح مي شود، بيان كنيم كه يكي از آرزوهاي اهل بيت (عليهم السلام) بويژه امام سجاد (عليه السلام) اين است كه «خدايا دست مرا دست خير قرار بده و توفيق ده كه خيرات خود را با منت تباه نكنم..» كه هم به آرزويي اشاره مي كند و هم به شيوه اي و هم به آسيبي در باب خيرات.
يا آنجا كه در باب ارتباط با خدا از كانال اسماء خدا اشاره مي كنيم، يادآوري اين فراز مناجات مسجد كوفه كه «مَوْلاي يا مَوْلاي اَنْتَ الْخالِقُ وَاَنَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ يرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلاَّ الْخالِق..» 1
و بيان اينكه هر سازنده اي براي مصنوع خود دوران گارانتي مي گذارد و اگر معيوب شد، آن را اصلاح مي كند؛ بگوييم: اي جوانها! بياييد و امشب خود را در سجده اي به خدا عرضه كنيد كه اي خدا! تو سازنده و خالق مني و من مخلوق توأم، معيوبم و كسي جز تو نمي تواند مرا اصلاح كند.
5. استفاده از كلمات بزرگان:
گاهي بيان يك جمله از بزرگان دين، علم، هنر، ادب، ورزش، سياست و كساني كه عظمت جايگاه آنها موجب نفوذ كلام آنها مي شود، در باب موضوعي تأثير را افزون تر مي كند. وقتي در باب عظمت و ناشناخته بودن حضرت علي (عليه السلام) كلامي از جرج جرداق مسيحي و يا ابن ابي الحديد معتزلي ذكر مي شود، قطعا در پذيرش مخاطب مؤثرتر خواهد بود.

6. استفاده از اشعار موضوعي:
به حمد الهي كتب اشعار به صورت موضوعي و در بابهاي مختلف به چاپ رسيده و هر مبلّغي واقف به اين معناست كه گاهي يك بيت شعر، يك رباعي، چند خط از يك قصيده و حتي يك مصرع، به چه ميزاني در تفهيم مطالب مؤثر است، مثلاً وقتي صحبت از قانون عمل و عكس العمل و يا مكافات عمل مي شود، تنها يك مصرع: «اين جهان كوه است و فعل ما ندا» مخاطب را متوجه قانون پژواك مي كند كه هر عملي چند عكس العمل دارد، مثل صدايي كه در كوه سر داده مي شود و چند پاسخ و بازگشت دارد. و يا تك بيت:
«هر چه كني به خود كني گر همه نيك و بد كني»
اشعار مثنوي، حافظ، سعدي، نظامي و شعراي قديم و جديد در باب موضوعات مختلف بسيار است و تنها تلاش كننده مي خواهد كه از ميان اين همه، براي موضوعات ريز شده خود ابياتي را انتخاب نمايد.

7. استفاده از قصه، حكايت و داستان:
وجود حدود سيصد قصه و حكايت در قرآن حكيم و دستور به عبرت آموزي از همه داستانهاي موجود در تاريخ و عصر حاضر، لطافت بيان قصه و داستان و هنري كه در داستانها براي بيان مطالب به كار گرفته شده، همه و همه بايد انگيزه مبلغ را براي استفاده موضوعي از قصه و حكايت و داستان زياد كند تا در خلال مباحث، اعم از مباحث اقتصادي، احكام، اخلاق و آداب و... از داستان متناسب با موضوع و درس آموزي از آن، بهره گيري نمايد.

8. استفاده از تمثيلات و تشبيهات:
عمده معارف اسلامي از نوع معقولات است و آنچه كه براي مردم قابل فهم و وجود حدود سيصد قصه و حكايت در قرآن حكيم و دستور به عبرت آموزي از همه داستانهاي موجود در تاريخ و عصر حاضر، لطافت بيان قصه و داستان و هنري كه در داستانها براي بيان مطالب به كار گرفته شده، همه و همه بايد انگيزه مبلغ را براي استفاده موضوعي از قصه و حكايت و داستان زياد كند
درك بيشتر و سريع تر است، محسوسات مي باشد و تبليغ موفق آن است كه از تشبيه معقولات به محسوسات استفاده بهينه شود. وقتي كه در ثمرات توحيد از آرامش بحث مي شود و از تبعات شرك، اضطراب بيان مي شود، تشبيه وجود و روح انسان به بُراده هاي آهن و تصوير دو آزمايش به زيبايي مطلب را به مخاطب منتقل مي كند كه در حالت اول، بُراده هاي آهن اگر در معرض يك آهن ربا قرار گيرند، همگي جذب همان مي شوند، بدون پراكندگي، و اگر بُراده هاي آهن در معرض چند آهن ربا قرار گيرند، پراكنده مي شوند و هر كدام به سوي آ هن ربايي جذب مي گردد؛ كسي كه در زندگي بندگي يك خدا مي كند، از بركاتي همچون تمركز، آرامش، انسجام برخوردار است و كسي كه بندگي خدايان متعدد را دارد هميشه مضطرب، پراكنده، غيرمتمركز و غيرمنسجم خواهد بود كه هيچ گاه به نتيجه مطلوب هم نخواهد رسيد.
كتابهايي از قبيل امثال و حكم، ضرب المثلها، تشبيهات و تمثيلات در اين زمينه مي تواند كمك خوبي براي مبلّغ باشد.

9. استفاده از آمار و عمليات رياضي:
گاهي در باب فضائل و يا رذائل و به طور كلي در بيان معارف، ارائه اعداد و ارقام يا جمع و تفريق رياضي خيلي به فهم مطلب كمك مي كند. وقتي در باب فرصت عمر گفتگو مي شود، اگر ساعات خواب انسان با يك عمل ضرب و يا تفريق از عمر انسان كم شود، به خوبي به مخاطب ميزان عمر مفيد فهمانده خواهد شد. و يا در باب اسراف اگر به مردم توجه داده شود كه اگر هر فردي روزانه يك ليتر آب اسراف نمايد، در هر شهر و هر زمان و در كل كشور چه ميزان آب اسراف خواهد شد.

10. معرفي منابع موضوعي:
يكي از آفات در باب تعليم و تربيت، فراموشي است كه علت اصلي آن انقطاع از معارف مي باشد. مبلّغي كه براي مدت كوتاهي توفيق بيان بخشي از معارف را دارد، اگر در پايان بحث خود، به صورت گفتاري و يا نوشتاري، منابعي را در باب موضوع مطرح شده، اعم از كتاب، مجلّه، نرم افزار، سايت و شبكه معارف و غيره معرفي نمايد، در واقع تبليغ خود را كه همان بيان معارف باشد، استمرار بخشيده است و در جهت فرهنگ سازي گام برداشته است.
در پايان، بيان اين نكته ضروري به نظر مي رسد كه اگر مبلّغ نگاهش به كار تبليغ، نگاه به يك امر تخصصي باشد، كه هر روز پيچيده تر و سخت تر مي شود، براي بهينه سازي اين امر مهم از هيچ تلاشي فروگذار نخواهد كرد و با تلاش تخصصي و پژوهش در منابع و متون ديني از يك طرف و بانگاه تخصصي به زندگي، مسائل و مشكلات آن از طرف ديگر، با ظرافت و با استعانت از حضرت حق به ارائه راه حل براي تأمين نيازها و يا حلّ مشكلات زندگي با استفاده از منابع ديني مي پردازد و اين مهم ترين عنصر در برقراري ارتباط مبلّغ با مخاطب است، كه كلام او معطوف به نياز و يا مشكل مخاطب باشد.
پي نوشت:
1)بحارالانوار، ج91، ص109، ح15.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره56.
/ 1