در حاشيه كميسيون اجتماعي گردهمايي مبلغان مهاجر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در حاشيه كميسيون اجتماعي گردهمايي مبلغان مهاجر - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
مبلغان مهاجر
در حاشيه كميسيون اجتماعي گردهمايي مبلغان مهاجر
اشاره
اولين گردهمايي مبلغان هجرت بلند مدت حوزه علميه قم در سال جاري برگزار شد.
تشكيل كميسيون هاي پنج گانه با موضوعات مساجد، اجتماعي، جوانان، آموزش و خودكفايي تبليغات ديني از جمله برنامه هاي بعد از ظهر اين گردهمايي بود.
آنچه پيش رو داريد، بحثي است كه در حاشيه كميسيون اجتماعي اين گردهمايي ارائه مي گردد. در اين نوشته سعي شده است با عنايت به سؤالاتي كه در كميسيون مطرح شده و پاسخ هايي كه حاضران داده اند، توضيحات و پاسخ هاي بيشتري ارائه گردد.
سؤال 1- براي حل معضل اعتياد، چه راه حلي پيشنهاد مي كنيد و در اين باره چه تجاربي داريد؟
جواب: راه حل هاي گوناگون فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي... بايد بكار گرفته شود كه مهمتر از همه پيشگيري و دفع اعتياد است نه درمان و رفع.
1- راه حل فرهنگي: مؤثرترين عامل پيشگيري، برنامه هاي فرهنگي و افزايش آگاهي هاي مناسب است كه از طرق ذيل قابل اجراست:
تلاش گسترده آموزش و پرورش، هم در گنجاندن چند درس در متون آموزشي و هم نشر جزوه ها و كتاب هاي راهنما، ايجاد كتابخانه، نوارخانه، برنامه ها و مؤسسات رايانه اي، آوردن برخي از معتاداني كه زماني، روزگار خوشي داشته اند و به سيه روزي نشسته اند كه خودشان وضعيت رقت بار خويش را تشريح كنند، مي تواند براي رسيدن به اين مقصود ما را كمك كند.
به عنوان مثال، اين خاطره را هرگز فراموش نمي كنيم: در سال 1350، كتابچه كوچكي به نام «آيا كسي سرگذشت مرا باور مي كند» از مرحوم عباس كيوان، خوانديم كه بسيار مؤثر و هشدار دهنده بود.
در همين زمينه بايد از برنامه هاي سازنده و آموزنده صدا و سيما هم تشكر كرد و هم درخواست نمود كه بهتر و بيشتر برنامه ارائه دهند و بديهي است، مبارزه با اين معضل بايد جزو كارهاي اصلي و مواد آموزشي ائمه جمعه و مساجد و مبلغان باشد؛ زيرا اعتياد، ام الفساد و الامراض است.
متاسفانه برخي استفاده از ترياك را كار ارزشي و مفيد و عامل خوشي و شادي و... مي دانند و يا براي بسياري از خانواده ها آسيب هاي اعتياد بخوبي روشن نشده است كه بديهي است بايد در زمينه افزايش آگاهي مردم تلاش نمود.
2- تنظيم لوايح و قوانين كارگشا و سختگير، حتي براي مصرف كنندگان و مبتلايان و نه فقط در خصوص توزيع كنندگان، و قاطعيت در اجراي آن.
در كشورهايي كه در اجراي قوانين اسلامي - حتي براي تظاهر و ريا - قاطعيت وجود دارد معتاد كمتر وجود دارد. همسايگان خليج فارس ما نمونه اي از اين دست هستند. بنابراين، دولت با همه ابزار و قواي خويش بايد از توزيع مواد مخدر به شدت جلوگيري كند، براي ترانزيت از ايران به خارج، فكري معقول و طرحي كه به مصلحت ملت - و نه مردم اروپا - و با هزينه ايرانيان باشد، ارائه دهد، عوامل مؤثر در رفع اين معضل در ستادي با فرماندهي واحد متمركز شوند، با گوشزد كردن خطرات اعتياد و حساس كردن مردم نسبت به آن، از اطلاعات مردمي و يا نيروهاي بسيجي و... حداكثر استفاده را ببرد.
3- امداد: بايد دفاتر و مراكزي براي در اختيار قرار دادن انواع كمك ها به معتادان داير شود و خدمات رايگان ارائه گردد. نظير خدماتي كه بهزيستي و... براي تحديد نسل و تنظيم خانواده در سراسر كشور داير كرده است.
به معتاد بايد به ديد يك بيمار نگريست؛ نه به عنوان يك مجرم، گر چه مجرم نيز هست، ولي موضع جامعه در برخورد با آن ها بايد برگرفته از موضع خداوند مهربان در برخورد با توبه كاران باشد كه در حديث قدسي است «انين المذنبين احب الي من تسبيح المسبحين؛ ناله و استغفار گنهكاران براي من دوست داشتني تر از تسبيح تسبيح كننده گان است. »
به هر حال مشكل معتادان و يا افرادي كه در آستانه ابتلا به مواد مخدر هستند، گوناگون است و عمدتا به نداشتن فكر، پول، سرپرست خوب بر مي گردد. گاه بايد به داد فرزنداني كه والدين آن ها طلاق مي گيرند يا تجديد فراش مي كنند و يا از دنيا مي روند رسيد، و غالبا نياز به مشاوره در اين خانواده ها وجود دارد. در مواردي نيز نداشتن پناهگاه خوب، يا داشتن دوستان بد و... زمينه آلودگي مي باشد.
4- حل مشكلات ريشه اي تر، مثل فقر و محروميت كه سخن در اين زمينه بسيار است و «آسوده شبي خواهد و خوش مهتابي. »
سؤال 2- عوامل معضل بيكاري چيست؟ و چه راهكارهايي را براي حل اين معضل ارائه مي دهيد؟
جواب: بديهي است مساله «بيكاري » از مسائل مهم اقتصادي و اجتماعي است كه مسؤول و يا عامل حل آن مبلغان نيستند، ولي بايد يك روحاني هم از وضعيت مسلمانان و جامعه خود و مصائب و مشكلات آنان باخبر باشد و هم براي حل آن در حد امكان دلسوزي و كمك كند و مهمتر، اين كه بستر تبليغات مبلغان، مردم هستند و روشن است كه كيفيت زندگي و معيشت مردم در توفيق طلبه تاثير بسزايي دارد، «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد» و سعدي گويد:
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست در باغ لاله رويد و در شوره زار خس
و امام موسي صدر - كه خدا او را حفظ و رها سازد - براي تبليغ به جنوب لبنان رفت ولي در مواجهه با فقر و فلاكت شيعيان آن سامان، عمده ترين هم و غم او صرف ايجاد رونق اقتصادي و شرف و عزت شيعيان شد.
بديهي است براي رفع ريشه اي هر معضل بايد به شناخت اسباب و عوامل آن پرداخت و آن ها را از ميان برداشت، از اين رو در اين كميسيون به سؤال فوق چنين پاسخ داده شد:
1- برخي عوامل لازمه پيشرفت صنعتي است و بايد با آن كنار آمد؛ مثلا: صنعتي شدن توليد با تكنولوژي جديد، با آنكه عامل بيكاري كارگراني است كه كار دستي يا با ماشين هاي ساده دارند، اما از ضروريات به شمار مي رود.
2- بوروكراسي گسترده، كاغذ بازي دفتري و تعدد تصميم گيرندگان موازي، مثل چند وزارتخانه با تعدد عوامل طولي آن ها، كار را بر توليد و صنعت بسيار سخت مي كند و گذر از اين عوامل چيزي جز پشت سر نهادن هفت خان رستم نيست. بسياري از ساختارها كه چنين نيستند، خيلي سريع نتيجه مي دهند، نظير طرحي كه در دهه گذشته در عربستان اجرا شد و به سرعت نتيجه داد و وضعيت كار و اقتصاد در آنجا بسيار عالي و مناسب شد.
3- اهداف مديران مهم كشور: افكار و اغراض مسؤولان هر كشور تاثير بسيار زيادي در گرايشات آنان دارد. كشورهايي چون پاكستان و تركيه كه سردمداران آن ها در هواي نظامي گري بوده اند، از نظر نظامي يا تسليحاتي پيشرفت داشته اند.
اگر اهداف و اغراض واقعي - و نه تظاهري - مسؤولان عالي رتبه كشور، اقتصاد و سازندگي نباشد، و تمام تلاش آنان بر آن باشد كه مشكل درجه اول كشور، مشكل سياسي است و اگر آن حل شود، بسياري از مشكلات رفع مي شود يا همواره سخن در ايجاد جامعه كذا و... باشد، بديهي است رشد اقتصادي بر زمين مي ماند و بيكاري رشد مي كند.
همچنين است اگر فكر و فرمان آنان توسعه سياسي - به معناي ايجاد ابزار و بستر اقتدار حزبي - باشد؛ زيرا، به صراحت از ايجاد احزاب و سازمان ها و اختلافات سياسي و... حمايت مي شود. در نتيجه، همكاري و تعاون جاي خود را به رقابت، درگيري و بحران مي دهد، شايسته سالاري به تماميت طلبي و روابط بازي و... تبديل مي شود و اين فرضيه با نام زيباي رقابت احزاب و حضور در صحنه، باعث دلمشغولي مسؤولان و پرداختن به بحران هاي روزمره و درگيري هاي سياسي و به جا ماندن مشكلات معيشتي و... مي شود.
اين تفكر كه از مباني جامعه مدني غربي است، خلاف قرآن كريم است كه بر وحدت و الفت تكيه دارد، همچنان كه نظيرش را در افغانستان و دو دهه قبل لبنان ملاحظه فرموده ايد. از همين قبيل است، درگيري مسؤولان و نفوذ افراد غير خودي در حاكميت و تلاش براي تغيير تدريجي نظام و....
بديهي است، تمام اين ها گذشته از بديهاي پيشين، باعث ناامني شغلي و سرمايه گذاري مي شود. روشن است كه درگيري هاي حزبي و تغيير مدام قدرت سياسي و بي ثباتي، زمينه احساس امنيت شغلي و اطمينان سرمايه گذاران را از بين مي برد. چرا برادران ثروتمند عرب ما، پول هاي خود را در بانك هاي سوئيس و اروپا و آمريكا ذخيره مي كنند و در بانك هاي بلاد اسلامي به وديعت نمي دهند؟ چرا بسياري از سرمايه داران داخلي به جاي توليد، ترجيح مي دهند پولشان نقد و در راه دلالي، تجارت و... به گردش بيفتد؟
بهترين راه تامين امنيت اقتصادي؛ وحدت، ثبات سياسي و قوه قضائيه مقتدر است.
4- محروميت مادي: بسياري از جوانان هم هنر و هم تخصص و هم همت و اراده كار دارند، ولي به علت نداشتن امكانات، مدام نيروي آنان استثمار مي شود يا به بدترين مشاغل با اندك حقوقي تن مي دهند. اگر در توان دولت يا ارگان ديگري بود كه به جاي اسراف ها و تبذيرهاي فراوان رايج يا بودجه هاي انحرافي، مثل بودجه كمك به احزاب و... ، وام كشاورزي يا صنعتي داده مي شد، بخش عمده مشكل رفع مي گشت؛ البته «بشرطها و شروطها»، نظير عربستان كه چند سال پيش به آسان ترين نحوي پول در اختيار مردم قرار دادند و سر موعد مقرر، توليد خواستند.
مسؤولان محترم مي گويند: امكانات بالقوه آب، خاك، زمين، معدن و... در ايران بسيار زياد است و درست هم مي گويند. به عنوان مثال: پس از پيروزي انقلاب، در شهرستان ها از جمله قم براي احداث كارخانه، زميني دولتي واگذار شد. به بركت همين زمين صدها كارخانه احداث شد و اكنون هزاران نفر در آن ها مشغول كارند.
5- محروميت فرهنگي؛ از مشكلات بيكاران ما، فقر فرهنگي است؛ يعني، فرهنگ توليد و كار ندارند، يا كار در توقع و تصورشان منحصر به پشت ميز نشيني است، يا تنبلي و راحت طلبي آن ها كارفرما را به ستوه مي آورد و احيانا از قانون كار و... سوء استفاده مي كنند و به همين جهات است كه كارگران افغاني هنوز به شهر نرسيده، ده ها كارخانه داوطلب استخدام و اشتغال آنان مي شوند و برخي به تجارت و ثروت هاي كلان رسيده اند، در حالي كه ايراني هاي بسياري بيكار مي باشند.
تقويت صندوق كارآموزي، مي تواند نيروهاي متخصص و فني تربيت كند تا آنان با مهارت و هنر خود بهتر كار پيدا كنند.
6- وجود برخي مديران نالايق شركت ها و ادارات، اجرا نشدن قوانين در قوه مجريه و بي كفايتي و بي نظارتي مسؤولان مربوطه، اعمال روابط به جاي ضوابط، رانت خواري ها و... از جمله عوامل دلسردي مردم و عدم همكاري با دولت شده است.
سؤال 3- راه هاي ايجاد روحيه وحدت و يكپارچگي در بين مردم چيست؟
جواب:
1- اخلاص مسؤولان بويژه علماء و روحانيون، چنانكه حضرت امام رحمه الله نيز همواره گوشزد مي فرمود: انبيا با يكديگر اختلاف نداشتند، و نزاع ها بر سر امور دنيوي است.
2- هوشياري روحاني و مبلغ: معمولا در جامعه، درگيري هاي سياسي، قومي، محلي، مسلكي و حزبي هست. مبلغ بايد هوشيار باشد و به فرموده رهبر معظم انقلاب خطاب به ائمه جمعه، امام جمعه بايد مافوق جريان ها باشد؛ يعني حالت پدر گونه داشته باشد نه مادون جريان هاي سياسي؛ يعني، سپر بلاي درگيري ديگران نشود كه او را جلو بيندازند و پرچمدار كنند و در مقابل ساير علما و جريان ها قرار دهند و خودشان در تاريكي به منافع خود فكر كنند و در نتيجه، پس از مدتي آنان به مقصد و مقصود خود مي رسند و اهانت ها و... نثار سردمدار و پرچمدار خواهد شد. آيا سزاوار است روحاني پرچمدار خلاف و اختلاف ديگران شود؟
3- ايجاد هيات بلند پايه در سطح اعاظم مجلس خبرگان، از طرف ارگاني بي طرف مثل مراجع يا نمايندگاني از طرف تمامي مسؤولان سه قوه و مجالس و مراجع و... ، كه در مراكز استان ها نزد سران روحانيت رفته و ريشه اختلاف را براندازند يا دست كم، فتيله چراغ اختلاف را پايين بكشند؛ زيرا، مراكز استان معمولا آبستن اختلافات جناح ها مي باشد.
4- خشكاندن ريشه هاي فرهنگي و عقيدتي اختلاف: بديهي است مبناي قرآن و روايات بر وحدت است، با اين حال، هوا پرستان بر خلاف صريح آيات و روايات دست به توجيه جاه طلبي خود مي زنند و دشمني ها را به نام اختلاف سليقه توجيه مي كنند، يا حديث مرسل «اختلاف امتي رحمة » را واژگونه معنا مي كنند.
5- رعايت عدالت و امانت و دقت در تمامي برنامه ها، حتي نقل جملات سخنراني رهبران و مسؤولان جامعه، تا بين مردم تشنج ايجاد نشود.
لازم است طرح هاي اختلاف انگيز به صورت محرمانه بين متخصصان كارشناسي و بررسي شود و نتيجه اش براي عمل در بين مردم منتشر شود؛ مثل مبحث تقسيمات كشوري كه متاسفانه در مورد اخير به عكس بوده است. برخي از مسؤولان براي ايجاد فشار بر رقيب، هر موضوع تخصصي را به يك بحران اجتماعي و تنش و دلمشغولي مردم مبدل مي كنند تا از آب گل آلود، ماهي مراد خويش را بگيرند.
6- از سرچشمه هاي مهم و اصلي اختلاف در جامعه ما، تلاش آمريكا براي استحاله و تغيير نظام است. يعني افرادي بر سر كار باشند كه اهل نماز و روزه، ريش و حتي سجاده و... باشند ولي شتر آمريكا را رم ندهند و مزاحم استكبار نباشند. دشمن از نابودي انقلاب به وسيله گروهك هاي ماركسيستي يا مسلح، يا يهود و نصاري و يا كودتاي نظامي، نا اميد شده است. تنها راه را مسلمانان غرب زده يافته است، بويژه اگر سابقه انقلابي، انتساب به دين و روحانيت نيز داشته باشند.
رهنمودهاي بيگانگان كه در كشور، در حال اجراست، در كتاب «موج سوم دموكراسي » و «فرصت را دريابيم » از نيكسون مشروحا آمده است. در كتاب اول، سومين راه عبارت است از «جابه جايي قدرت، يعني برآيند همكاري مخالفان ولايت فقيه با حاكمان كه در همه اشكال بايد كج دار و مريض همكاري و رفتار كنند، تا مرحله تغيير رژيم فرا رسد. آن گاه راه هايي را براي كسب قدرت توصيه مي كند، از جمله استفاده از انتخابات خود رژيم.
بديهي است تا مردم سرگرم تبليغات نشوند و شبهه همه جا را فرا نگيرد، آراء در دام بيگانه پرستان نمي افتد. و براي بستر سازي، بهترين فرصت آنان ايجاد اختلافات و سر در گمي ملت است.
همچنين از مباني مهم جامعه مدني غربي، تشديد اختلافات احزاب و جناح هاست كه بحثي گسترده دارد.
براي حل اين مشكل و عامل اختلاف بايد مردم را نسبت به وقايعي كه در كشور مي گذرد به صورت دقيق آشنا كرد تا خود با ست خود با تفرقه و اختلاف ثمره خون هزاران شهيد عزيزشان را به باد ندهند.
7- از سر چشمه هاي مهم اختلافات، ترويج قوميت هاست كه ريشه اي قديم و قويم در دستور كار استعمار دارد. آنان براي فروپاشي «امت اسلامي » كه همواره مورد توصيه امام خميني رحمه الله بود، ارزش هاي محلي و قومي را تقويت كرده و مردم را به ارزش هاي فراگير و الهي بدبين مي كنند. مثلا به ايراني ها مي گويند: عرب هاي وحشي با حمله به ايران علوم را نابود كرده، كتاب ها را سوزاندند، فرش بهارستان را پاره كردند، تمدن ايران را نابود كردند و... به عرب ها نيز مي گويند: اين ايراني هاي فارسي مجوس آتش پرست، سرزمين هاي اعراب (خوزستان، جزاير ثلاثه و) ... را اشغال كرده اند و بدتر از اسرائيلند؛ زيرا اسرائيل زمين هاي اعراب را پس مي دهد، اما اينان اشغال مي كنند و....
در داخل كشور به نام فرهنگ و موسيقي و آداب محلي، به قوميت هاي كرد، لر، ترك، تركمن، بلوچ و... اصالت و بهاي بيشتر داده مي شود تا جامعه ايراني تقسيم و تجزيه شود و روزي نيست كه به كردها، تركمن هاي آذربايجان، عرب هاي خوزستان، سيستاني ها، از اشغالگري ايران و يا از بين رفتن قوميت يكپارچه آنان، سخني در رسانه هاي بيگانه گفته نشود.
بديهي است كه مقابله با اين تبليغات و نيز بيان نقطه اشتراك همه ايرانيان كه دين و ايمان به خداوند است، مي تواند عامل ايجاد وحدت باشد. و نيز هشدار دادن به مردم و بيدار كردن آنان نسبت به نقشه هاي دشمن در تفرقه افكني، آنان را از اختلاف و تفرقه مصون خواهد داشت.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره35.
/ 1