بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
شبهه افکني و شبهه زدائي دنياى عجيب محمد حسن نبوي رخدادهاي شگفت انگيز اين روزها چشم عقل آدمي از حدقه بيرون جهانده، دهان انديشه از حيرت باز و انگشت تفكر زير دندان يكه خورده اند. از دروغ هاي بزرگ فريبكاري هاي مدرن در جاي خود خشك مي شود. هيچكس جلودار ديده نمي شود و سردمداران، در پس معركه، عروسك هاي خويش مي چرخانند. كسي كه الفباي علمي را نمي داند، وارد كلاس دانشگاه مي شود، در جايگاه متخصصين آن علم سخن مي گويد و از روي تبختر به دانشمندان فن فخر مي فروشد. آنان را به مبارزه مي خواند و از آنجا كه گزاره هاي ابتدائي آن علم را نمي شناسد، عوامفريبانه همه دانشمندان و فراورده هاي علمي آنان را به سخريه مي گيرد، كه: «الناس اعداء ما جهلوا (1) ؛ مردم دشمنان چيزي هستند كه نسبت به آن نادانند. » و قرآن مي فرمايد: «بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه » (2) ؛ «بلكه چيزي را تكذيب كردند كه آگاهي از آن نداشتند. »
آنان ابتدا مي گفتند علماء دين در سياست دخالت نكنند، اما امروز از بيان معارف ديني هم ناراحتند، چون زواياي مختلف دين، اهداف شوم سياسي آنان را نابود مي كند.
مردماني كه فريب نخورده، براساس اصل عقلاني استفاده از متخصص، به عالمان فن مراجعه و از آنان در شناخت وظائف ديني كمك مي گيرند بي ادبانه و به دور از هر گونه منطق، ميمون مي خواند. اين در حالي است كه خود بوزينه وار از هر سخن سخيف بيگانگان تقليد مي كند، هر گفته بي منطقي را كه بر پيكر دانش و علم دين ضربه اي وارد كند، از هر گوينده سبك مغزي مقلدانه نقل مي كند، عوامفريبانه با واژه هاي آزادي، دمكراسي، حقوق مدني و. . . براي جلب ديگران بازي مي كند، خود را طرفدار واقعي اين مفاهيم معرفي و بدون آنكه تعريف مشخص، منطقي و پذيرفته شده اي را ارائه كند، ساليان دراز از به كارگيري اين واژه ها ارتزاق مي كند و از آنجا كه رزق و روزي خود را در دست كساني مي بيند كه بيان اين واژه ها را از او مي خواهند، از همان واژه ها استفاده و حتي از ادبيات دلخواه آنان بهره مي برد. اگر انسان هاي بي سر و پائي دم از آزادي بدون قيد و شرط در غرب زدند، بدون تعقل تقليد كرده و كار ميمون كه هيچ، روشنفكري قلمداد مي كند. در اينجا ديگر فكر نمي كند و صداي انديشمندان غرب هم كه آزادي بدين شكل بي منطق را قبول ندارند نمي شنود. دانشمندان داخلي هم كه از باب «مرغ همسايه غاز است » نسبت به دستورات آن طرف آب حق اظهار نظر ندارند و در صورت بيان كلام و استدلالي، گناهي نابخشودني معرفي مي شود. از اين نمايش مسخره و چندش آور چيزي نمي گذرد، در مقابل، كساني كه به بي ادبي و اهانت به دين، علم، عالمان و مردم، اعتراض مي كنند، سازمان مجاهدين - كه برخي از آنان مبارزان قبل از انقلاب و مجاهدان بعد از آن هستند - شاخ و شانه كشيده، به وجود چنين انسان هتاكي افتخار و قداره از رو مي بندند كه: كسي حق ندارد نسبت به ايشان اعتراض كند و در اين جامعه چند صدائي همه صداها بايد از آن ما باشد. فردي از اعضاي هيئت رئيسه مجلس، خود را به درب ورودي اين سازمان چند نفره مي رساند و خواهان پيوستن به اين جمع، منتظر افتخار اجازه ورود مي ماند. همه اين هياهوها در آستانه 18 تير، زمان مشخص شده مانور سياسي گروه ها با تصريح و تبليغ بي دريغ بيگانگان مي باشد. در همين وانفسا هم قضايايي مطرح مي شود كه نمي توان درباره آن مطلبي گفت. پس از چندي جامعه مدرسين از پايگاه تخصصي خود نظريه اي علمي و تخصصي در مورد اين گروه صادر مي كند كه بلافاصله افرادي كه از اين علم هيچ سر رشته اي ندارند، در روزنامه ها اظهار فضلي مي كنند تا بالاخره سري در سرها در آورند. همانند كسي كه در خيابان نزديك دانشگاه در حال حركت بوده، آرام آرام به درون دانشگاه خزيده، به كلاس فيزيك راه يابد، و در حالي كه از اين علم هيچ اطلاعي ندارد، به استاد كلاس اشكال كند. در اين صورت چيزي جز حيرت استاد و دانشجويان در پي نخواهد بود. آزادي بزرگترين معبود تلقي مي شود، ليكن انتخاب آزادانه مرجع و دين شناس براي فهم وظائف مذهبي، زشت ترين جلوه مي يابد. نان دفاع از مردم ميل مي شود، ليكن اگر مردم علي رغم ميل آنان نسبت به وظائف ديني خود عملي انجام دادند، استحقاق اهانت مي يابند. مردم را از عالمان دين جدا مي كنند و در مقابل، متخصص دين شناسي هم به آنان معرفي نمي كنند و اين دين جديد را هم عرضه نمي نمايند؛ چون اگر از بالا تا پايين آن ها گرد هم جمع شوند و بخواهند چگونگي خواندن نماز صبح را از آيات و روايات بفهمند، هرگز به جائي نخواهند رسيد، كه اگر به جائي هم برسند هيچگاه حرف هايي در اين حد بي ارزش و سخيف نخواهند گفت. آنان ابتدا مي گفتند علماء دين در سياست دخالت نكنند، اما امروز از بيان معارف ديني هم ناراحتند، چون زواياي مختلف دين، اهداف شوم سياسي آنان را نابود مي كند. عده اي از نمايندگان مجلس، در جايگاه حمايت از مردم مي نشينند و از هر حركت خائنانه اي كه بر عليه مصالح كشور و مردم باشد حمايت مي كنند. به روشني شاخصه هائي كه از سوي بوق هاي تبليغاتي كفر جهاني دنبال مي شود، توسط مطبوعات داخلي بدون حتي تغيير ظاهري و گاهي با تغييراتي كاملا هماهنگ تعقيب مي شود و هيچ مرجع قانوني هم آنان را مورد پي گرد قرار نمي دهد. آيا اين دنياي عجيبي نيست؟ دغدغه آدمي هميشه در برابر اين افراد مي ماند كه چه كند. اگر جواب بگويد، به اثبات خورشيد در نيم روز پرداخته، و از سوي ديگر با سخني كه ارزش ندارد، ناچار رويارو شده است و در اين معركه افراد بي شخصيتي احساس كس شدن مي كنند. و اگر جواب گفته نشود، دشمن عرصه را براي عوامفريبي خالي و به جولان مي پردازد. از اين رو چاره اي نيست؛ جز آنكه مبلغان دين بايد براي اتمام حجت و شبهه زدائي از بينات، وارد معركه شوند و حق را براي مردم بيان كنند. 1) بحار 1)الانوار، ج 1، ص 215. 2) يونس/ 39 منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره32