رابطه تلاش و عدم تلاش انسان با عدل الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رابطه تلاش و عدم تلاش انسان با عدل الهی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
عدل الهي
رابطه تلاش و عدم تلاش انسان با عدل الهي
انجام دادن كارهاي خير باعث بالا رفتن مقام همه كساني كه از دنيا رفته اند، نمي‌شود. آنان كه در برابر خداي توانا، طغيان كردند و حد و مرزهاي او را رعايت نكردند و سرانجام، به مصداق آيه شريفه «ختم الله علي قلوبهم وعلي ابصارهم‌» مهر مردودي بر صفحه قلبشان زده شده، هرگز با انجام دادن كار نيك به دست ديگري به سعادت نمي‌رسند.
اشاره
يكي از وظايف مبلغان گرامي، پاسخگويي به پرسشهاي مخاطبان است؛ بويژه سؤال‌هايي كه از سوي جوانان تحصيل كرده و پرسشگر مطرح مي‌شود. در اين بخش از مجله، تلاش خواهيم كرد برخي از پرسشهاي مطرح شده را با پاسخهايي كوتاه ارائه دهيم. باشد تا خدمتي هرچند كوچك براي تامين اين نوع نيازهاي تبليغي انجام دهيم.
شايسته است مبلغان محترم، مهم‌ترين پرسشهايي را كه با آن روبرو هستند جهت پاسخگويي در مجله و استفاده ديگر مبلغان، برايمان بفرستند.
سؤال
قرآن كريم مي‌فرمايد: «ليس للانسان الا ما سعي‌» از طرفي گفته مي‌شود: خيراتي كه براي مردگان انجام مي‌شود باعث نجات و ترقي درجه آنان مي‌شود. آيا اين مطلب با آيه شريفه و با عدل الهي سازگار است؟
پاسخ
1. انجام دادن كارهاي خير باعث بالا رفتن مقام همه كساني كه از دنيا رفته اند، نمي‌شود. آنان كه در برابر خداي توانا، طغيان كردند و حد و مرزهاي او را رعايت نكردند و سرانجام، به مصداق آيه شريفه «ختم الله علي قلوبهم وعلي ابصارهم‌» مهر مردودي بر صفحه قلبشان زده شده، هرگز با انجام دادن كار نيك به دست ديگري به سعادت نمي‌رسند. اين گروه همانند زمين كويري مي‌مانند كه باران پروردگار بر آن مي‌بارد؛ اما جز خار و خاشاك از آن نمي‌رويد.
قرآن كريم از استغفار كردن براي چنين افرادي نهي مي‌كند و مي‌فرمايد: «وما كان للنبي والذين امنوا ان يستغفروا للمشركين ولو كانوا اولي قربي من بعد ما تبين لهم انهم اصحاب الجحيم‌» ؛ (1) «براي پيامبر صلي الله عليه و آله و مؤمنان شايسته نبود كه براي مشركان طلب آمرزش كنند؛ هرچند از نزديكانشان باشند؛ [آن هم] پس از آنكه براي آنها روشن شد كه اين گروه، اهل دوزخند.‌»
يا اينكه مي‌فرمايد: «ولا تصل علي احد منهم مات ابدا ولا تقم علي قبره انهم كفروا بالله ورسوله وماتوا وهم فاسقون‌» ؛ (2) «هرگز بر مرده هيچ يك از آنان (تخلف كنندگان از دستور پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و فرمان الهي) نماز نخوان و در كنار قبرش [براي دعا و طلب آمرزش] نايست؛ چراكه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالي كه فاسق بودند از دنيا رفتند».
و نيز در آيه 80 همين سوره مي‌فرمايد: «چه براي آنها استغفار كني و چه نكني، حتي اگر هفتاد بار براي آنها استغفار كني، هرگز خدا آنها را نمي‌آمرزد... و خدا فاسقان را هدايت نمي‌كند.‌»
بنابراين خيرات كردن براي كساني كه عاقبت به شر شدند كار پسنديده‌اي نيست، و اگر هم خيراتي برايشان صورت گيرد همانند باراني است كه بر شوره زار باريده باشد. از اينرو مرحوم علامه طباطبايي از آيات كريمه استفاده كرده و مي‌فرمايد: «استغفار جهت منافقان و نماز خواندن بر جنازه هايشان و ايستادن در كنار قبور ايشان و طلب مغفرت كردن، لغو و بي نتيجه است.‌» (3)
و اعمال صالح و خيراتي كه برايش مي‌فرستند، آن نيز مربوط به سعي جميل خود آدمي است، كه در زندگي، داخل زمره مؤمنان شد و سياهي لشكر آنان گرديد و ايمانشان را تاييد كرد. و اثرش اين شد كه هر چه عمل خير كردند، او نيز به قدر دخالتش سهم گيرد
2. نوع برخورد با دو فردي كه در پرسش مطرح شدند كه يكي از خيرات ديگران براي او به مقامي بالاتر مي‌رسد و ديگري چون از چنين هدايايي برخوردار نيست، همچنان در همان درجه باقي مي‌ماند، با آيه شريفه «ليس للانسان الا ما سعي‌» منافات ندارد و عدل الهي هم خدشه دار نمي‌شود؛ زيرا كسي كه درجه‌اش با عمل ديگري افزايش مي‌يابد، به سبب سعي و كوشش خود اوست؛ چرا كه در دنيا با افراد شايسته‌اي معاشرت داشته و با كساني دوست بوده كه اهل نماز و مسجد و... بودند، و از چنين دوستاني جز فرستادن خيرات انتظار ديگري نيست. فردوسي مي‌گويد:
به عنبر فروشان اگر بگذري // شود جامه تو همه عنبري
اگر بگذري سوي انگشت‌گر (4) // از او جز سياهي نيابي دگر
چنين شخصي در دنيا با هواي نفس مبارزه كرده و با نا اهلان دوستي نكرده است. نتيجه جهاد با نفس و انتخاب دوستاني خداپسند، او را به مقامي عالي‌تر مي‌رساند. گويا آن دعا و خيراتي كه بعد از فقدانش از سوي دوستانش صورت مي‌گيرد، پيامد تلاش خود اوست. و با كريمه «ليس للانسان...‌» و عدل الهي هم سازگاري دارد. ولي آنكه در دنيا با اشخاصي در ارتباط بود كه حتي براي خودشان هم كارنيكي نمي‌كردند و دين را به مسخره مي‌گرفتند، به يقين منتظر خيرات آنها ماندن كاري بيهوده است؛ زيرا از چنين افرادي به ديگران خيري نمي‌رسد. سعدي مي‌گويد:
خرما نتوان خورد از اين خار كه كشتيم // ديبا نتوان بافت از اين پشم كه رشتيم
مرحوم علامه طباطبايي در اين باره مي‌فرمايد:
«... و اعمال صالح و خيراتي كه برايش مي‌فرستند، آن نيز مربوط به سعي جميل خود آدمي است، كه در زندگي، داخل زمره مؤمنان شد و سياهي لشكر آنان گرديد و ايمانشان را تاييد كرد. و اثرش اين شد كه هر چه عمل خير كردند، او نيز به قدر دخالتش سهم گيرد. (5) ‌»
3. مفاد آيه ياد شده آن است كه بيش از سعي و كوشش انسان، چيزي عايدش نمي‌شود؛ ولي اين مهم مانع از آن نخواهد بود كه از طريق لطف و تفضل پروردگار، نعمتهايي به افراد لايق داده شود. «استحقاق‌» مطلبي است و «تفضل‌» مطلبي ديگر، همان گونه كه خداوند حسنات را ده برابر و گاه صدها يا هزاران برابر پاداش مي‌دهد. (6) ‌»
استاد شهيد مطهري رحمه الله مي‌فرمايند:
«براي رسيدن به سعادت، علاوه بر انجام دادن اعمال و گامهايي كه خود انسان برمي دارد، يك جريان ديگري نيز هميشه در جهان است، و آن رحمت هميشگي پروردگار است. در متون ديني ذكر شده است: «يا من سبقت رحمته غضبه؛‌اي كسي كه رحمت او بر غضبش تقدم دارد.‌»
«به هر حال، اين واقعيتي است كه در نظام هستي، اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگاري است، و كفرها و فسقها و... عارضي و غيراصيل است و همواره آنچه كه عارضي است، به سبب جاذبه رحمت تاحدي كه ممكن است، بر طرف مي‌گردد... مغفرت پروردگار و زايل ساختن عوارض گناه يكي از شواهد غلبه رحمت برغضب است. در اين زمينه به دو اصل كلي اشاره مي‌كنيم:
اصل تطهير: در نظام هستي، يكي از جلوه‌هاي رحمت الهي، نمود تطهير است. دستگاه آفرينش، داراي خصيصه شستشو و تطهير است... مغفرت و محو عوارض سوء گناهان از اين قبيل است... البته بعضي از دلها قابليت خود را براي پاكيزه شدن مطلوب، از دست مي‌دهند. هنگامي كه كفر و شرك نسبت به خدا در دل استقرار پيدا كرد، دل را از قابليت تطهير خارج مي‌سازد.
اصل مغفرت: اين اصل يك پديده استثنايي نيست؛ يك فرمول كلي است كه از غلبه رحمت عام خداوندي در نظام هستي سرچشمه گرفته است. قرآن كريم مي‌فرمايد: «من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه‌» (7) ؛ «هركس كه در آن روز از عذاب خدا نجات يابد، مشمول رحمت خدا قرار گرفته است.‌» به اين معنا كه اگر رحمت خداوند مهربان نباشد، عذاب از هيچ كس برداشته نمي‌شود.‌»
عمل و رحمت
مرحوم شهيد مطهري رحمه الله در پايان سخنان خود درباره آيه شريفه «ليس للانسان الا ما سعي‌» مي‌فرمايد: «عمل به منزله علت قابلي و رحمت پروردگار به منزله علت فاعلي است.‌» (8) يعني خيرات واصل شده بر طبق اصول رحمت، مغفرت و تطهير انسانها از عوارض شوم گناه پذيرفته مي‌شود و از اين جهت با ليس للانسان تنافي ندارد؛ زيرا آيه مذكور در مقام بيان قانون است؛ نه رحمت الهي. (9)
1) توبه/113.
2) توبه/84.
3) محمد حسين طباطبايي، تفسير الميزان، ج 9، ص 565.
4) زغال فروش.
5) محمد حسين طباطبايي رحمه الله، تفسير الميزان، ج 19، ص 89 - 90.
6) ناصر مكارم شيرازي و همكاران، ج 22 تفسير نمونه، (با اندكي تصرف) .
7) انعام/16.
8) مجموع آثار شهيد مطهري، ج 1، ص 254 - 257.
9) براي مطالعه بيشتر ر. ك: عدل الهي، شهيد مطهري رحمه الله؛ تفسير نمونه، مكارم شيرازي و همكاران، ج 22.
منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره61
/ 1