بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حسين تربتي راه علاج حسد ازعوامل براي درمان حسد اين است كه انسان خود را تسليم قضا و قدر الهي بداند و به آنچه خداوند به او عنايت فرموده است، قانع باشد. علي عليه السلام فرمود: «مَنْ رَضِي بِحَالِهِ لَمْ يعتَوِرْهُ الْحَسَدُ؛ كسي كه به آنچه دارد، راضي باشد، حسد دامان او را نميگيرد.» صفت رذيله حسد، مانند ديگر اوصاف رذيله، جزء بيماريهاي روح به حساب ميآيد و هر بيماري روحي قابل درمان است؛ هرچند درمان اين رذيله كاري است دشوار كه گاه نياز به تلاش فراوان دارد، 1 ولي با اين حال نبايد از درمان آن نااميد بود. علماي اخلاق براي درمان حسد به دو امر توصيه نموده اند: الف. شيوه علمي در اين راه، خوب است انسان نسبت به زيانهاي بي شمار رذيله حسد تفكر و انديشه داشته باشد و آيات و رواياتي را كه در اين زمينه وارد شده است، ملاحظه نمايد و سرگذشت كساني را كه دچار حسودي بودند، مطالعه كند كه اين عمل يقيناً اثر مثبتي خواهد داشت و انسان به جاي تلاش در تخريب ديگران و زوال نعمت از آنها، براي پيشرفت و ترقي خويش تلاش خواهد نمود. علي عليه السلام در اين زمينه ميفرمايد: «اِحْتَرِسُوا مِنْ سَوْرَةِ الْجَمْدِ وَ الْحِقْدِ وَ الْغَضَبِ وَ الْحَسَدِ وَ اَعِدُّوا لِكُلِّ شَي ءٍ مِنْ ذَلِكَ عُدَّةً تُجَاهِدونَهُ بِهَا مِنَ الْفِكْرِ فِي الْعَاقِبَةِ وَ مَنْعِ الرَّذِيلَةِ وَ طَلَبِ الْفَضِيلَةِ؛ 2 خود را از شدّت بخل و كينه و غضب و حسد در امان داريد و براي مبارزه با هريك از اين امور وسيلهاي آماده سازيد، از جمله: در عواقب [سوء] اين صفات رذيله تفكر كنيد و از آنها دوري بجوييد و به دنبال فضايل برويد!» ب. شيوه عملي شيوه عملي نيز راههاي مختلفي دارد كه به برخي از آنها اشاره ميشود: 1. خدمت به جاي تخريب امام راحل رحمه الله در اين زمينه ميفرمايد: «علاج عملي نيز از براي اين رذيله فضيحه است و آن چنان است كه با ترتيب اظهار محبّت كني با محسود و تربيت آثار آن را دهي و مقصودت از آن علاج مرض باطني باشد. نفس، تو را دعوت ميكند كه او را اذيت كن! توهين كن! دشمن داشته باش و... تو به خلاف ميل نفس به او ترحّم كن و تجليل و توقير نما! زبان را به ذكر خير او وادار كن! نيكوييهاي او را برخود و بر ديگران عرضه دار! صفات جميله او را خاطر نشان خود كن! گرچه اينها كه ميكني، در اوّل امر با تكلّف [و زحمت] است، از روي مجاز و غير واقع است؛ ليكن چون مقصود، اصلاح نفس و بر طرف كردن اين نقص و رذيله است، بالاخره به حقيقت نزديك ميشود، كم كم تكلّف كم ميشود و نفس عادي ميشود و واقعيت پيدا ميكند. لااقل به نفس عرضه دار و بفهمان كه اين شخص بنده خداست و شايد خداوند تعالي به او نظر لطف داشته كه او را متنعم كرده و اختصاص داده به خاصّه نعم خود.» 3 «اگر حسود به جاي اينكه براي درهم شكستن اعتبار و شخصيت فردي كه مورد حسدش قرار گرفته، به تقويت موقعيت خود بپردازد و به جاي غيبت و مذمّتش او را به خاطر صفات نيكش مدح و ستايش كند و به جاي تلاش در تخريب زندگي مادّي او، خود را آماده اعانت و همكاري نمايد و تا ميتواند از او سخن نيك بگويد، تا ممكن است نسبت به او محبّت كند و تا آنجا كه در اختيار اوست، خير و سعادت او را بطلبد و به ديگران نيز همين امور را توصيه كند، به يقين تكرار اين كارها تدريجاً آثار رذيله حسد را از روح او ميشويد.» 4 2. دنبال نكردن حسد راه ديگر براي درمان اين است كه هرگاه نسبت به كسي حسادت پيدا كرد، تا آنجا كه ميتواند مطلب را دنبال و پي گيري نكند تا كم كم از نظر فكري و ذهني نيز رها شود. در حديثي امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «أَنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يسْتَعْمِلُ حَسَدَه؛ 5 مؤمن حسد خود را به كار نميبرد.» 3. راضي به قضاي الهي بودن عامل ديگر براي درمان حسد اين است كه انسان خود را تسليم قضا و قدر الهي بداند و به آنچه خداوند به او عنايت فرموده است، قانع باشد. علي عليه السلام فرمود: «مَنْ رَضِي بِحَالِهِ لَمْ يعتَوِرْهُ الْحَسَدُ؛ 6 كسي كه به آنچه دارد، راضي باشد، حسد دامان او را نميگيرد.» و تكرار اين دعا مخصوصاً در قنوت براي تقويت تسليم انسان در برابر قضاي الهي و تصفيه روح مفيد است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ يقِيناً صادقا حَتَّي أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يصِيبَنِي إِلَّا مَا كَتَبْتَ لِي وَ رَضِّنِي مِنَ الْعَيشِ بِمَا قَسَمْتَ لِي يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛ 7 خدايا! از تو ايماني را ميخواهم كه در دلم جاي گرفته باشد و يقين صادقي را ميخواهم كه بدانم به من [مصيبتي] نميرسد، مگر آنچه تو نوشتهاي و راضيم كن به آنچه از زندگي قسمت من كردهاي،اي مهربانترين مهربانان!» پي نوشت: 1) از مرحوم خواجه نصير الدين طوسي نقل شده كه گفت: بعد از سي سال مبارزه تازه موفق شدم كه حسود نباشم. 2) غرر الحكم، ص 300، ح 6806، به نقل از: پيام قرآن، ج 2، ص 147. 3) چهل حديث، صص 113 - 114. 4) پيام قرآن، ج 2، ص 147. 5) بحار الانوار، ج 55، ص 323، ح 12. 6) غرر الحكم، ص 300، ح 6808، به نقل از: پيام قرآن، ج 2، ص 148. 7) مفاتيح الجنان، ص 326، پايان دعاي ابو حمزه ثمالي. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره93.