سازش ناپذیری در اصول پیامبران در تبلیغ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سازش ناپذیری در اصول پیامبران در تبلیغ - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
آيت الله العظمي جعفر سبحاني
سازش ناپذيري در اصول پيامبران در تبليغ
اگر چه تمام پيامبران از اهرمهاي ظاهري و اسباب عادي مانند: صبر و بردباري و... درباره اصول مكتب بهره مي گرفتند، اما در همه حالات توجه كامل داشتند كه ريشه تأثير اين عوامل در گرو اراده حق تعالي است و هر چه در جهان مي گذرد، بايد از اراده او سرچشمه بگيرد.
يكي ديگر از ويژگيهاي رهبران الهي اين است كه هرگز در اصول و اهداف كلي با دشمن معامله نمي كردند و هرگز حاضر نمي شدند اصول مكتب به نحوي از انحاء خدشه دار شود. اين همان خصيصه سازش ناپذيري در مقابل دعوت به چشم پوشي از اصول است.
در زندگي پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله اين مسئله به خوبي روشن است. قريش از او دعوت كردند كه پيامبر، خدايان آنان را عبادت كند تا آنان نيز خداي پيامبر را عبادت كنند. قبول چنين پيشنهادي، يك نوع عدول از اصول مكتب به شمار مي رفت و به همين جهت، وحي الهي رسول گرامي صلي الله عليه وآله را تعليم داد كه بفرمايد: «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ »؛ 1 «آنچه را شما مي پرستيد، من نمي پرستم.»
ابن هشام در سيره خود مي نويسد: گروهي از مردم طائف آمدند تا با پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله از در صلح وارد شوند، مشروط بر اينكه صلحنامه اي نوشته شود و دو طرف امضاء كنند و مواد صلحنامه اين باشد كه مردم طائف پس از قبول اسلام در انجام اين امور آزاد باشند:
1. نماز نگزارند؛
2. ربا بخورند؛
3. عمل جنسي مطلقاً مباح باشد؛
4. بتكده آنان يكسال يا بيشتر برپا باشد تا زنان آنان، آنها را عبادت كنند.
يك چنين صلح و آشتي پذيري، عدول از اصولي بود كه پيامبر براي تبليغ و تحكيم آنها برانگيخته شده بود. از اين جهت، پيامبر همه اين شرائط را رد كرد و در رد برخي از اين مواد آيه اي از قرآن را تلاوت فرمود تا به آنان بفهماند كه اين مواد، مخالف برنامه هاي قطعي مكتب و آرمانهاي رسالت اوست و سازش در مورد آنها پذيرفته نيست.
در مورد ربا فرمود: «يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِي مِنَ الرِّبا »؛ 2 «اي كساني كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و آنچه از (مطالبات) ربا باقي مانده، رها كنيد!»
درباره زنا فرمود: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّني إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً »؛ 3 «و نزديك زنا نشويد كه كار بسيار زشت و بد راهي است. »
و درباره نماز فرمود: «لَا خَيرَ فِي دِينٍ لَا صَلَاةَ مَعَهُ؛ 4 آييني كه به همراه آن نماز نباشد، سودي ندارد.»
بنابراين، مقصود از سازش ناپذيري، حفظ اصول و قوانين اساسي مكتب و عدم عدول از آنهاست و گرنه با حفظ اصول، چشم پوشي از برخي خصوصيات در صورتي كه مصلحت ايجاب كند، با «سازش ناپذيري » منافاتي ندارد؛ چنان كه پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله در غزوه حديبيه، گذشتهايي از خود نشان داد كه كاملاً بي سابقه بود.
علي عليه السلام در آغاز صلحنامه نوشت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هذا مَا اصْطَلَحَ عَلَيهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله. » طرف صلح كه عمرو بن سهيل بود، اعتراض كرد كه ما رحمان را نمي شناسيم، پس بنويسيد: «بسمك اللهم » و نيز تو را رسول خدا نمي دانيم، پس كلمه «رسول اللَّه » را از كنار نامتان برداريد.
پيامبر همه را پذيرفت و حتي حاضر شد كه همان سال از حديبيه به مدينه باز گردد و سال ديگر براي انجام مراسم عمره به مكه بيايد. 5
عدول از چنين اموري كه برنامه هاي اصولي و قوانين اساسي مكتب را خدشه دار نمي سازد، انعطافي است كه در مواقع خاص كه مصلحت برتر آن را ايجاب مي كند، لازم است و از شرائط يك رهبر هوشيار و موقعيت شناس مي باشد.
اكنون نظري به زندگاني بعضي از پيامبران پيشين مي افكنيم و سازش ناپذيري آنان را در حفظ اصول از زبانشان مي شنويم:
حضرت هودعليه السلام آن گاه كه ملت وي از او روي گردان شدند و گفتند كه او مورد خشم خدايانشان قرار گرفته است، تصميم گرفت رابطه خود را به كلي از آنان قطع كند و چنين گفت: «إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَري ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ × مِنْ دُونِهِ فَكيدُوني جَميعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُون »؛ 6«من خدا را گواه مي گيرم و شما نيز شاهد باشيد كه من جز خداي يكتا از خدايان شما بري هستم. آنچه مي توانيد در مورد من انجام دهيد و مرا مهلت ندهيد.»
و شعيب عليه السلام آن گاه كه تهديد شد اگر آيين بت پرستي را نپذيرد، از شهر بيرون خواهد شد، در پاسخ چنين گفت: «قَدِ افْتَرَينا عَلَي اللَّهِ كَذِباً إِنْ عُدْنا في مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْها وَ ما يكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فيها »؛7 «اگر ما به طريقه شما برگرديم، پس از آنكه خدا ما را از آن نجات داد، به خدا دروغ بسته ايم و شايسته نيست كه ما به آن باز گرديم.»
در اينجا لازم است يادآور شويم كه اگر چه تمام پيامبران از اهرمهاي ظاهري و اسباب عادي مانند: صبر و بردباري، دعوت پيروان به شكيبايي، قاطعيت در تصميم گيري و عمل، و آشتي ناپذيري درباره اصول مكتب بهره مي گرفتند، اما در همه حالات توجه كامل داشتند كه ريشه تأثير اين عوامل در گرو اراده حق تعالي است و هر چه در جهان مي گذرد، بايد از اراده او سرچشمه بگيرد. از اين جهت، عامل مهمي در زندگي آنان خودنمايي مي كند كه در ادامه يادآور خواهيم شد.
پي نوشت:
1) كافرون / 2.
2) بقره / 278.
3) اسراء / 32.
4) سيره ابن هشام، ج 2، صص 542 - 544.
5) بحارالانوار، ج 20، ص 368 و غيره.
6) هود / 54 - 55.
7) اعراف / 89.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 81
/ 1