بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ف خسروي سنگر تبليغ و كسب مهارت (3) در عصر ارتباطات قلم و نگارش جايگاهي ويژه دارند، گذشته از آن كه حضور مستقيم اين دو را در ميدان تبليغ و تبادل فرهنگي به روشني ميبينم؛ اساس برخي از هنرهاي نو همچون فيلم نامه و... نيز هستند. قسمت پيشين تبليغ، نويسندگي و ادبيات در قسمت پيشين اين مقاله به اهميت «محتوا» و «قالب در تبليغ و محتواي ناب قرآن و عترت عليهم السلام اشاره كرديم و «قلم و «بيان را دو سلاح مهم و اصلي در ميدان تبليغ دانستيم. شايسته است همه «مبلغان اين وارثان انبيا نسبت به آنها «مهارت علمي لازم را كسب كنند و در عرصه جهاد فرهنگي از اين دو بهره گيرند. اينك برآنيم تا جايگاه قلم را در حوزه تبليغ و تبليغ حوزه بيشتر بررسي كنيم.
قلم و نگارش در آينه آيات قرآن قرآن كريم آخرين كتاب آسماني است كه اصليترين و حياتيترين پيامهاي خداوند متعال را در خود جاي داده است. واژه «قلم در اين صحيفه جاويدان الهي دو بار به صورت مفرد و دو بار به صورت جمع به كار رفته است. قرآن كريم به رسول معظم اسلام صلي الله عليه و آله چنين ميفرمايد: «اقرء و ربك الاكرم الذي علم بالقلم علم الانسان ما لم يعلم 1 «بخوان كه پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است همان كسي كه به وسيله قلم تعليم نمود. به انسان آنچه را نميدانست ياد داد اين آيات شريف به خوبي جايگاه قلم را در ميدان تعليم و تعلم بيان ميكند و ميتوان از اين موجود مقدس به عنوان حياتيترين ابزارها در وادي تبليغ ياد كرد. هنگامي كه خداوند متعال به قلم و ثمرهاش سوگند خورد، عظمت و كارايي آن بيشتر نمودار ميگردد. «ن و القلم و ما يسطرون ؛ 2 «ن سوگند به قلم و آنچه مينويسند.
قلم و نگارش در آينه احاديث پيشوايان معصوم اين مفسران واقعي كلام وحي نيز درباره قلم و نگارش سخناني پربار به يادگار گذاشته اند كه برخي از آنها را مرور ميكنيم. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «ان اول ما خلق الله القلم فقال له اكتب فجري بما هو كائن الي الابد». 3 «به درستي كه اولين چيزي كه خداوند آفريد، قلم بود پس به او فرمان داد بنويس. آن گاه آنچه را تا ابد انجام خواهد شد، نوشت. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «المؤمن اذا مات و ترك ورقة واحدة عليها علم تكون تلك الورقه يوم القيامة سترا فيما بينه و بين النار 4 هرگاه مؤمني بميرد و از او ورقهاي كه بر آن علمي نگاشته شده باشد باقي بماند همان ورقه در روز قيامت سپري بين او و آتش جهنم خواهد بود. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «اذا كان يوم القيامة وزن مداد العلماء بدماء الشهداء فيرجح مداد العلماء بدماء الشهداء 5 هنگامي كه قيامت فرا رسد، قلم عالمان با خون شهيدان سنجيده شود. و قلم دانشمندان بر خون شيهدان برتري داده شود. قال علي عليه السلام: «كتاب الرجل ابلغ من نطقه 6 نوشتار انسان از گفتارش رساتر است. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «من مات و ميراثه المحابر و الاقلام دخل الجنه 7 كسي كه بميرد و بازماندهاش دواتها و قلمها باشد داخل بهشت ميشود. قال الصادق عليه السلام: «علي كل جزء من اجزائك زكاة واجبة لله عزوجل... و زكاة اليد البذل و العطاء بما انعم الله عليك به و تحريكها بكتابة العلوم 8 براي خداوند بر هر جزئي از اجزاي تو زكاتي واجب است... و زكات دست بخشش و بذل و سخاوت است از آنچه خداوند به تو ارزاني داشته و حركت دادن دست در نگارش علوم. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «قيدوا العلم. قيل ما تقييده قال رسول الله صلي الله عليه و آله كتابته 9 پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود: دانش را مهار كنيد، گفته شد مهار علم چگونه است. رسول خدا صلي الله عليه و آله پاسخ داد: نوشتن آن. «عن الامام الحسن بن علي عليهما السلام انه دعا بنيه و بني اخيه فقال: انكم صغار قوم و يوشك ان تكونوا كبار قوم آخرين فتعلموا العلم فمن يستطع منكم ان يحفظه فليكتبه و ليضعه في بيته 10 از امام حسن عليه السلام نقل شده كه فرزندان خود و فرزندان برادرش را فراخواند و [به آنان] گفت: شما كوچك قوم هستيد و نزديك است از بزرگان قوم ديگري شويد، پس دانش فرا بگيريد، پس هر كس از شما ميتواند آن را حفظ كند، آن را بنويسد و در خانه خود قرار دهد. عن مفضل بن عمر قال: «قال ابو عبدالله عليه السلام. اكتب و بث علمك في اخوانك 11 مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل ميكند كه آن حضرت فرمود: «علم خويش را بنويس و ميان برادرانت منتشر كن. آيات و روايات ياد شده هر كدام حاوي مطالب و نكات ژرف و مهمي است كه در جاي مناسب بايد بررسي شوند اما در نگاهي گذرا به اين جملات گرانمايه به اين حقيقت پي ميبريم كه قلم و نگارش مقامي بس بلند و قداستي آسماني دارند.
حوزه قلم در عصر ارتباطات قلم و نگارش جايگاهي ويژه دارند، گذشته از آن كه حضور مستقيم اين دو را در ميدان تبليغ و تبادل فرهنگي به روشني ميبينم؛ اساس برخي از هنرهاي نو همچون فيلم نامه و... نيز هستند. از قلم ميتوان در رشتههاي مختلف نگارشي و قالبهاي نوشتاري از قبيل: شعر، نثر ادبي، داستان، طنز، ترجمه، مقاله و... بهره گرفت كه هر كدام از اين مقولهها در پيام رساني كاركرد خاص خود را دارند. آنچه درباره قلم و نگارش مهم به نظر ميرسد اين است كه ادبيات هر عصر با زمان ديگر تفاوت دارد. قال علي عليه السلام: لاتقسروا اولادكم علي آدابكم فانهم مخلوقون لزمان غير زمانكم. 12 فرزندان خود را بر آداب خود مجبور نكنيد زيرا آنان براي دورهاي غير از زمان شما آفريده شده اند. از اين حديث نوراني چنين استفاده ميشود كه آداب و روشهاي هر زمان با دورههاي ديگر متفاوت است و زبان، نگارش و ادبيات كه بخشي از آداب و روشهاي هر عصري است نيز چنين خواهد بود. بنابراين بايد زبان و ادبيات دورهاي را فراگرفت كه در آن زندگي ميكنيم. جهان در اين قرن از نظر ادبي غير از جهان در قرن نوزدهم است حتي جهان در نيم سده اخير غير از جهان در نيم سده پيشين است. وسيله ارتباط با خلق و نشر انديشه، زبان و نوشته است و در هر عصري زبان و نوشته همان عصر نفوذ دارد و قابليت اين را دارد كه وسيله تعليم و انتقال باشد. بنابراين چگونه ممكن است حوزه فرهنگي اسلام به همه اين مسائل بي توجه باشد و كمترين تحولي در ادبيات مذهبي و شعب آن پديد نياورد؟ نسل امروز را كه با ادبيات جديد و زبان جديد خوگرفته چگونه ميشود از طريق زبان و ادبيات قرون پيشين تحت تاثير و تعليم قرار داد و تاليفاتي به همان سبك منتشر كرد؟ همين طور كه امروزه از وسائل قديمي (مثل چراغ روغني) استفاده نميشود و اگر در جايي باشد، متروك ميماند و كم كم ناپديد ميشود و حضور خود را در زندگي از دست ميدهد، يك نوشته قديمي و غير متجانس با اين عصر نيز چنين است 13
قلم حوزه تاريخ سرسبز تشيع نشان ميدهد كه دانشمندان فرهيختهاي كه در حوزههاي علميه از سرچشمه معارف قرآن و عترت نوشيده اند، همواره با تمام وجود براي حراست از مرزهاي اعتقادي و فرهنگي مردم كوشيده اند و در برابر هجمههاي زهرآگين دشمن پادزهري مناسب تدارك ديده اند و به فراخور موقعيت و شرايطي كه در آن بوده اند از ابزارها و روشهاي مختلفي در سنگر تبليغ بهره برده اند، و به ادبيات و نگارش توجهي ويژه داشته اند كه گواه آن گنجينههايي است كه امروزه به عنوان سرمايههاي علمي گذشتگان ما به شمار ميروند. «عالمان ما در روزگاران پيش به ويژه سدههاي چهارم تا هشتم ادبيات فارسي را نيز به خوبي فرا ميگرفتند و زبان و عناصر آن را ميشناختند و خود از اساتيد و حجتهاي ادب فارسي بودند. آثار آنان از نمونههاي فرهنگ اسلامي فارسي بود. مانند: ترجمه تفسير طبري، تفسير كشف الاسرار ميبدي، تفسير نسفي و.. 14 با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي در ايران كاركرد حوزههاي علميه تغييري اساسي پيدا كرد و مسئوليتي سنگين بر دوش عالمان رباني نهاده شد. اينك كه در دهه سوم انقلاب اسلامي هستيم با جمعيتي جوان روبروييم - كه نيمي از مردم كشورمان را تشكيل ميدهند - آنها از طرفي با نيازمنديهاي گوناگون فكري و معرفتي چشم به ما دوخته اند و از جانب ديگر دشمن به كمين آنان نشسته و با تيرهاي زهرآگين شبهات، جان آنان را نشانه گرفته است. بايد ببينيم تا چه حد توانسته ايم نيازهاي روحي و انديشهاي مشروع اين توده عظيم را برطرف كنيم و اين سرمايههاي با ارزش را در مسير حق قرار دهيم. «آيا ميتوانيد از يك رمان بزرگ نام ببريد كه يك نويسنده مسلمان انقلابي در قالب آن، مجموعه كلي انقلاب را بيان كرده باشد؟ آيا ميتوانيد در آثار هنري و شعري، آن روح پر التهاب و گرم و روشن انقلاب اسلامي را كه از پانزدهم خرداد شروع شد و ريشه در تاريخ و جهاد و شهادت اسلامي داشت و در بهمن پنجاه و هفت به ثمر نشست ببينيد؟ يا نيست يا كمتر هست. چه خوب بود كه اگر روزي گفته ميشد، مجموعهاي از آثار مربوط به «ادبيات انقلاب را در همه زمينهها به نمايش بگذاريد، دستي پر داشتيم عرضه را و نمايش را، ولي... بگذار تا من بگذرم از اين سخنها». 15 رهبر فرزانه انقلاب اين ديده بان هشيار در هر فرصتي حوزههاي علميه را به قالبهاي نو تبليغي و بهره گرفتن از هنر و ادبيات فراخوانده اند. ايشان كه در ادبيات و مطالعه آثار بزرگان يد طولايي دارند ميفرمايند: «در مقوله قصه و رمان، دستمان خالي و واقعا در داخل كشور مشابه كارهاي بزرگي كه در كشورهاي ديگر و ميان ملتها وجود دارد، ما اصلا نداريم 16 «انقلاب در قالب هنر و ادبيات آسانتر و صادقانهتر از هر قالب ديگر قابل صدور است 17 اين خلاء بزرگي است كه ما بايد براي آن چارهاي بينديشيم و جديتر از گذشته علاوه بر تدارك كاستيها به گستره فعاليتهاي خود در وادي ادبيات و نگارش بيفزاييم. حوزههاي علميه كه از جديترين كانونهاي بحث و تحقيق و كنكاش علمي به شمار ميروند و هر موضوعي را محققانه موشكافي ميكنند، نبايد به گونهاي جهت گيري كنند كه متعلمان علوم و معارف ديني ناخواسته از زبان روزمره و ادبيات عصر خويش فاصله بگيرند. در برنامههاي آموزشي بايد به گونهاي منطقي، كسب مهارتهاي نگارش و فراگيري فنون ادبيات نهادينه شود تا همپاي رشد علمي، طلاب به مهارتهاي لازم نيز دست يابند. متون درسي حوزه و كتب حاشيهاي آن به گونهاي است كه ناخودآگاه انسان را از آنچه در دنياي هنرهاي نگارشي اتفاق ميافتد، غافل ميكند و ذوقيات دوران قبل را نيز كم كم از خاطرها محو ميكند و اگر شخصي خود ذوق و زمينهاي براي پي گيري مقولههاي ادبي نداشته باشد، براي هميشه از نسلي كه با آن زندگي ميكند، فاصله ميگيرد. اين خود باعث ميشود كه مبلغ به تبليغ مؤثر دست نيابد و ارتباط لازم را با مخاطبان خود كه عمدتا از نسل جوانند، برقرار نكند. «يكي از فلسفههاي عمدهاي كه عالمان بزرگ در دوران قديم به خواندن آثار ادبي و شعر و شناختن آن ميپرداخته اند، همين بوده است؛ يعني، تلطيف ذوق و توسعه افق ديد. سيد مرتضي، پيشواي بزرگ شيعه در نيمه اول سده پنجم هجري، خود مجالس ادبي و نقد شعر داشت. بسياري از عالمان درباره شعر و ادبيات كارهاي عمده كرده اند با اين كه خود فقيه، محدث، مفسر و امثال آن بوده اند». 18 «در ايران براي هر عالم ديني و مبلغ مذهبي دانستن زبان و ادبيات نيز ضروري است «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه 19 رسول تبليغ و تعليم نيز بايد زبان قوم را و ادبيات را بداند به ويژه نويسندگان و مؤلفان 20 اگر بر اين باوريم كه «زبان و «ادبيات همواره در حال تطور است و هر نسلي ادبيات خاص زمان خود را ميطلبد و جوانان و نوجوانان نيز تشنه آثار هنريند و عطش خويش را با خواندن شعر، نثر ادبي، رمان و... فرو مينشانند و آنها را به خاطر ميسپارند و گستره كارهاي تبليغي قدرت انتخاب آنان را به صورت شگفت آوري بالا برده است، براي ارائه هنرمندانه «محتواي نابي كه در اختيار داريم، چه كرده ايم؟ آثار قلمي ما گذشته از آن كه به حد كافي نيست، به دليل نداشتن قالبهاي جذاب هنري مناسب با عصري كه در آن زندگي ميكنيم، از جذابيتهاي روز نيز بي بهره است.
راهكارهاي عملي با توجه به آنچه ياد كرديم، به نظر ميرسد در برنامههاي آموزشي حوزه علميه، مسئله نويسندگي و آشنايي با ادبيات روز بايد گنجانده شود تا در همان سالهاي اول افرادي كه داراي ذوق، توان و استعداد نگارش هستند، در برنامههاي منظم و مستمر به اين مهم بپردازند و با برگزاري جلسات نقد و نظر در طول دوران تحصيل، روز به روز در اين وادي توانمندتر شوند. اگر چنين برنامه منظم و مستمري به هر دليلي وجود ندارد و كساني هستند كه در خود زمينههاي نويسندگي را احساس ميكنند و مشتاقند در اين عرصه گام بردارند - به ويژه آنان كه خوب انشا مينوشته اند - بايد براي خود برنامهريزي كنند و نگذارند ذوقياتشان خشكيده شود. از آن جا كه نويسندگي هم مانند ساير فنون و مهارتهاي ديگر بيش از آن كه به مسائل نظري نياز داشته باشد، كار و تمرين لازم دارد و بايد براي كسب اين مهارت، لوازم و شرايط مناسب را فراهم آوريم، به نكاتي كاربردي در اين باره اشاره ميكنيم:
الف - خواندن: نويسنده بايد لحظهاي از خواندن باز نايستد. اگر او به الفاظ و تعابيري كه به كار ميبرد، هر روز نيفزايد و به همان اطلاعاتي كه داشته اكتفا كند، دچار روزمرگي ميشود و آثار قلمي او جذابيت و شيوايي لازم را نخواهد داشت. مطالعه كردن آثار قوي و زيباي ادبي دايره واژگاني نويسنده را وسعت ميبخشد و او را در خلق تعابير در تركيبهاي هنرمندانه ادبي توانمند ميكند. شايسته است در ابتداي كار واژهها و كلمات و جملات شيوا را يادداشت كنيم و هنگام نگارش با الهام از آنها تركيبها و جملات نو بيافرينيم.
ب- شنيدن: نويسنده، علاوه بر خواندن آثار خوب ادبي، شايسته است گوش خود را با سخنان و واژههاي دلنشين و آهنگين نوازش دهد تا با جملات و كلمات خوش آهنگ انس گيرد و بتواند آنها را در آثار خود به كار برد. شنيدن برنامههاي ادبي صدا وسيما و سخنرانيهاي جذاب و قوي براي رسيدن به اين هدف راه مناسبي است. نگارنده براي آن كه بتواند از موسيقي كلمات و تركيبهاي نوشته خود بهتر آگاه شود، خوب است آنچه را نوشته با صداي بلند براي خود بخواند يا كسي نوشته او را برايش بخواند. اين كار باعث ميشود اشكالات دستوري و ادبي بيشر رخ بنماياند. و كلمات خشن و واژهها و تركيبهايي كه تنافر ايجاد ميكنند، معلوم شود.
ج - نوشتن: آنچه ياد كرديم، مقدمهاي بود براي كار نگارش و ثمره دو نكته گذشته را بايد هنگام نويسندگي برداشت كنيم. نوشتن و تمرين ركن اصلي براي نويسنده شدن است. چه بسيارند كساني كه دستور زبان و ادبيات را خوب ميدانند و چه بسا تدريس هم ميكنند اما خود، از خلق كوچكترين جمله ادبي و نوشتن كمترين مطلب عاجزند. چرا كه به نوشتن توجه كافي نداشته اند. كساني كه در ابتداي راه نويسندگي هستند، وقتي قلم به دست ميگيرند و ميخواهند درباره موضوعي بنويسند، به راحتي و رواني نميتوانند ما في الضمير خود را روي كاغذ منعكس كنند اما اگر مدتي با تلاش و كوشش به كار نگارش همت گمارند و انگيزهاي قوي داشته باشند و تلاش كنند و با ارائه كارهاي خود به ديگران آنها را در كوره نقادي پخته كنند، مدت چنداني نميگذرد كه قلم آنان به كار ميافتد و از جمود رهايي مييابد. آنگاه ميتوانند به آساني و رواني بنويسند. حالت اين گروه همچون افراد ورزشكاري است كه در ابتداي كار بدنشان انعطاف لازم را ندارد و گرفتگي و جمود در اعضاي خود احساس ميكنند اما پس از مدتي تمرين به آساني ميتوانند حركاتي را كه قبلا به انجام آن قادر نبودند، انجام دهند.
گام نخست: نويسنده قبل از آن كه قلم به دست بگيرد، بايد چند سؤال اساسي در ذهن خود ايجاد كند و پاسخهاي مناسب آن را بيابد تا بتواند كاري شايسته ارائه كند. آنها عبارتند از: يكم: چه را بنويسم؟ با اين سؤال او موضوع را به خوبي ميشناسد و قلمرو آن را معلوم ميكند. دوم: چرا بنويسم؟ با اين سؤال دليل نگارش خود را روشن ميكند و انگيزه خود را براي ادامه كار تقويت مينمايد. سوم: براي كه بنويسم؟ با اين سؤال او مخاطب خود را معين ميكند تا متناسب با روحيات و نيازهاي او بنگارد. چهارم: چگونه بنويسم؟ با اين سؤال نويسنده چارچوب نوشته را معلوم ميكند و تصميم ميگيرد موضوع مورد نظر خود را در چه قالبي ارائه كند. شعر، داستان، مقاله، طنز و يا.... پنجم: در چه وضعيتي مينويسم؟ نويسنده با اين سؤال به موقعيتي كه در آن قرار دارد، توجه ميكند و مصالح و شرايط موجود جامعه را در نظر ميگيرد. 21 ادامه دارد... پي نوشت: 1) علق/ 3- 5. 2) قلم/ 1. 3) بحارالانوار، ج 57، ص 374. 4) همان، ج 2، ص 144. 5) همان، ج 2، ص 16. 6) بر ساحل سخن، سيد ابوالقاسم حسيني، ص 269 به نقل از غرر و درر. 7) همان، ص 268 به نقل از المستطرف في كل فن مستطرف، ص 47. 8) بحار الانوار، ج 96، ص 7. 9) ميزان الحكمه، ج 8، ص 324. 10) همان. 11) همان، ص 321. 12) شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 20، ص 267. 13) ادبيات و تعهد در اسلام، محمدرضا حكيمي، ص 13. 14) همان، ص 18. 15) با اصحاب قلم، جواد محدثي، ص 18. 16) پيام به دومين كنگره شعر و ادب دانشجويان سراسر كشور، روزنامه جمهوري اسلامي، 28/9/64. 17) ديدار با اعضاء كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ص 238. 18) ادبيات و تعهد در اسلام، محمدرضا حكيمي، ص 9. 19)19- ابراهيم / 4. 20) ادبيات و تعهد در اسلام، محمدرضا حكيمي، ص 9. 21) براي آگاهي بيشتر به كتاب بر ساحل سخن نوشته سيدابوالقاسم حسيني رجوع كنيد. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره5.