نقش عالمان در جامعه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقش عالمان در جامعه - نسخه متنی

محمود مهدی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
نقش عالمان در جامعه
سوء استفاده از عالمان دين
محمود مهدي پور
عالمان دين در طول تاريخ از جايگاه اجتماعي والا و ارزشمندي برخوردار بوده و در چشم و دل مردم قداست و اعتبار فراوان داشته اند. اين اعتبار معنوي و نفوذ اجتماعي، مخصوص روحانيون شيعه و عالمان مسلمان نبوده و نيست. در ديگر اديان و مذاهب هم دين شناسان و پاسداران امور معابد و كليساها و كنيسه ها و مؤبدان و پاپ ها و كشيش ها علي رغم همه تبليغات مخالفان و رفتارهاي نادرست برخي از آنان، از پايگاه معتبر مردمي و جايگاهي تاثيرگذار در صحنه فرهنگ عمومي برخوردارند.
انسان ها، با فطرت پاك الهي، وجود خدا و قيامت و پيامبران و پيام هاي آسماني را باور دارند و عالمان دين را به عنوان مفسران و مترجمان و امانتداران امانت آسمان و سخن خدا و پيام آوران او مي شناسند.
در منابع اسلامي و تفكر شيعي هم، عالمان دين، داراي بالاترين نقش در سعادت و شقاوت ملت ها، شناخته شده اند و در تاريخ پرفراز و نشيب هزار و چهارصد ساله اسلام، خانه عالمان دين و مساجد و پايگاه فعاليت آنان از مهمترين مراكز تصميم سازي و نقش آفريني در صحنه تحولات بزرگ تاريخي بوده است.
در احاديث گرانبهاي نبوي مي خوانيم:
- «العلماء امناء الله علي خلقه (1) ؛ عالمان امينان خدا نسبت به بندگان اويند. »
- «العلماء امناء الرسل ما لم يخالطوا السلطان (2) ؛ عالمان امانتداران پيامبران اند، تا وقتي با قدرت و قدرتمندان دنيوي در نياميزند. »
- «العلماء امناء امتي (3) ؛ عالمان، امانتداران امت من هستند. »
بي شك اين سه جايگاه رفيع اجتماعي - امانتداري خدا، امانتداري از سوي رسولان الهي و امانتداري براي امت - از يك سو امتياز و مقام و فضيلت معنوي و اجتماعي است، و از سوي ديگر مسؤوليت و وظيفه اي بزرگ از سوي خدا و بندگان خدا بر عهده عالمان و دين شناسان.
دانش ها عموما هديه آسمان به زمين و از الطاف الهي است كه انسان راز و رمز سنت ها و قوانين تكويني او را كشف مي كند. اما دانش ديني و علوم اسلامي، امانت و وديعه الهي در دست پيامبران و اولياء الله و عالمان دين است. در حديث شريف نبوي صلي الله عليه و آله آمده است: «العلم وديعة الله في ارضه والعلماء امنائه عليه، فمن عمل بعلمه ادي امانته و من لم يعمل بعلمه كتب في ديوان الخائنين؛ (4) دانش وديعه خدا در زمين است و عالمان امانتداران او، هر كس به دانش خويش عمل كند امانت را پاس داشته و هر كس به آن عمل نكند نامش در دفتر خيانت كاران ثبت خواهد شد. »
امانتداري، نگهباني، ديدباني و پاسداري از گوهر آسماني وحي و انتقال سالم و كامل آن به جامعه بشري، رسالتي دشوار و سنگين است كه هر كس توان حمل اين بار سنگين و گران را ندارد.
قرآن شناسي و معرفت كلام خدا و پيامبران و قرآن آموزي و تفسير و تبيين سخن خدا و پيامبران، انسان زميني را آسماني و ملكوتي مي كند و به وي قداستي فراتر از فضيلت ديگر علوم و دانش ها مي بخشد. هيچ كس منكر فضيلت ديگر علوم و دانش هاي ضروري در زندگي دنياي انسان نيست، ولي دانش ها با توجه به ميزان تاثير آن در زندگي دنيوي و اخروي انسان ها، داراي ارزش هاي متفاوتي هستند و دانشمندان بر پايه اهميت و كارآيي دانش آنان در صحنه انديشه و جامعه از اعتبار و احترام خاص بهره مند مي شوند.
عالمان ديني بدون ترديد يكي از اركان سه گانه قدرت در جوامع بشري بوده و هستند و حذف و نفي آنان از برنامه ريزي هاي اجتماعي امكان پذير نيست. همانگونه كه محو مذهب و دين از انديشه بشري و صحنه جامعه مقدور نبوده و نيست، محو روحانيت و نفي عالمان دين هم علي رغم همه تلاش هاي مخالفان و معاندان و جاهلان و فريب خوردگان، آرزويي است كه بسياري از صاحبان زر و زور به گور برده اند. اگر قدرتمندان و سرمايه داران، زمام امور دنياي مردم را در دست داشته و دارند و بر جان و مال مردم مسلطند، روحانيان زمام زندگي معنوي و انديشه و ايمان مردم را در دست دارند و بر قلب ها و عواطف توده ها، حكومت مي كنند.

البته هميشه بايد بين «غفلت » و «خيانت » فرق گذاشت. در مورد غفلت و اشتباه، امكان بازگشت و توبه و اصلاح و جبران خطا و لغزش وجود دارد ولي در خيانت،

روحانيت مدافع محرومان
اين حقيقت جامعه شناسي، درست است كه «ملك » و «مالك » و «ملا» اضلاع مثلث قدرت بوده اند، ولي اين حقيقت هم بسان خورشيد مي درخشد كه در دنياي تشيع هميشه عالمان دين و ملايان بيدار و مبارز، بزرگترين حامي توده هاي محروم و عامل كنترل «ملك » ها و «مالك » ها بوده و غالبا روحانيت شيعه در دفاع از مظلومان و پابرهنگان با سلاطين ستمگر در حال جنگ و ستيز بوده است.
روحانيت شيعه هميشه قدرتي الهي و مردمي بوده كه با عنايت الهي و حمايت مردمي، قدرت هاي استبدادي و استعماري و صاحبان زر و زور را در دنياي اسلام مهار كرده و با شيوه هاي گوناگون، مظلومان را از چنگ ظالمان رهايي بخشيده است.
بر خلاف انديشه برخي جامعه شناسان، دين ترمزي زميني نيست كه محرومان براي مهار ستمگران ساخته باشند بلكه مهاري ملكوتي و آسماني است كه خداوند براي كنترل هر گونه ستم فردي و اجتماعي در تمام اقشار محروم و مرفه فرستاده است. ايمان فردي جلوي انحرافات فردي را مي گيرد و عالمان دين و مساجد و حسينيه ها و تشكل هاي ديني و مذهبي، قدرت صاحبان زور و زر را محدود مي سازند.
حقيقت اين است كه قدرت معنوي و اجتماعي دين در كاهش ستم و افزايش مبارزه با يغماگران اقتصادي و غاصبان سمت هاي سياسي، بزرگترين نقش را داشته است و سرمايه داران و رسانه داران و زورمندان عالم هميشه دين و عالمان دين را بزرگترين مزاحمان اهداف و نقشه هاي استعماري خويش مي دانسته اند.
«طلا» و «تيغ » و «تسبيح » در كنار هم قرار ندارند بلكه هميشه تسبيح داران بيدار و مؤمن، تيغ را از دست ستمگران سياسي گرفته و طلاپرستان را به تسليم و پذيرش حق وامي دارند و از رباخواران و نهادهاي غارت بين المللي اعلام برائت و نفرت بلكه اعلام جنگ مي كنند و با اتهام خشونت گرايي و. . . عقب نشيني نخواهند كرد.
دين بايد به عنوان يك كانون قدرت الهي، «زر» و «زور» را مهار كند و شريعت بايد بر دولت و دولتيان حاكم شود. بشر روزي راه عدالت و آسمان و آزادي و ملكوت را در پيش مي گيرد، كه دولت مردان و سرمايه داران و صاحبان سهام كلان، تسليم قانون خدا و فتواي فقهاي راستين و مراجع بزرگ تقليد شوند.
و اگر خداي نكرده روحانيت بازيچه سياست و اقتصاد شود و دولت مردان و سرمايه داران، قرائت هاي خويش را از دين و فقه به صورت قانون در آورند و به كمك دين فروشان و مكتب گريختگان حوزه، آن را شرعي جلوه دهند، بزرگترين فاجعه رخ خواهد داد و زحمات همه انبيا و مبارزان و مصلحان بزرگ هدر خواهد رفت. تضعيف روحانيت و عالمان دين و فقهاي شوراي نگهبان و ولايت فقيه، همه نمودهاي تلاش فرهنگي و سياسي «زرداران » و «زورمندان عالم » براي حذف قدرت دين از صحنه زندگي اجتماعي است.
سوء استفاده از روحانيان
سال هاست كه استكبار جهاني و نوكران وي فهميده اند، تنها با مذهب مي توان عليه مذهب جنگيد و تنها به كمك عالم نمايان مي توان به جنگ عالمان حقيقي رفت. تنها با فتواي يك ملاي زنجاني - به تعبير امام - مي توان شيخ فضل الله نوري را محكوم كرد و در سيزده ماه رجب او را بالاي دار فرستاد.
استكبار جهاني و عموم دنياگرايان بخوبي مي دانند، كسي مي تواند مردم را به بيراهه بكشد كه سال ها چون شيطان در جمع ملائكه نفوذ كند و سابقه حضور در حوزه علم و عبادت داشته باشد.
فرعون ها به خوبي مي دانند كه براي شكست موساي كليم و همه موسويان تاريخ به «بلعم باعورا» نياز فراوان دارند و براي ايجاد انحراف ديني و توجيه انحراف هاي خويش به كعب الاحبارها و ابو هريره ها و شريح قاضي ها و ابوموساهاي اشعري سخت محتاج اند.
دنياگرايان از عالمان دين و مبلغان اسلام «فتواي بغير ما انزل الله » مي خواهند، «فتواي بدون علم » را توقع دارند، تطهير كفر و شرك جهاني، تبرئه غارتگران و ظالمان و مرتدان و كنترل حزب الله و تحقير و تكفير مؤمنان و لااقل سكوت و بي طرفي در جنگ حق و باطل را تقاضا مي كنند.
امروز سوء استفاده از روحانيت و روحانيون و استفاده ابزاري از دانش آموختگان حوزه ها بيش از هميشه مورد توجه شياطين داخلي و خارجي است.
گاهي براي اعتبار بخشيدن به يك تصميم نامشروع، ما را به عضويت يك شورا دعوت مي كنند. گاهي براي اعتبار مردمي دادن به يك جلسه، قيافه چند عالم و ملبس را به عنوان «زينت المجالس » لازم دارند و گاهي براي رسميت بخشيدن به منكرات فلان جزيره، ما را به سمينارگردشگري در كيش دعوت مي كنند.
روزي گروهك هاي چپ گرا مي خواستند از دين و روحانيت و آيات قرآن و نهج البلاغه استفاده ابزاري كنند و آن را ابزار تحريك توده ها و تخريب رقيب خويش قرار دهند و به دست يك دشمن، سر دشمن ديگر را بكوبند و حتي گروه هايي مثل نهضت آزادي انتظار داشتند، امام نظام پهلوي را ساقط كند و كشور را يكسره به دست آنان بسپارد.
روزي خان ها و مالكان و سرمايه داران انتظار داشته و دارند كه روحانيت مردم را به صبوري و تحمل و تسليم و سازش با ستمگران فراخواند.
روزي وعاظ السلاطين و عالمان درباري و آخوندهاي وابسته براي نظام شاه مقبور همين نقش را ايفا مي كردند.
هنوز يادمان نرفته كه شاه مقبور مي خواست، «سپاه دين » تشكيل دهد و در نظر داشت عالماني طبق استانداردهاي مصوب سلطنت و نظام استكبار جهاني پرورش دهد و زمام دين مردم را هم در كنار جان و مال ايشان در دست بگيرد. آن روزها، خروش خميني كبير، خواب استكبار را آشفته ساخت.
هجوم استكبار به حوزه ها
سياست اختلاف افكني بين عالمان دين، تلاش براي خريدن عالم نمايان بي تقوا، استفاده از غفلت و اشتباه عالمان پارسا، آلوده كردن روحانيان و وابستگان آنان به رفاه و تجمل و زندگي اشرافي، جست وجوي راهكارهاي فقهي - حقوقي براي تداوم سلطه سرمايه داري، حساسيت زدايي و غيرت شكني نسبت به منكرات اجتماعي، مايوس كردن عالمان دين از اجراي قوانين الهي، وادار كردن عالمان دين به سكوت و فراموشي امر به معروف و نهي از منكر، تلاش در جهت تغيير بنيادي تفكر ديني و رسميت بخشيدن به قرائت هاي مختلف ديني و ضدديني، پرورش و تربيت عالمان و مدرسان و محققاني كه گوش به فرمان سرمايه داران جهاني باشند و چون آنان بيانديشند و با رسانه داران و قدرت هاي جهاني سازش كنند و به سياست تساهل و تسامح پايبندي نشان دهند، از بنيادي ترين طرح هاي استكبار براي امروز حوزه ها و روحانيان شيعه است.
سرمايه داري جهاني، عالماني لازم دارد كه در برابر روند استثمار و غارتگري، جهاد و شهادت و قيام و فرياد را محكوم كنند، لبخند بزنند، توجيه گر سلطه آمريكا بر جهان باشند و دستكم نسبت به سلطه صهيونيسم جهاني سكوت كنند و اجراي قوانين الهي قصاص و حدود و قوانين كيفري اسلامي را خشونت طلبي بنامند.
امروز هم برخي جناح ها و گرايش هاي سياسي و حزبي دوست دارند از روحانيت در برابر خداسالاري فتواي مشاركت و مردم سالاري بگيرند و قرائت هاي ضد دين را تفسير و تحليل ديني كنند وگرنه بايد از مدارس و دانشگاه ها و كليه مراكز فعاليت اجتماعي به درون حوزه ها و مساجد رانده شوند.
با توجه با اين اهداف و نقشه هاي دشمنان حوزه ها، ضرورت هوشياري و مراقبت و تقويت نيروي تقوا و فضائل اخلاقي در عالمان و مبلغان ديني بيشتر و بيشتر روشن مي شود.
در احاديث علوي مي خوانيم:
- «زلة العالم كانكسار السفينة تغرق و تغرق؛ (5) لغزش عالم همچون شكستن كشتي است كه غرق مي شود و غرق مي كند. »
- «زلة العالم تفسد عوالم؛ (6) لغزش عالم، عوالمي را به فساد و تباهي مي كشد. »
- «لا زلة اشد من زلة عالم؛ (7) هيچ لغزشي چون لغزش عالم نيست.
تلاش براي سوء استفاده از حوزه و روحانيت و مبلغان و عالمان دين، حركتي كاملا سابقه دار و شناخته شده است و دنياگرايان هميشه آرزو داشته و دارند كه دين و دين شناسان و دينداران را ابزار دستيابي به اهداف دنيايي خويش قرار دهند.
اين وظيفه روحانيت و حوزه ها وعالمان راستين است كه براي مقابله با اين ترفندها، برنامه ريزي و تلاش كنند و نگذارند، «غفلت » برخي از ما و «خيانت » برخي ديگر، قداست و اعتبار الهي و مردمي حوزه ها را سلب كند و استكبار و كفر جهاني و شياطين داخلي، از لباس و عنوان و نام و گواهي و مدارج و مدارك حوزه و محققان و مدرسان آن سوء استفاده نمايند.
البته هميشه بايد بين «غفلت » و «خيانت » فرق گذاشت. در مورد غفلت و اشتباه، امكان بازگشت و توبه و اصلاح و جبران خطا و لغزش وجود دارد ولي در خيانت،
صدها چراغ دارد و بيراهه مي رود بگذار تا بيفتد و بيند سزاي خويش
حوزه و مسؤولان جامعه روحانيت بايد براي هر كدام از اين دو نوع ضايعه و خطر بزرگ، برنامه ويژه داشته باشند. غفلت هاي سياسي، اجتماعي را با اطلاع رساني و تقويت نظام آموزشي به حداقل برسانند و «خائنان » به ارزش هاي حوزه را با تمام توان افشاء و طرد كنند.
1) ميزان الحكمه، ج 2، ص 2088.
2) همان.
3) همان.
4) همان.
5) ميزان الحكمه، ج 2، ص 2099.
6) همان.
7) همان.
منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره21
/ 1